پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
10 گونه نوآوری / نظم در ایجاد پیشرفتهای غیرمنتظره
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۴۰ / بسیاری از شرکتها برای نوآوری از ترفندهای نامؤثر و خندهداری استفاده میکنند. مثلاً در جلسات توفان فکری غذاهای جالب سرو میکنند و با پرتاب توپ بازیهایی را انجام میدهند تا اعضا تشویق به ایدهسازی شوند و این جلسات، لذتبخشتر و با بهرهوری بیشتری پیش بروند. غافل از اینکه، فرقی نمیکند چند توپ به افراد مختلف پاس بدهید، در نهایت آنها ایدهای به ذهنشان نمیرسد و این رویدادها جواب نمیدهند.
لری کیلی، رایان پیکل، برایان کوئین و هلن والترز (که هر چهار نفر در شرکت مشاوره نوآوری دوبلین (Doblin) کار میکنند) در این کتاب توضیح میدهند که چه عاملی باعث نوآوری میشود. آنها 10 گونه مختلف نوآوری را با جزئیات شرح میدهند و ترفندها و روشهایی را برای تحلیل و برنامهریزی هریک ارائه میدهند. همچنین به شما یاد میدهند که چگونه خلاقیتی مؤثر و متناسب با سازمانتان پرورش دهید. این کتاب بهدلیل طراحی آموزنده، ترتیب اطلاعات بلوکبندیشده و تصاویر زندهای که دارد و همچنین به خاطر ایدههای خوشساخت و نوآورانه نویسندگانش مورد تحسین کتابخانه آنلاین getAbstract قرار گرفته است.
یا دست به نوآوری بزن یا نابودی را بپذیر
به «خلق عرضههای جدید و امکانپذیر»، نوآوری میگویند. بیشتر سازمانها نمیدانند چطور باید نوآوری کنند و بیشتر پروژههای نوآوری در نهایت شکست میخورند. برای اینکه یاد بگیرید چطور به نوآوری سازمانی بپردازید، شرکت دوبلین 2000 نوآوری مختلف را بررسی کرده و با شناسایی الگوها و ترفندهای تحلیلی دیگر، آنها را مورد مطالعه قرار داده است. در نتیجه این تحقیقات، دوبلین 10 گونه مختلف نوآوری را شناسایی کرده که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
10 گونه نوآوری
برای خلق نوآوری معنادار باید حداقل پنج مورد از 10 گونه نوآوری را انجام دهیم. این 10 گونه به سه طبقه تقسیم میشوند؛ طبقه اول «ساختار» (موارد یک تا چهار فهرست زیر)، طبقه دوم «عرضه محصولات» (موارد پنج و شش) و طبقه سوم «تجربیات مشتری» (موارد هفت تا ده) هستند. این 10 گونه نوآوری عبارتاند از:
۱- مدل سود: مدل سود همان مدل کسبوکار شماست که نشان میدهد شرکتتان چطور کسب درآمد میکند. اگر بخواهید در مدل سودتان نوآوری ایجاد کنید، باید فرایند عرضه محصول، قیمتگذاری و جمعآوری اطلاعاتتان را تغییر دهید. برای مثال رستوران نکست به مشتریان بلیتهایی را میفروشد که میتوانند با آن قبل از نوبت غذا بخرند و به این ترتیب، زمانهایی که عجله ندارند، پول کمتری بدهند. رستوران نکست از این پرداختها سود به دست میآورد.
۲- «شبکه ارتباط»: ببینید چطور میتوانید با همکاری شرکای خارجی، ارزشی را خلق کنید که بهتنهایی نمیتوانستید. مثلاً یک شرکت آرایشی برزیلی به نام Natura شبکه ارتباطی نوآورانهای را با 25 دانشگاه در سراسر جهان ایجاد کرد.
۳- «ساختار شرکت»: ببینید چطور میتوانید در شرکتتان داراییهای نامشهود، سرمایه و افرادتان را سازماندهی کنید. اگر مدام نقشآفرینان برتر را استخدام کنید، نشان میدهد که شما ساختاری نوآورانه در شرکتتان دارید. شرکت «ساوتوست ایرلاینز» (Southwest Airlines) از این گونه نوآوری استفاده کرد تا اشکالات عملیات خود را از بین ببرد. این شرکت تصمیم گرفت فقط از هواپیماهای بوئینگ 737 استفاده کند تا خدماتی استاندارد ارائه دهد، هزینه کمتری بپردازد و فرایند تخلیه بار و سوختگیری را سریعتر انجام دهد.
۴- فرایند: برای رسیدگی به امور روشهای نوآورانهای اتخاذ کنید که با روند معمول کار متفاوت است. این نوع نوآوری بر تواناییها یا فرایند هسته شرکت تأثیر میگذارد. برای مثال، شرکت تویوتا با «سیستم نوآورانه تولید ناب» سعی داشت هر مرحله از تولید را تا جایی که میتواند، کارآمد کند.
۵- عملکرد محصول: عملکرد محصول همان ویژگیها و وظایف خاصی است که محصولات یا خدمات شما را از دیگران متمایز میسازند. شرکتهایی که عملکرد محصول نوآورانهای دارند، اغلب در آن بخش از بازار از دیگران پیشی میگیرند و محصولاتی برتر با قیمتهای درجه یک تولید میکنند. برای مثال، پوستکن Good Grips محصول شرکت OXO بهدلیل استحکامی که دارد، پنج برابر بیشتر از یک پوستکن معمولی قیمت دارد.
۶- سیستم تولید: وقتی سعی کنید محصولات مکمل یا باکیفیتتری تولید کنید یا خدماتتان را نسبت به «تعاملپذیری، ماژولاریتی و یکپارچگی» توسعه دهید، یعنی در سیستم تولیدتان نوآوری کردهاید. مثلاً شرکت Oscar Mayer یکسری محصولات غذایی «از جمله بیسکویت، گوشت، پنیر و دسر» را در ظروف غذا بستهبندی میکند و به مشتریان میفروشد. به این ترتیب مادر و پدرهای پرمشغله میتوانند برای ناهار فرزندانشان این بستهها را خریداری کنند و دیگر زمان زیادی صرف آمادهکردن تغذیه مدرسه نکنند.
۷- خدمات: مشتریان عاشق شرکتهایی هستند که خدمات ممتاز ارائه میدهند. شرکت کفش زاپوس در این امر بسیار موفق بوده و توانسته رضایت مشتریانش را به دست آورد. حتی وقتی کفشهای مشابه در انبار موجود نیستند، این شرکت همان محصولات را به قیمتی کمتر به مردم عرضه میکند.
۸- کانال انتقال: این مورد، شامل نوآوری در نحوه انتقال محصولات یا خدمات به بازار میشود. برای نوآوری در کانالهای انتقال باید روشهای معمول خود را تغییر دهید. بهعنوان نمونه، خدمات رایگان Whispernet آمازون به کاربران اپلیکیشن کیندل اجازه میدهد کتابهای الکترونیکی را در کمتر از یک دقیقه دانلود کنند. در واقع آمازون محصولات خود را با روشی نوآورانه به مشتریان انتقال میدهد.
۹- برند: مشتریان شرکتهایی که برند نوآورانه دارند، خودشان را عضوی از یک جامعه خاص میدانند. بهعنوان مثال، فروشگاههای خواربارفروشی Trader Joe’s محصولاتی با برند اختصاصی دارند که مشتریان در هیچکجای دیگری پیدا نمیکنند.
۱۰- تعامل با مشتری: به روش بهخصوصی که شرکتها برای ارتباط با مشتریانشان انتخاب میکنند، تعامل با مشتری گفته میشود. برای مثال شرکت اپل محصولات جدیدش را در «کنفرانس جهانی توسعهدهندگان اپل» معرفی کرد. با این کار، توسعهدهندگان احساس کردند جزئی از اعضای داخلی شرکت هستند؛ زیرا میتوانستند زودتر از همه به جدیدترین محصولات اپل نگاهی بیندازند و در مورد آن بازخوردهای ارزشمند ارائه دهند.
هرچه گونههای بیشتری از نوآوری را اتخاذ کنید، بهتر است
در یک محیط رقابتی، اینکه فقط محصول جدیدی را معرفی کنید، کافی نیست. رقبایتان میتوانند با استفاده از مهندسی معکوس به نحوه خلق آن محصول یا خدمات پی ببرند و خیلی سریع از روی آنها کپیبرداری کنند. برای خلق یک نوآوری جدید، باید تا جایی که میتوانید، هر 10 حالت نوآوری را با یکدیگر ترکیب کنید. برای اینکه بتوانید بهترین استفاده را از این نوآوریها ببرید، نکات کاربردی زیر را در نظر بگیرید:
- با هر 10 گونه نوآوری آشنا شوید: در مورد همه انواع نوآوری مطالعه کنید و همه ریزهکاریهای آن را بشناسید.
- فقط بر محصولات یا خدمات تمرکز نکنید: رقبا میتوانند خیلی راحت از روی آنها کپیبرداری کنند.
- علاوه بر انواع نوآوری به دستهبندیهای آن نیز توجه کنید: در مورد نحوه «ساختار داراییها، عرضه پلتفرمها و پرورش تجربیات جدید کاربر» هم تجدیدنظر کنید.
- برای نوآوری از گونههایی استفاده کنید که از همه مهمتر هستند: با دقت به تحلیل و بررسی بپردازید و ببینید به چه مسیرهایی توجه چندانی نمیشود.
- ببینید کاربرانتان چه میخواهند: برای رسیدگی به خواستههای مشتریان به تحقیق بپردازید.
- تا جایی که میتوانید از همه گونههای نوآوری استفاده کنید تا در بازار سروصدای زیادی راه بیندازید. برای بازسازی یک طبقه از نوآوری حداقل پنج مورد از گونههای نوآوری را به کار بگیرید.
«بیشتر سازمانها پروژههای نوآوری کوچک و افزایشی را دنبال میکنند و به اندازه کافی پیشرفتهای غیرمنتظره انجام نمیدهند.»
نوآوران عادی بهطور متوسط 1.8 مورد از گونههای نوآوری را انجام میدهند. نوآوران برتر حدود 3.6 نوع نوآوری را به کار میگیرند. اما شرکتهایی که از پنج گونه نوآوری استفاده کنند، حتی از شرکتهای S&P500 هم عملکرد بهتری نشان میدهند. برای مثال شرکت گوگل در هشت مورد از موارد بالا نوآوری میکند؛ گوگل با استفاده از برنامه AdWords به کاربرانش اجازه میدهد درخواست تبلیغات دهند (نوآوری در مدل سود)، به کارمندانش پیشنهادهای انگیزشی مانند غذای رایگان برای استعدادهای برتر ارائه میدهد (نوآوری در ساختار شرکت)، به کمک الگوریتم کسبوکار موتور جستوجو را تغییر داده است (نوآوری در فرایند)، تبلیغات را به ۲۵ کاراکتر محدود کرده تا کار با آنها هم برای ارائهدهندگان تبلیغ و هم برای کاربران راحتتر باشد (نوآوری در عملکرد محصول)، به اشخاص ثالث اجازه میدهد با استفاده از تبلیغات گوگل در سایتهایشان کسب درآمد کنند (نوآوری در سیستمهای تولید)، خدمات یکپارچه تبلیغات ارائه میدهد (نوآوری در خدمات)، برخی از اطلاعات را با توجه به موقعیت مکانی در اختیار مشتریان قرار میدهد (نوآوری در کانال انتقال) و در صفحه اصلی خود برند گوگل را بهصورت شفاف و قابل شناسایی جای داده است (نوآوری در برند).
اول بررسی کنید، سپس اقدام کنید
هنگام نوآوری همه اطلاعات مورد نظر را بررسی کنید. اینکه فقط اقدامی را در 10 قسمت کسبوکارتان انجام دهید، برای نوآوری کافی نیست. برای اینکه بدانید دقیقاً چه اقداماتی را انجام دهید، باید در سطح صنعت به تحلیل نوآوری بپردازید و فرصتهای خلاقانه و جدید نوآوری را پیدا کنید. از خودتان بپرسید: «چه چیزی در حال تغییر است؟»، «شکافهای موجود در بازار در کدام نقاط هستند؟»، «چطور میتوانیم شرایط موجود را به چالش بکشیم؟»، «چطور میتوانیم از دیگران درس بگیریم؟»، «شکافهای سازمان ما در چه نقاطی قرار دارند؟» و… . با استفاده از روش شناسایی الگو ببینید بازارها و صنایع دیگر چطور تغییر میکنند و نتایج تجزیهوتحلیل خود را بهصورت شهودی دربیاورید. تجزیهوتحلیل ششمرحلهای زیر را انجام دهید و در این فرایند بهدنبال فرصتها و نقاط ضعف بازار باشید:
۱- محدودیتهایی را برای خودتان تعریف کنید: تصمیم بگیرید که کدام نوع از شرکتها را تحلیل میکنید.
۲- معنای «نوآوری» را بهطور دقیق برای خودتان مشخص کنید: با استفاده از 10 گونه نوآوری که پیشتر شرح دادیم، بخشهایی که باید در آن نوآوری کنید را شناسایی کنید.
۳- به جستوجو در منابع مختلف بپردازید: تجزیهوتحلیل خود را تا جایی که میتوانید گسترده کنید.
۴- نتایج را بهصورت تصویری درآورید و آنها را ارزیابی کنید: بهدنبال خوشههای «سرمایهگذاری در نوآوری» و «حوزههای حذف نوآوری» بگردید.
۵- عوامل کلیدی تغییر را شناسایی کنید: ببینید کدامیک از عوامل خارجی بر صنعت و مشتریان شما تأثیر میگذارند.
۶- به فکر آینده باشید: نوآوریهای فعلی خود را با زمینههای نوآوری در آینده مقایسه کنید.
تحقیقات کیفی
برای هر تجزیهوتحلیل باید تحقیقات درجه یک انجام دهید. وقتی Procter&Gamble تصمیم گرفت در سال ۲۰۰۸ وارد بازار پوشک چین شود، طی تحقیقات خود متوجه شد که نوزادان در «پمپرز» سریعتر به خواب میروند تا پوشکهای پارچهای؛ این موضوع معیار جدیدی را برای آنها به وجود آورد و باعث نوآوری در عملکرد محصولشان شد. شرکت P&G با همکاری «مرکز تحقیقات خواب» در بیمارستان کودکان پکن (نوآوری در شبکه ارتباطات)، به پژوهشهای بیشتری دست پیدا کرد که نشان میداد پمپرزهای یکبارمصرف سلامت کودکان چین را افزایش داده است. این تحقیقات باعث شد در بازار پوشک چین انقلابی صورت بگیرد.
«هر کسی میتواند دست به نوآوری بزند و هر شرکتی میتواند رویکردها، ساختارهای مدیریت، منابع و ابزار لازم برای کمک به نوآوری را ایجاد کند.»
بررسیهای خود را از سه لحاظ مدیریت کنید؛ اول از همه، به جستوجو در داخل سازمان بپردازید و ببینید شرکتتان در گذشته چطور نوآوری میکرده است. سپس از خودتان بپرسید چطور میتوانید فعالیتهای کهنه و منسوخشده را تغییر دهید؟ دوم، به جستوجو در شرکتهای اطراف بپردازید و محیط رقابتی خود را ارزیابی کنید. از خود بپرسید چه عاملی باعث تمایز ما از دیگران میشود؟ و سوم، نگاهی به دوردستها بیندازید و ببینید شرکتهای خارج از صنعت چه نوآوریهایی انجام میدهند. سپس ببینید شرکتهای غیررقابتی در آن صنایع چطور با مشکلات مشابه شما دستوپنجه نرم میکنند. از دیدگاههای مختلف به همهچیز نگاه کنید و تا میتوانید از آنها درس بگیرید.
«برای نخستینبار در تاریخ، در جایگاهی هستیم که میتوانیم مشکلات را با ابزار و ترفندهای پیشگامانه حل کنیم.»
بیشتر نوآوریها در سه حوزه اتفاق میافتند؛مدل کسبوکار (داراییها، تواناییها و زنجیره ارزش)، پلتفرم (تواناییهای هسته) و تجربه کاربران. شرکت Zipcar با مدل کسبوکاری جدید خود به مشتریان اجازه داد برای مدتی کوتاه ماشینها را رزرو کرده و با آنها رانندگی کنند. نوآوری در مدل کسبوکار، در صنایع نیازمند دارایی؛ مانند صنعت اتومبیل، صنعتهایی که در آن قوانین بسیار محدودکنندهای وجود دارد؛ مانند صنعت هوافضا و شرکتهای کسبوکار به کسبوکار کالایی خیلی خوب عمل میکند.
برای مثال شرکت آمازون شروع به فروش تخصص خود در توسعه زیرساخت وب کرد و به این ترتیب پلتفرم خود را گسترش داد. نوآوری در پلتفرم شرکتهای فناوری تغییرات خوبی را ایجاد میکند و تجربه مشتری بهتر، در هر صنعتی جوابگوست. وقتی شرکت استارباکس مدل کافیشاپ اروپا را استانداردسازی کرد و آن را در کل جهان گسترش داد، مشتریان مکان جدیدی برای دیدار یکدیگر پیدا کردند و به تجربه بهتری دست یافتند.
میزان جاهطلبی در نوآوری
نوآوری سه سطح مختلف دارد که باید هر سه مورد را دنبال کنید. با «نوآوری هسته» میتوانید هسته سازمان و عرضههای فعلی را ارتقا دهید که این مدل برای برندهای جاافتاده خیلی خوب عمل میکند. با «نوآوری در اطراف» میتوانید مرزهای اطراف خود را گسترش دهید، تواناییهای سازمان را تغییر دهید یا تواناییهای جدیدی برای آن توسعه دهید. با «نوآوری تحولآفرین» میتوانید کل امور شرکت را از این رو به آن رو کنید. نوآوریهای تحولآفرین همهچیز را دگرگون میکنند و تغییر چشمگیری در بازار و میزان رشد و درآمد شرکت ایجاد میکنند.
ترفندهای نوآوری
از بین ۱۰۰ ترفندی که برای نوآوری وجود دارد، تعدادی را انتخاب کنید و به کمک آنها قطعات سازنده نوآوری خود را به دست آورید. بعضی از ترفندهای نوآوری فقط در برخی گونههای نوآوری انجامشدنی هستند. بعضی از این ترفندها نیز بسیار قدیمی هستند، اما شما میتوانید آنها را با روشهای نوین ترکیب کنید (که به آن بازی با نوآوری گفته میشود) تا به پیشرفتهای چشمگیری دست یابید.
«بیشتر اوقات چنین نتیجهگیری میکنیم که موفقیت در نوآوری به افراد بااستعداد بستگی دارد، ولی شواهد نشان دادهاند که موفقیت در نوآوری به مسائل دیگر مربوط میشود.»
برای نوآوری در مدل سود میتوانید از ترفندهایی از جمله «مزایده، قیمتگذاری ترکیبی، کمبود اجباری و مجوزدهی» استفاده کنید. برای نوآوری در شبکه ارتباطات میتوانید دست به «تلفیق شرکتها، فرانشیز و ائتلاف با آنها» بزنید. برای نوآوری در ساختار میتوانید از «دانشگاههای شرکتی، مدیریت دانش یا برونسپاری» استفاده کنید. همچنین، برای نوآوری در فرایند بهدنبال تأمین مالی جمعی، «تولید ناب یا تولید انعطافپذیر» بگردید.
«از گذشته تاکنون نوآوری همیشه امری بدیهی بوده است. با این حال، مسیری که از زمان ایدهپردازی تا اجرای ایده طی میشود، هیچگاه مشخص نبوده است. این مسیر همیشه پر از شک و تردید و خطر است.»
ترفندهای نوآوری در عملکرد محصول شامل «افزایش کارکرد، شخصیسازی و تجمیع ویژگیهای محصول» میشود. برای تغییر سیستم محصول باید «سیستمهای ماژولار یا ساخت محصول» را ارزیابی کنید و برای نوآوری در خدمات باید به برنامههای وفاداری، ضمانتنامهها، خدمات شخصیسازیشده، خدمات سلفسرویس یا برنامههای «امتحان قبل از خرید» روی بیاورید.
«در بیشتر صنایع مدل سود سازمان برای سالهای سال دستنخورده باقی میماند و هیچکس آن را بررسی نمیکند.»
برای تغییر در کانالهای ارتباطی ترفندهایی از جمله «برپایی شعب اصلی، بازاریابی چندسطحی یا فروش محصولات مکمل» را امتحان کنید. برای تغییر در برندسازی، گزینههایی مانند «گواهینامه فروش،» «برچسبهای شخصی،» یا «برندسازی مشترک» را در نظر بگیرید. برای ارتقای تعامل مشتری میتوانید قابلیتهایی مانند «شناسایی وضعیت» «خودمختاری» و «اختیار» را به مشتریان ارائه دهید.
برای اینکه بتوانید روشی برای پیادهسازی ایدههای فناورانه پیدا کنید، سه راه وجود دارد؛ اول از همه میتوانید با انتخاب یک «innovation anchor» مانند ارزش هستهای، نوآوری خود را مستحکم کنید و گسترش دهید. این روش برای توسعه ترفند یا گونه نوآوری موردنظرتان نقطه کانونی به حساب میآید. رویکرد دوم این است که روشی را امتحان کنید که تا به حال امتحان نکردهاید و مؤلفه جدیدی را به سازمان اضافه (یا جایگزین مؤلفه قبلی) کنید. در روش سوم که «نشانهگیری تصادفی» نام دارد، میتوانید بهطور دلخواه سه مورد از شش ترفند جدید را انتخاب و امتحان کنید.
«بهعنوان یک رهبر، باید به سازمانتان بفهمانید که نوآوری اختیاری نیست.»
انواع نوآوری و ترفندهایی که برای آنها انتخاب میکنید، دستورالعمل نوآوری شما را تشکیل میدهند. همچنین وقتی تصمیم بگیرید که میخواهید چه سطحی از فناوری را انجام دهید، نوآوری را به طرز متفاوتی دنبال میکنید. مدل کسبوکاری، پلتفرم و تجربه مشتری خود را در مرکز فعالیتهای نوآورانه قرار دهید. فرقی نمیکند که چطور استراتژی نوآوری خود را سازماندهی میکنید، در هر صورت نباید جلوی پیشرفت آن را بگیرید. نوآوری به «خلاقیت، نظم، عملگرایی، تحلیل و تلفیق» احتیاج دارد. هیچگاه نگذارید فرهنگ سازمانی شرکتتان جلوی نوآوری را بگیرد. ترفندهای درستی را برای نوآوری به کار بگیرید و اجازه دهید فرهنگ سازمانی خودش را با این نوآوری وفق دهد.
«برای کمک به نوآوری باید ببینید دیگران چطور به نوآوری میپردازند و تشخیص دهید که چطور میتوانید شرایط موجود سازمانتان را تغییر دهید.»
نوآوری واقعی به رویکردی صحیح احتیاج دارد. باید اجزای پروژهتان را بهخوبی تعریف کنید، نحوه راهاندازی تیمها و واحدهای کسبوکارتان را سازماندهی کنید، از بهترین منابع و تواناییها استفاده کنید، معیارها و انگیزههای درستی را هدف بگیرید تا بتوانید به کمک آن عملکرد سازمان را ارزیابی کنید و قبل از معرفی نوآوری آن را آزمایش کنید.
«اگر سریعتر از باقی نقشآفرینان بازار حرکت نکنید، سرانجام به نابودی کشیده میشوید. اگر هنوز نابود نشدهاید به این خاطر است که نفسهایتان هنوز بهطور کامل قطع نشده است.»
شجاع باشید. ذهنیتی شبیه به خلبانان داشته باشید. نسبت به قوانین موجود بیتوجه باشید، از آنها سرپیچی کنید و قوانین خود را جایگزین آنها بکنید. وقتی برای معرفی نوآوری آماده بودید، بهسرعت عمل کنید و رقبایتان را به زمین بزنید. طوری رقبا را از عرصه رقابت خارج کنید که برای همیشه از نبرد خارج شوند. اینگونه است که وضعیت سازمان از این رو به آن رو میشود و هدف نوآوری هم همین است.
درباره نویسندگان
لری کیلی، رئیس و همبنیانگذار شرکت دوبلین (پروژه نوآوری Monitor Group) است. رایان پیکل، استراتژیست طراحی، برایان کوئین، متخصص برنامهریزی نوآوری و هلن والترز، نویسنده، ویراستار و محققی است که هر سه در شرکت دوبلین کار میکنند.
نکات کلیدی
- بیشتر شرکتها نوآوری را خوب مدیریت نمیکنند و اکثر پروژههای نوآوریشان با شکست مواجه میشود.
- نوآوری 10 گونه مختلف دارد که در سه طبقه دستهبندی میشوند؛ طبقه اول داراییها، طبقه دوم پلتفرمها و طبقه سوم تجربیات هستند.
- 10 گونه نوآوری بدین شرح هستند: نوآوری در کسبوکار «مدل پلتفرم، شبکه ارتباطی، ساختار، فرایند، عملکرد محصول، سیستم تولید، خدمات، انتقال و برند» و نوآوری در «تعامل با مشتری».
- برای نوآوری، باید تا جایی که میتوانید گونههای مختلف نوآوری را با یکدیگر ترکیب کرده و حداقل پنج مورد از آنها را به کار بگیرید.
- برای اینکه بتوانید بهخوبی از این روشها استفاده کنید، باید هر 10 نوع از نوآوری را درک کنید؛ اینکه فقط محصولاتتان را تغییر دهید کافی نیست، چون رقبا میتوانند خیلی راحت از روی آن تقلید کنند. در عوض ببینید مشتریانتان چه میخواهند و روند کار را با روشی معنادار تغییر دهید.
- نوآوریتان را تا جایی که میتوانید گستردهتر کنید و با دقت تمام جزئیات را مدیریت کنید.
- نوآوری نیازمند برنامهریزی دقیق و «تجزیهوتحلیل نوآوری در صنعت» است. در این تجزیهوتحلیل باید پروژههای نوآوری رقبا و همچنین نوآوریهای صنایع دیگر را بررسی کنید.
- برای اینکه بتوانید یک دستورالعمل نوآوری متناسب با سازمانتان ایجاد کنید، باید همه «ترفندهای نوآوری» را با هم ادغام کنید.
- سطح نوآوری خود را مشخص کنید؛ آیا میخواهید «هسته» سازمان را تغییر دهید، مرزهای «اطراف» خود را گسترش دهید یا اینکه اقدامی «تحولآفرین» انجام دهید.
- هنگام نوآوری ذهنیت یک خلبان را داشته باشید؛ شجاع باشید، در قوانین موجود کارشکنی کنید و قوانین خودتان را بسازید.