پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
جان استاین، بنیانگذار و مدیرعامل بترمنت: معتقدیم همه باید به مشاوره مالی عالی دسترسی داشته باشند
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۷ / فردی که به متداولکردن مشاوره رباتیک کمک کرد، در ۱۰ سال شرکتی ساخته است که ۲۰ میلیارد دلار را به نیابت از ۵۰۰ هزار مشتری مدیریت میکند و در آخرین محاسبات ۸۰۰ میلیون دلار ارزشگذاری شده است. جان استاین همانطور که به «جوئل وبر»، سردبیر بلومبرگ بیزینسویک میگوید، بهندرت بازار سهام را چک میکند.
صنعت خدمات مالی نقشآفرینان بسیار زیادی دارد. 10 سال پیش با شرکت بترمنت به این حوزه وارد شدید. برای ورود به این صنعت رقابتی چه انگیزهای داشتید؟
بعد از فارغالتحصیل شدن از کالج، در هفت کارگزاری مختلف حساب باز کردم. بهمرور فهمیدم که کارگزاریها در گفتن اینکه میخواهند من برایشان چه کار کنم، بسیار خوباند. میگفتند: «این سهم را معامله کن، این صندوق را بخر یا این کار را انجام بده»، اما هیچکدام نمیگفتند چه کاری برای من مناسب است.
بنابراین فکر کردم زمان آن است که سرویسی را با محوریت اقدامات مناسب برای مشتری راهاندازی کنیم. در واقع به مشتری میگوییم: «این موارد اهداف شماست. برای رسیدن به اهدافت باید این مقدار سرمایهگذاری کنی. در مسیر درستی قرار داری و هیچ مشکلی وجود ندارد.» در حال حاضر حتی یک طبقهبندی ایجاد کردهایم که شامل ایده آیندهای برای خدمات مالی مشتریمحور و با مشاوره بیشتر میشود.
این طبقهبندی همان مشاوره رباتیک است که شما کمک کردید بعد از بحران مالی جهانی ایجاد شود. آن زمان هیچ مشتریای نداشتید، اکنون ۵۰0 هزار مشتری و ۲۰ میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت دارید. اکنون نیز دوباره در حال تجربه بحرانی دیگر هستیم. مشتریان بترمنت در طول همهگیری چه رفتاری داشتهاند؟
معتقدم در بحران متولد شدیم، در نتیجه در چنین دورههایی در بهترین شرایطمان قرار داریم. در ماه مارس که شاهد بیشترین نوسان بودیم، عملکرد الگوریتمها و سیستمهای خودکارمان بسیار بهتر شد. در آن ماه شاهد 8.5 میلیارد دلار معامله بودیم و بخش زیادی از آنها معاملات دوطرفه بودند، یعنی داراییهایی را میفروختیم که ارزششان کم نشده بود و داراییهایی را میخریدیم که ارزششان کم شده بود.
وقتی شرایط بهتر شد، این تغییر موازنه پول زیادی را نصیب مشتریانمان کرد. همچنین از زیان قابل قبول مالیاتی و دیگر فرصتهای موجود در این شرایط بهرهبرداری کردیم. همه این کارها را بدون اینکه مشتریان اقدامی بکنند، انجام دادیم. مشتریان اکنون نیز همچنان در همان مسیر قبلی برای رسیدن به اهدافشان قرار دارند.
در ضمن در حال رشد بودهایم. ماه مارس از لحاظ رشد تعداد مشتریان، ماه بیسابقهای برای ما بود. فصل اول ۲۰۲۰ رکورد زدیم. فصل دوم نیز باز همان رکورد را شکستیم. بنابراین شاهد جریان ورودی پایدار و رشد ادامهدار تعداد مشتریان بودهایم که بسیار هیجانانگیز است.
برای کل سال جریانهای ورودی و خروجی را چطور پیشبینی میکنید؟
اکنون پیشبینیکردن دشوار است، اما در بدترین شرایط هم مشتریانی که از حسابشان برداشت میکردند ۲۶ درصد بیشتر از مشتریانی بود که به حسابشان واریز میکردند. حتی در مورد مشتریان نسل هزاره این رقم بیشتر بود، واریزها ۳۷ درصد بیشتر از برداشتها بود. پس در کل پایگاه مشتریانمان و بهویژه در مورد مشتریان جوانتر شاهد افزایش واریزها و تداوم رشد حسابها هستیم.
یکی از نکات بسیار جالب در مورد بترمنت تأکیدتان بر علوم رفتاری است. با سمتی از مغز ارتباط برقرار میکنید که سرمایهگذاران معمولاً در شرایط بسیار بد سرکوبش میکنند. وقتی وضعیت واقعاً وخیم به نظر میرسد، چطور سرمایهگذاران را همچنان حفظ میکنید؟
مسئله رفتار بهشدت مهم است. در طول زمان تحلیلهای بسیاری روی رفتار مشتریان انجام دادهایم تا به افراد کمک کنیم از نیمه راه منصرف نشوند. بهعنوان مثال مشاهده کردیم که اگر در نمایش وضعیت به جای کادر سیاهی که فقط نوشته در مسیر موفقیت قرار دارید، از رنگهای قرمز و سبز برای نشاندادن سود و زیان استفاده کنیم، احتمال انجام معامله مشتریان بیشتر میشود. استفاده از کادر سیاه و آن نوشته در تضاد با برخی از سرویسهایی است که سعی میکنند در معاملات از ابزارهای گیمیفیکیشن و عنصر شرطبندی و جذابیت آن بهره زیادی ببرند؛ مقولهای که فکر میکنم برای بخشی از مشتریان جذاب است.
هدف اصلی بترمنت این است که در بلندمدت بیشترین بازده را برای مشتریان ایجاد کند و برای رسیدن به این هدف نباید زیاد معامله کنیم؛ چراکه وقتی مشتریان معامله میکنند اغلب در طول زمان عملکردی بسیار ضعیفتر از بازار دارند.
معامله روزانه خرد در طول دوره همهگیری به پدیده جذابی تبدیل شده است. در مورد این اتفاق چه نظری دارید؟
فکر میکنم افراد حوصلهشان سر رفته است. کازینوها بسته شدهاند، در نتیجه ورزش و شرطبندی روی ورزش وجود ندارد؛ بنابراین بهدنبال راههایی برای خالیکردن آن انرژیها هستند. اشکالی هم ندارد. کاملاً با خلق و خوی انسانی سازگار است. اگر با پول کمی این کار را انجام بدهید، مشکلی پیش نمیآید. فقط نباید استراتژی سرمایهگذاری اصلی افراد باشد.
چطور میتوان فردی را که به این نوع معاملهگری گرایش دارد، به سرمایهگذاری بلندمدتتر تبدیل کرد، بهویژه جوانترها که تجربه سرمایهگذاری زیادی ندارند؟
خودم از این نوع افراد بودم. وقتی در آن کارگزاریها حساب باز کردم، میخواستم اخبار مالی را بخوانم، بفهمم کدام شرکتها برای خرید مناسب هستند و در آنها سرمایهگذاری کنم. با تجربهای تلخ درس گرفتم. سهام شرکت «انرون» را در روند نزولی خریدم و با خودم فکر میکردم با چه قیمت مناسبی خریدهام. انرون آن زمان شرایطی مشابه شرایط این روزهای شرکت هرتز داشت.
سرمایهگذاری خوب هم داشتم؛ خریدهایی که در قیمت ارزان انجام دادم و چندبرابر سرمایهگذاری اولیهام سود کردم، اما در چند صندوق سرمایهگذاری مشترک هم سرمایهگذاری کردم و در طول زمان متوجه شدم با وجود اینکه انرژی زیادی برای معامله صرف میکنم و استرس زیادی را هم متحمل میشوم، آن صندوقها تقریباً عملکردی مشابه من دارند. به این نتیجه رسیدم که با معامله روزانه بهترین بهره را از وقتم نمیبرم و باید با زمان اضافهام کار دیگری را دنبال کنم.
شاید از آن اموری است که برخی از ما حتماً باید خودمان تجربهاش کنیم. در بترمنت در نقش شرکت باید مشتریان را همانطور که هستند، بپذیریم. به قولی هر آنچه هستی بازآ. همه انسانیم و ممکن است دچار این نوع سوگیریهای رفتاری بشویم. پس پورتفوی خود را به ما بسپارید و اجازه بدهید در طول زمان راهنماییتان کنیم تا به تخصیص بهینه و متناسب با اهدافتان برسید.
پلتفرمتان به سرمایهگذاران اجازه میدهد پورتفوهایشان را شخصیسازی و برای آن هدف تعیین کنند. کنجکاوم چند مورد از اهداف افراد را بدانم که برای تو جالب بودهاند.
اهداف بسیار جذابی وجود دارد، از خرید حلقه ازدواج تا مسافرترفتن، فرزند آوردن، کمکردن روی دیگران و همه نوع هدف جالب دیگری را مشاهده میکنیم. در 10 سال گذشته 300 تا 400 هزار هدف محقق شدهاند. اگرچه بیشتر مشتریانمان برای اهداف بلندمدتی مثل بازنشستگی پسانداز میکنند، اما در کنار آن ممکن است اهداف کوتاهمدتی مثل پسانداز برای روز مبادا یا خرید ماشین اسپرت یا هر هدف دیگری هم داشته باشند.
بهتازگی شروع به ارائه حساب جاری و پسانداز کردهاید که شما را خیلی شبیه به بانک میکند. این خدمات چه دستاوردی برای شما دارند؟
مسئلهای که افراد بیشترین کنترل را روی آن دارند، مقداری است که پسانداز میکنند. نمیتوانید اتفاقات بازار یا تغییرات نرخهای مالیات را کنترل کنید، اما میتوانید مبلغ پسانداز هر ماه یا سال را کنترل کنید. در نتیجه متوجه شدیم که اگر بخواهیم بیشترین تأثیرگذاری را برای مشتریانمان داشته باشیم، یکی از مهمترین کارهایی که میتوانیم انجام دهیم این است که به آنها کمک کنیم تا مخارج و پسانداز روزانهشان را بهتر مدیریت کنند؛ بنابراین در همان چشمانداز اولیه در مورد ورود به حوزه حسابهای جاری و پسانداز صحبت کردیم.
در یک سال گذشته هر دو کار را انجام دادیم. این خدمات بسیار جذاب هستند و شامل پسانداز با بهره بالا، بازگرداندن کارمزدهای خودپردازها در سراسر جهان، حساب جاری بدون کارمزد و واریز موبایلی چکها میشوند. میتوانید همه کارها را با تلفنتان انجام دهید و همه با بهترین راهحل سرمایهگذاری و بازنشستگی موجود در بازار مرتبط و یکپارچه هستند. با این خدمات خودکار کردن همه کارهای پولی، واریز حقوق به حساب و پسانداز منظم مبلغی برای مالیات، سلامت و درمان و حتی بازنشستگی بسیار آسان شده است. همه این خدمات یکپارچه هستند و هوشمندانه برای شما کار میکنند.
کنجکاوم بدانم مشتریان شما چطور از کمکهزینه دولت برای دوران کرونا استفاده کردند. در آمارهای مربوط به این مسئله با چه موارد غافلگیرکنندهای برخورد کردید؟
بیشتر مشتریانمان کمکهزینه را پسانداز و سرمایهگذاری کردند. فکر میکنم یکی از دلایلش این باشد که بسیاری از مشتریان ما وضعیت مالی بدی ندارند و میتوانند بخشی از پولشان را پسانداز کنند. بیشتر این کمکهزینهها بهعنوان منابع پشتوانه روز مبادا، برای بازنشستگی یا خلق ثروت بیشتر استفاده شدند. مقدار کمی برای پسانداز کوتاهمدت مورد استفاده قرار گرفتند.
در چند وقت اخیر شاهد آگاهی بیشتری در مورد نابرابری اقتصادی و بیعدالتی بودهایم. یکی از واقعیتهای سرمایهگذاری در سهام و اوراق بهادار این است که بسیاری از افراد، بهویژه سیاهپوستان و آمریکاییهای لاتینتبار علاقهای به آن ندارند. چطور افراد بیشتری را برای سرمایهگذاری جذب میکنید؟
برخی از اینگونه دادهها را دیدهام، حیرتآورند. بخش بسیار ناچیزی از ثروت این کشور در اختیار اقلیتهاست. متأسفانه این ارقام تغییر هم نکردهاند. این دادهها واقعاً برای من غافلگیرکننده و در عین حال روشنگر بودند. من هم مانند بسیاری از افراد دیگر در این دوره بیشتر یاد گرفتهام و فکر کردهام چه کارهای بیشتری از دست ما برمیآید. تیمم برای طرحهای عدالت اجتماعی و بهبود برابری اقتصادی انرژی بسیار زیادی دارند. فکر میکنم بخشی از آن انرژی از انگیزه آنها ناشی میشود. اساساً همین انگیزه بوده که باعث شده به بترمنت بیایند. ما شرکتی مأموریتگرا هستیم. معتقدیم همه باید به مشاوره مالی عالی دسترسی داشته باشند. هیچ حداقلی برای موجودی یا کارمزد تعیین نکردهایم. همیشه گفتهایم پذیرای همه هستیم.
اما اکنون در این دوران بیش از پیش فکر میکنیم که چطور میتوانیم سوگیری را از مشاورههایمان حذف کنیم، نفوذمان را به اقشار جدیدی گسترش دهیم، از گروههای متنوعتری استخدام کنیم و کارهای دیگری از این دست انجام دهیم. چون باید بیشتر تلاش کنیم تا تغییر قابل ملاحظهای در این سنجهها به وجود آوریم.
همچنان با بحران بازنشستگی در ایالات متحده روبهرو هستیم. چه تغییراتی در سیاستها میتوانند به حل این چالش بسیار بزرگ کمک کنند؟
فکر میکنم در نهایت به تغییراتی در سیاستها نیاز داریم تا به افراد کمک کنیم بهاندازه کافی برای دوران بازنشستگی پسانداز کنند. در حال حاضر فقط حدود 11 درصد از مخارج بازنشستگی با پساندازهای شخصی تأمین میشود. یکسوم از این مخارج از منابع تأمین اجتماعی میآید. یکسوم دیگر از طریق کار کردن افراد در دوران بازنشستگی تأمین میشود. برنامههای دولتی و منابع دیگری هم وجود دارند، اما درصد بسیار کمی با سرمایهگذاریها تأمین میشود.
با این حال در مورد بازنشستگی عقیده عمومی بر این است که «هر فرد باید برای بازنشستگی خودش پسانداز کند، قانون زندگی همین است»، اما درصد کمی از افراد این کار را میکنند. همه باید این کار را بکنیم. در عین حال میدانم که اقتصاد رفتاری به ما میگوید اینکه فقط به افراد بگوییم این کار را انجام بدهید یا برای انجام آن کار به آنها مشوق مالیاتی بدهیم، تغییر قابل توجهی ایجاد نمیکند.
باید آن را به پیشفرضی هوشمندانه تبدیل کنیم، همانطور که در استرالیا شاهد هستیم که همه باید مبلغی را به صندوق بازنشستگی پرداخت کنند. باید بحث بازنشستگی را از کارفرما جدا کنیم. چه دلیلی دارد که برنامه بازنشستگی به جایی که فرد در آن کار میکند، ارتباطی داشته باشد؟ باید در دسترس همه باشد و بتوان آن را از شرکتی به شرکت دیگر منتقل کرد. در این صورت رقابت ایجاد میشود؛ چراکه همه مجبور نیستند از برنامه بازنشستگی تعیینشده از طرف کارفرما استفاده کنند.
در بترمنت اغلب میگوییم میخواهیم در دنیای برنامههای بازنشستگی مشارکتی، احساس برنامههای بازنشستگی تعریفشده را ایجاد کنیم. از دهه 1980 در دنیایی زندگی میکنیم که مزایای بازنشستگی بهمرور حذف شده است. امروز تقریباً هیچکس بهجز کارمندان دولت مزایای بازنشستگی ندارد. در عوض برنامههای بازنشستگی مشارکتی مثل 401 (کی) را تعریف کردهایم. اما از طریق فناوری و مشاوره هوشمندانه میتوانیم کاری کنیم افراد حتی در این شرایط و با برنامههای بازنشستگی مشارکتی نیز احساس کنند در مسیر درستی قرار دارند و بهاندازه کافی پسانداز میکنند. هدف اصلی ما از ایجاد دسترسی به مشاوره برای همه نیز همین است.
بترمنت بر مبنای مفهوم صندوق قابل معامله در بورس ایجاد شد. اگر بخواهم کار شما را خیلی ساده کنم، باید بگویم شما در زیر لایهای از مشاوره و پورتفوهای شخصیسازیشده، از صندوقهای قابل معامله در بورس استاندارد و کمهزینه بهره بردهاید. آیا میتوانستید بترمنت را بدون صندوقهای قابل معامله در بورس بسازید؟
هرگز امکان نداشت. در واقع اگر افرادی نبودند که ایده صندوقهای قابل معامله در بورس را مطرح کنند و رواج دهند، بترمنت هم وجود نداشت. وقتی در سال ۲۰۱۰ این شرکت را راهاندازی کردیم، دقیقاً در نقطهعطفی بودیم که صندوقهای قابل معامله در بورس به اندازه کافی پذیرفتهشده و نقدشونده بودند که میتوانستیم تنها از طریق صندوقهای قابل معامله در بورس محصولی مثل بترمنت را با پورتفویی کاملاً متنوع ارائه کنیم.
قبل از آن نمیتوانستیم وجود داشته باشیم؛ زیرا خرید صندوقهای سرمایهگذاری مشترک مستلزم سرمایهگذاری خصوصی در هر شرکت سرمایهگذاری مشترک بود که کار بسیار پرهزینهای است. بنابراین ما فقط از صندوقهای قابل معامله در بورس استفاده میکنیم. در حال حاضر با این صندوقها میتوان هر کاری انجام داد. پس این انقلاب در مشاوره مالی به صندوقهای قابل معامله در بورس وابسته است.
اما انقلاب دیگری هم در راه است. امروزه میتوانیم بسیار بیشتر شخصیسازی کنیم. پیوسته درخواستهای بیشتری برای سرمایهگذاری مسئولانه در برابر اجتماع، سرمایهگذاری تحت رهبری زنان و سرمایهگذاری تحت رهبری سیاهپوستان مطرح میشود. با توجه به این شرایط معتقدیم روند پیش روی ما ایجاد پورتفوهای واقعاً شخصیسازیشده با سهام مشخص برای مشتریان مشخص است که در عین حال عملکردی مشابه یک شاخص دارند.
یعنی دیگر به صندوقهای قابل معامله در بورس نیاز نخواهید داشت؟
صندوقهای قابل معامله در بورس روشی بهرهور برای داشتن عملکردی مطابق یک شاخص است، اما اگر بهدلیلی بخواهید آن شاخص را شخصیسازی کنید، حسابهای مدیریتشده مجزای کوچکتر یا شاخصسازی مستقیم وجود دارد. شخصیسازی صندوق قابل معامله در بورس شامل خرید برخی سهام بهصورت مجزا (و حذف سایر سهام آن صندوق) میشود که در مجموع عملکردی شبیه شاخص دارند.
میخواهید بترمنت به چه شکل دیگری نوآوری کند؟
تلاشهای زیادی در مورد مدیریت وجه نقد و خودکار کردن جریانات نقدی حسابهای مختلف کاربران انجام میدهیم. سرویس «جاروی دوطرفه» را راهاندازی کردهایم که از طریق تحلیل وجه نقد حساب جاری شما میفهمد برای تأمین هزینههای ۲۱ تا ۳۵ روز به چه مقدار وجه نقد نیاز دارید. همواره با بررسی لحظهای قبضها و حقوقتان به همین اندازه در حساب جاری شما نگهداری میکند و باقیمانده را به حساب پسانداز منتقل میکند. اگر قبض پرهزینهای نزدیک باشد یا به وجه نقد اضافه نیاز داشته باشید، این سرویس بهطور خودکار پول را به حساب جاری شما منتقل میکند. این نوع اتوماسیون هوشمند آینده همه خدمات مالی است.
فشار زیادی برای کاهش کارمزدها وجود داشته است، شما انتظار دارید چه نوع فشارهایی را در کسبوکارتان تجربه کنید؟
بیشتر فشار برای جابهجایی از صندوقهای فعال به صندوقهای غیرفعال بوده است. در مورد کارمزدهای مشاوره فشار کمتری را تجربه کردهایم. مشاوران سرمایهگذاری کارمزدهایشان را کاهش ندادهاند. این مشاوران افراد بسیار آموزشدیدهای هستند که میدانند چطور با مشتریان صحبت کنند و نحوه مدیریت پورتفوی را درک میکنند. هزینه فناوری مورد استفاده آنها که ما هم در بترمنت برای مشاوران فراهم میکنیم، کاهش یافته است؛ دستکم هزینههای دریافتی ما کاهش یافته است.
امیدوارم نبرد بعدی به خدمات بانکی مربوط باشد؛ چراکه فکر میکنم بانکها کارمزدهای بازدارنده زیادی میگیرند. تلاش بسیار زیادی میکنند تا افراد را بدهکار کنند. به افراد برای پساندازهایشان بهرهای پرداخت نمیکنند. فکر نمیکنم روشهای مرسوم کسب درآمد از ضعفهای افراد با جامعهای که میخواهیم بسازیم، همسو باشد؛ جامعهای که در آن افراد توانمند شدهاند و میتوانند خودشان پولشان را مدیریت کنند. مشاور خوب به شما خواهد گفت: «این کارمزدها را پرداخت نکنید. به بانک بدهکار نشوید. برای پساندازتان بهره دریافت کنید». ما هم بهعنوان مشاور خوب سعی میکنیم این رقابت قیمتی را به سمت بانکداری و خدمات مدیریت وجه نقد روزمره هدایت کنیم.
نظرتان در مورد ورود به بورس چیست؟
همیشه میخواستم شرکت سهامی عام مستقلی باشیم. از روز اول هدفم همین بود و در همین مسیر هم حرکت میکنیم. پیوسته در حال رشدیم و نرخ جذب مشتری هیجانانگیزی داریم. به هر حال در این حوزه مقیاس اهمیت زیادی دارد و اگر بخواهیم یک نقشآفرین در مقیاس گسترده باشیم، بالاخره یک روز باید شرکت سهامی عام بشویم.
میتوانید برای این اتفاق چارچوب زمانی تعیین کنید؟
خیر، در حال حاضر نمیتوانم.
10 سال از راهاندازی بترمنت میگذرد، اگر میتوانستید به خودتان در 10 سال پیش توصیهای بکنید، چه توصیهای میکردید؟
شک نکن و به راهت ادامه بده و شرکت را بساز. رؤیا را به حقیقت تبدیل کن. مشتریان بهدنبال عملکرد، راحتی و آرامش خیال هستند. کافی است در این زمینهها سرمایهگذاری کنی، همواره مشتریان بیشتری را جذب خواهی کرد و عملکرد بهتری به آنها ارائه میدهی.
هر چند وقت بازار سهام را چک میکنید؟
بستگی دارد به اینکه آن روز چقدر بازار بد باشد (میخندد). معمولاً بازار را دنبال نمیکنم. گاهی اوقات عمویم زنگ میزند و میگوید: «حتماً امروز بازار را دیدهای». من هم همیشه میگویم: «نه». چون سرمایهگذاریهایم بر عهده بترمنت است، به فرازونشیبهای روزانه توجهی نمیکنم. در ماه مارس که وضعیت واقعاً ترسناک بود، نمیشد بازار را دنبال نکرد. در چنین روزهایی نمیتوانم به بازار بیتوجه باشم، اما بهطور کلی نیازی نیست این کار را انجام بدهم. مشاور مالیام این کار را میکند. اسمش بترمنت است.