پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
از بانکداری الکترونیکی تا بانکداری فجازی! چرا کرونا به تنهایی تحول دیجیتال را کلید نمیزند؟
دیروز در برنامه روز ارتباطات زمانی که وزیر ارتباطات در حال ارائه گزارش وزارتخانهاش به جهانگیری معاول اول رئیسجمهور بود جملهای تاریخی گفت. او به جهانگیری گفت که بخش فناوری اطلاعات فقط اسنپ و تپسی و دیجیکالا نیست. وزیر گفت که بیش از ۵ هزار شرکت نوپا و ۱۷ هزار شرکت عضو نظام صنفی رایانهای ایران عضو این خانواده بزرگ هستند. جهرمی از این گفت که بین وزارتخانه او و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری یک جور تقسیم کار صورت گرفته و معاونت علمی دانه درشتها را برداشته و استارتآپهای کوچک را وزارت ICT زیر پر و بال گرفته خودش گرفته است.
جهانگیری هم بعدا در صحبتهایش از استارتآپها گفت و این که باید دوام آورد، حتی اگر چالشها ادامه یابد و کار را سخت و سختتر کند استارتآپها باز هم باید ادامه دهند. او از این گفت که برای سهم گرفتن باید جنگید وگرنه کسبوکارها و مدلهای سنتی منابع را سمت خودشان میکشند.
افراد زیادی در این نشست از طریق ویدیو کنفرانس حضور داشتند؛ شیوه برگزاری این رویداد متاثر از کرونا است که باعث شده این روزها تلاش کنیم شیوههای جدید را امتحان کنیم؛ منتها خیلی باید دقت کنیم کرونا به تنهایی نمیتواند همه ضعفها و مشکلاتی که تا امروز داشتیم را یک شبه از بین ببرد. اگر تا امروز دیجیتال نشدیم قطعا دلایلی داشتیم و قاعدتا برای دیجیتال شدن باید برویم سراغ آن دلایل. چون تا وقتی دلایل سر جای خودشان هستند چیزی تغییر نمیکند.
منتها آن چیزی که باعث شد شنیدن جمله ابتدای یادداشت از زبان اذری جهرمی باعث شود این متن را بنویسم این بود که به نظر میرسد ساختارهای دولتی ما به کل با فناوری و نوآوری بیگانه هستند! همین که در تحول دیجیتال فقط یک وزارتخانه و یک معاونت ریاست جمهوری داریم که موضوع را موضوع خودشان میدانند یعنی هنوز تغییر را درک نکردیم.
چند سال پیش خیلیها از بانکداری الکترونیکی حرف میزدند؛ در عمل از یک جایی به بعد ما فقط بانکداری داشتیم. چرا؟ چون الکترونیکی از بانکداری جدا نبود! یعنی ما یک بانکداری غیر الکترونیکی نداشتیم و یک بانکداری الکترونیکی. ما تنها یک بانکداری داشتیم که از ابزارهای الکترونیکی استفاده میکرد.
حالا اما در دورانی هستیم که بانکداری دیجیتال و بانکداری مجازی تنها گزینههای روی میز یک بانکدار هستند. این گونه نیست که ما یک بانکداری غیر دیجیتال داشته باشیم و یک بانکداری دیجیتال. ما اکنون تنها یک مدل بانکداری داریم و آن هم بانکداری دیجیتال است. به عبارتی همانطور که ابزارهای الکترونیکی وارد بانکداری شد و دیگر نمیتوان بانکی را تصور کرد که از ابزارهای الکترونیکی استفاده نکند، حالا هم نمیتوان بانکی را تصور کرد که دیجیتال نباشد.
و این در حالی است که برخی تصور میکنند ما یک شبه میتوانیم به سوی بانکداری مجازی برویم؟ چرا؟ چون کرونا آمده!
من به این نوع از بانکداری میگویم بانکداری فجازی. این بانکداری مجازی نیست که برخی صحبت میکنند این بانکداری فجازی است؛ یک چیزی شنیدهایم. اگر امروز بانکهای ما دیجیتال نیستند به این دلیل نیست که کسی لزوم آن را احساس نکرده و الان کرونا باعث شده الزام آن را بفهمیم. صحبتهای دیروز هم نشان داد که الزام را قبول داریم؛ مسئله اینجاست که به اندازه کافی کارشناسی که این الزامات را جلو ببرند در بدنه دولت نداریم.
برخی تصور میکنند احتیاج مادر اختراع است! اگر این جمله درست بود الان مصریها مخترعان بولدوزر بودند. احتیاج مادر اختراع است وقتی که با نوآوری و استفاده مناسب از فناوری همراه باشد. اگر بهترین ابزارها را هم در اختیار کسی بگذاریم که مدل ذهنی اثربخش، خلاق و تولیدکننده نداشته باشد آن ابزار را هم فاسد میکند و به خروجی ملموسی هم نمیرسد.
حالا بیایید ببینیم ساختار دولتی ما به عنوان یک موجود زنده چقدر فناوری را میفهمد. به جز چند نهاد محدود کجاها احساس کردهاند که فناوری با هرچیزی که تصور کنیم تلفیق شده است و یک فضای جدید ساخته؟ مثلا وزارت کشاورزی ما چقدر تصور میکند فناوری مسئله اصلیاش است؟ چرا راه دور برویم! همین بانک مرکزی! تصور میکنید نگاه بانک مرکزی به فناوری چیست؟
حدود یک سال و نیم از مصوبه هیات دولت برای اجرایی شدن کیف پولها میگذرد و بانک مرکزی هیچ کاری نکرده است. اگر پیگیریهای وزارت ارتباطات (با هر دلیل و انگیزهای) هم نبود همان جلسه نیمبند رئیسکل بانک مرکزی با معاون ITهای بانکها هم برگزار نمیشد. نتیجه آن جلسه چه بود؟ حرفهای دکتر همتی در زمینه کیف پول بعد از آن جلسه در اینستاگرام مانند حرفهای کسی بود که برای اولین بار درباره کیف پول الکترونیکی شنیده و حالا به این فکر میکند که کیف پول چالشهایی مثل خلق پول دارد!
ولی سوال اینجاست: مگر کیف پول را ما اختراع کردیم؟ مگر تا امروز در جهان بسیاری از کشورها ساختارهای گوناگون کیف پول را پیاده نکردند؟ پس چرا اصرار داریم چرخ را از ابتدا اختراع کنیم؟ مسائل کیف پول در کشورهای دیگر مگر فرق میکنند؟ اگر این مسائل یک بار حل شدهاند پس چرا برای بانک مرکزی سخت است که این مسائل را حل کند؟
یا مثلا ببینید که این روزها مسئله قیمت و اعلام قیمت ماشین و ملک در فضای مجازی چگونه به یک بحران تبدیل شده است. انگار ما اولین بار است که با پدیده قیمت در فضای آنلاین مواجه شدهایم! یا مثلا بازار آتی و انلاین سکه را با دلایل عجیب و غریب تعطیل میکنیم!
همه اینها به این دلیل است که ما فناوری را ابزار میدانیم. همانگونه که با ابزارهای الکترونیکی در سالهای گذشته رفتار کردیم میخواهیم با فناوریهای دیجیتال برخورد کنیم و خب نمیشود! نتیجه را در حال و روز امروزمان میبینیم. فناوری بیشتر از این که یار ما باشد تبدیل گشته به بار خاطر!
برگردیم به ابتدای یادداشت. این که وزیر ارتباطات در چنین برنامهای نام کسبوکارهای بزرگ و نوآوری ایرانی را میآورد و میگوید که فقط اینها نیستند یک قدم روبهجلو است؛ دقت کنیم که کسبوکارهایی که نامشان رفت استارتآپ نیستند و متاسفانه به اشتباه میگویند استارتآپ؛ آنها کسبوکارهای واقعی هستند که زمانی استارتآپ بودند؛ اتفاقا زمانی که استارتآپ مد نبود و حتی کلمه استارتآپ در دهانها نمیچرخید استارتآپ بود؛ این کسبوکارها اکنون مدل نوینی در فضای کسبوکارها هستند. نخ تسبیح این کسبوکارها تفاوتشان با مدلهای کسبوکارهای سنتی است و ممکن است به راحتی زیر یک سقف هم جمع نشوند؛ چون تفاوتهای این دسته از کسبوکارها فوق العاده زیاد است و فقط در یک چیز اشتراک دارند: با کسبوکارهای سنتی فرق میکنند؛ با آن ۸۲۰۰ یا ۸۳۰۰ صنف مرسوم اتاق اصناف و تجار اتاق بازرگانی و کسبوکارهای مالی دارای مجوز از نهادهای رگولاتور مالی.
متاسفانه بلایی که کلمه استارتآپ و استارتآپبازی و قوم و قبیلهگرایی استارتآپی سر ما آورد بینظیر بود و باعث شد امروز از نظر ذهنی مدلهای به هم ریختهای داشته باشیم! ما در سالهای گذشته شاهد شکلگیری هیاتهای سینهزنی استارتآپی هم بودیم. متاسفانه استاد لگدمال کردن مفاهیم شدهایم و متاسفانه بسیاری از میدانداران چنین قبیلهگراییهایی حتی عاجز از تعریف مفهوم استارتآپ هستند. به همین خاطر است که وقتی در سطح وزارتخانهای مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات به چنین درکی رسیدند که فقط دیجیکالا و اسنپ و تپسی نیستند واقعا جای شکر دارد؛ ولی در عوض در جایی مانند بانک مرکزی هنوز مدیران این بانک منتظر هستند ببینند چه میشود!
رگولاتورهای ما ایستادهاند به انتظار گودو و منتظرند که گودو [کرونا] بانکداری مجازی را برای ما جا بیندازد؛ هیچ برنامهای برای تغییر اساسی ساختارهای موجود ندارند.
متاسفانه این ره به ترکستان میرود.
این خط و این هم نشان!