پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
داستان بیتکوین و سیلکرود / بیتکوین کماکان مورد پشتیبانی سودجویان در معاملات پنهانی قرار میگیرد
باز کردن یک حساب بانکی در جهان جنایتکاران چندان کار سادهای نیست. در عین حال، مصرف علنی این ثروت، صرفا باعث برانگیختن ظن و گمان جامعه میشود و احتمال مصادره یا ضبط اموال آنها را افزایش میدهد. در نتیجه، زندگی تبهکارانه کمتر به انباشت ثروت و در نتیجه، قدرت، نفوذ و تاثیرگذاری منجر میشود. به همین دلیل است که بیتکوین چنین اختراع باورنکردنی برای اقتصاد تاریک بود.
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۰ / از فوریه 2011 که سیلکرود (جاده ابریشم) راهاندازی شد تا اکتبر 2013 که نهادهای امنیتی و قضایی آمریکا موفق به شناسایی و تعطیلی آن شدند، جهان شاهد پدیده شگفتانگیزی در زمینه پیوند فناوری با اقتصاد زیرزمینی، فعالیتهای مجرمانه و حتی فلسفه پشت پرده آن بود. سیلکرود، بازار سیاه دیجیتالی بود که همهچیز در آن پیدا میشد؛ از شیشه و هروئین گرفته تا خدمات هککردن و جاسوسی.
عمده معاملات در سیلکرود از طریق بیتکوین انجام میشد. بهدنبال این رویداد، ارزش بیتکوین شاهد سقوط چشمگیری بود، اما با این حال، کمتر از میزانی بود که پیشبینی میشد. «فلیکس سالمون» استدلال میکند که این مساله تعجبآور نیست؛ زیرا در واقع، نابودی سیلکرود، بهدلیل دور کردن بیتکوین از خاستگاه مجرمانه آن و گسستن پیوند آن با فعالیتهای تبهکارانه، در کوتاهمدت موجب تقویت این رمزارز میشود. در واقع، استدلال سالمون بر این منطق استوار است که وقتی خبری از سیلکرود نباشد، خبری از اقتصاد تاریک بیتکوین هم نیست.
سالمون افزود: «به نظر نمیرسد که نهادهای دولتی در ایالات متحده بهدنبال برچیدن کامل بیتکوین باشند. آنها بیشتر بهدنبال قانونیکردن آن هستند.» البته، این بدان معنا نیست که سالمون از طرفداران بیتکوین است؛ بلکه او معتقد است که این رمزارز ذاتا ناپایدار است و بیشتر یک پدیده مد روز محسوب میشود تا یک نوع دارایی ارزشمند؛ در واقع، داستان، همان داستان «لباس جدید پادشاه» هانس کریستین اندرسون است.
من شخصا با نقطهنظر سالمون موافقم.
اگرچه حامیان بیتکوین دوست دارند که این رمزارز را با پول فیات (پول دستوری یا اعتباری) مقایسه کنند، اما این منطق کاملا بیربط و اشتباه است.
پول فیات، بیانگر یک قرارداد اجتماعی بین شهروندان و دولت هستند. نهتنها عرضه پول فیات در اختیار دولت است؛ بلکه بهدلیل وابستگی این نوع پول به دولت، ذاتا نسبت به سایر واحدهای پولی دارای برتری هستند. دلیل این امر را باید در اینجا جستوجو کرد که دولت مخرجمشترک تمامی عوامل شرکتکننده در اقتصاد است که همه آنها به درجاتی مالیات پرداخت میکنند.
به همین دلیل است که در نهایت مالیات باید با پول داخلی تادیه شود تا برتری پول ملی تقویت شود و این دقیقا بر خلاف اصول بیتکوین است که اصولا مالیاتگریز است و اساسا تمایل دارد که از هر قیدوبند قانونی و از هر الزام حقوقی برکنار بماند.
از این رو، بیتکوین اگر ارزشی دارد، آن ارزش در توانایی آن برای دور زدن مالیاتها و ماهیت ضداجتماعی آن نهفته است. در نتیجه، جهتگیری طبیعی بیتکوین به سمتوسوی اقتصاد جنایی و تبهکارانه است.
اما از بسیاری جهات، مولفه گریز مالیاتی بیتکوین و سیلکرود ـ و بازار آزاد (در چارچوب ایدئولوژی لسهفر) همهجانبهای که بستر و بنیان آن قلمداد میشود ـ احتمالا جالبترین جنبه هر دوی این جنبشها را منعکس میکند.
برای نمونه، اسناد افبیآی نشان میدهد که راس اولبریکت، موسس و گرداننده سیلکرود، ویدئوهای بنیاد میزس را بهدقت دنبال میکرده و به آنها علاقه خاصی داشته است.
در این اسناد آمده است:
«با توجه به آشنایی من با پستهای کاربری با اسم مستعار «دیپیار» در انجمنهای (فرومهای) گفتوگوی سیلکرود، میدانم که زیر امضای حساب کاربری دیپیار در این انجمنها، همیشه لینکی به وبسایت موسسه میزس وجود دارد. علاوه بر این، دیپیار در برخی پستهایی که در این انجمنها گذاشته است، مرتبا از «مکتب اتریش» و آثار لودویگ فن میزس و ماری راتبرد، اقتصاددانانی که پیوند تنگاتنگی با موسسه میزس دارند، نقل قول کرده و از آنها با عنوان بسترهای فلسفی سیلکرود نام برده است.»
درس دیگری در مورد این واقعیت این است که در جهان، هیچ طرفدار بازار آزاد و سرمایهداری بهتر و پروپاقرصتر از توزیعکننده مواد مخدر وجود ندارد.
علاوه بر این، به این نقل قولها از جی زی، خواننده و رپر مشهور آمریکایی در مصاحبهاش با مجله ونتیفر دقت کنید:
«گذشته پرفرازونشیب جی زی به او چیزهایی آموخته که میگوید در نقش جدیدش بهعنوان مدیر ورزشی حسابی به کارش آمده است: «من از بودجه سر درمیارم. خب، من ساقی مواد بودم یه زمانی. تو این کار، باید بدونی کی این کار رو بکنی و کی ولش کنی. در مورد سلمونی و کارواش هم همینه داستان. شما باید یاد بگیری کی این کار خوبه و کی باید دربیای ازش. شما باید یه استراتژی برای خروج داشته باشی، چون که شانس شما خیلی کمه و باید حسابی در کمین این شانس باشی. پس یا بهموقع زندهموندن رو یاد میگیری یا به موقع مردن رو».»
اقتصاد دنیای مواد مخدر جذاب است. بازاری که از بسیاری جهات، دقیقا نمود کامل این استدلال هابزی است که «انسان گرگ انسان» است و فضای عاری از ارزشهای دولت محسوب میشود که هایک، میزس و رند دوست داشتند و از آن دفاع میکردند. اینجا جایی است که قاعده بازار بر همه محاسبات پیروز میشود. جایی که تنها آنهایی که به اندازه کافی «زرنگ» و «قوی» هستند تا با آن کنار بیایند، میتوانند به پادشاهی برسند.
«جان گالت»، از شخصیتهای رمان «اطلس شورید» آین رند، همان «والتر وایت»، کاراکتر اصلی سریال برکینگ بد است. در واقع، میتوان گامی فراتر نهاد و گفت «پیوندهای سیلکرود با نظریه اقتصادی مکتب اتریش به همان اندازه قابل اثبات است».
با این همه، جهان بیتکوین، جهانی است که دارایی جمعآوریشده نه در نتیجه «تلاش سختکوشانه» به دست آمده و نه توسط قوانین و مقررات محافظت میشود؛ بلکه زور، رازداری یا کد نگهدار آن است.
باز کردن یک حساب بانکی در جهان جنایتکاران چندان کار سادهای نیست. در عین حال، مصرف علنی این ثروت، صرفا باعث برانگیختن ظن و گمان جامعه میشود و احتمال مصادره یا ضبط اموال آنها را افزایش میدهد. در نتیجه، زندگی تبهکارانه کمتر به انباشت ثروت و در نتیجه، قدرت، نفوذ و تاثیرگذاری منجر میشود.
به همین دلیل است که بیتکوین چنین اختراع باورنکردنی برای اقتصاد تاریک بود (و باقی مانده است). این امر نهتنها به عوامل بازار سیاه كمك كرد كه سرانجام در بازار دیجیتال حضور پیدا كنند و قدرت خریدشان را در دنیایی كه نسبت به معاملات نقدی محتاط است، بازیابی کنند؛ بلکه همچنین به آنها كمك كرد تا ذخیره ارزش قدرتمندتری به دست بیاورند.
از بعضی جهات، بیتکوین بازنمود یک صندوق بازنشستگی تبهکارانه است که تحت مالکیت و نظارت شبکهای از افراد همفکر و همگن قرار دارد.
هدف، ذخیرهکردن ارزش تا روزی است ـ درست همانطور که جی زی گفت ـ که یک استراتژی خروج پیدا کنید.
بنابراین، پس از آنکه سیلکرود از بین رفت، بیتکوین مشروعیت یافته است؟ یا منعکسکننده ارزشهای بهتری است؟
پاسخ خیر است.
دلیل این مساله را باید در اینجا جستوجو کرد که بیتکوین همچنان بر پایه غرایز ضداجتماعی و ترجیح منافع شخصی به منافع مشترک به روشی غیرقانونی و غیرمولد برای جامعه استوار است. بهعلاوه، بیتکوین کماکان از سوی کسانی مورد پشتیبانی قرار میگیرد که بهدنبال فرار از مالیات و معاملات پنهانی هستند. از این رو، بیتکوین همیشه مفری برای سرمایههای غیرمولد اقتصادی خواهد بود و نکته اصلی در مورد سرمایه غیرمولد این است که «همیشه ارزش آن در پایان به صفر میرسد.»
در حال حاضر، ارزشگذاری بیتکوین بازتاب ثروتی است که تا به امروز در آن نهفته است و بخش اعظم آن ـ نه همه ـ با فعالیتهای تبهکارانه یا فرار مالیاتی ایجاد شده است. برحسب تعریف، این ارزشگذاری فقط توسط کسانی توجیه میشود که معتقدند فعالیتهای تبهکارانه و فرار مالیاتی، شما را مستحق و سزاوار نوعی از تامین اجتماعی میکند.
در نتیجه، بر این باورم که مشروعسازی بیتکوین چندان به طول نخواهد انجامید. در قلب این رمزارز، اصول و انگارههای ضداجتماعی نهفته است و این مساله همواره سرمایههای غیرمولد را وسوسه میکند، بهخصوص در یک محیط اقتصادی که تنها استفاده مولد از سرمایه بهطور فزایندهای از طریق هزینههای دولت است.
و بهزودی حتی اسطوره لباس جدید پادشاه ـ که عمدتا در میان افراد خام و ساده مشتری دارد ـ نیز (همانطور که سالمون نیز خاطرنشان کرد) جذابیت خود را از دست میدهد.
متاسفانه، کسانی که از بیتکوین طرفداری میکنند، معتقدند که با استفاده از رمزارزها (کریپتوکارنسیها) میتوانند از قراردادهای اجتماعی لازم برای مشارکت در یک اقتصاد درهمتنیده و مبتنی بر وابستگی متقابل، کناره بجویند، اما حقیقت این است که شما نمیتوانید از نظام پولی مدرن کناره بگیرید. پول نهفته در یک نظام تامین اجتماعی غیرمولد همیشه در پایان به صفر میانجامد.