راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

پایان روزهای خوش بورس

آلبرت بغزیان، استاد اقتصاد دانشگاه، ماهنامه عصر تراکنش شماره 27 / جای تعجب نیست وقتی بازارهای ارز، سکه و طلا با ثبات نسبی قیمت‌ها و رکود همراه می‌شوند، بورس به‌عنوان جایگزین آنها به میدان بیاید.

در ماه‌های گذشته، جذابیت سرمایه‌گذاری در بازارهای غیرمولد از جمله دلار و سکه به‌شدت کاهش پیدا کرده و بازدهی سرمایه‌گذاری در آنها منفی شده است. بانک مرکزی موفق شده نرخ دلار را از 15 هزار تومان در اواخر بهار 1398 به کانال 11 هزار تومانی برساند.

این کاهش قیمت چهار هزار تومانی که ماه‌هاست پایدار مانده، باعث شده شهروندان از سرمایه‌گذاری روی ارز خودداری کنند و نقدینگی‌شان را به بازار بورس ببرند. البته حضور در بورس نیازمند اطلاعات تخصصی و آگاهی است که معمولا شهروندان عادی از این توانایی بهره‌مند نیستند، به همین دلیل بیشتر در معرض ضرر و زیان قرار دارند.

در کنار بازار دلار، مسکن نیز بعد از یک دوره افزایش چشم‌گیر قیمت‌ها، اکنون شاهد شیب نزولی نرخ‌هاست و رکود در آن حاکم شده است. آخرین گزارش‌های بانک مرکزی نشان می‌دهد قیمت هر مترمربع مسکن در تهران حدود 12 میلیون و 700 هزار تومان است که از مردادماه روند نزولی به خود گرفته است.

اشباع قیمتی باعث رکود بیش از 70 درصدی در بازار مسکن تهران شده؛ بنابراین طبیعی است که مردم نسبت به آن روی خوش نشان ندهند. از طرفی بانک‌ها نیز مجاز نیستند نرخ سود بالا بدهند، بنابراین سرمایه‌های کوچک به سمت بورس رفته است.

با در نظر گرفتن این موارد، انتخاب بازار سهام برای حفظ سرمایه و کسب سود توسط مردم، اتفاق غیرقابل انتظاری نبوده، اما نباید فراموش کنیم رشد شاخص کل که در ماه‌های اخیر رقم خورده، قابل توجیه در صورت‌های مالی نیست. به عبارت دیگر این‌طور نیست که شرکت‌ها سودآور شده باشند؛ بلکه بیش از همه نشان‌دهنده نبود جایی برای مهاجرت نقدینگی است.

اگر بازار سرمایه در ماه‌های آینده با افت شاخص همراه شود، مردم دوباره سراغ بازارهای دیگر از جمله دلار، سکه، مسکن و… خواهند رفت. شخصا مطمئن هستم که این اتفاق به‌زودی رخ خواهد داد. یعنی تازه‌واردها به بورس که طی ماه‌های گذشته سودی به دست آورده‌اند، با کاهش شاخص‌ها دوباره به سمت بازارهای دیگر خواهند رفت، اما آنهایی که تخصص بالایی در بورس دارند، همچنان باقی می‌مانند.

افرادی که از ابتدای سال جاری تاکنون به بازار بورس متمایل شده‌اند، بیشتر جزء دهک‌های درآمدی متوسط جامعه هستند؛ اقشاری که سرمایه اندک 10 تا 20 میلیون تومانی دارند و می‌خواهند با حضور در بازار سرمایه، این دارایی را حفظ کنند یا بر ارزش آن بیفزایند؛ خصوصا در شرایطی که اقتصاد ایران با تورم بیش از 40درصدی درگیر است و ارزش پول ملی نیز افت قابل توجهی کرده است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد در حالی که اقشار متوسط با سرمایه‌های اندک وارد بورس شده‌اند، دهک‌های بالای درآمدی یعنی ثروتمندان با مبالغ بالا آمده‌اند و طبیعتا سودهای به‌مراتب بیشتری نسبت به دهک‌های متوسط برده‌اند. این افراد خیلی سریع هم خارج می‌شوند و خودشان را درگیر یک بلوک قفل‌شده نمی‌کنند.

معمولا ثروتمندان با شرکت‌های سرمایه‌گذاری مشورت می‌کنند و رقم‌های سنگین می‌خرند، در حالی که اقشار متوسط آگاهی چندانی از بورس ندارند و به‌دلیل داشتن دارایی اندک از توان ریسک بالا هم برخوردار نیستند. عدم اطلاع آنها از مشخصات بازار بورس، یکی از نقطه‌ضعف‌هایی است که باعث می‌شود آنها بیش از ثروتمندان در معرض خطر از دست دادن سرمایه‌شان قرار بگیرند.

نباید فراموش کنیم بازار سرمایه ظرفیت مشخصی دارد و نمی‌تواند دائما رشد کند. در واقع هیچ‌وقت جهش‌های بزرگ، ماندگار نمی‌ماند. در این شرایط فقط آنهایی که تخصص بالایی در بورس دارند، سود می‌برند و مردم عادی که چنین توانایی‌ای ندارند، ضرر خواهند کرد.

احتمالا در بهمن‌ماه، شاخص بورس دوباره افت می‌کند و افرادی که سهام خریده بودند، توده‌وار شروع به فروش می‌کنند. این افراد دیگر وارد بورس نخواهند شد، به همین دلیل ممکن است بازار سهام دیگر چنین روزهایی را نبیند؛ مگر اینکه چالش‌های اقتصادی ایران و مساله تحریم‌ها به یک سرانجامی برسد.

در حال حاضر نشانه‌های بهبود در اقتصاد ایران دیده می‌شود و امنیتی نسبی در حوزه اقتصاد ایجاد شده است؛ به نحوی که دیگر التهابات منطقه‌ای بر قیمت دلار تاثیر نمی‌گذارد و سیاست‌های دولت نیز رو به احصا شدن است. مثلا دیگر ارز 4200 تومانی مثل گذشته حراج نمی‌شود و تمرکز بر تخصیص مناسب ارز بیشتر شده است.

در گذشته‌ای نه‌چندان دور، با هر التهاب منطقه‌ای، نرخ دلار به‌شدت رشد می‌کرد و نقدینگی بالایی را به سمت خود می‌کشید؛ به نحوی که سایر بازارها نیز دستخوش تغییرات منفی می‌شدند. فقط در یک نمونه در تابستان پارسال، حباب سکه به یک میلیون تومان رسیده بود، اما حالا تقریبا صفر تومان شده است.

تحریم‌ها نیز نهایت تاثیر خود را روی اقتصاد ایران گذاشته‌اند و دیگر بیشتر از این نمی‌توانند آسیب وارد کنند. تصور می‌کنم سال آینده با رشد اقتصادی مثبت مواجه باشیم. بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول نیز اخیرا پیش‌بینی کرده‌اند رشد اقتصادی ایران در سال‌های آینده مثبت خواهد بود. اگر این اتفاق رخ بدهد، به‌مرور آرامش اقتصادی حکمفرما می‌شود و ارزش پول ملی رشد می‌کند.

البته تمام این اتفاقات به تحولاتی وابسته است که در حوزه اقتصاد داخلی و چالش‌های بین‌المللی از جمله تحریم‌ها رخ خواهد داد. نقض برجام توسط آمریکا باعث شد اقتصاد ایران با چالش‌هایی در حوزه‌های مختلف بانکی، فروش نفت و… روبه‌رو شود و کاهش ارزش پول ملی‌اش را شاهد باشد. باید منتظر ماند و دید که تحولات آینده، اقتصاد ایران را در چه مسیری هدایت می‌کند؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.