راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

فوت‌و‌فن سرمایه‌داری ایرانی / ناگفته‌های خاطرات احمد خیامی، هم‌بنیان‌گذار شرکت خودروسازی ایران ناسیونال (ایران‌خودرو) از داستان پیکان و فروشگاه‌های کوروش

فاصله سفید میان سطور کتاب «پیکان سرنوشت ما» و نانوشته‌ها و ناگفته‌های خاطرات احمد خیامی از داستان پیکان و کوروش به اندازه نوشته‌های آن و بلکه بیشتر از آن اهمیت دارد.

ماهنامه عصرتراکنش / خیامی ابتدا نمایندگی مرسدس بنز در مشهد را می‌گیرد. او می‌کوشد از یک فروشنده صرف فراتر برود. در سال 1337 به اروپا سفر می‌کند و در فرانکفورت با مدیران بنز دیدار می‌کند و سعی می‌کند کار را از آن خود کند. در نهایت خیامی موفق می‌شود کسب‌وکار مستقل خود را ایجاد کند.

14 سال از تولید آخرین پیکان در 25 اردیبهشت 1384 می‌گذرد؛ خودرویی که به مدت 40 سال، اصلی‌ترین و پرمخاطب‌ترین ماشین سواری ایران بود و وقتی در خیابان‌ها و جاده‌های ایران سر می‌چرخاندی، بعید بود که در یک لحظه، بیش از یک پیکان به چشم نخورد.

یک ماشین سواری که به معنای واقعی کلمه، فراتر از یک خودروی سواری بود و با خود دلالت‌هایی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی‌ای افزون بر یک خودروی معمولی حمل می‌کرد، پیکان خودروی ملی بود مایملکی برای دلالی و خریدوفروش بود، ابزاری برای امرار معاش بود، سرمایه یک نان‌آور بود و ای بسا پول نقد بود، وسیله‌ای برای سفرهای خانواده، تاکسی‌ای برای حمل‌ونقل شهری، ماشینی برای شهربانی، خودرویی برای دوردور جوانان و… . با پایان خط تولید پیکان، اما عمر تولیدکننده آن یعنی شرکت ایران‌خودرو به سر نیامد، بلکه پیکان را به‌صورت خودروهایی دیگر، بازتولید و ارتقا داد.

[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

برادران خیامی

احمد و محمود خیامی، دو فعال اقتصادی ایرانی و بانیان شرکت خودروسازی ایران ناسیونال (ایران‌خودرو) هستند. آنها اصالتا زاده مشهد هستند و فعالیت خود را با کار در یک کارواش آغاز کردند، اما خیلی زود توانستند با خریدوفروش اتومبیل، بزرگ‌ترین کارخانه تولید خودرو در ایران را تاسیس کنند.

[/mks_pullquote]

.

ایران‌خودرو، یا همان ایران‌ناسیونال سابق، بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین شرکت و کارخانه خودروسازی در ایران بوده که پنجاه و اندی سال پیش، به همت دو برادر مشهدی، یعنی برادران خیامی تاسیس شد و در طول نیم‌قرن فرازونشیب؛ تغییر و تحولات فراوانی را شاهد بوده است. به‌تازگی کتاب «پیکان سرنوشت ما» شامل نوشته‌ها و خاطرات احمد خیامی، یکی از موسسان ایران‌خودرو توسط فرزندش مهدی خیامی گردآوری و نگارش شده و نشر نی آن را منتشر کرده است. به همین مناسبت نگاهی انتقادی خواهیم انداخت به محتویات این کتاب.

[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

پیکان

نخستین تولید ایران در صنعت خودروسازی پیکان است که در سال 1346 خورشیدی توسط شرکت ایران‌ناسیونال (بعدا ایران‌خودرو) تولید و به بازار عرضه شد. این خودرو خیلی سریع به اتومبیل محبوب ایرانی‌ها بدل شد و مدل‌های مختلف آن توسط ایران‌خودرو تولید شد.

[/mks_pullquote]

.

«پیکان سرنوشت ما» چیست؟

کتاب چنانچه عنوان شد، خاطرات شفاهی و مکتوب احمد خیامی (1303 مشهد- 1379 تورنتو)، یکی از بنیان‌گذاران شرکت ایران‌ناسیونال (بعدا از انقلاب ایران‌خودرو) و فروشگاه‌های زنجیره‌ای کوروش (بعد از انقلاب قدس) است که توسط یکی از فرزندان او مهدی خیامی (متولد 1361)، گردآوری شده است. کتاب در 246 صفحه، از یک مقدمه، 9 فصل و یک موخره و تصاویر تشکیل شده است.

برای کتابی این‌چنین حضور نمایه اسامی و اعلام بسیار ضرورت دارد که امیدواریم در چاپ‌های بعدی افزوده شود. مقدمه کتاب به قلم علی‌اصغر سعیدی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، نگاهی دانشگاهی و در عین حال جانبدارانه دارد به زندگی و کار احمد خیامی، به عنوان یکی از نخبگان اقتصادی جامعه و نمونه‌ای از کارآفرینی بومی. در این مقدمه ضمن اشاره‌ای به اقدامات احمد خیامی و برادرش محمود (متولد 1308 مشهد)، در تاسیس کارخانجات صنعتی ایران‌ناسیونال در سال 1341، بحث مهمی پیرامون رابطه این نخبه اقتصادی با شاه از سویی و کارگران از سوی دیگر مطرح می‌شود. در ادامه به بحث مهم مونتاژ و تولید داخلی می‌پردازد و سپس ماجرای اختلاف خانوادگی برادران خیامی و انحلال بنگاه خانوادگی را مطمح نظر قرار می‌دهد و در نهایت به‌طور گذرا به ماجرای تاسیس فروشگاه‌های زنجیره‌ای کوروش می‌پردازد.

[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

فروشگاه‌های زنجیره‌ای کوروش

فروشگاه‌های زنجیره‌ای کوروش که بعد از انقلاب به‌عنوان قدس شناخته می‌شدند، نخست توسط حمید کاشانی اخوان تاسیس شد، اما سپس احمد خیامی، از بانیان شرکت ایران‌ناسیونال آن را خرید و توسعه داد و در عرض چند سال به بیش از 10 شعبه افزایش یافت.

[/mks_pullquote]

.

باقی کتاب، روایت زندگی و فعالیت‌های احمد خیامی از زبان خود اوست که به‌صورت گفتار اول شخص تنظیم شده است. سبک‌وسیاق جملات و عبارات در بیشتر موارد این تصور را به ذهن متبادر می‌سازد که از گفتار شفاهی پیاده و ویراسته شده است، چراکه در برخی موارد و جاها، ذکر اعداد و ارقام و آمار و تواریخ و اسامی به گونه‌ای است که از توان حافظه فردی فراتر می‌رود و به نظر می‌رسد این اطلاعات از یادداشت‌ها و نوشته‌های خیامی اقتباس شده است، مثل جایی که درباره تاریخ خودرو و وسایل نقلیه در ایران سخن به میان می‌آید (ص 31) یا وقتی صحبت از سهام شرکت است (صص 154 و 155) یا در صفحه 160 که بحثی درباره قیمت خودروها درمی‌گیرد.

بنابراین بخش وسیع کتاب، گفتار شفاهی احمد خیامی خطاب به گردآورنده و مخاطب است و بنابراین به سبک‌وسیاق سایر آثار تاریخ شفاهی، سرشار است از تعریف و تمجیدهای گوینده از خودش و برجسته‌ساختن نقش و اهمیت خودش در اتفاقات و رویدادها. البته میزان این خودستایی‌ها چنان نیست که خواننده آزرده شود، ضمن آنکه گوینده بارها اعتراف می‌کند که خودش هم کامل نیست و احتمالا عیوب و نواقصی دارد، اگرچه کمتر به این عیوب و نواقص اشاره می‌کند. دیگر ویژگی شفاهی‌بودن این کتاب، خطاهای تاریخی است که در بعضی موارد مثل مورد علی شریعتی و فعالیت کانون نشر حقایق اسلامی (صفحه 35) توسط ویراستار تذکر داده شده است.

[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

تاریخ شفاهی

تاریخ شفاهی، شکلی از تاریخ‌نگاری است که از اواخر دهه 1960 میلادی در دانشگاه هاروارد رواج یافت. این شیوه از تاریخ‌نگاری، بر اطلاعات شفاهی و گفتاری و مبتنی بر حافظه فعالان و کنشگران تاریخی مبتنی است و حذف و اضافه و ویرایش آنچه افراد می‌گویند، در آنچه گفته می‌شود، درست نیست.

[/mks_pullquote]

.

کتاب پیش از تصاویر با موخره کوتاه و کمی بیش از یک صفحه‌ای گردآورنده که به سرنوشت غمبار احمد خیامی اشاره دارد، به پایان می‌رسد. در این موخره اشاره می‌شود که احمد خیامی سال‌های پس از انقلاب را در هاوایی و لس‌آنجلس و تورنتو گذرانده و در نهایت در 7 خرداد 1379 در بیمارستانی در تورنتو درگذشت، در حالی که بنا به وصیتش او را به لس‌آنجلس منتقل کردند و در مموریال پارک، گورستان ایستوود لس‌آنجلس در حضور خانواده و برادر و دوستانش دفن کردند.

.

احمد خیامی کیست؟

احمد خیامی در سال 1303 خانواده‌ای از طبقه متوسط در مشهد به دنیا آمد، پدرش گاراژداری مذهبی و سنتی بود و احمد و برادرش محمود (متولد 1308) پس از طی دوران متوسطه، ادامه تحصیل را رها کرده و در کنار پدر به کسب‌وکار پرداختند. نکته مهم و حائز اهمیت پیش از ادامه داستان آنکه شرح زندگی این فعال اقتصادی از زبان او بیان می‌شود و جای خالی روایت برادرش محمود خالی است، در حالی که در جست‌وجوهای اینترنتی، نام محمود برجسته‌تر است. البته با توجه به بزرگ‌تر بودن احمد به لحاظ سنی، روایت کتاب حاضر دقیق‌تر می‌نماید، اما در هر صورت برای داشتن تصویری دقیق‌تر ضروری است که محمود خیامی که گویا کماکان در قید حیات است، روایت خود را از کسب‌وکار مشترکش با برادرش بیان کند یا دست‌کم نسبت به روایت برادر بزرگ‌ترش واکنش نشان بدهد، به‌خصوص که می‌دانیم میان این دو در دوران اوج فعالیت‌های اقتصادی، اختلاف به وجود می‌آید و در نهایت بنگاه خانوادگی منحل می‌شود.

اما به هر حال، احمد پس از راه‌اندازی چند کسب‌وکار کوچک و سفر به خوزستان و فعالیت‌هایی خرد و شکست، به مشهد بازمی‌گردد و با برادرش یک کارواش مدرن راه می‌اندازد که موفق است. احمد مدعی است در همین سال‌ها که مربوط به دهه جنجالی 1320 است، به فعالیت‌های سیاسی و مذهبی نیز مشغول است، مثلا در مشهد در کانون نشر حقایق اسلامی با استاد محمدتقی شریعتی و پسرش علی شریعتی فعالیت می‌کند، در همکاری با آیت‌الله کاشانی کلوپی به نام مصدق راه‌اندازی می‌کند و حتی دیداری ناامیدکننده با محمد مصدق دارد؛ زیرا «مصدق را مردی بسیار محتاط و محافظه‌کار» می‌یابد که با «نظرات و پیشنهادهای ما موافق نبود»، البته روشن نمی‌شود که این «ما» اشاره به کیست و پیشنهادها و نظرات آنها چیست. البته بعدا به اشاره مشخص می‌شود که خیامی رابطه خوبی با آیت‌الله کاشانی و اطرافیان او مثل شمس قنات‌آبادی و احمد احرار و آقای ناجی دارد (صص 62-63).

.

همای سعادت!

احمد خیامی بعد از کودتای 28 مرداد، به‌دلیل فعالیت‌های سیاسی، مورد تعقیب قرار می‌گیرد و برای رهایی از آزار مدتی به تهران می‌آید و مخفی زندگی می‌کند. اینجاست که همای سعادت بر دوش احمد خیامی می‌نشیند، وقتی که طبق روایت خودش (صفحات 60 و 61) یک روز هنگام گشت‌زنی در خیابان سعدی از مقابل ویترین یک نمایشگاه بزرگ اتومبیل می‌گذرد و میخکوب می‌شود و با شرکت مریخ و مدیران آن، برادران سودآور آشنا می‌شود و می‌تواند نمایندگی مرسدس بنز در مشهد را بگیرد. شرح اعتماد کردن برادران سودآور به احمد خیامی و پذیرش او به‌عنوان نماینده فروش شرکت در مشهد بسیار به اجمال و سربسته بیان می‌شود. اما همین سکوی پرشی می‌شود برای رونق کسب‌وکار خیامی و سپس برادرش در مشهد، به گونه‌ای که خودش می‌گوید: «در سال 1332 که قدم به 30سالگی گذاشتم، اولین اتومبیل مرسدس بنز را در مشهد فروختم و فهمیدم کم‌کم زندگی روی خوشش را به ما نشان می‌دهد.»

با رونق کار خریدوفروش اتومبیل، برادران خیامی شرکت تضامنی «برادران خیامی» را تاسیس می‌کنند و خیلی زود به تهران مهاجرت می‌کنند. در تهران خیامی می‌کوشد از یک فروشنده صرف فراتر برود و مستقیما با کارخانه بنز مکاتبه می‌کند. در سال 1337 به اروپا سفر می‌کند و در فرانکفورت با مدیران بنز دیدار و سعی می‌کند کار را از آن خود کند. همزمان روابط و مناسباتی با دربار و دولت و وزارت اقتصاد برقرار می‌کند. در نهایت خیامی موفق می‌شود کسب‌وکار مستقل خود را ایجاد کند. شرح ماجرای دیدار تلخ او با احمد سودآور (از مدیران شرکت مریخ، ص 84) بسیار تامل‌برانگیز است.

.

ایران‌ناسیونال و پیکان

در نهایت خیامی و برادرش در سال 1341 با یکصد میلیون ریال سرمایه شرکت سهامی عام کارخانجات ایران‌ناسیونال را به ثبت می‌رسانند و در پانزدهم مهرماه 1344 بهره‌برداری از آن آغاز می‌شود. اولین محصولات شرکت، اتوبوس، مینی‌بوس با امتیاز دایملر بنز آلمان بود. پس از دیدار شاه از کارخانه و قول و قرارهایی که میان او و خیامی رد و بدل می‌شود، «این کارخانه در 20 شهریور 1345 اجازه تاسیس کارخانجات ساخت انواع اتومبیل سواری چهارسیلندر را به دست می‌آورد.

سرمایه شرکت نیز به‌سرعت افزایش می‌یابد. در تاریخ 23 اردیبهشت 1346، سالن تولید پیکان، با امتیاز گروه روتس انگلستان که بعدا به کرایسلر بریتانیا تغییر نام داد، و بعد از آن نیز با امتیاز شرکت تالبوت، ساخته شد و در کارخانه شمالی مورد بهره‌برداری قرار گرفت. سپس در زمینه توسعه تولید انواع خودرو از نوع اتوبوس و مینی‌بوس، سالن‌های ساخت اتوبوس مدل 302 و مینی‌بوس 309 با امتیاز دایملر بنز آلمان گشایش یافت. در مجموع از سال 1348، شروع تولید خودروی سواری پیکان، تا سال 1357 نزدیک به 400 هزار دستگاه انواع خودرو پیکان تولید شد» (ص 11).

[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

ایران‌ناسیونال

ایران‌ناسیونال، شرکت خودروسازی ایرانی است که در سال 1341 خورشیدی توسط برادران خیامی با سرمایه مالی یکصد میلیون ریال بنیانگذاری شد. این شرکت تولیدکننده پیکان، پرفروش‌ترین و نخستین خودروی ایرانی بود. ایران‌ناسیونال بعد از انقلاب توسط دولت مصادره شد و ایران‌خودرو نام گرفت.

[/mks_pullquote]

.

در این زمان برادران خیامی از موفق‌ترین و شناخته‌شده‌ترین سرمایه‌داران ایرانی هستند، آنها روابط خوبی با شاه و دربار دارند و در مراسم سلام هفتگی شاه حضور می‌یابند. از سوی دیگر خیامی و برادرش به واسطه تجربه‌ای که از کارگری و زندگی زیر طبقه متوسط دارند، رابطه بسیار خوبی با کارگران و کارکنان شرکت دارند و در کنار توسعه کارخانجات، شرایط رفاهی مناسبی برای زیردستان فراهم می‌آورند، از سهیم‌کردن کارگران در کارخانه تا ساخت شهرک پیکان برای کارکنان و تامین امکانات رفاهی و بهداشتی و ورزشی برای کارگران و کارکنان ایران‌خودرو و… . در کنار اینها برادران خیامی سعی می‌کنند ارتباط خود با جامعه مذهبی را نیز حفظ کنند. در کتاب حاضر احمد خیامی از دو بار سفر حج به مکه و زیارت بارگاه امام علی(ع) و برقراری هیات مذهبی و نذری دادن و روحیه عرفانی‌اش به‌کرات سخن می‌گوید و به اقدامات خیرخواهانه‌اش مثل تاسیس مدرسه و درمانگاه و تکیه مذهبی و… اشاره می‌کند.

[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

سرمایه‌داری

سرمایه‌داری شکل خاصی از نظام اقتصادی است که حدود 400 سال در جهان سابقه دارد. سرمایه‌داری با انباشت ثروت و تبدیل آن به سرمایه در چرخه تولید و ایجاد ارزش افزوده، چرخه‌ای پیشرونده و توقف‌ناپذیر را ایجاد می‌کند.

[/mks_pullquote]

.

جدایی دو برادر و راه‌اندازی فروشگاه‌های کوروش

در سال 1350 با بزرگ‌شدن فرزندان احمد و محمود و به‌خصوص بازگشت سعید پسر بزرگ احمد به ایران و سپردن بخشی از کارها به او اختلاف میان دو برادر شدت می‌گیرد، تا جایی که در نهایت به جدایی دو برادر و پایان شراکت احمد و محمود می‌انجامد. در جریان این جدایی که با وجود اشاراتی به آن، علت اصلی آن روشن نمی‌شود، اصل شرکت ایران‌ناسیونال به محمود، برادر کوچک می‌رسد و احمد که در سراسر کتاب خود را طراح و بانی اصلی آن معرفی کرده، کنار می‌کشد.

احمد در بیان علت این کنار کشیدن، صرفا به عشق و علاقه دوگانه‌اش به برادر و به شرکت اشاره می‌کند و مدعی می‌شود که راضی نبوده ایران‌ناسیونال را به‌عنوان فرزندش دو نیمه کند و به همین خاطر با ناراحتی و دلخوری و دریافت سهمی ناچیز، آنچه در بارور شدنش بیشترین نقش را داشت، رها می‌کند. البته در این میان اشاراتی نیز به بحث پیشنهاد شاه برای فروش سهام کارخانه‌ها به کارگران و مخالفت احمد از سویی و موافقت محمود و حسین دانشور به‌صورت کودتایی علیه احمد، از سوی دیگر می‌شود (ص 172). احمد در این‌باره می‌گوید: «موضوع فروش 49 درصد سهام کارخانجات صنعتی به کارگران بعد از یک سال وسیله‌ای شد تا بتوانند مرا مخالف ایده‌های ترقی‌خواهانه شاه معرفی کنند و اجازه اخراجم را از ایران‌ناسیونال به دست آورند» (ص 172).

احمد خیامی پس از جدایی از ایران‌ناسیونال، به کسب‌وکارهای دیگری چون کارخانه ساخت مبل و صندلی و کارخانه جامکو (تولید پوشاک) روی می‌آورد و همزمان به‌عنوان مشاور اقتصادی دولت و عضو اتاق صنایع و بازرگانی فعالیت می‌کند و اقداماتی در جهت تسهیل بازگشت فارغ‌التحصیلان ایرانی از خارج از کشور و کنترل تورم صورت می‌دهد. او در نهایت اقدام به تاسیس فروشگاه‌های زنجیره‌ای کوروش (بعد از انقلاب قدس) می‌کند و در این زمینه نیز به موفقیت‌های چشم‌گیری دست می‌یابد که مهم‌ترینش از دید احمد خیامی، کنترل بازار و قیمت‌ها و ارائه کالاهای مرغوب و تا سرحد امکان ارزان و دست‌اول به مشتریان است، اگرچه اوج‌گیری فعالیت این فروشگاه‌ها با انقلاب ایران مصادف می‌شود و در نتیجه، با بالا گرفتن اعتراضات و سوختن چند شعبه از فروشگاه‌های کوروش، او ناگزیر به مهاجرت از ایران می‌شود.

.

پایان تلخ

پرده نهایی فعالیت‌های اقتصادی احمد خیامی در ایران با انقلاب ایران فرو می‌افتد. او در اوج مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی، نامه‌ای به شاه می‌نویسد (ص 220) و از او تقاضا می‌کند با کارگران و کارمندان خود و کارخانجات ایران‌ناسیونال، به اتفاق چند صاحب صنعت دیگر که در اتاق صنایع و بازرگانی آنها را راضی کرده، علیه انقلابیون که به نظر او تا آن موقع شمارشان بیش از 10 هزار نفر بود، مقابله کند و جلوی آنها را بگیرد تا ارتش علیه آنها مجبور به مداخله نشود، اما این پیشنهاد مورد موافقت قرار نمی‌گیرد و تیمسار مقدم، رئیس ساواک و شاه به او توصیه می‌کنند که ایران را ترک کند.

پس از انقلاب کارخانجات ایران‌ناسیونال و فروشگاه‌های کوروش و اموال غیرمنقول خیامی از جمله ساختمان‌های متعدد در تهران و سایر شهرها و خانه چند هزار متری او در زعفرانیه مصادره می‌شوند. احمد خیامی در خارج از ایران موفق نمی‌شود که کسب‌وکار موفقی راه بیندازد و تلاش‌هایش به‌ویژه در کانادا به شکست می‌انجامد، در حالی که برادرش محمود، در خارج از ایران فعالیتش را با شرکت مرسدس بنز ادامه می‌دهد و به موفقیت‌های قابل توجهی می‌رسد، به گونه‌ای که برخی مدعی‌اند خانواده او یکی از نمایندگی‌های فروش مرسدس در انگلیس و آمریکا را دارد.

[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

تاریخ اقتصادی

تاریخ اقتصادی شعبه‌ای از تاریخ‌نگاری است که در وهله نخست به کوشش‌ها و فعالیت‌ها در عرصه اقتصاد می‌پردازد و در کنار آن به فعالان اقتصادی، فعالیت‌ها و موفقیت‌ها و شکست‌های آنها اختصاص دارد. تاریخ اقتصادی در ایران نوپاست و بسط و گسترش آن ضرورت دارد.

[/mks_pullquote]

.

احمد خیامی به نوشته پسرش مهدی در پایان عمر با همسرش در آپارتمان کوچک دواتاقه‌ای در لس‌آنجلس زندگی می‌کردند که با خانه چندین هزارمتری و دریاچه و جزیره‌اش در تهران قابل مقایسه نبود. دیگر ریه‌های احمد حالت اسفنجی پیدا کرده و دچار سیروز کبدی شده بود. ظاهرش هم با آن صورت تکیده، چشم‌های گودافتاده و جسم ضعیف از پیشرفت بیماری‌اش خبر می‌داد. او برای درمان کانادا را به علت رایگانی انتخاب کرد، اما چنان که اشاره شد، وصیت کرد که او را در آمریکا دفن کنند، زیرا به‌دلیل شکست مالی ناشی از سرمایه‌گذاری در کانادا، دل خوشی از این کشور نداشت.

کارگران کارخانه ایران‌خودرو (ایران‌ناسیونال) و کارخانه‌های دیگر و فروشگاه‌های قدس (کوروش) مراسم متعددی به تلافی مراسم ساده آمریکا به یادش برگزار کردند. عده‌ای از کارگران جوان این موسسه‌ها که این همه تجلیل را نمی‌پسندیدند، به این بهانه که خیامی سرمایه‌داری طاغوتی بوده، تصمیم گرفتند اغتشاش کنند و مراسم یادبود را به هم بزنند. یکی از کارکنان قدیمی ایران‌ناسیونال با بیان جمله‌ای از یک نویسنده آنها را آرام کرد: «هیچ‌کس به مرده حسادت نمی‌کند. به‌خصوص اگر آن مرده مانند ما کارش را با کارگری شروع کرده و مانند هر کارگری ساده و غریبانه به خاک سپرده شده باشد.»

.

ارزیابی

نوشتن تاریخ کارخانجات موثر و مهمی چون ایران‌ناسیونال (ایران‌خودرو) و فروشگاه‌های پیشرویی مثل کوروش که نیای مال‌ها و مگامال‌های کنونی محسوب می‌شوند، برای شناخت تاریخ اقتصادی ایران مدرن اهمیتی اساسی دارد، به‌خصوص که این کسب‌وکارها تاثیرات شگفت‌انگیزی در تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران ایفا کردند و در مورد ایران‌خودرو می‌توان گفت، هنوز هم ایفا می‌کنند.

همچنین بحث و تحلیل زندگی و کنش انسان‌هایی چون احمد و محمود خیامی که در راه‌اندازی این کسب‌وکارها نقش اساسی و محوری داشتند، از جنبه‌های متعدد بسیار مهم است، هم از حیث آگاهی علاقه‌مندان تاریخ اقتصادی ایران، هم از نظر آشنایی عموم جامعه با کردوکار نخبگان اقتصادی موسوم به «کارآفرین» و سر درآوردن از مشکلات و مصائبی که با آنها دست و پنجه نرم کرده‌اند. از این حیث، کتاب «پیکان سرنوشت ما» به‌عنوان اثری در تاریخ شفاهی که اطلاعاتی دست‌اول و ارزنده از زبان یکی از این فعالان اقتصادی ارائه می‌کند، غنیمتی گرانبها و ارزشمند است.

در این کتاب یکی از نخبگان اقتصادی با تکیه بر حافظه و یادداشت‌هایش و با همه ویژگی‌های تاریخ شفاهی، کوشیده تا سرحد امکان روایتی بی‌طرفانه از تاسیس بزرگ‌ترین کارخانه خودروسازی در ایران جدید را ارائه کند. او در بیان خاطراتش سعی کرده نه فقط از نقش برادر کوچک‌ترش غفلت نکند، بلکه در جای‌جای کتاب به آدم‌های دیگری که در این مسیر او را یاری کرده‌اند، مثل حسین دانشور، عباس صیرفی و… و حتی افرادی که بارها گمنام‌تر هستند، اشاره کند و از آنها به نیکی یاد کند.

احمد خیامی به‌طور ویژه بخشی را به برادر کوچک‌ترش محمود خیامی اختصاص داده (صص 54 و 57) و در بیشتر موارد انتقادهایش به او، با اشاره به مهر و محبت اوست. البته در میان این تعریف و تمجیدها یا در روایت اقدامات دیگر، به‌وضوح پررنگ‌تر بودن نقش احمد و اشتباهات محمود مشهود است.

همچنین احمد خیامی در این کتاب، ارادت همزمانش به دیانت و مذهب از سویی و شاه و اطرافیانش از سوی دیگر را کتمان نمی‌کند و صادقانه نظراتش درباره آنها را بیان می‌کند. او خود را فردی سیاسی، مذهبی و وطن‌پرست و دوستدار کارگران و طبقات فرودست معرفی می‌کند که البته در بیشتر موارد، شاهدی بر نادرستی این ادعا در دست نیست، اگرچه از نوع و گستردگی روابطش با دربار و سایر فعالان اقتصادی و نقش این ارتباطات در پیشبرد موفقیت‌هایش چندان سخن نمی‌گوید و در بیشتر موارد این موفقیت‌ها را به تلاش‌های خودش و مطالعات گسترده و هوش سرشارش نسبت می‌دهد.

مطالعه کتاب در نهایت دو نکته تردیدناپذیر درباره احمد خیامی را آشکار می‌سازد؛ نخست اینکه او (و برادرش) افرادی سخت‌کوش، زحمت‌کش، باهوش و ذکاوت و زیرک هستند که شم اقتصادی نیرومندی دارند و با راه و روش موفقیت در بازار ایران به‌خوبی آشنا هستند و از این حیث مطالعه کتاب می‌تواند کسانی که می‌خواهند در اقتصاد خرد ایران پیشرفت کنند را راهنمایی کند.

آنها به‌خوبی می‌دانند که برای رشد اقتصادی در ایران باید با گروه‌های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی مختلف روابط خوبی برقرار کنند و در بزنگاه‌های مهم، تغییر جهت دهند. اگرچه در نهایت اقدام احمد خیامی در راه‌اندازی فروشگاه‌های کوروش مخالفت بازار سنتی را برانگیخت و برای او دردسرساز شد؛ دوم اینکه احمد خیامی و برادرش نمونه بارز تحقق و تبلور روحیه سرمایه‌داری در دو تن از فعالان اقتصادی ایران هستند؛ کسانی که مطابق منطق سرمایه‌داری، راز سرمایه را می‌دانند و ثروتی که از طریق کسب‌وکار و در نتیجه چرخه سرمایه به‌صورت ارزش افزوده به دست می‌آید را نه به «ثروت» که به «سرمایه» بدل می‌کنند. امری که در اقتصاد متزلزل و ناپایدار ایران با ریسک (مخاطره) بالایی همراه است و به همین دلیل بسیاری از فعالان اقتصادی وقتی از حدی بیشتر موفق می‌شوند، با چراغ خاموش حرکت می‌کنند یا به اصطلاح اقتصادی قدمایی، قناعت می‌کنند و از اینکه به اصطلاح در چشم باشند، می‌پرهیزند.

فاصله سفید میان سطور کتاب «پیکان سرنوشت ما» و نانوشته‌ها و ناگفته‌های خاطرات احمد خیامی از داستان پیکان و کوروش به اندازه نوشته‌های آن و بلکه بیشتر از آن اهمیت دارد. این کتاب می‌تواند به‌عنوان مقدمه‌ای برای نگارش تاریخ چند نمونه از مهم‌ترین فعالیت‌های اقتصادی در ایران مدرن در جهت نوسازی آن، مورد استفاده قرار گیرد. اما به هیچ‌عنوان نباید به آن بسنده کرد و باید آن را آغازگاهی برای پژوهش‌ها و تحقیقات مفصل بعدی درباره صنایع خودروسازی در ایران از سویی و کسب‌وکارهایی چون فروشگاه‌های زنجیره‌ای و مراکز خرید خواند.

نویسنده: محسن آزموده

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.