پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
یک بخش از کتاب بلاکچین، فینتک و امور مالی اسلامی
ماهنامه عصر تراکنش / آیا میتوان از منظر اسلامی به فینتک و بلاکچین نگاه کرد؟ هزیک محمد و حسنین علی در این کتاب تلاش دارند به این سؤال به شکل مناسبی پاسخ دهند. آنها همچنین وضعیت فینتک را در 10 کشور اسلامی بررسی کردهاند. کتاب بلاکچین، فینتک و امور مالی اسلامی در انتشارات راه پرداخت در دست ترجمه است و در پاییز سال جاری منتشر میشود.
.
منطق اختلال مالی
بحران مالی و اقتصادی جهانی به اطمینان و اعتماد عمومی به نهادهای مالی و حکومتی و همچنین اصول و مفهوم اقتصاد بازار آسیب جدی زده است. بهعلاوه اطمینان عمومی به شرکتها را تا حد زیادی تضعیف کرده است. جو نارضایتی مالی جهانی را میتوان تا حدی به فروپاشی سال 2008 مرتبط دانست که طی آن دولتها و دیگر عوامل نظارتی مسئول در زمینه نظارت و هدایت فعالیتهای مالی آسیبزا، خطرناک و نامتعادل نتوانستند از پس مسئولیت خود برآیند.
فارغ از پیچیدگیهای زیاد وام با تعهد وثیقه و مبادله نکول اعتبار، الغای قانون گلس استیگال[1] یا تحلیل کلان نامتوازنیهای جهانی (در سطح ذخایر و سرمایهها)، برخی چهرههای برجسته به اتفاق از تضعیف اعتماد و اطمینان در نظام مالی جهان سخن گفتهاند. موضوع اصلی اصلاحات مالی پس از سال ۲۰۰۸ در اصل تشویق مسئولیتپذیری پس از خطراتی است که قبلاً پذیرفته شدهاند. به این شکل که برای جبران ورشکستگیها از وثیقه استفاده نشود و پیچیدگیهای روزافزون ابزارهای مالی، شفافیت و پاسخگویی محدود شود تا کسبوکار مشتق در کنار دیگر پیشرفتها مانع شود که مدیران سرمایه با پول مردم شرطبندیهای کلان بکنند.
در واکنش به شرایط بانکی و مالیاتی وخیم برخی کشورها و فروپاشی مالی روزافزون، دولتهای بزرگی چون اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا با سررسیدهای بلندمدت و نرخهای پایین، نقدینگی عرضه کردهاند تا با خطرات قریبالوقوع بانکهای خود مقابله کنند.
در حالی که سیاستهای مالی در پی جذب درآمدهای هدف خود بودند، اعتبار و رشد اقتصادی سیر نزولی داشت که به افزایش بیکاری و کاهش مصرف و سرمایهگذاری انجامید؛ در نتیجه مردم ناراضیتر شدند و با خشم بیشتر و اعتماد کمتر، عملکرد دولت در برخورد با بازارهای راکد را نظارهگر بودند.
این سرخوردگی با کمک مالی شرکتهای بزرگی که احتمال شکستشان نمیرفت، تشدید شد؛ کمکهایی که سبب شد افراد بسیار باهوش با ابداع روشهایی، سازوکارهای اعتمادسازی منحصربهفرد خود را با استفاده از فناوری شکل دهند. برای مثال اگر بیتکوین را در نظر بگیرید، فناوری بلاکچین آن از دل نیاز به حفظ صداقت افراد در غیاب مرجع مرکزی متولد شد و طوری طراحی شد که عمومی باشد و هر کسی بتواند در آن مشارکت کند.
در طراحی آن کارایی فدا شد تا اطمینان حاصل شود که دزدی جواب نمیدهد، چون بازنویسی دفتر کل نیازمند قدرت محاسباتی بالایی است. در نتیجه با وجود تاییدیههایی از نودهای مختلف در سراسر دنیا، سیستمی مانند بلاکچین سازوکار اعتمادی را طراحی کرده که دو نفر که یکدیگر را ندیده و نمیشناسند، میتوانند بهواسطه این فناوری با هم معامله کنند؛ فناوریای که ارزیابیها را انجام داده و با حذف فریبکاری و حاشیههای منجر به اعمال فریبکارانه، سطحی از اعتماد را که برای چنین معاملاتی لازم است، تثبیت کرده است.
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
فینتک در کشورهای اسلامی
وضعیت فینتک در کشورهای پاکستان، عربستان، بحرین، مالزی، اندونزی، ترکیه، برونئی و امارات در کتاب مورد بررسی قرار گرفتهاند.
[/mks_pullquote]
.
این یکی از دلایل اصلی فروپاشیهای گسترده، بهویژه در صنعت مالی است. ایجاد سیستمی که تبانی با آن دشوارتر و بازپرسی از آن آسانتر است، برای صنعتی که به شکلی روزافزون از سوی مراجع مرکزی تنظیم میشود، مزایای بسیاری دارد. فارغ از این منطق روشن، دیگر مزایا به برتریهای اجرایی مانند کاهش قیمت، افزایش کارآمدی، شفافیت و تولید بازمیگردد.
.
اخلاق و فناوری
دو مفهوم بنیادین جهانبینی اسلامی که استلزامات قابل توجهی در رفتارهای اقتصادی (از جمله مالی) دارند، مفاهیم انسان در جایگاه خلیفه و انسان در جایگاه عبد هستند. در قرآن (سوره بقره، آیه ۲۳۰) اینطور ذکر شده که انسان خلق شده تا خلیفه باشد؛ جانشینی روی زمین تا دستورات الهی را اجرا کند، جایگاهی منحصربهفرد و ماموریتی که به هیچیک از دیگر مخلوقات داده نشده است.
برای خلیفه بودن، نمایندگی قدرت خدا به بشر داده شده تا آگاهانه (نه به جبر)، طرحهای الهی را در زمین اجرا کند. به او اراده آزاد داده شده تا با اعمال خود، این طرحها را اجرا کند یا از بین ببرد. او تنها موجودی است که میتواند ضد طبیعت خود عمل کند (و از دستور ازلی خدا تبعیت نکند)، حال آنکه هیچیک از دیگر مخلوقات؛ از جمله حیوانات، گیاهان و ملائک چنین قدرتی ندارند.
انسانها آزادند از نعمتها و رحمتهایی که به آنها ارزانی شده (تسخیر) استفاده کنند، اما در عین حال، باید وظیفه خود را در قبال خداوند به انجام برسانند؛ وظیفهشان در مقام عبد (که در خدمت خداست و او را میپرستد) و در مقام خلیفه (که بهعنوان نماینده خدا در زمین امانت او را در دست دارد) و هدف استعمار است، یعنی رونق دادن زمین و ایجاد نظمی اجتماعی ـ اخلاقی در زمین. تمام اعمال انسان، از جمله کارهای اقتصادیاش، باید در این تعهد کلی به خدا و در قالب پیروی از چارچوب تجویزشده او ملاحظه شود.
مثال دیگر که رابطه مفاهیم اخلاقی را شکل میدهد و شالوده اسلام را میسازد، اعتقاد به ارتباط دنیا و آخرت است. به مسلمانان توصیه شده بسیار مراقب اعمال و انتخابهای خود باشند. وقتی تمام اهداف اقتصادی تنها در مسیر شادی انسانها در این دنیاست، احتمال میرود نهادها دچار نظراتی غیراخلاقی شوند که با پیروی از قوانین آسمانی سودمند برای بشر منافات دارد. در اقتصاد سنتی، فرد عاقل آزاد است منافع خود را تا حد ممکن افزایش دهد، بیآنکه تعهدی مذهبی، اخلاقی یا اجتماعی داشته باشد.
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
هدف از کتاب
در این کتاب به سنگبنایی توجه میشود که سازنده اعتماد در معاملات فینتک در جامعهای جهانی است. این ابداعات مانند هوش مصنوعی، بیگدیتا، بلاکچین، یادگیری ماشین و وسایل اینترنت اشیا، ابزارهای ساختارشکنی هستند که در تقویت بخش مالی (بانکداری، تکافل (بیمه)، سرمایهگذاری و غیره) نقشی حیاتی دارند، از جمله بخش مالی اسلامی. توجه به انقلاب دیجیتالی که در حال وقوع است، مزیت رقابتی صنعت مالی اسلامی را ترویج میدهد.
[/mks_pullquote]
.
ملاحظه پاداش و جزای «اخروی» و عواقب تصمیمها و انتخابهای اقتصادی در چنین نظریهای نیامده است. در مقابل، مفهوم عدالت یا خلافت مسئولانه از دیدگاه اسلام یا دیدگاهی روشنگرانهتر و جهانی، فرد را ملزم میکند که منفعت خود را در خیر والاتر به بیشترین حد برساند.
وجود بهشت و جهنم در تکتک تصمیمات فرد در این دنیا «وجدان اخلاقی» را ارائه میدهد. وجدان اخلاقی منبع اصلی ارزشهای اخلاقی است. مادام که فرد در مقام عضوی از جامعه مسلمین زندگی میکند، اخلاقاً از او انتظار میرود انتخابهایی بکند که با خیر مرتبط است و از انتخابهایی که با شر ارتباط دارد، اجتناب کند. در واقع، این اصول جهانی در تمام دینها و نظامهای اخلاقی دنیا حاکم هستند.
البته، اقتصاد رفتاری به ما ثابت میکند که انتخابهایمان تحت تاثیر احساسات و عوامل موقعیتی و محیط نیز هستند. حتی با وجود قواعد عمیق اخلاقی، کارهای ما تا حد زیادی از حالت، احساس و فشار فردی متأثر هستند که شاید از نگاه تصمیمگیری اخلاقی غیرمنطقی باشد.
به بیان دقیقتر، اگر رفتارهای تجویزی انسان اقتصادی را بتوان در سیستمی ماشینی کرد که با استفاده از فناوری بر بیمنطقی ما فائق میآید، پس میتوان از رفتارهایی که در بلندمدت به اصالت سیستم مالی آسیب میزنند، پیشگیری کرد. شاید پیشرفت فناورانه بتواند تصمیمات ضعیف را محدود کند و خیلی زود و پیش از افول دوباره اطمینان و اعتماد، جلوی فریب و تقلب را بگیرد.
.
تحول دیجیتال و پیشرفت
قدرت محاسباتی سیستمهای دیجیتال روزبهروز با شیبی تصاعدی محکمتر، سریعتر و ارزانتر میشود و این در راستای یکی از معروفترین قوانین است؛ قانون مور[2] که این امر را پیشبینی کرده بود. انقلاب اسلامی دیجیتال، دیجیتالسازی و تحول دیجیتال، بیشترین واژههای بهکاررفته در دهه گذشته و بهخصوص چند سال اخیر بودهاند. اصطلاح تحول دیجیتال به سبب تنوع خود فاقد تعریفی جهانی است و ابعاد بسیاری دارد؛ مانند زنجیره تامین دیجیتال، دیجیتالسازی خدمات و محصولات و مانند آن.
تعاریف متعددی از این اصطلاح در دست است که برای توصیف مهاجرت آفلاین به آنلاین فعالیتهای تبلیغاتی و کسبوکارها به کار میروند، از جمله تعاریفی که در بسیاری از آثار پژوهشی چاپشده یافت میشوند. سولیس، لی و شیمانسکی[3] (2014, p.7) این اصطلاح را بهاختصار به این شکل تعریف کردند: «تنظیم دوباره یا سرمایهگذاری جدید در مدلهای کسبوکار و فناوری پیشرفته بهمنظور مداخلهدادن مشتریان دیجیتال در تمام ریزهکاریهایی که در چرخه خرید تجربه میکنند.» همچنین در کشورهای مختلف اصطلاحات متفاوتی با همین مفهوم رواج دارند، مثلاً «صنعت هوشمند» و «ابتکار زنجیره ارزش صنعتی» در ژاپن، «اینترنت صنعتی» در آمریکای شمالی و «انقلاب صنعتی چهارم» در آلمان و مانند آن (Matzner et al. 2018,pp. 3–21).
تحول دیجیتال به صنعتی خاص محدود نبوده است؛ بلکه به تعدادی از صنایع که بهدنبال منافع و پیشرفتهای مشابه بودند، وارد شده است که این امر بر تکتک صنایع تاثیر گذاشته و در آنها نفوذ کرده است، مثلاً صنعت مراقبت بهداشتی (Belliger& Krieger, 2018)، صنعت ساختمان (Liere-Netheler, Packmohr, &Vogelsang, 2018; Rusmann et al. 2015)، صنایع مهندسی و معماری (Boland Jr. Lyytinen, &Yoo, 2007) و در صدر این فهرست، صنعت مالی و بانکی (Kenser, 2018).
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
نقش بلاکچین در اقتصاد دیجیتال اسلامی
صنعت بلاکچین یکی از اولین تحققهای الگوهای تمرکززداییشده است که دامنهای گسترده دارد و قابل شناسایی است؛ این صنعت برای سطوح ناهمپایهای از فعالیت انسانی قابل درک و اجراست؛ شاید حتی سطوحی که هنوز تنها در خیال هستند و میتوانند در آینده اقتصاد تسهیمی را در اقتصاد دیجیتال اسلامی بنا کنند.
[/mks_pullquote]
.
دیجیتالسازی نهتنها مورد توجه فراوان صنایع و کسبوکارهای مختلف بوده؛ بلکه دولتها و مراجع انتظامی نیز مجبور بودهاند خود را با این اختلال و بازارها و فضای تجاری متحول هماهنگ نگه دارند. آنها هم آرامآرام به حوزه جدید دیجیتالسازی اهمیت دادهاند و در جریان آن حرکت کردهاند تا بتوانند در وظایف امانی و نظارتی خود درست و بهروز عمل کنند. جدیدترین نمونه از این دست، دولت تازه تاسیس آلمان است که در فهرست مهمترین مسائل خود بر این مساله تاکید داشت (Liere-Netheler et al. 2018). عجیب نیست که دیگر دولتها از همین الگو پیروی میکنند؛ زیرا مطالعات نشان دادهاند که استفاده و اعمال فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) از سوی بخش بزرگی از جمعیت یک کشور رابطهای بسیار مستقیم با تولید ناخالص داخلی (GDP) آن کشور دارد (Mićić, 2017).
در صنعت خدمات مالی برای ماندن در دور رقابت و داشتن طول عمر در بازار، تحول دیجیتال امری ضروری است. بقای نهادهای مالی با بهکارگیری ابداع و پذیرش تحول دیجیتال مرتبط است که حاصل آن ارتقای چشمگیر کارآمدی و عملکرد درون سازمان است (Scardovi, 2017). تحول دیجیتال و بهکارگیری فناوری نو روش انجام کسبوکار را تغییر داده و مسیرهای ارائه محصولات و خدمات مالی و بانکی قابل اعتمادتر و خلاقانهتر هستند. شاید این روشهای جدید بسیار متفاوت از گذشته باشند که نتیجه آن قالببندی دوباره مدلهای موجود کسبوکار و خلق مدلهای خلاقانه جدید است. بدین ترتیب، این تحولات به خلق نسل جدیدی از بزرگان بازار و صنعت انجامیده است.
[1]Glass-Steagall Act
[2]Moore
[3]Solis, Li, and Szymanski