پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
سقوط دستهجمعی استارتآپها / در پنل پایان استارتآپها چه گذشت؟
«پایان استارتآپها» عنوان یادداشت رضا قربانی سردبیر ماهنامه عصر تراکنش در شماره بیست و سوم این ماهنامه است. او در یادداشت خود پایان استارتآپ را اینگونه معنی کرده بود: «پایان استارتآپ به معنای ناامیدی نیست؛ پایان استارتآپ به معنای ترکیدن حباب نیست؛ پایان استارتآپ یعنی پذیرش شکست و اشتباهات در راهی که آمدهایم. اگر نپذیریم که هشت سال گذشته مسیر استارتآپی ایران پر از خطا و اشتباه بوده و با کلمههای زیبا شکست را پیروزی نشان دهیم، نباید به آینده استارتآپها در ایران هیچ امیدی داشت.» در پنلی که در روز دوم بیست و پنجمین نمایشگاه الکامپ با حضور نیما نامداری معاون توسعه و نوآوری شرکت تجارت الکترونیکی ارتباط فردا، عادل طالبی بنیانگذار استارتآپ میم، ناصر غانمزاده مدیرعامل نیو، محمد نایینی مدیرعامل رایکااد و رضا قربانی رئیس هیئتمدیره موسسه شبکه عصر تراکنش برگزار شد، به مفهوم پایان استارتآپ پرداختند.
ببینید: پایان استارتآپ / بررسی هشت سال مسیر استارتآپی ایران و اینکه چرا تا امروز راه اشتباه را پیمودیم
.
سقوط جمعی
رضا قربانی در ابتدای پنل با اشاره به اینکه پایان استارتآپ به معنی شکست استارتآپها نیست بلکه درباره پذیرش شکست و اشتباهات در راهی که آمدهایم، است این موضوع را مانند سرنوشت پیکان دانست و گفت: «دهه ۴۰ پیکان برای اولین بار در ایران تولید شد و یک ماشین شکستخورده بود که کارخانهای شکستخورده در انگلستان آن را ساخته بود. صنعت اتومبیل با پیکان زودتر از بسیاری از کشورهای صادرکننده اتومبیل در آسیا وارد ایران شد، اما تولید پیکان نزدیک به 40 سال نهتنها صنعت خودروسازی را متحول نکرد، بلکه کل صنعت اتومبیل را به چهره خود درآورد درنتیجه پیکان در ایران فراتر از یک ماشین رفت و آنقدر در ایران تولید شد که شکست نخورد بلکه تمام شد و آخرین نمونه آن به موزه فرستاده شد. داستان اکوسیستم استارتآپی کشور نیز به ماجرای پیکان شبیه است.»
او صحبتهایش را اینگونه ادامه داد: «من دشمن استارتآپها نیستم ولی اتفاقی که در کشور در این سالها افتاده این است که ما میخواهیم همه مسائل و مشکلات کشور را با استارتآپ حل کنیم و گفته میشود که همه باید بنیانگذار شوند که این موضوع غلط است و همان داستان پیکان است. همچنین در زمان پیکان گفته میشد که مدل قدیمیهای این ماشین از مدلهای جدید آن خیلی بهتر است، این موضوع راجع به استارتآپها نیز صدق میکند. درنتیجه من راجع به شکست صحبت نمیکنم بلکه دارم درباره یک سقوط جمعی صحبت میکنم.»
.
بمب همه استارتآپ کش
سپس ناصر غانمزاده با بیان اینکه با بخش زیادی از حرفهای آقای قربانی موافق است، گفت: «من باوجود استارتآپها مخالف نیستم بلکه با روندی که استارتآپها طی کردهاند مخالفم. توجه داشته باشید که ذات کارآفرینی چیز بدی نیست، ذات اینکه افراد شکست بخورند چیز بدی نیست و من عمیقا معتقدم که اگر یک فرد دو سال کارآفرینی کند و شکست بخورد خیلی بهتر از این است که MBA بخواند چراکه تجربیات عملی که کسب میکند، خیلی بیشتر است ولی اصل ماجرا این است که ما از ابتدا این موضوع را دولتی کردیم.»
او همچنین بهاصطلاح «بمب همه استارتآپ کش» اشاره کرد و آن را اینطور معنی کرد: «فرض کنید بمبی وجود دارد که بسیار هوشمند است و همه استارتآپها و کارآفرینان را از بین میبرد، اگر این بمب در ایران زده شود، 95 درصد کسانی که درباره استارتآپ صحبت میکنند، هیچ آسیبی نمیبینند بلکه سراغ موضوع دیگری میروند؛ درواقع شوآف در اکوسیستم استارتآپی کشور خیلی زیاد است. همچنین با ورود دولتیها، پول رانتی نیز به اکوسیستم وارد و باعث شد افرادی که ذاتا نباید وارد اکوسیستم استارتآپی میشدند، به دلیل این پول و شوآف وارد شدند؛ نتیجه ورود این افراد نیز تعداد زیاد شتابدهندههایی شده است که هدفشان سرمایهگذاری جسورانه نیست.»
به گفته مدیرعامل نیو، همهی این عوامل باعث شد که اکوسیستم استارتآپی کشور مسیر درست را طی نکند و بدون اینکه افراد دانش و تجربه داشته باشند، به اختراع مدل پرداختند. او گفت: «این دولتیشدن باعث شد که یک اکوسیستم کارآفرینانه سالم در ایران شکل نگیرد و دولت به بزرگترین بازیگر این حوزه تبدیل شود.»
.
ریشه ورود دولتیها به اکوسیستم استارتآپی کشور
نیما نامداری نیز در این پنل، دو موضوع را دلیل ورود دولتیها به این اکوسیستم دانست و توضیح داد: «اولین اتفاق این بود که دور اول سرمایه در استارتآپها تمام شد درنتیجه پول که در اختیار دولت بود، باعث ورود آنها شد. در حال حاضر نیز بخشی از استارتآپهای مطرح کشور پولشان از منابع عمومی میآید.
دومین اتفاق نیز این است که دور اول استارتآپهایی که در کشور شکل گرفته بودند، در حوزهای فعالیت میکردند که رگولاتوری در آنها معنا نداشت و دولت نیز استارتآپها را جدی نمیگرفت و به همین خاطر حس رگولاتور بودن آنها فعال نشده بود اما در دور دوم، هم دولتیها استارتآپها را جدی گرفتند و هم استارتآپهایی معنادار شدند که رگولاتوری در آنها معنا پیدا میکرد. درنتیجه در سری دوم استارتآپها دولت ورود پیدا کرد و بازیگر اصلی فضای استارتآپی ایران شد.»
.
تمام شدن دوران ادا بازی
عادل طالبی نیز با ورود دولتیها به اکوسیستم استارتآپی کشور مخالف بود و معتقد بود که بخش خصوصی باید در حوزه استارتآپها ورود میکرد نه دولتیها. او درباره این موضوع اینطور گفت: «با این مخالفم که اکوسیستم استارتآپی در کشور نباید ایجاد میشد بلکه این فضا باعث شد بسیاری از افراد با استارتآپ آشنا شوند و به دنبال آن بروند و موفق شوند و حتی برخی از افرادی که ادای استارتآپی را درمیآورند نیز موفق شدند اما توجه داشته باشید که دوران ادا بازی تمام شده است و پایان استارتآپها نیز به همین معنا است. اما خیلی خوشحالم که این اکوسیستم شکل گرفت چراکه استارتآپها به کسبوکارها میتوانند کمک کنند درنتیجه اگر کسبوکارها بتوانند از دانش و تجربه این استارتآپها استفاده کنند، میتوانند برد کنند.»
به نظر طالبی فضای استارتآپی کشور مملو از دروغ بوده و فکر میکند عنوان پایان استارتآپ باید پایان دروغهای استارتآپها باشد و خوشحال است که استارتآپها با آن شکلی که بودند در حال تمام شدن هستند. او در این پنل گفت: «اما باید اکوسیستم استارتآپی کشور را از اول و با توجه به تجربیات و دانش کسبشده در این حوزه بسازیم.»
.
پایان نادانیها و کمسوادیها
نایینی نیز در این پنل استارتآپ را کاسبی نامید و توضیح داد: «استارتآپ و اکوسیستم استارتآپی پدیدهای است که خود من بهشخصه با آن دستوپنجه نرم میکنم. فارغ از لغت استارتآپ که خیلی دهن پر کن است، میخواهم اسم آن را کاسبی بگذارم. هزاران سال کاسبی بوده و شکل میگرفته و جوانی اولین کاسبی خود را راه میاتداخته و پول درمیآورده اما امروز اسم آن استارتآپ شده است. حداقل در 5 سال گذشته همه به دنبال این بودند که ایدهای وجود داشته، پولی بگیرند و استارتآپی را ایجاد کنند و درنهایت نمیدانند که شکست میخورد یا نه. درواقع نمیدانند که میشود از آن پول درآورد یا خیر. من فکر میکنم ما تصویر درستی از خودمان نداریم چراکه در اولین گام باید ببینیم که چه چیزی را میدانیم و بلد هستیم و میتوانیم از آن پول در بیاوریم تا به دنبال این باشیم که چه چیزی میخواهیم و آن را به چه کسی بفروشیم. درنتیجه به نظر من پایان استارتآپ، پایان نادانیها و کمسوادیهای ماست و زمانی است که این اکوسیستم دارد بالغ و با تجربه میشود.»
.
آتشفشانی در حال منفجر شدن
قربانی در ادامه پایان استارتآپ را مانند آتشفشانی که در حال منفجر شدن است، دانست و گفت: «از هیچکدام از استارتآپهای کشور تکنولوژی بیرون نیامده است درنتیجه نهتنها تکنولوژی در استارتآپهای ما خلق نمیشود، بلکه بزرگترین و پرسروصداترین استارتآپهای کشور نیز از فضای Open Source استفاده میکنند و افتخارشان تعداد کدی که زدهاند، میشود. نکتهی مهمتر این است که هیچکدام از استارتآپهای کشور نتوانستهاند وارد بورس شوند. استارتآپها قرار بود ارزش خلق کنند ولی هیچکدام از استارتآپهای اکوسیستم کشور اینطور نیستند و من بهشدت با فضای توهمی که دولت درست کرده، مسئله دارم با واسطه یا بدون واسطه زمانی که پول دولت وارد این اکوسیستم میشود، خواسته استارتآپ این میشود که سود کند.» به عقیده قربانی، بهترین راهحل نجات اکوسیستم استارتآپی کشور، آموزش است.
.
دولت؛ بزرگترین بازیگر اکوسیستم
به گفته غانم زاده ورود دولتیها باعث شد تا یک اکوسیستم کارآفرینانه سالم شکل نگیرد. او دراینباره گفت: «توجه داشته باشید که در هر اکوسیستم کارآفرینانهای دولت حضور دارد ولی دولت در اکوسیستم کارآفرینانه کشور بزرگترین بازیگر شده است. درنتیجه نمیتوان گفت که دولت و قانونگذاری نباید در اکوسیستم باشد ولی باید نقش مشخصی داشته باشد. درنتیجه ما مسیر را اشتباه رفتهایم و دخالتی که دولت در اکوسیستم کرد، باعث شد ارکان این اکوسیستم بهدرستی شکل نگیرد.»
.
دو نقش دولت در اکوسیستم استارتآپی کشور
به گفته معاون توسعه و نوآوری شرکت تجارت الکترونیکی ارتباط فردا، وقتی دولت قانونگذار و ضابطه گذار است، بهطور طبیعی در اکوسیستم هم بهصورت مستقیم و هم در زیرساخت توسعه کسبوکار نقش دارد. او گفت: «حرف من این است که اگر شوآف کردن در استارتآپها باعث میشود تا بخشی از مشکلات در مالیات، بیمه و… حل شود، من با آن موافق هستم؛ درواقع اخلاقا میتوانیم این موضوع را نقد کنیم ولی اجرایی میتوانیم با آن همراه باشیم.»
او درباره دو نقشی که دولت در اکوسیستم استارتآپی کشور دارد نیز صحبت کرد و توضیح داد: «نکتهی دیگر این است که نقش دولت در اکوسیستم استارتآپی کشور را میتوان با یک حدی از سادهسازی به دو نقش تقسیم کرد؛ اول نقش تسهیلگر است که به نظر من میتواند این نقش خود را بد ایفا کند اما قابلبهبود است. دومین نقش نیز از جنس بزرگ شدن است و سم مهلکی است اگر حکومت احساس کند که متولی بزرگ شدن استارتآپها است؛ اساسا یکی از ویژگیهای استارتآپ این است که خوب شکست بخورد و زود تمام شود. درنتیجه به نظر من هر جا که دولت چه بهصورت مستقیم و چه بهصورت غیرمستقیم در بزرگ شدن استارتآپها ورود میکند، اشتباه است ولی توجه داشته باشید که این یک واقعیت است که سهچهارم سرمایهای که در فضای اکوسیستم استارتآپی کشور وجود دارد، از منبع دولتی است و اگر آنها نباشند نیز پول نیست.»
او ادامه داد: «اما باید برای این موضوع فکری کرد و به نظر من بحث بسیار مهمی که در این نقطه وجود دارد، سازمان بورس است چون مکانیزمهای تامین مالی بازار سرمایه ما بسیار ضعیف است و اگر بازار بورس روی ابزارهای جدیدی که برای تامین مالی استارتآپها هست، کار کند میتواند جایگزینی در کنار پول دولت باشد.»