پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
مساله چگونگی نظام کارمزد را میتوان به عنوان چالش برانگیزترین موضوع در صنعت بانکداری و نظامهای پرداخت عنوان کرد که نه تنها تا کنون تلاشها برای حل آن به جایی نرسیده بلکه در این میان تبلیغ و رقابت برخی از شرکتهای پیاسپی نیز برای استفاده بیشتر از پرداختهای الکترونیکی باعث تغییر فرهنگ عمومی پرداخت در کشورمان شده به طوری که در حال حاضر هزینه انجام بخشی از تراکنشها از ارزش اسمی آنها بیشتر شده است. در این رابطه و نگاه به سایر چالشهای حوزه پرداخت الکترونیک مجله تخصصی فناوری اطلاعات و ارتباطات به گفتوگو با علی نوری مدیرعامل گروه فنآوا پرداخته است.
آیا رابطهای میان کاهش میانه ارزشی تراکنشها و افزایش استفاده از ابزارهای پرداخت و نظام کارمزدی این حوزه میبینید؟
پاسخ به این پرسش و اینکه اساساً تراکنشهای خرد باید با کارتخوان انجام شود یا نه نیاز به تعریف «تراکنش خرد» دارد یعنی باید معلوم کنید منظورتان از تراکنش خرد، تراکنش با چه مبلغی است؟ فارغ از این اما آنچه مسلم است انجام هر تراکنشی تا زمانی توجیه اقتصادی دارد که هزینه انجام آن تراکنش، تناسبی با مبلغ اسمی آن داشته باشد.
البته دقت بفرمایید تأکید دارم توجیه اقتصادی چون ممکن است برای انجام برخی تراکنشها، توجیهاتی فراتر از توجیه اقتصادی وجود داشته باشد. با این نگاه بله موافقم که انجام دستهای از تراکنشها که ارزش است اسمی آنها پایینتر از محدوده و تناسب با هزینه انجام آن تراکنش است، توجیه اقتصادی ندارد یعنی یا اصلاً نباید با ابزارهای پرداخت الکترونیک انجام شوند یا باید ابزارها و روشهای کم هزینهتری برای انجام آنها تدارک دید.
این ملاحظه خصوصاً در کشور ما کد تحت نظام کارمزدی فعلی بسیار حیاتیتر است چراکه به علل مختلف که باید در جای خود توضیح داد، هزینه و تعداد تراکنشها بسیار بالاست. گذشته از این اما تبلیغ و تشویق و حتی شاید بتوانم بگویم تحریک جامعه به انجام تراکنش بیشتر به هر شکلی، قطعاً اقدامی نادرست، مخرب زیرساختهای فنی و اقتصادی است که دود آن سرانجام به چشم مردم میرود.
بنابراین من هم صد در صد مخالف ترویج افزایش تراکنشهای غیر ضرور هستم اما میخواهم به نکته ظریفتری اشاره کنم؛ چرا چنین تبلیغاتی انجام میشود و چرا مؤثر هم هست؟ اگر پاسخ این پرسشها را بیابیم قطعاً میتوانیم جلوی ادامه روشهای تبلیغاتی مخرب را بگیریم.
ریشه را باید در نظام کارمزدی حاکم بر حوزه پرداخت الکترونیک جستجو کرد. برای اینکه تنها گوشهای از آنچه اکنون با مدل فعلی بر شبکه بانکی میگذرد، اطلاع پیدا کنید عرض میکنم که یکی از بانکها سالانه حدود ۶ هزار میلیارد بابت کارمزد تراکنشهای الکترونیک میپردازد.
بخش عمدهای از این مقدار یعنی حدود ۹۵ درصد از آن سهم شرکت پرداختی متعلق به آن است و مابقی سهم سایر پیاسپیهایی که به حساب آن بانک متصل هستند. این مساله برای آن بانک و هر بانک دیگری واقعاً آزار دهنده است زیرا اگر آمارهای شاپرک را ملاحظه کنید، سهم همان بانک به تنهایی ۲۵ درصد است در حالی که ۳۰ بانک عضو شتاب داریم که همه آنها میتوانند در این بازی شرکت داشته باشند بنابراین این بانک مورد نظر به تنهایی ۲۵ درصد از کارمزد شبکه پرداخت را تأمین میکند.
صرف این هزینه بار سنگینی را به بانک تحمیل کرده که واقعاً آزاردهنده است بدون تردید باید این مدل را تغییر دهیم چراکه ادامه آن به معنای زمینگیر شدن شبکه بانکی است آن هم در انتفاع عدهای خاص و زیانی که نهایتاً به مردم منتقل میشود.
برای شروع اقدام اصلاحی هم به عقیده من نباید سراغ مدلهای بینالمللی رفت چراکه نظام و شبکه بانکی و به تبع آن شبکه پرداخت ایران تفاوتهایی اساسی با استانداردهای جهانی دارد.
فضای خاص حاکم بر روابط دولت و ملت هم در ایران با بسیاری از دیگر کشورها متفاوت است. در ایران شعار دولت خدمتگزار میدهیم و طبیعی است که از چنین دولتی انتظار میرود بسیاری از خدمات را به رایگان در اختیار ملت قرار دهد.
ما برای اصلاح نظام اشتباه فعلی به راهکارهایی بومی که در ایران قابلیت اجرا داشته باشد، بیندیشیم ولی این راهکار هرچه باشد منطق آن یک چیز است؛ هر کس به قدر انتفاعی که از شبکه پرداخت الکترونیک میبرد در تأمین هزینههای آن هم سهیم باشد دولت، بانک مرکزی، شبکه بانکی، پذیرندگان و کاربران همگی از این شبکه بهرهمند میشوند بنابراین هر یک از اینها باید به اندازه انتفاعشان در هزینهها هم شریک باشند.
بانک مرکزی و شرکت شاپرک امیدوارند با ورود بازیگران تازهای مانند پرداخت بارها با پرداخت بان ها، زمینه برای اصلاح نظام کارمزد فراهم شود. شما چنین امیدی دارید؟
به عقیده من بخشی از فعالیتها و خدماتی که شرکتهای پیاسیپی طی سالهای اخیر ارائه دادهاند با تعریفی که برای چنین شرکتهایی در بازار پرداخت الکترونیک وجود دارد، همخوانی ندارد. با وسواس از واژه «عدم همخوانی» استفاده کردم و نگفتم تناقض یا تضاد.
درست است که یک شرکت ارائه دهنده خدمات پرداخت میتواند خدماتی مانند فروش بلیت قطار و هواپیما و بیمهنامه و … ارائه دهد ولی چنین بازاریابیها و بازار سازیهایی نباید اولویت و هدف اصلی شرکتهای پیاسیپی باشد.
یک شرکت ارائه دهنده خدمات پرداخت باید واسطه و پلی باشد میان بازیگرانی که به سراغ کسبوکارها میروند و از طرق شرکتهای پیاسیپی به شبکه پرداخت و بانکی متصلشان میکنند تمرکز و اولیت شرکتهای پی اس پی باید حفظ کیفیت، امنیت و سهولت انجام تراکنشها باشد نه بازاریابی کسبوکارهای جدید برای اتصال به شبکه پرداخت.
به این اعتبار نه تنها فکر نمیکنم در مقام چیدمان بازار، پرداخت یارها با پیاسیپیها تداخلی ندارند بلکه این دو بازیگر میتوانند و باید در طول هم قرار بگیرند تا دسترسی کسبوکارها به شبکه پرداخت الکترونیک تسهیل و تسریع شود.
آینده صنعت پرداخت را در سال ۹۸ چطور میبینید؟
واقعیت این است که وقوع اتفاقات عجیبوغریبی را در سال پیش رو پیشبینی نمیکنم. طبیعتاً مانند تمام اوقات با رشدی متعارف روبهرو خواهیم شد. همچنین حدسم این است که ماندگاری در بازار رقابتی به علت مباحث تحریمها، فشار واردات و نقدینگی به شدت سختتر خواهد شد. بدیهی است که اگر تغییری در نظام فعلی کارمزد رخ ندهد، کارمزد همچنان یکی از مهمترین چالشهای ما خواهد بود. درآمد ما همیشه به طور ثابت با متوسط ۱۰ تا ۲۵ درصدی حجم تراکنش برابری دارد، از طرف دیگر هزینهها بین سه تا شش برابر بسته به اقلام مختلف افزایش پیدا کرده است.
در این شرایط طبیعتاً سودآوری به شدت کاهش پیدا میکند. همچنین چون پذیرنده در بازار رقابتی توقعاتی دارد، هزینههای عملیاتی ما هم به شدت بالا رفته است. بحث نیروی انسانی، حقوق و دستمزد هم مطرح است که افزایش شدیدی به نسبت درآمد نداشته و محقق نشدهمان دارد در نهایت میتوان گفت سودآوری پیاسیپیها دچار مشکل میشوند تا جایی که بقا را در سال آینده آن هم در این بازار سخت میکند.