پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
تلاش برای قهرمان سازی از یک متهم
فردي بعد از خروج از ایران، با افشاي بخش کوچکی از اطلاعات كارتهاي بانكي مردم در فضای مجازی، باعث ايجاد نگراني مردم شده است و از طرفي آبروي چند ساله شركتي را برده و سيستم بانكداري الكترونيك کشوری را زير سؤال برده است. در همه جای دنیا چنین فردی یک مجرم (تشویش اذهان عمومی) شناخته میشود. آنگاه بيبيسي اين شخص را جلوي دوربين ميآورد و به عنوان يك قهرمان با او مصاحبه ميكند. چنين فردي اگر مجرم نباشد، لااقل متهم است. آیا رسانهها از متهمان برای بیان دیدگاههایشان استفاده میکنند؟ نه تنها بيبيسي با اين فرد به گونهای رفتار میکند که گویی او هیچ رفتار اشتباهی انجام نداده، بلکه سعي در قهرمانسازي از او دارد.
مینا والی در بیست و پنجمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات و در پرونده مربوط به بررسی عملکرد رسانهها در ماجرای افشای اطلاعات بانکی، عملکرد سایت خبری و شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی را در این ماجرا مورد توجه قرار داده است و در بخشی از مطلب خود با طرح پرسشهایی نظیر چگونه میتوان نقدی منصفانه از عملکرد رسانهای داشت که هالهای از ابهام دور آن تنیده شده است؟ چگونه میتوان تحلیلی از یک رسانه به مخاطب ارائه کرد که گرفتار احساسیگرایی نشده باشد؟ و در نهایت این که چگونه میتوان در یک رسانه عملکرد رسانهای دیگر را سنجید؟ به تشریح شرایط محیطی، ضرورت«درک نظام رسانهای»، «انگلستان چه جور جایی است؟» و ویژگیهای حکومتی، اقتصادی، علمی و رسانهای این کشور پرداخته و نوشته: بیبیسی فارسی یکی از شبکههای تابع شبکه بیبیسی انگلستان است و در نتیجه شرایط محیطی حاکم بر بیبیسی بر این شبکه نیز تأثیرگذار است.
نویسنده در بخش دیگری، با ارائه آمار و اشاره به تفاوت سطح سواد رسانهای مردم انگلستان و مردم ایران، چنین ادامه داده: آمارها نشان ميدهد كه مردم انگليس در مقايسه با مردم ايران نسبتاً از سواد رسانهاي بالاتري برخوردارند. بنابراین رسانههای انگلیس زمانی که مردم ایران را مخاطب قرار میدهند، با مخاطبانی روبهرو هستند که سواد رسانهای پایینتری نسبت به محیط نزدیک خود دارند.
در بخش دیگری از این مطلب میخوانیم: شبكه تلویزیونی بيبيسي در چنين محيطي، رویکرد مسؤوليت اجتماعي دارد اما مسؤولیت اجتماعی نسبت به چه کسی؟ مطمئناً نسبت به مردم انگلستان و نه ایران. بنابراین افتتاح و راهاندازی شبکه فارسی بیبیسی در راستای اهداف مسؤولیت اجتماعی این رسانه نسبت به مردم کشور خودش است و نه نسبت به مردم ایران. به زبان خودمانی دلشان برای ما نسوخته است.
بيبيسي يك شبكه تلويزيوني خدمت عمومي است؛ به اين شكل كه تأمين هزينههاي آن بر عهده دولت انگليس است و حق انتشار آگهي تبليغاتي را هم ندارد. اين شبكه بايد در خدمت مردم اين كشور فعاليت كند.
نویسنده تحلیل تأکید میکند: بنابراين مأموريت اين شبكه تحقق منافع بريتانياست و در نتيجه تمام شبكههاي تلويزيوني و راديويي وابسته با بيبيسي نيز در راستاي منافع مردم اين كشور فعاليت ميكنند. از آنجايي كه تمام هزينههاي شبكه بيبيسي فارسي را دولت انگليس تأمين ميكند، چطور ميتوانيم انتظار داشته باشيم كه منافع مردم كشورشان را زير پا بگذراند و در جهت منافع مردم ما حركت كنند؟
در ادامه این مطلب به لزوم شناخت ویژگیهای مخاطب ایرانی نیز اشاره و تأکید شده: از آنجایی که در خبر بیبیسی ما شاهد انتقاد شدید از سیستم بانکداری الکترونیک کشورمان هستیم، میخواهیم ببینیم این خبررسانی چه تأثیری روی اعتماد مردم به بانکداری الکترونیک میگذارد. جهت اطلاع این که بانکداری و پرداخت الکترونیک در ایران تاکنون با کمترین استفاده از کمکهای خارجی و به دست مردم ایران عملی شده است.
اولین واکنش سایت بیبیسی فارسی به خبر لو رفتن اطلاعات كارتهاي بانكي، بعدازظهر 26 فروردين اتفاق افتاد. خبری روی این سایت خبری گذاشته شد با تيتر «بانك مركزي ايران: همه رمز كارتهاي خود را عوض كنند». در اين خبر آمده است: «در روزهاي اخير گزارشهايي درباره احتمال بروز سوءاستفاده از كارتهاي بانكي و نشت اطلاعات مشتريان بانكها مطرح شده بود و بانك مركزي نيز با آنكه آن را شايعات در فضاي مجازي ميداند اما از آن به عنوان يكي از دلايل لزوم تغيير رمز كارتهاي بانكي نام برد».
خبر بعدي يكشنبه يعني روز دوم بعد از انتشار خبر تغيير رمزها در سايت بيبيسي منتشر شد. تيتر اين بود: «هجوم مردم براي تغيير رمز كارتهاي بانكي». در قسمتي از خبر آمده: «در پي انتشار اخباري در مورد هك شدن سيستم كارتهاي بانكي و درخواست بانك مركزي ايران براي تغيير رمز كارتهاي بانكي، گزارشها نشان ميدهد كه مردم به برخي شعب و خودپردازهاي بانكي هجوم بردهاند تا در اولين فرصت رمز كارت بانكي خود را عوض كنند». قسمتهاي مختلف اين خبر اشاره به هجوم مردم به عابر بانكها و اينكه تنها گزينه فعال عابر بانكها تغيير رمزهاست، دارد. احساسي كه توسط اين خبر القاء ميشود، وجود تشنج و نگراني میان مردم براي تغيير رمز كارتهاي بانكي است. در اين خبر براي اولين بار اصل ماجراي لو رفتن اطلاعات كارتها در يك وبلاگ گفته ميشود.
اطلاعرسانی شبکه بیبیسی در برنامه 60 دقيقه بيبيسي فارسي 27 فروردین به اوج خود میرسد. در این برنامه گزارشي از خبر افشاي اطلاعات كارتهاي بانكي ايران پخش شد و در ادامه مجري برنامه با خسرو زارع فريد، افشاكننده اين اطلاعات مصاحبه كرد. زارع فرید ابتدا مشكل امنيتي موجود در سيستم بانكداري ايران را كه به دليل دسترسي افراد زياد به اطلاعات محرمانه حسابهاي مردم است، مطرح ميكند. او باعث و باني اين مشكلات را شركت انياك و صاحبان آن ميداند كه حاضر نشدهاند براي حل اين مشكل امنيتي هزينه كنند و تجهيزات بخرند. در ادامه مجري بحث نظارت بانك مركزي را مطرح ميكند و ميپرسد مگر نبايد بانك مركزي روي عملكرد بانكها و شركتها نظارت داشته باشد؟ با اين اشاره، خسرو زارع فرید كه تا همين چند دقيقه پيش ميگفت بانك مركزي مقصر نيست و تقصير را بر گردن شركت انياك ميانداخت، اين نكته را تأييد ميكند كه بانك مركزي بايد روي كار شركتها نظارت ميكرد. در اينجا نكات و تأثيراتي كه در اين مصاحبه وجود دارد را با استفاده از مدل ارائه شده تحليل ميكنيم.
1- فردي بعد از خروج از ایران، با افشاي بخش کوچکی از اطلاعات كارتهاي بانكي مردم در فضای مجازی، باعث ايجاد نگراني مردم شده است و از طرفي آبروي چند ساله شركتي را برده و سيستم بانكداري الكترونيك کشوری را زير سؤال برده است. در همه جای دنیا چنین فردی یک مجرم (تشویش اذهان عمومی) شناخته میشود. آنگاه بيبيسي اين شخص را جلوي دوربين ميآورد و به عنوان يك قهرمان با او مصاحبه ميكند. چنين فردي اگر مجرم نباشد، لااقل متهم است. آیا رسانهها از متهمان برای بیان دیدگاههایشان استفاده میکنند؟ نه تنها بيبيسي با اين فرد به گونهای رفتار میکند که گویی او هیچ رفتار اشتباهی انجام نداده، بلکه سعي در قهرمانسازي از او دارد.
2- معمولاً در زمينهاي كه بحثهاي فراواني پيرامون آن هست و نظر قطعي وجود ندارد، رسانهها سراغ چندين متخصص ميروند تا تمام جوانب امر را بررسي كنند. در قسمتي از مصاحبه، زارع فريد ادعا ميكند كه با تغيير رمز مشكل امنيت كارتها حل نميشود و هر زمان كه شخصي از پایانه فروشهای شركت انياك استفاده كند، شماره و رمز كارت او در جايي ثبت ميشود و عدهاي به اين اطلاعات دسترسي دارند و ميتوانند از آنها سوءاستفاده كنند. از نظر فني درباره اين مسأله بحثهاي مختلفي وجود دارد؛ برخي موافق اين حرف هستند و برخي استدلال ميكنند كه اطلاعات كارت در هنگام استفاده از دستگاه پایانه فروش به صورت رمز شده منتقل ميشود و بنابراين كسي به اين اطلاعات دسترسي پيدا نميكند. مجري كه سواد بانكداري الكترونيك ندارد، به راحتي اين حرف را ميپذيرد و اين ادعا را به چالش نمیکشد. بهترين كار اين بود كه بيبيسي بعد از حرفهاي زارع فرید، نظر چند كارشناس را هم ميپرسيد تا هيچ ابهامي باقي نماند.
3- در قسمتي از مصاحبه مجري ميگويد شما به طور مشخص با مديران شركت انياك مشكل داشتيد و بعد ميپرسد آيا فكر نميكنيد با افشاي اين اطلاعات حريم خصوصي مردم به خطر افتاده؟ ابتداي سؤال بيننده احساس ميكند كه قرار است اين عمل خسرو زارع فرید به چالش كشيده شود كه به دليل مشكلاتي كه با مديران انياك داشته دست به تسویه حساب شخصی با آنها زده است. اما به يكباره جهت سؤال تغيير ميكند به حريم خصوصي مردم. گرچه اين نكته حريم خصوصي هم بايد پرسيده شود، اما انتظار ميرفت انگيزه اين فرد بيشتر مشخص شود. زارع فريد آنطور كه گفته ميشود با مديران انياك اختلاف داشته و نشت اين اطلاعات به نوعي انتقامگيري از مدیران اين شركت است. همچنين خود او در وبلاگش گفته در ازاي هر رمز عبوری از مسؤولان بانكها درخواست مبلغي پول داشته است. اينها قسمتهايي از ماجرا هستند كه بيبيسي فارسي در مقابل آنها سكوت اختيار ميكند. در حالی که یک رسانه حرفهای که براساس مسؤولیت اجتماعی فعالیت میکند، به راحتی از کنار این مسائل رد نمیشود. ما ادعا نداریم که حرفهایی که در مورد شخص زارع فرید گفته میشود درست یا غلط است، بلکه وقتی چنین شایعاتی وجود دارد، اگر این رسانه ادعای بیطرفی دارد، باید درباره این ابهامات هم تحقیق کند.
نكته قابل توجه دیگر در اين مصاحبه اين است كه هر كس به دنبال كسب منافع خودش است. زارع فريد كه گفته میشود با رؤساي شركت انياك به مشكل برخورده است و بيشتر انگيزه او انتقامگيري از آنهاست، در ابتدا تأكيد ميكند مشكل امنيتي پيش آمده هيچ ربطي به بانك مركزي ندارد و اين نهاد مقصر نيست اما در ادامه مجري بيبيسي كه مطابق سياستهاي اين شبكه همواره به دنبال نشان دادن ضعف در مديريت ایران است، عدم نظارت بانك مركزي را مطرح ميكند و زارع فريد هم كه تا همين چند دقيقه پيش تأكيد داشت كه بانك مركزي مقصر نيست، حالا اظهار ميكند كه بايد بانك مركزي روي شركتها نظارت داشته باشد و به دليل عدم نظارت اين نهاد مشكل اصلی پيش آمده است. صرفنظر از مقصر بودن يا نبودن بانك مركزي، جهتگيري افراد در يك موضوع ثابت قابل توجه است كه هر كس در اين ميان به دنبال كسب منافع خودش است. آخرین خبر سایت بیبیسی درباره افشای اطلاعات کارتهای بانکی 29 فروردین منتشر میشود. تیتر خبر این است: «بانک مرکزی ایران: هیچ پولی از حسابهای مردم برداشت نشده است». دوباره در قسمتی از این خبر با تکرار صحبتهای زارع فرید تأکید میشود که به گفته او تغییر رمزها هم مشکلی را حل نمیکند. در اين ماجرا بيبيسي با توجه به مديريت بر رسانهاش كه تحت تأثير محيط انگليس و شبكه مادر، تفرقهاندازي ميان مردم و حكومت است، يك فرد را كه جزئي از مردم ايران محسوب ميشود و اتفاقاً متهم است، بيگناه نشان ميدهد و حتي اينطور القاء ميكند كه او يك ناجي و دلسوز مردم است. همانطور كه اشاره كرديم، بيبيسي نيمه تاريك اين متهم را به بيننده نشان نميدهد و در واقع سعي در قهرمانسازي از يك متهم دارد. در سطح مديريت در رسانه هم گفتيم كه روش كار در مقابل کشورهای رقیب، اطلاعرساني درباره رويدادهاي دراماتيك آنهاست و بيبيسي درست زماني كه خبر مثبت مذاكرات 1+5 مهمترين رويداد در ايران به شمار ميرفت، خبر امنيت كارتهاي بانكي در ايران را درشتنمايي کرده است. در نهايت در سطح مخاطب هم ميبينيم كه این شبکه چطور تلاش ميكند اعتماد مردم كشور به بانكداري الكترونيك را بيش از پيش به مخاطره بيندازد. شبكه بيبيسي كه ميتوانست در اين خبر تأكيد داشته باشد بر بياهميت بودن اطلاعات نشت شده (یا لااقل نظر افرادی که اینگونه فکر میکنند را هم پوشش میداد)، اتفاقاً تأكيد ميكند بر اينكه حتي با تغيير رمز هم مشكل حل نميشود. اين نوع اطلاعرساني با توجه به خصوصيات مخاطب ايراني تأثيرات مخربي روي مخاطب ميگذارد. اولاً كه به دليل حرفهايتر بودن اين شبكه در مقابل شبكههاي داخلي كشور، مردمي كه اخبار آن را دنبال ميكنند اعتماد قابل توجهي به اين شبكه دارند و بنابراين به راحتي ميپذيرند كه بانك مركزي ايران در مقابل اعتماد مردم به بانكها هيچ نظارتي بر كار بانكها و شركتهايي كه به اطلاعات محرمانه حسابها دسترسي دارند، ندارد. ثانياً مخاطبان خوشباور شبكه بيبيسي فارسي باور ميكنند كه با تغيير رمز كارت همچنان سپردههايشان در بانكها در خطر است. ثالثاً اين مخاطب با خودباوري ملي پايين سریع اقناع ميشود كه سيستم بانكداري كشورمان ضعف شديدي دارد و قابل اعتماد نيست. بنابراين سالها تلاش شركتها و سازمانهای داخلي براي ارتقای بانكداري مدرن از طريق توليد محصولات بومي زير سؤال ميرود؛ آن هم در شرايطي كه در سال توليد ملي قرار داريم و قرار است فرهنگ استفاده از محصولات داخلي را تقويت كنيم. در نهایت انتقادها به عملکرد بیبیسی درمورد این ماجرا آنقدر شدت گرفت که این شبکه مجبور شد دو هفته بعد از مصاحبه با خسرو زارع فرید در برنامه دیدبان به این موضوع بپردازد که «آیا بیبیسی فارسی نباید با افشاکننده رمزها مصاحبه میکرد؟». در این برنامه ابراهیم خلیلی، سردبیری که در روز انتشار این گزارش هدایت اتاق خبر را بر عهده داشت، پاسخگوی سؤالات مردم بود.
در برنامه دیدبان هم شبکه بیبیسی فارسی زیر بار اشتباهات خود نرفت و به شیوههای مختلف عملکرد خود را توجیه کرد. در قسمتی از این برنامه مجری از خلیلی میپرسد: «خیلیها میگویند چرا بیبیسی بیدلیل مردم را نگران کرد؟»، او در پاسخ میگوید: «درباره کلمه نگرانی که بعضیها میگویند و درباره برنامههای دیگر ما هم این ایراد را میگیرند، به نظر من نگرانی الزاماً چیز بدی نیست» (سیاسی، 1391).
نوع عملکرد شبکه فارسی بیبیسی در مقابل یک نمونه خبر منفی و نگرانکننده در ایران جدای از این که رفتار حرفهای این شبکه را زیر سؤال میبرد، میتواند برای رسانههای ما کلاس درسی باشد که در مقابل چنین رویدادهایی چگونه عکسالعملهایی باید نشان داد. گرچه شبکه بیبیسی فارسی بارها چنین ضعفهایی از خود نشان داده است اما پیام این رسانه روی مردم عادی تأثیر خود را خواهد گذاشت و این وظیفه صداوسیماست که به شکلی پذیرفتنی مردم را اقناع کند؛ اتفاقی که لااقل درمورد این ماجرا شاهدش نبودیم.
متن کامل این تحلیل در بیست و پنجمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شده است.
منبع: ماهنامه مدیریت ارتباط