پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چرا نمیتوان با چاپ و بخش پول مردم را ثروتمند کرد؟
این روزها ذهن بسیاری از مردم مشغول این موضوع است که چگونه در برابر سقوط ریال داراییهایشان را حفظ کنند. متاسفانه مردم تصور میکنند اگر پولی از آسمان برسد وضع زندگی آنها از این رو به آن رو خواهد شد. کسبوکارها تصور میکنند اگر بتوانند وامی که میخواهند یا سرمایهای که به دنبال آن هستند را بگیرند جهان گلستان میشود. برخی از افراد هم که به خیال خودشان چاره کار را کشف کردهاند در رسانهها به مردم، کسبوکارها و حتی استارتآپها توصیه میکنند با پولی که دارند سکه و دلار بخرند! وای بر ما که مالی خواندههای ما میگویند پولتان را در سکه و طلا و دلار سرمایهگذاری کنید که سرمایهتان کم نشود! پوف! این را که هر بیسواد دلال مسلکی هم میدانست و برای طرح این پیشنهاد دیگر نیازی به درس ومکتب نبود! ما قرار بود حرف تازهای بزنیم؛ نه این که ما هم ادامهای شویم بر همه آن مسلک اشتباه قبلی.
تصور کنیم همه به این پیشنهاد به نظر من بیشرمانه گوش کنند. به این فکر کردهایم که چه میشود؟ فرض کنیم همه بروند سکه بخرند! به این فکر کردهایم که چه میشود؟ وقتی پیشنهادی را مطرح میکنیم خوب است به ابعاد مختلف آن توجه کنیم. ممکن است انجام یک کار برای یک فرد منافعی داشته باشد ولی اگر همه جامعه آن کار را انجام دهند در نهایت این جامعه است که ضرر میکند. بنابراین ساده و بدیهی است که چنین حرفی اشتباه است مگر این که ما در حال تئوریزه کردن مبانی منفعتطلبی شخصی باشیم. به عبارتی به این نتیجه رسیدهایم که جامعه ما عرصه گرگهاست و برای این که دریده نشویم باید بدریم! وقتی پیشنهادی میدهیم بد نیست به این فکر کنیم که این پیشنهاد در نهایت جامعه ما را به کجا میبرد؟
ماجرای مانسا موسی
در این زمینه بد نیست ماجرای مانسا موسی را مرور کنیم. مانسا موسی امپراتور مالی بود؛ بین سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۳۷ میلادی و در زمانی که امپراتوری مالی در اوج بود. از او به خاطر سفر حج و یاریرسانیاش به علوم اسلامی یاد میشود. او امپراتوری مالی را به داراترین و بزرگترین سرزمین این قاره تبدیل کرد. در دوران حکومت او مالی بزرگترین تولیدکنندهٔ طلا بود. در این زمان تقاضا برای طلا در جهان بهشکل خارقالعادهای افزایش یافته بود. گفته میشود مانسا موسی ثروتمندترین انسان در تمام تاریخ است. او در چهاردهمین سال پادشاهیش به مکه رفت و با این سفر ثروت مالی را به رخ جهان کشاند. او این سفر را از پایتختش آغاز کرد، از بالای رود نیجر گذشت و با گذر از موریتانی و الجزایر کنونی راه قاهره را در پیش گرفت. خود مانسا موسی سوار بر اسب در جلوی کاروان و در پناه پانصد برده با پوشش زربفت روانبود. کاروان او از ۶۰هزارتن از خدمتگذارانش تشکیل میشد که در میان آنان ۱۲هزار برده با پوشش زربفت و ابریشم ایرانی بودند. همچنین در این کاروان ۸۰ تا ۱۰۰ شتر بود که هر یک ۳۰۰ پوند طلا حمل میکردند. موسی همهٔ این طلا را در راه حج به فقرا بخشید. گشادهدستی موسی در سفر حج ناخواسته موجب ویرانی اقتصادی مناطقی شد که کاروان وی از آنها عبور میکرد. در شهرهای قاهره، مکه، و مدینه سرازیر شدن ناگهانی مقادیر زیاد طلا باعث تنزل ارزش این فلز برای چند دههٔ بعدی شد و قیمت اجناس و ابزار دچار تورم شدیدی گشت. در برگشت از مکه، زمانی که موسی از تأثیر بخشندگیهایش بر اقتصاد منطقه آگاه شد، تمام طلای موجود در شهر قاهره را با بهرهٔ بالا وام گرفت تا تعادل به بازار بازگردد. این تنها دورهٔ گزارششده در تاریخ است که تنها یک نفر مستقیماً قیمت طلا را در حوزهٔ مدیترانه کنترل میکرد. شاهدان عینی بسیاری که سفر حج موسی را در تواریخ و رسالات خود نقل کردهاند از ثروت و گشادهدستی او بهتزده بودهاند. موسی از خود تعداد بیشماری مسجد، کتابخانه، مدرسه، دانشگاه و ساختمانهای مجلل به جا گذاشت که برخی همچنان پابرجا هستند.
متاسفانه برخی درسخواندههای ما نگاه دلالمسلک پول پرست را تئوریزه میکنند. آن چه که اهمیت دارد این است که ما باید به سمت ایجاد ارزش برویم. وای بر ما که صندوق سرمایهگذاری ما پولهایی که جمع کرده را در بانک سپرده کرده که سودش را بگیرد. وای بر ما که استارتآپ ما پولی را که به عنوان سرمایه برای ایجاد ارزش گرفته در بانک و سکه و ارز سرمایهگذاری کرده است! وضعیت اسفباری که امروز در آن هستیم نتیجه گوش کردن به چنین توصیههایی در سالهای دور است. قبلیها بیسواد بودند ولی جدیدترها درس خوانده شدهاند و فصیح سخن میگویند.
چه باید کرد؟
ما وظیفه داریم سرمایهگذاری در عرصههای مولد را تبلیغ کنیم. ما وظیفه داریم به مردم راه سرمایهگذاری در بورس را آموزش دهیم. ما وظیفه داریم راه ایجاد ارزش و درآمد دلاری را به مردم نشان دهیم نه این که به آنها بگوییم بروند سکه و دلار بخرند که سرمایههایشان کم نشود.
متاسفانه جامعه امروز ایران وحشتزده شده است و بسیاری از کسانی که در رسانهها فعالیت میکنند ناآگاهانه این وحشت را تشدید میکنند. برخی هم از این فضای وحشتزده در راستای منافع شخصیشان بهره میبرند و با دامن زدن به مشکلات به دنبال این هستند که از این نمد کلاهی برای خود بسازند! شاید خیلی شعاری به نظر بیایید منتها اگر ما به این سمت نرویم که هر کدام در جایی که هستیم ارزش بیشتری خلق کنیم در همیشه بر همین پاشنه خواهد چرخید و ما تا پایان عمرمان به دنبال یک مشت دلار روانه این شعبه و آن شعبه بانک خواهیم بود.