راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

رودررو با بزرگ‌ترین ریسک آینده بانکداری

تحول دیجیتال، نفوذ فین‌تک، رقابت با غول‌های فناوری و ظهور فناوری‌های جدید مانند هوش مصنوعی (artificial intelligence) عرصه بانکداری را به صحنه‌ای دلهره‌آور مبدل کرده‌ و باعث تحولات گسترده در این صنعت گشته‌اند. در این میان، جدی‌ترین خطر برای بانک‌ها و اتحادیه‌های اعتباری (credit union) با ریشه‌هایی عمیق در فرهنگ تمام مؤسسات مالی، بی‌تأثیر از این تحولات بوده و کمافی‌السابق حضوری پررنگ در این صنعت دارد. این مسئله مربوط به فرهنگ‌سازمانی، بزرگ‌ترین ریسک آینده بانکداری محسوب می‌گردد. اگر شما هم عمیق‌تر به سازمان مطبوع خود بنگرید، بزرگ‌ترین ریسک آینده را در بطن کیفیات داخلی سازمان خود حاضر خواهید یافت.

مؤسسات مالی در تمامی جبهه‌ها تحت حمله شدید فناوری دیجیتال، رقبای جدید، الگوهای جدید کسب‌وکار و فشار انتظارات مشتریان هستند. برای کاهش هزینه‌ها و افزایش درآمد و مشارکت با سازمان‌های دیگر (و چه‌بسا رقبا)، نیاز به نوآوری، چابکی و بهره‌برداری از داده (data) و تحلیل پیشرفته اهمیتی بیش‌تر از هر زمان دیگر یافته است.

اما کدام‌یک از این تغییرات بزرگ‌ترین ریسک آینده بانکداری محسوب می‌گردند؟ در محیطی که سرعت در دنباله‌روی، سرعت کافی به‌حساب نمی‌آید مؤسسات مالی چگونه می‌توانند خود را با تغییرات وفق دهند؟ نقطه آغاز برای بانک‌ها و اتحادیه‌های اعتباری جهت مبدل کردن سازمان برای پاسخ به نیاز مشتریان و موفقیت در آینده کجاست؟

درواقع بزرگ‌ترین ریسک آینده بانکداری بیشتر ماهیتی فرهنگی دارد تا ساختاری: عدم توانایی مدیران خدمات مالی و سازمان‌ها برای پذیرفتن تغییر با آغوش باز و قبول ریسک و ایجاد تحول.

این ریسک تنیده در ماهیت بانکداری است که نمود آن خوشنودی از موفقیت در زمان حال و اکتفا به آن و واکنش گرایی منفعلانه است.

ریسک خود-خوشنودی (Complacency)

شاید بزرگ‌ترین ریسک آینده بانکداری مربوط به خود-خوشنودی ناشی از شاخص‌های کوتاه‌مدت و غافل شدن از آینده باشد. با تغییر پیوسته و سریع بازار، سرازیر شدن خبرهای خوب مالی می‌تواند هر مدیر بانکی را گول‌زده و در دام خود-خوشنودی بیاندازد. هم‌زمان انتظارات مصرف‌کننده در حال افزایش و اقبال او نسبت به خدمات جایگزین بانکی هرروز بیشتر می‌شود.

رکود مالی (recession) سال ۲۰۱۸ که متأثر از باور اشتباه به ادامه‌دار بودن وضعیت فعلی (status quo) و اطمینان به عدم‌تغییر شرایط بازار مالی بود، مثال خوبی برای توضیح این مسئله است. همین اتفاق می‌تواند در صنعت بانکداری هم رخ دهد.

دیکشنری مریام وبستر (Merriam-Webster) خود-خوشنودی را این‌گونه تعریف می‌نماید:

«رضایت از خود، بالأخص زمانی که با ناآگاهی از خطرات و کاستی‌های موجود همراه باشد.»

خود-خوشنودی در محیطی که داده‌ها نه برای یافتن واقعیت بلکه برای تائید وضع موجود جستجو می‌شوند، رشد می‌کند. برای مثال تحقیقی که نگاه کوتاه‌مدت در آن غالب بوده و فقط نسبت به داده‌های مثبت بینا باشد، در مورد ریسک شرکت‌های فین‌تک، تأثیر غول‌های فناوری و بهره‌وری شبکه شعب به این نتیجه می‌رسد که:

«همه‌چیز خوب است و در این موارد نیازی نیست هیچ کاری انجام دهیم!»

همچنین در موقعیت‌هایی که شبیه به گذشته‌اند هم خود-خوشنودی رخ می‌دهد. همانند بخش پایانی داستان چوپان دروغ‌گو که هشدارهای اشتباه و غیرواقعی در آخر باعث شد که مردم به فریاد «گرگ! گرگ!» چوپان واقعی اهمیت ندهند…

«همان‌طور که هشدارهای قبلی به واقعیت محقق نشده‌اند پس نشانه‌های خطری که اکنون شاهد آن هستیم هم اهمیت زیادی ندارند!»

ریسک خود-خوشنودی (Complacency)
داستان چوپان دروغ‌گو که هشدارهای اشتباه و غیرواقعی در آخر باعث شد که مردم به فریاد «گرگ! گرگ!» چوپان وقعی ننهند…

سال‌ها با این هشدار روبرو بوده‌ایم که مصرف‌کنندگان به‌زودی خواهان افتتاح حساب از تلفن همراه خود خواهند بود. در این سال‌ها واقعیت به‌کندی پیش رفته و مؤسسات مالی سرمایه‌گذاری در راهکارهای افتتاح حساب دیجیتال را به تأخیر انداخته‌اند و همه‌چیز بدون مشکل ادامه یافته و بانکداران از خود خوشنود بوده‌اند.

فوربز (Forbes) می‌گوید:

«اگر شما در امنیت خود-خوشنودی ساکن شده و چشم خود را بر واقعیات صنعت و سازمان ببندید، محیط امن شما به‌یک‌باره به حوزه خطر مبدل خواهد گردید.»

ریسک موفقیت فعلی

بسیاری از مدیران و سازمان‌ها هستند که به علت دارا بودن یک مؤلفه خاص و ارزشمند بودن برای دیگران در لحظه کنونی بسیار موفق‌اند. برای یک بازاریاب مالی این مؤلفه خاص می‌تواند یک الگوی هدف‌گیری با نتایج موفقیت‌آمیز باشد؛ برای یک مدیر محصول دارا بودن یک محصول منحصربه‌فرد که با اقبال گسترده مصرف‌کنندگان روبرو شده، برای یک موسسه مالی توانایی خدمت‌رسانی به یک بازار بخصوص و …

موفقیت به‌دست‌آمده دلیل خوبی برای افتخار و شناخته شدن است؛ اما همین موفقیت می‌تواند بخشی از بزرگ‌ترین ریسک آینده بانکداری باشد.

شاید شما هم این ضرب‌المثل را شنیده باشید که «اگر خراب نیست، سعی نکن درستش کنی». موفقیت باعث احساس امنیت می‌شود و امنیت ما را از ریسک برای تغییر بر حذر می‌دارد. ما معمولاً به چیزهای آشنا و قابل پیش‌بینی تمایل بیشتری نشان می‌دهیم، چراکه به نظر می‌رسد می‌توانیم آن‌ها را تحت کنترل داشته باشیم.

متأسفانه توان کنترل آینده از دست ما خارج است و تغییرات بیش از هر زمان دیگری به‌سرعت اتفاق می‌افتند. اگرچه موفقیت می‌تواند زمینه‌ای عالی برای رشد آینده باشد، ممکن است باعث سرکوب توانایی ما برای ریسک گردد. توهم امنیتی که زاییده موفقیت است می‌تواند ما را نسبت به واقعیات اطراف کور کرده و توانایی ما برای واکنش صحیح به این واقعیات را محدود نماید.

مدیران مؤسسات مالی و ارائه‌دهندگان خدمات مالی باید بتوانند اشتباه کنند، خود را در موقعیت‌های غیرمعمول بگذارند و آماده بیرون آمدن از محدوده امن خود باشند. ریسک‌پذیری هوشمندانه لحاظ کردن تمام چیزهایی است که ممکن است دچار مشکل گردد و تشخیص بایدونباید انجام ریسک است. زمانی که یک عمل انجام می‌پذیرد، موفقیت حاصل‌شده یک زیربنا برای آمادگی بیشتر جهت اقدامات آینده است.

کلید بقا در بلندمدت بهبود دائمی و لاینقطع است (CANI). سونیا ودریچویکز (Sonia Wedrychowicz)، مدیر تحول فناوری در جی‌پی مورگان چیس (JPMorgan Chase) می‌گوید:

«اگر شما موفق و راحت هستید، به خودتان و سازمانتان اجازه ندهید در دامی بیافتید که تا ابد نتوانید از آن بیرون بیاید. موفقیت بهترین زمان برای تحول و تغییر است!»

ریسک واکنش گرایی و تلاش برای شکست نخوردن

بسیاری از مدیران با روش ارزیابی مایرز بریگز (Myers-Briggs) برای شناسایی ویژگی‌های شخصیتی و پیش‌بینی بهره‌وری آشنا هستند. یکی از خروجی‌های این آزمون توانایی گروه‌بندی افراد و پیش‌بینی کارایی آن‌ها بر اساس دو رویکرد زیر است:

  • تمرکز بر ارتقاء (promotion-focused)
  • تمرکز بر پیش‌گیری (prevention-focused)

افرادی که بر ارتقاء متمرکزند، توجه خود را به پیشرفت و پاداش ناشی از ریسک‌پذیری معطوف دارند. آنان برای برنده شدن بازی می‌کنند. اشتباهات واقعی زمانی رخ می‌دهند که بزرگ فکر کنیم اما همه جوانب را در نظر نگیریم. بااین‌وجود افراد متمرکز بر ارتقاء این ریسک را می‌پذیرند، چراکه بدترین چیز در نظر آن‌ها عمل نکردن در عین امکان برد، به دست نیاوردن پاداش قابل استحصال و پیشرفت نکردن است.

در طرف دیگر افرادی که بر پیش‌گیری متمرکزند، اهداف را بادید مسئولیت می‌نگرند و معمولاً راه امن را برمی‌گزینند. آنان غالباً بیشتر نگران مشکلاتی هستند که ممکن است رخ دهد. متعاقباً این افراد برای بازنده نشدن بازی می‌کنند و خواهان حفظ وضعیت فعلی هستند.

صرف‌نظر از مشکلاتی که ممکن است در برقراری ارتباط مؤثر بین این دو گونه متفاوت از افراد رخ دهد، برای هر سازمانی برخورداری از آمیزه‌ای درست از هردو تیپ شخصیتی امری اساسی است. بانک‌ها و اتحادیه‌های اعتباری نیاز دارند که ضمن برخورداری از افرادی که مایل به پیشرفت و نوآوری هستند، از کسانی که از آموخته‌های گذشته درس گرفته و زیربنای رشد را ایجاد می‌کنند نیز در گروه خود بهره ببرند. مهم‌تر از همه، مدیریت باید کارمندان را تشویق به انجام کارهای نو کرده و آن‌ها را از گیرکردن درگذشته برهاند.

در کتاب تاپ‌داگ (Top Dog)، نوشته پو برانسون (Po Bronson) و اشلی مریمن (Ashley Merryman)، آمده است:

«تا زمانی که رویکرد ما درگذر از امروز خلاصه‌شده و هدفی نداشته باشیم باشد شعله رقابت افروخته نخواهد شد. آتش رقابت زمانی شکوفا می‌شود که برای بلند-مدت اهداف عالی برگزیده و این حقیقت را بپذیریم که ریسک و اشتباه دوروی یک سکه‌اند و آنگاه‌که از اشتباه هراسی نداشته باشیم بلندپروازی خواهد بالید.»

ریسک بانکدار بودن!

در یک تحقیق رفتاری که میان بانکداران بین‌المللی انجام پذیرفت، مشاهده گردید که مدیران بانکی زمانی که نقش آن‌ها به‌عنوان بانکدار یادآوری می‌شود ریسک به‌مراتب کمتری انجام می‌دهند. در این تحقیق بانکداران نسبت به گروه کنترل ۲۰% کمتر در یک دارائی پر ریسک سرمایه‌گذاری کردند. به‌بیان‌دیگر، زمانی که این افراد با ذهنیت بانکداری عمل می‌کردند، یعنی بانکداری و بانک و مسیر شغلی آن‌ها یادآوری می‌گردید، محافظه‌کارتر از چیزی که هستند عمل می‌کردند.

زمانی که همین افراد به‌صورت طبیعی عمل می‌کردند، ریسک‌های بزرگ‌تری انجام دادند که مؤید این مطلب است که بزرگ‌ترین ریسک آینده بانکداری نه‌تنها در فرهنگ که ناشی از ساختار هم است.

سؤالی که پیش می‌آید آن است که چه عاملی در فرهنگ و ساختار بانک وجود دارد که بانکداران را از ریسک کردن بر حذر می‌کند؟

ذهنیت بانکداری منجر به کاهش پذیرفتن تغییر و تبعیت از سیاست‌ها، فرایندها و الگوهای فکری قدیمی شده و منجر به بروز ریسک عدم توانایی برای همگام شدن با تقاضاهای مصرف‌کنندگان می‌گردد.

تغییر نکردن یعنی بزرگ‌ترین ریسک آینده بانکداری

تغییر در کسب‌وکار و در سطح فردی کار ترسناکی است. مدیران و سازمان‌های موفق باید به‌جای سکون و انتظار برای یک اتفاق خاص، به‌صورت فعالانه خود را با سرعت‌بالای تغییر وفق دهند. زمان رویکرد «اگر خراب نیست، سعی نکن درستش کنی» به پایان رسیده است و باید بین تغییر و منسوخ شدن یکی را انتخاب کرد.

مدیران بانکی و مؤسسات مالی باید به‌جای واکنش به تغییر بیرونی بازار و خواست مشتریان و تغییر اجباری، به‌صورت فعال خود را تغییر دهند. تحول فعال یکی از انتخاب‌ها نیست، بلکه به علت تغییرات گسترده اقتصادی تنها انتخاب است. ذهنیت بانکداری سنتی بزرگ‌ترین ریسک آینده بانکداری است و زمان آن رسیده که خود-خوشنودی و اکتفا به موفقیت فعلی را کنار گذاشته و نه برای بازنده نشدن که برای برنده شدن کارکنیم.

منبع: The Financial Brand

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.