پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
محمد صومعه؛ کارشناسارشد توسعه اقتصادی و برنامهریزی / استقلال بانک مرکزی به زبان ساده به معنای استقلال در تصمیمگیری و سیاستگذاری پولی بدون تاثیردادن تصمیمات و سیاستهای نامناسب نهادهای دیگر اعم از دولت و حتی بخش خصوصی است. اینکه بانک مرکزی ایران تا چه حد استقلال دارد جای بحث بوده و هست و اکثر صاحبنظران براین باورند که بانک مرکزی ایران، استقلال کافی در تصمیمگیری را ندارد.
جدای از اینکه استقلال بانک مرکزی در یک اقتصاد دولتی مانند ایران، یک مزیت است یا یک مشکل، لکن از دیدگاه صاحبنظران فوق، یک عیب محسوب شده و برای رفع آن پیشنهادهای مختلفی ارائهشده و حتی طرح اصلاح نظام بانکی نیز در همین جهت تهیهشده است و مورد کنکاش و بحث قرار دارد.
اصولاً استقلال بانک مرکزی بهتنهایی نه یک حُسن محسوب میشود و نه یک عیب. اگر در فرآیند تصمیمگیری و سیاستگذاری توسط بانک مرکزی، پیامدهای آن در جهت تحقق اهداف مثبت اقتصادی از قبیل کنترل نرخ تورم و کمک به رشد اقتصادی کشور و نهایتاً منافع جامعه لحاظ شده باشد، چه آن تصمیم تحت تأثیر دستورات و خواستههای نهادهای بیرونی بانک باشد (عدم استقلال) و چه غیر آن (استقلال)، سیاست اتخاذشده یک سیاست مطلوب است لذا استقلال یا عدم استقلال اهمیت چندانی پیدا نمیکند.
عدم استقلال بانک مرکزی زمانی بهعنوان یک مشکل ظهور میکند که بانک مرکزی و تصمیم سازان آن، در راستای تحقق اهداف مثبت اقتصادی به سیاستی غیر ازآنچه نهادهای بیرونی و البته دارای قدرت تغییر در بانک مرکزی دارند، برسند. در این حالت سیاست اتخاذشده بانک مرکزی، متفاوت از سیاست موردنظر نهادهای بیرونی است.
فرض بر این است که سیاست موردنظر بانک مرکزی توسط متخصصان این امر و بهصورت کارشناسی اتخاذشده و مناسب در جهت تأمین منافع عمومی است و سیاست موردنظر نهادهای بیرونی را مناسب نمیدانند. اگر تصمیم سازان بانک مرکزی سیاست خود را اجرایی کنند و به سیاست موردنظر نهادهای بیرونی بیتوجه باشند، ممکن است با خطر از دست دادن موقعیت خود مواجه شوند.
سیاستگذاران بانک مرکزی یا منافع جامعه را لحاظ و با ریسک از دست دادن موقعیت خود، آن را اجرایی میکنند یا منافع (حفظ موقعیت) خود را ارجح میدانند و با کنار نهادن سیاست موردنظر خود، تن به خواستههای نامناسب نهادهای بیرونی میدهند.
اگر حالت اول رخ دهد، تغییرات در بدنه تصمیم گیران بانک مرکزی بعید نیست. لکن این تغییرات و جابهجاییها تا جایی پیش میرود که مدیران پیدرپی تغییر میکنند درحالیکه سیاست موردنظر نهاد بیرونی محقق نمیشود و بهتدریج، ثبات مدیران و تعادل در جهت استقلال بانک مرکزی رخ خواهد داد.
در حالت دوم که تمکین به سیاستهای نامناسب نهادهای بیرونی است، عدم استقلال بانک مرکزی تبدیل به یک مشکل اساسی شده و تلاشها در جهت اصلاحات نظام بانکی بیفایده خواهد شد چراکه نهادهای بیرونی قدرتمند هیچگاه اجازه استقلال بانک مرکزی و از دست دادن قدرت نفوذ خود را نخواهند داد؛ بنابراین استقلال بانک مرکزی تنها در دست تصمیم گیران آن است و تا بانک مرکزی خود نخواهد، مستقل نمیشود.
منبع: دنیای اقتصاد