پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
هشتگهایی مانند پزشک فراری فقط شکافها را بیشتر میکند / چیزهایی هست که نمیدانند یا میدانند و نمیگویند
خالقان هشتگهای پزشک فراری از کارتخوان و پزشک فراری از مالیات را نمیشناسم و تاکنون هیچ تعاملی در هیچ محیطی با آنها نداشتهام. نه خبر از دانش و مهارتهایشان دارم و نه خبر از خدمتها و خیانتهایشان. هیچ نمیدانم دربارهشان؛ اما خوب میدانم با اصرار بر اشتباه و استفاده از موقعیتی که در شبکههای اجتماعی یافتهاند هر روز بیشتر بر آتش اختلافها بنزین میریزند و هر روز بیشتر شکاف بین گروهها را بیشتر میکنند. برای اینکه بدانیم مأموریت بزرگی که این افراد برای خودشان تعریف کردهاند چقدر پوچ است از آخر شروع کنیم.
فرض کنیم تمام پزشکهای مملکت نه یک کارتخوانکه به روال اشتباه ۵ کارتخوان در مطبشان نصب و نگهداری کنند! مشکل حل است؟ ما چه دستاوردی داشتهایم؟ حالا پزشکها هم مالیات میدهند و دل ما خنک میشود؟ آیا تصور میکنیم با گرفتن حال یک فرد یا یک گروه و ادب کردن آنها قدمهای بزرگی در راستای توسعه برداشتهایم؟ بینتیجه بودن این اقدامات غرضورزانه و مبتنی بر اطلاعات غلط را از اینجا میتوان فهمید که با این هشتگها نه پزشکی کارتخوانی نصب کرد نه فراری مالیاتی شناسایی شد. نکته مهمی که بزرگتر از اندازه این هشتگهاست این است که فراری مالیاتی موضوع حقوقی پیچیدهای است و نمیتوان با ذهن سادهنگر و سطحی به این مسائل نگاه و آنها را تحلیل کرد.
خالقان این هشتگ و بقیه کسانی که در این مدت شکافها را بیشتر کردند مردمی هستند که در کوچه و خیابان حق دارند هر چه که به ذهنشان میرسد را در تاکسی و جمعهای دوستانه بگویند. به لطف فناوری حالا همین مردم کوچه و خیابان این فرصت را دارند که در قامت کارشناس ظاهر شده و نظرات کارشناسی نشده ظاهراً کارشناسی خود را با صدای بلند و برای تعداد زیادی از مخاطبان بیان کنند. این دنیایی است که فیک نیوز میسازد! به این دنیا خوش آمدید. این دنیایی است که فعالان رسانهای و رسانههای بیتخصص میسازند. وقتی قرار است راجع به همهچیز اظهارنظر کنیم نتیجه این میشود که نه تنها به اهدافی که در هشتگها گفتهایم میرسیم که فقط کاری میکنیم که از امروز پزشکانی که به جامعه خدمت میکنند را مانند افراد فراری از قانون ببینیم.
نیازی به تأکید نیست که نظر شخصی من این است که پزشکان هم باید مالیات بدهند و پزشکان خوب است از کارتخوان استفاده کنند. اولی موضوعی پیچیده است که معلوم نیست یک نفر چگونه به خودش حق میدهد نهفقط درباره یک شخص بلکه درباره یک صنف بهراحتی بگوید آنها فرار مالیاتی دارند. این آمارهای فرار مالیاتی را از کجا میآوریم؟ از کوچه و خیابان؟ دومی هم موضوعی پیچیدهتر است. در همه جای دنیا راه پرداخت را فروشنده مشخص میکند. چون خریدار این حق را دارد که کالا یا خدمتی که میخواهد را از فروشندهای خاص نخرد. این دستور که پزشکان باید از راه پرداختی که ما میخواهیم استفاده کنند مانند این میماند که ریال برداریم برویم آمریکا و بگوییم کسبوکارهای آمریکایی باید این ریال را قبول کنند.
کسانی که پروژههای برندینگ سیاسی انجام میدهند شاید خیلی با سازمان امور مالیاتی درگیر نبودهاند و احتمالاً پولشان را هم از طریق مکانیسمهایی مثل کارت به کارت، انتقال پول از طریق ساتنا و پایا یا شاید هم چک گرفته و خودشان نه کارتخوانی دارند نه درگاهی اینترنتی. منتها معلوم نیست از کجا به آنها الهام شده که کارتخوان ابزاری است برای زدن توی سر صنفی که ممکن است مشکلی با آنها داشته باشند.
فرشته نابودی اقتصاد ایران
کسی که یکبار و فقط یکبار کیسه مالیات (و البته بیمه) به تنش خورده باشد بهراحتی هر فردی را حواله نمیدهد به این دو سازمان؛ بیمه و مالیات دو بال فرشته نابودی اقتصاد ایران هستند. همه فعالان اقتصادی خوب میدانند که مکانیسمهای اشتباه این دو سازمان چگونه تیشه به ریشه اقتصاد کشور زده است. حالا چطور است که بهراحتی آنها را پتک توی سر برخی میکنیم.
دنیای کسبوکار پر است از افرادی که بیمه و مالیات با مکانیسمهای غلط و اشتباهشان کسبوکار آنها را که کاملاً شفاف و قانونی فعالیت میکردند نابود کردند. آنکه امروز دنبال فراری مالیاتی راه افتاده نه چیزی از مالیات میدانند نه از کسبوکار. به بلاهتآمیزترین شکل ممکن فکر میکنند کسی که از کارتخوان استفاده میکند مالیات میدهد و کسی که از کارتخوان استفاده نمیکند مالیات نمیدهد!
مالیات در حال حاضر بدترین، ظالمانهترین و ناعادلانهترین سازوکاری است که بر کسبوکارهای صادق و شفاف تحمیلشده است. طیبنیا وزیر سابق اقتصاد هم از شدت این حجم ناعادلانه بودن متحیر مانده بود. وقتی ما چنین ساختار معیوبی داریم مطمئن باشیم همه کسبوکارها راهی پیدا میکنند که آسیبهای مالیات بر آنها کمتر شود؛ بنابراین نمیتوان به هیچ صنفی ایراد گرفت که مالیات نمیدهد یا کم مالیات میدهد. اگر میخواهیم حرفهای پوپولیستی بزنیم آن قصه دیگری است.
قصه چیست؟
تفسیر اشتباه تبصره 5 ماده 169 مکرر قانون مالیاتهای مستقیم اصلاحی مصوب 31/04/1394 باعث جمع جمعآوری دستگاههای کارتخوان توسط برخی از پزشکها شده است. اگر کسی متن کامل تبصره 5 ماده 169 مکرر قانون مالیاتهای مستقیم اصلاحی مصوب 31/04/1394 را بخواند میبیند که در هیچ بخشی از این قانون، صرف در اختیار داشتن دستگاه کارتخوان ملاک بررسی مالیاتی معرفی نشده است.
اما سؤالهای بیپاسخی در این زمینه وجود دارد:
- آیا اداره دارایی میداند تقریباً همه پذیرندگان برای جابجایی پولهای خودشان با کارت خود روی کارتخوان تراکنش انجام میدهند؟ آیا جابجایی پول فرد بین حسابهای بانکی خودش مشمول مالیات است؟ اگرنه چه مکانیسمی در این زمینه طراحیشده است؟
- آیا اداره دارائی میداند اقوام و دوستان تقریباً همه پذیرندگان بهمنظور عدم جابجایی در شهر و اشغال نکردن دستگاه ATM، پول نقد موردنیازشان را از پذیرنده دریافت کرده و در ازای آن کارت میکشند؟ اگر میدانند چه مکانیسمی برای این موضوع طراحی کردهاند؟
- آیا اداره دارائی میداند تقریباً همه پذیرندگان وقتی با شرایط مرجوعی کالا یا اشتباه در ثبت قیمت در کارتخوان مواجه میشوند، وجه برگشتی را با پول نقد پرداخت میکنند؟ آیا این تراکنشها نشانه درآمد است؟ چه مکانیسمی در مالیات قرار است این تراکنشها را شناسایی کند.
خوب بود دارایی بهسرعت در متن تبصره 5 ماده 169 قانون مالیاتهای مستقیم، بین گردش حسابهای بانکی متصل به انواع درگاه پرداخت و تشخیص مالیات تفاوت قائل میشد.
متأسفانه ساختار مالیات در ایران مبتنی بر دریافتی و نه لزوماً درآمد است و مالیات هر دریافتی را درآمد حساب میکند مگر آنکه خلاف آن ثابت شود. این در حالی است که مالیات هیچ کاری به هزینهها ندارد و بهجای اینکه هزینه را از درآمد کم کند مالیات را از روی درآمد حساب میکند.
حتماً همه ما تجربههای دردناکی از پزشکان، بیمارستانها و داروخانهها داریم ولی هرگز نمیتوانیم به خاطر اشتباه یک یا حتی هزاران نفر جماعتی که صادقانه زحمت میکشند را زیر سؤال ببریم.
همانطور که نمیشود هشتگ راه انداخت که روزنامهنگارها و افرادی که شغلشان برندسازی سیاسی است باید از کارتخوان یا هر وسیله دریافتی که ما میگوییم استفاده کنند نمیتوانیم به هیچ صنفی بگوییم از کدام راه پرداخت استفاده کنند. هیچ قانونی به ما اجازه نمیدهد روش دریافت پول توسط فردی را تحمیل کنیم.
آنها که هشتگ راه میاندازند و شکافها را بیشتر میکنند و آنها که دوست دارند روشنگری کنند کاش درزمینهٔ مشکلات ساختاری حاکم بر سیستمهای پرداخت و بانکی ایران کمک میکردند که صدای آنها شنیده شود. کاش از دولتی میگفتند که با ورود اشتباه خود زمینه این مسائل را ایجاد کرده و از خر شیطان هم پیاده نمیشود.
وگرنه اگر دنبال فراری مالیاتی میگردیم در صف فراریها جلوتر از پزشکان هم ایستادهاند.
در پایان شاید بد نباشد بدانیم که رتبه یک ابتلا به سرطان مربوط به استان گیلان و در حاشیه دریای خزر است. کسی تقدیر نمیکند از پزشکان ایرانی که با همه آلودگیها و منابع بیماریزایی که در ساحل ایرانی خزر تجمیع میشود، پایینترین نرخ از دست رفتن نوزادان را در میان 5 کشور اطراف دریای خزر را دارا هستند. آنگاه ما نگران کارتخوان مطب پزشکانی هستیم که اتفاقاً بسیاری از آنها هرساله مالیات میدهند.
نتیجه این کمپینها چیزی جز افزایش شکاف اجتماعی نیست وگرنه آنکه تا امروز مالیات نمیداده نه با این روشها مالیات میدهد نه با نصب کارتخوان.
مطلبتان سراسر خلط مبحث و مغلطه است؛ جوری وانمود میکنید که چون نظام مالیاتی معیوب است فرار مالیاتی به حق و به جاست.
البته که فروشنده میتواند روش پرداخت را مشخص کند و صد البته که خریدار هم میتواند به آن اعتراض کند و در مورد آن چانهزنی کند. به این میگویند تعامل مدنی که باعث سازندگی و رشد جامعه است.