پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
آرتور لفر مخترع خطرناکترین سلاح اقتصادی / منحنی لفر چاقوی دولبه
اقتصاددانانی نظیر کار کیس و ری فر در کتاب «اصول اقتصاد» اینطور ادعا میکنند که منحنی لفر بیانگر رابطهای بین نرخ مالیات و درآمدهای مالیاتی است. اقتصاددانان جانب عرضه از این منحنی برای پشتیبانی از این ادعا استفاده میکنند که میتوان با کم کردن نرخ مالیات، درآمدهای بیشتری را تولید کرد اما شواهد تجربی و تاریخی این نظر را تایید نمیکنند. نرخ مالیات پایین در دولت ریگان، درآمد مالیاتی را به شدت کاهش داد و همین امر به نوبه خود منجر به افزایش شدید بدهی فدرال در دهه 80 میلادی شد.
نسیم بنایی؛ ماهنامه آیندهنگر / آرتور لَفر اقتصاددانی است که شهرتش به دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان در امریکا میرسد. مهمترین ایده او در اقتصاد منحنی معروفی است که رابطهای را بین نرخ مالیات و درآمد حکومت نشان میدهد و به «منحنی لفر» مشهور است. خود لفر معتقد است که ریشههای این منحنی در کتاب «مقدمه» نوشته ابن خلدون و نظریههای جان مینارد کینز وجود دارد. البته این منحنی ریشههای دیگری هم دارد که لفر به آنها اشاره نکرده؛ فیلسوف و سیاستمدار مشهور انگلیسی، دیوید هیوم، که رساله «در باب مالیات» را سال 1756 منتشر کرد و آدام اسمیت هم ادعاهایی مشابه با ادعای این منحنی دارند.
فرض کنید که حالتهایی وجود دارند که در آنها درصد مالیات صفر و 100 است و آنها را «حالتهای مرزی» بنامیم. منحنی لفر این فرض را در خود دارد که در این دو حالت حکومت از محل مالیات درآمدی کسب نمیکند.
بنابراین یکی از کاربردهای این منحنی تعیین نرخ مالیاتبندی مناسبی است که منجر به کسب درآمد حداکثری از محل مالیات شود، و به طور خلاصه قصد دارد تا کسب درآمد مالیاتی را بهینهسازی کند. البته در اقتصاد مفهومی وجود دارد تحت عنوان «نرخ مالیات بهینه» و منظور از آن نرخ مالیاتی است که برای به دست آوردن مقدار مشخصی از درآمد با ایجاد حداقل اختلال در سیستم اقتصادی تعیین میشود. بهینهسازی منحنی لفر را نباید با «نرخ مالیات بهینه» اشتباه بگیریم.
منحنی لفر همواره شکلی ثابت ندارد. اینکه چه نرخی از مالیات بیشترین درآمد مالیاتی را ایجاد کند کاملا وابسته به قدرت جانب عرضه در کشور است. «دیکشنری اقتصادی پَلگریو» اینطور گزارش میدهد که مطالعات اقتصادی گوناگون نشانگر نرخ مالیات 70درصدی به عنوان نرخ بهینه هستند. اقتصاددانی به نام پل پکورینو هم در سال 1995 مدلی را بر اساس این منحنی ارائه کرد که نرخ مالیاتی حدود 65درصد را پیشبینی میکرد.
سینگ هم در مقالهای با مطالعه تاریخ اقتصاد امریکا بین سالهای 1959 و 1991 نرخ مالیات فدرال را برای اینکه در آن درآمد مالیاتی به حداکثر برسد بین 32 و 35 درصد معرفی کرد. نرخ مالیات بهینه در کشور سوئد توسط «ژورنال اقتصاد سیاسی» در دهه 70، همان حدود 70درصد معرفی شد. به طور کلی میتوان چنین ادعا کرد که در اقتصادهای امروزی، چه در اروپا و چه در امریکا نرخ مالیات بهینه که از الگوی منحنی لفر به دست میآید، چیزی بین 60 و 70درصد است.
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
آرتور لفر
لفر در اواسط تابستان 1940، یعنی همان سالهای اوج قسمت اول جنگ جهانی، در یانگزتاونِ اُهایو به دنیا آمد. مادرش دستی در فعالیت سیاسی داشت و پدرش هم جایگاه اجتماعی و اقتصادی خوبی از آن خود کرده بود. در سال 1962 از دانشگاه معتبر یِیل لیسانس اقتصاد گرفت و در سالهای بعد برای تکمیل تحصیلات خود به غول دیگری از دانشگاههای امریکا رفت: استنفورد. در سال 1965 موفق به کسب کارشناسی ارشد MBA شد و در سال 1972 یعنی دقیقا سالی که بحران اقتصادی ساختاری شروع به لرزاندن تمام دنیا کرده بود دکتری خود را در رشته اقتصاد گرفت. این روزها اگر میخواهید نوشتههای او را هر از گاهی دنبال کنید حتما سری به «والاستریت ژورنال» بزنید.
[/mks_pullquote]
چاقوی دولبه
در اقتصاد کلان گرایشی وجود دارد که به آن «اقتصاد جانب عرضه» یا «اقتصاد سمتِ عرضه» میگویند. توضیح مختصر و مفید این گرایش این است که به منظور حداکثر کردن سلامت اقتصادی، باید موانع سر راه تولید اجناس و خدمات –که همان جانب یا سمتِ عرضه مسئله هستند- حتیلامکان از بین برود. همانطور که از ظاهر این قضیه مشخص است، این نگاه اقتصادی موافق پایین آوردن نرخ مالیات، کم کردن میزان مقررات بر سر راه تولید و به طور کلی «دولت کوچک» است.
اقتصاددانانی نظیر کار کِیس و رِی فِر در کتاب «اصول اقتصاد» اینطور ادعا میکنند که «منحنی لفر بیانگر رابطهای بین نرخ مالیات و درآمدهای مالیاتی است. اقتصاددانان جانب عرضه از این منحنی برای پشتیبانی از این ادعا استفاده میکنند که میتوان با کم کردن نرخ مالیات، درآمدهای بیشتری را تولید کرد، اما شواهد تجربی و تاریخی این نظر را تایید نمیکنند. نرخ مالیات پایین در دولت ریگان، درآمد مالیاتی را به شدت کاهش داد و همین امر به نوبه خود منجر به افزایش شدید بدهی فدرال در دهه 80 میلادی شد.»
داستان از چه قرار بود؟ منحنی لفر از سمت چپ به راست با افزایش روبهرو میشود و پس از گذراندن نقطه بهینه دوباره کاهش پیدا میکند. به عبارت بهتر زمانی که از نرخ مالیات صفر به سمت راست حرکت کنیم با افزایش درآمد روبهرو هستیم و زمانی که به نرخ مالیات بهینه برسیم، درآمد به حداکثر میزان خود رسیده و پس از آن تا نرخ مالیات 100درصد دوباره با افت درآمد روبهروییم. مشاوران رونالد ریگان این عقیده را داشتند که نرخ مالیات در امریکا تاکنون در سمت راست نقطه بهینه منحنی لفر قرار دارد و باید برای افزایش درآمد، مالیات را کاهش داد.
این نوع نگاه در دوران ریاست جمهوری ریگان منجر شد که سقف نرخ مالیات در امریکا از 70درصد به 31درصد کاهش پیدا کند. دیوید استاکمن، مسئول اصلی مالیات در دوران ریگان و یکی از افراد اصلی که مدافع کاهش نرخ مالیات بود بعدها در دفاع از نظری که کاملا اشتباه از آب درآمده بود چنین ادعا کرد که مشکل از کاهش پیدا نکردنِ هزینههای دولتی بوده است.
او میگفت که منحنی لفر، یک ابزار نظری است و نباید در سیاستگذاریهایی که جنبه اجرایی دارند به صورت «کلمه به کلمه» با آن برخورد کرد. استاکمن در کتاب «تفوق سیاست» چنین مینویسد: «تمام دارودسته منتقدان درکی تحتاللفظی و ابتدایی از منحنی لفر دارند. جوری حرف میزدند که انگار توقع دارند بلافاصله پس از کاهش نرخ مالیات سمتِ عرضه، همینطور درآمد از آسمان بر سرمان ببارد. از ماه ژانویه سعی میکردم که برایشان توضیح دهم که این درکشان بسیار غلط است… لَفر اشتباهی نکرده، تنها به اندازه کافی منطق منحنیاش را بسط نداده.»