پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
در باب اهمیت سخنگو داشتن
[رضا قربانی | راه پرداخت]
سخندانی و سخنرانی امر سهل ممتنعی است. کسی نیست که خودش را سخندان و سخنران نداند. بیشتر مردم دانستن و راندن سخن را بلدند. تصور عامه بر این است که سخنرانی امری آسان است و کمی تمرین و مهارت میخواهد. کمتر کسی تصور میکند سخنرانی حرفهای تخصصی است که نیاز به انبوهی از دانش، مهارت و توانایی در زمینههای مختلف میخواهد. یک سخنران باید بتواند تا حد خوبی مخاطبش را روانشناسی کند. تا حد خوبی جامعهشناسی بداند. رسانه را بشناسد. ادبیات بداند. ابعاد موضوع تخصصی که درباره آن سخنرانی میکند را بشناسد. با مردمشناسی و مطالعات فرهنگی بیگانه نباشد. روزنامهنگاری بداند. ارتباطات را بشناسد و چیزهای دیگری که از خیر گفتن آنها میگذرم. هیچ کس علاقمند نیست پای صحبت کسی بنشیند که با لکنت صحبت میکند. همه دوست دارند پای صحبت کسی بنشینند که روان و شیوا صحبت میکند.
در سال ۲۰۱۰ فیلمی با عنوان سخنرانی پادشاه اکران شد. این فیلم درباره بخشی از زندگی جورج ششم، پادشاه بریتانیا و پدر الیزابت دوم ملکه فعلی این کشور، است که دچار لکنت زبان بود. داستان از هنگامی آغاز می شود که آلبرت، دوک یورک و فرزند کوچکتر پادشاه جورج پنجم، در نمایشگاه امپراتوری ۱۹۲۵ در ورزشگاه ویمبلی صحبت میکند. هنگام سخنرانی توقف و لکنت در سخنرانی او به وضوح برای هزاران نفر از شنوندگان و مخاطبان آشکار میشود. در نهایت پس از تهاجم آلمان به لهستان در سال ۱۹۳۹، چمبرلین به آلمان اعلام جنگ میدهد و پادشاه جدید باید برای مردم صحبت کند. با کمک لیونل وی این سخنرانی رادیویی را به صورت فوقالعاده و بدون لکنت انجام میدهد و مورد تشویق تهیهکننده رادیو، حاضرین و مردمی که جلوی کاخ باکینگهام جمع شدهاند میگردد.
درباره این فیلم نقدها گوناگونی نوشته شده است. این فیلم که علاوه بر عشاق سینما مورد توجه گفتاردرمانگرها قرار گرفته بود یک چیز را به خوبی نشان داد: حرف زدن راحت نیست. پس چرا ما حرف زدن درباره چیزهای مهم را به آسانی به هر کسی میسپریم و آن را یک موضوع سطحی میدانیم؟
در همه دنیا سازمانها سخنگو دارند. تنها کسی که از طرف سازمان صحبت میکند سخنگو است. در ویکیپدیای فارسی نوشته شده است که سخنگو، به فردی گفته میشود که جهت اطلاعرسانی و پاسخ به پرسشهای رسانهها و افکار عمومی از طرف تشکل متبوع خود انتخاب میشود. در دنیای رسانهای امروز سخنگویان نقش مهمی در اطلاعرسانی و پاسخ به پرسشهای مطرح در افکار عمومی دارند. در مدخل انگلیسی سخنگو هم نوشته شده که سخنگو بر روزنامهنگاری، ارتباطات، روابط عمومی و مدیریت عمومی تسلط دارد. حال سوال این است که ما چگونه این موارد را میدانیم اما سخنگو نداریم و تصور میکنیم مدیران سازمان میتوانند درباره کار خود صحبت کنند؟
در نزدیک به ۱۰ سالی که در فضای رسانهها فعالیت میکنم، تاکنون شرکتی در ایران ندیدم که یک سخنگو حرفهای داشته باشد. معمولا در بهترین حالت شرکتها روابط عمومیهای خوبی دارند اما کمتر جایی است که اهمیت سخنگو را بداند. در دولت چند سخنگوی مهم داریم. سخنگوی هیئت دولت و سخنگوی وزارت امور خارجه و چند تای دیگر. سازمانهای خصوصی لازم و واجب است که سخنگو داشته باشند. میتوان این امر را به مدیر روابط عمومی، تبلیغات، بازاریابی یا هر بخش دیگری سپرد. میتوان به مدیر عامل یا مدیر اجرایی گفت که سخنگو هم باشد. اما یادمان باشد که سخنگویی یک حرفه تخصصی است که در هیچ دانشگاهی تدریس نمیشود. سخنگو فردی خودساخته است که با ابعاد مختلف سخنگویی در طول زمان آشنا شده است.
در کنفرانسهای خبری که شرکتها برگزار میکنند به علت نداشتن سخنگو و جدی نگرفتن این موضوع مهم، وقت و هزینهشان را هدر میدهند. در آخرین مورد هم صحبتها سامان قطبی مدیر عامل شاپرک با چنین تیتری در روزنامه هفت صبح پاسخ داده شده است. تصور نمیکنیم سخنگوی حرفهای داشتن جلوی درک اشتباه رسانهها را میگیرد؟ پیش از این حرف های عجیب و غریب ناصر حکیمی چند روز کل کشور را به هم ریخته بود. هنوز یادمان که نرفته. [+]