پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
مجمع جهانی اقتصاد از رشد سرمایهگذاری دیجیتال در جهان خبر داد
سیمین عزیزمحمدی ؛ روزنامه دنیای اقتصاد / موفقیت بزرگ شرکتهای دیجیتالی مختلف در بازارهای مطرح سهام نشان داده، اقبال تکنولوژی در عرصه اقتصاد همچنان پررنگ است. ازآنجاکه فناوریهای دیجیتال به ارتقای کارآیی، کاهش هزینهها، افزایش جریان درآمد و ایجاد امکانات جدید کمک میکند. شرکتها تمایل دارند سرمایهگذاریهای دیجیتالی را برای جذب ارزش بیشتر افزایش دهند. پژوهش جدید مجمع جهانی اقتصاد درباره اطلاعات ۱۶ هزار شرکت فعال در حوزه کاربرد چهار فناوری هوش مصنوعی و بیگ دیتا، اینترنت اشیا، صنعت روبات، موبایل و رسانههای اجتماعی انجامگرفته، چشمانداز نویدبخشی درباره تأثیر مثبت سرمایهگذاری در این حوزه بر رشد درآمد و بهرهوری شرکتها طی دهه گذشته نشان میدهد. البته بهرهوری همه شرکتها به یکمیزان افزایش نیافته است. بهرهوری ۲۰ درصد شرکتها بیش از دو برابر بهرهوری سایر شرکتها بود. همچنین برخلاف تصور عمومی، فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی و روباتیک کردن فرآیند تولید موجب کاهش میزان اشتغال نشده است.
رشد جهانی سرمایهگذاری دیجیتال
بنابر پیشبینی این پژوهش، کل حجم سرمایهگذاری روی تکنولوژی که در سال ۲۰۱۶ حدود ۵/ ۱ هزار میلیارد دلار بوده با رشد ۱۳ درصدی تا سال ۲۰۲۰ به ۴/ ۲ هزار میلیارد دلار خواهد رسید. در این میان، بیشترین سرمایهگذاری در حوزه اینترنت اشیا انجامگرفته و در سال ۲۰۲۰ افزایش خواهد یافت؛ زیرا این فناوری بااتصال ابزارهای مختلف برای نقلوانتقال اطلاعات، نقش بسزایی در توسعه صنعت دیجیتال و پیشرفت سایر صنایع خواهد داشت. پسازآن، بیشترین حجم سرمایهگذاری در بخش موبایل و رسانههای اجتماعی انجام خواهد گرفت. نتایج نشان میدهد میزان سهم آن از ۳۵ درصد در سال ۲۰۱۶ به ۲۵ درصد در سال ۲۰۲۰ کاهش خواهد یافت. در عوض در این مدت، سرمایهگذاری روی هوش مصنوعی و بیگدیتا افزایش خواهد یافت.
شرکتها با سه هدف ایجاد کارآیی جدید، افزایش ارتباط مشتری با شرکت و ایجاد مدلهای جدید کسبوکار، سرمایهگذاری روی فناوریهای نوین را افزایش میدهند. کارآیی جدید دلیل اصلی شرکتهای بزرگ برای سرمایهگذاری در این فناوریها است. آنها از این تکنولوژی برای بهبود فرآیندهای کسبوکار، بهینهسازی داراییها و منابع استفاده میکنند، درنتیجه هزینههای خود را کاهش داده و باعث صرفهجویی در هزینههای مشتریان میشوند. برای افزایش ارتباط مشتری، بهکارگیری شبکههای هوشمند و جمعآوری دادههای مربوط به آنها میتواند تأثیرگذار باشد. سرمایهگذاری در مدلهای جدید کسبوکار کمتر موردتوجه شرکتهای بزرگ است؛ زیرا آنها به خاطر ترس از تخریب مدلهای موجود و مشکل شناسایی مدلهای جدید، در ایجاد مدلهای جدید کسبوکار تردید دارند. البته آمادهسازی محیط برای معرفی و ایجاد مدلهای جدید نیز میتواند چالشبرانگیز باشد؛ زیرا نیاز به یک تغییر فرهنگی دارد تا بحث نوآوری را در استراتژی کسبوکار متمرکز کند. این امر بهنوبه خود مستلزم این است که سرمایهگذار اصلی مالکیت بیشتری داشته باشد و واحدهای تجاری برای ارائه نوآوری و ایده بدون ترس از شکست، آزادی عمل داشته باشند.
بازدهی سرمایهگذاری
نتایج نشان میدهد بازدهی سرمایهگذاری در فناوریهای جدید بهطورکلی مثبت است و زمانی که این فناوریها بهصورت ترکیبی به کار میروند، بهرهوری بیشتر میشود. فناوریهای هوش مصنوعی و بیگ دیتا بیشترین بازدهی را داشته و پسازآن مربوط به موبایل و رسانههای اجتماعی است. همچنین روباتیک بالاترین میزان بهرهوری را تولید میکند. اینترنت اشیا که بزرگترین سهم از سرمایهگذاری را دارد، کمترین بازدهی و بهرهوری را به وجود میآورد. ازآنجاکه بخش روباتیک و موبایل و رسانههای اجتماعی در مقایسه با اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و بیگ دیتا، زودتر به بلوغ رسیدهاند بالاترین تأثیر را بر بهرهوری دارند. آنها موارد کاربردی بیشتر و بازده انتظاری شفافتری دارند و شرکتها در بهکارگیری قابلیتهای صنایع روباتیک و موبایل و رسانههای اجتماعی موفقتر بودند. تکنولوژیهای نوظهوری مانند اینترنت اشیا زمانی میتوانند ارزش ایجاد کنند که قابلیتهای مربوطه مانند زیرساخت دیتا، مهارت و سایر سرمایهگذاریهای نامشهود وجود داشته باشد.
بازدهی سرمایهگذاریهای دیجیتال در صنایع مختلف، متفاوت است بهطوریکه بهرهوری شرکتهای بزرگ (شرکتهای با درآمدهای بالا) در هر صنعت از سرمایهگذاری در فناوری جدیدتر بیشتر از شرکتهای کوچک بوده است. بهرهوری آنها ۷۰ درصد و در مقابل بهرهوری شرکتهای کوچک ۳۰ درصد بود. همچنین درحالیکه شرکتهای بزرگ بازده بیشتری از سرمایهگذاری روی روباتیک و موبایل و رسانههای اجتماعی بهدست آوردند، بیشترین عایدی شرکتهای کوچک از اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و بیگ دیتا بود. صنایع سرمایهبر مانند معادن یا صنایع شیمیایی از سرمایهگذاری در سختافزارهایی مانند روبات بیشتر بهرهمند شدند تا فناوری اینترنت اشیا. درعینحال، بهرهوری صنایعی مانند ارائهدهندگان خدمات مالی در سرمایهگذاری روی نرمافزارهایی مانند رسانههای اجتماعی یا برنامههای موبایل بود.
حداکثرسازی بازدهی سرمایهگذاری
بازدهی سرمایهگذاریهای دیجیتال بسته به فناوری، صنایع و شرکتها عمدتاً متفاوت است. بهاینترتیب؛ راهکارهای متنوع و گستردهای برای حداکثرسازی بازدهی این نوع سرمایهگذاری تعریف میشود، بااینحال، در این پژوهش، به دنبال مصاحبه با رهبران صنایع مختلف، پنج راهکار کلیدی برای حداکثرسازی بازدهی پیشنهادشده است که عبارتند از:
رهبری چابک و هوشمندانه دیجیتالی: در تحولات دیجیتال عدم اطمینان قابلتوجهی وجود دارد و نمیتوان بازده مثبت را تضمین کرد. آمادهسازی فضا برای دیجیتالی کردن، به معنی ایجاد تغییرات کوچک در فرآیندهای سفتوسخت کسبوکارهای موجود نیست؛ بلکه نیاز به یک تغییر فرهنگی عمیق دارد تا این تغییرات مداوم و مستمر باشد. رهبران موفق این تغییر را تشخیص میدهند و آگاهی لازم درباره فناوریهای دیجیتال و تأثیر آن بر تغییر کسبوکارشان را به دست میآورند. آنها یک حلقه ارتباطی روشن را در سطح نیروی کار ایجاد میکنند تا چشمانداز دیجیتالی خودشان را با آنها به اشتراک بگذارند. برای حذف ابهام، آنها بهطور صریح نقش را در هر سطح تعریف میکنند. درحالیکه نوآوری در شرکت و استارتآپهای جدید آمیخته شده، بازیکنان سنتی باید راهی برای تعبیه آن در کسبوکار خود پیدا کنند. بهاینترتیب، تحولات دیجیتال بهسرعت در یک سازمان به دست نمیآید، شرکتهای ایجاد شده باید از بخش کوچکی شروع کنند، یاد بگیرند، مهارتهای لازم را ایجاد کرده و سپس در مقیاس بزرگ آن را توسعه دهند. رهبران در اتحاد ذینفعان (واحدهای کسبوکار، نیروی کار، مشتریان و سهامداران) برای تحقق چشمانداز و هدف تحول دیجیتال نقش کلیدی ایفا میکنند؛ بنابراین، برای تضمین فرآیند تصمیمگیری سریع درباره نوآوری، باید یک چشمانداز استراتژیک، هدف، مهارت، تفکر و هماهنگی در سطوح مدیریتی حفظ شود.
برنامهریزی برای مهارتهای جدید: مجموعه مهارتهای لازم برای بهرهمندی از فرصتهای دیجیتالی ضروری است. اغلب این فرصتها با یکدیگر ارتباط دارند و اگر مهارتهای لازم برای شناسایی آنها وجود داشته باشد، میتوان تمام فرصتهای مرتبط را کشف کرد. بر اساس یک مطالعه دانشگاه فنی مونیخ و شرکت SAP، حدود ۶۴ درصد شرکتها کارکنانی بامهارت لازم برای تحول دیجیتالی ندارند. گزارش اخیر شرکت اسکنچر (Accenture) نشان میدهد تنها سه درصد سازمانها برنامهای برای افزایش سرمایهگذاری در برنامههای آموزشی طی سه سال آینده دارند. یک سازمان باید به نیروی کارش یک محیط کاری جذابی ارائه دهد که تجربه کارمند را افزایش ایدهها را پرورش داده و تفکر خلاق را تشویق کند؛ بنابراین، تزریق یک ذهنیت دیجیتالی در نیروی کار با ایجاد تمرکز نوآوری در آموزش و برنامههای استخدام لازم است.
تفکر اکوسیستمی: همانطور که تکنولوژی فرآیند تولید، توزیع و مصرف محصولات و خدمات را متحول کرده، شرکتهای رؤیاپرداز بهمنظور ایجاد اکوسیستمهای دیجیتالی که نوآوری را در صنایع و رشتههای مختلف مهار میکند، مرزهای خود را گسترش دادند. علاوه بر آن، درصددند سایر کسبوکارهای دیجیتالی، ارائهدهندگان، مشتریان و حتی رقبا را مدیریت کنند. همچنین برای بهرهبرداری از فرصتهای مبتنی بر دیتا، با سایر شرکتکنندگان در اکوسیستم خود همکاری باز در مدلهای مختلف را آغاز کنند. این همکاری شامل زنجیره ارزش شرکت ازجمله ارائهدهندگان، توزیعکنندگان و مصرفکنندگان شده و در ادامه شامل همکاری با عناصر خارج از شرکت مانند استارتآپها و مراکز علمی میشود.
دسترسی به دادهها و مدیریت آنها: انطباق زیرساختهای دادهها، قابلیتهای ذخیره و تجزیهوتحلیل آنها با ابزارهای ارتباطی قوی به شرکتها کمک میکند تا پتانسیل کامل فناوریهایی نظیر اینترنت اشیا که حجم بالایی داده باارزش تولید میکند را، اجرایی کند. البته ایجاد این امکانات در واقعیت، بدون زیرساخت داده هوشمند و متصل غیرممکن است. این زیرساخت به شرکتها کمک میکند تا همزمان با تأمین نیازهای واقعی کسبوکار، درآمدهای جدید (مانند کسب درآمد از دادهها) را فراهم کند. بههرحال، دستیابی به این اهداف دشوار است. حتی باوجود یک معماری قوی و مدرن از دادهها، پیدا کردن موارد استفاده برای هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی، چالشبرانگیز است؛ بنابراین، شرکتها باید با استفاده از زیرساختهای قوی داده و ذخیرهسازی آنها به همراه تجزیهوتحلیل درست و ابزارهای ارتباطی، رقابتپذیری را فراهم کنند.
آمادسازی زیرساخت فناوری: فناوریهای دیجیتالی که در این پژوهش مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته تا ۱۰ سال پیش در دسترس نبودند. بهعنوانمثال، سرمایهگذاری در تحلیل دادهها بدون سیستم مدیریت داده منجر به نتایج بهینه نمیشود.
اینترنت اشیا بدون کلاد، دستگاههای متصل، فناوریهای مدیریت دادهها و اینترنت پرسرعت امکانپذیر نخواهد بود. بحث هوش مصنوعی در اواخر دهه ۱۹۸۰ وجود داشت، اما به دلیل عدم دسترسی به فناوری، چند سال بعد کاربرد آن مطرح شد. امروزه با توجه به رشد چشمگیر قدرت پردازش و انفجار بیگدیتا و کلاد، هوش مصنوعی در کانون توجه قرار گرفت. شبکههای هوشمند و معماری مدرن برای توسعه مقیاس کسبوکارهای چابک ضروری است. بههرحال، با توجه به توسعه امکانات دیجیتال، ایجاد زیرساختهای فناوری برای تضمین بهرهبرداری از قابلیتهای کلاد و امنیت سایبری لازم است.