راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

تشریح موانع توسعه سواد مالی در ایران از زبان مهدیه نوروزیان، معاون برنامه‌ریزی و توسعه داتین

مهدیه نوروزیان، معاون برنامه‌ریزی و توسعه داتین در ارائه‌ای تحت عنوان «هفت‌خان سواد مالی» به موانع پنهان بهره‌مندی افراد از فرصت‌های مالی پرداخت و آنها را در هفت شاخص بررسی کرد. گزارش حاضر، شرحی از این موانع است که شامل فرهنگ، ترس، دسترسی، اعتبارسنجی، پیچیدگی و اطلاعات ناکافی، سواد دیجیتال و کلاهبرداری و رویه‌های حمایت قضایی می‌شوند.

به گزارش روابط عمومی داتین، مهدیه نوروزیان، سواد مالی را دانشی خواند که باعث می‌شود افراد، تصمیم‌گیری بهتری در زندگی مالی خود داشته باشند. به گفته او بودجه‌ریزی، مدیریت هزینه و بقیه موارد هم در این مفهوم گنجانده می‌شود که در ۲۰ سال اخیر مطرح شده و از سال ۲۰۰۳ با پروژه‌های آموزشی عجین شده است. سازمان ملل نیز در مفهوم فراگیری مالی، این شاخص را گنجانده و از آن به‌عنوان مؤلفه‌ای نام برده که به رفع نابرابری و کاهش فقر کمک می‌کند.

او در رابطه با سواد مالی، چند سؤال مطرح کرد و گفت: «این سؤالات طبق برآورد گالوپ مطرح می‌شوند و اگر فردی به سه تا از آنها پاسخ درست بدهد، دارای سواد مالی تلقی می‌شود. مثلا اینکه «اگر من سرمایه‌گذاری را روی یک حوزه انجام دهم، امن‌تر است یا در چند حوزه؟»، «اگر در طول ۱۰ سال، هزینه کالاها در محیط زندگی و درآمد دو برابر شود، آیا قدرت خرید من کمتر شده یا بیشتر یا تغییری نکرده است؟» و… . در ایران، میانگین سواد مالی، ۲۰ درصد گزارش می‌شود. این یعنی از هر پنج نفر، یک نفر به این سوال‌ها جواب داده و این، موضوع را سهل‌ ممتنع می‌کند.»

معاون برنامه‌ریزی و توسعه داتین اعتقاد دارد زنجیره‌ای از علت‌ها باعث بهبود سواد مالی می‌شود تا وضعیت اقتصادی افراد تغییر یابد و کمک کند از فرصت‌ها بهتر استفاده کنند. بعد از انتخاب هوشمندانه، توان اقتصادی توسعه می‌یابد، مهارت‌ها بیشتر و فعالیت‌های اقتصادی هم بیشتر می‌شود. به این ترتیب فرصت‌ها برای دیگران هم ایجاد و این چرخه منجر به این می‌شود که در یک جامعه محلی، رشد و توسعه اقتصادی، افزایش و نابرابری کاهش پیدا کند.

مهدیه نوروزیان از عوامل سیستمی متعددی نام برد که فرد باید در برابر آنها تصمیم اقتصادی بگیرد: «همیشه نقش این موارد و درصد تعیین‌کنندگی آنها بسیار بیشتر است. برای مثال اگر تنها بخواهیم زمین بازی سواد مالی را به این محدود کنیم که افراد پس از هزینه‌کردن درآمد خود چه زمین بازی‌هایی برای سرمایه‌گذاری دارند، احتمالا جواب‌های زیادی با توجه به وضعیت اقتصادی ایران نخواهیم داشت. دانش سواد مالی می‌تواند وسیع‌تر باشد. الگوهای مصرف کاربر، مدیریت جریان نقدینگی، کسب درآمدهای بیشتر و افزایش مهارت در این زمینه، فراتر از دانستن فرمول‌های مالی است. این موارد از جنس ذهنیت است. مسئله‌ای که وجود دارد این است که فرصت‌ها برابر توزیع نشده و اگر بخواهیم وانمود کنیم فرصت‌ها برابر است، ناراستی است.»

او در ادامه مثالی دیگر از این نابرابری را مطرح کرد: «سهم استان‌های ایران از تولید ناخالص داخلی از نیم تا ۲۲ درصد، متغیر است. مسلما وقتی شما با فردی در یک شهر محروم، راجع به سواد مالی صحبت می‌کنید در مقایسه با فردی در شهر برخوردار، کاربرد این دانش را به دو دنیای متفاوت، مرتبط کرده‌اید. پس نمی‌توان نگاه آموزشی به این موضوع داشت. این مسئله در ایران با توجه به وضعیت اقتصادی، تورم و بازار متلاطم اشتغال، دو چندان هم می‌شود.»


سواد مالی و تحرک اجتماعی


موضوع دیگری که نوروزیان به آن پرداخت نقش سواد مالی در تحرک اجتماعی بود؛ یعنی فردی در طول زندگی‌اش، طبقه اقتصادی‌- اجتماعی‌اش تغییر می‌کند. به این ترتیب، فرد یا رشد می‌کند به طبقه بالاتر یا سقوط می‌کند به طبقه پایین‌تر. تحرک افقی هم هست که یعنی طبقه اجتماعی متفاوت اما با سطح برخورداری یکسان. طبق آخرین آماری که در این زمینه در ایران وجود دارد در سال ۱۳۹۰، ۵۰ درصد از افراد به طبقه بالاتر و ۲۲ درصد به طبقه پایین‌تر آمده بودند. بالارفتن از طبقه اقتصادی، یک اتفاق مثبت است؛ یعنی فرد فرصت‌های بیشتری دارد که اگر از آنها استفاده کند دوباره این چرخه رشد ادامه دارد. سقوط از این طبقه هم اتفاقی ناراحت‌کننده است و فرد می‌تواند در سراشیبی هم قرار بگیرد. فرهنگی وجود دارد که می‌گوید افراد با تلاش، می‌توانند طبقه اقتصادی خود را رشد دهند. به این ترتیب، نقش بقیه عوامل نادیده گرفته می‌شود. آنچه باعث تغییر طبقه اقتصادی می‌شود، تأثیر وضعیت کلان اقتصادی است. برای مثال، فرد در طبقه‌ای که به دنیا آمده تاثیری ندارد، شغلی که والدین داشته‌اند، دسترسی به آموزش و توسعه مهارت‌ها، اتفاقات غیرمنتظره مثل بیماری یا… هم در سقوط طبقاتی تاثیرگذار است. در کنار تمام این عوامل، عواملی هست که فرد می‌تواند روی آنها اثرگذار باشد.

مثلا کنترل الگوی مصرف و انتخاب‌ها و تصمیمات مالی درست، شغل پایدار با مزایای مالی خوب، داشتن مهارت‌های درآمدزاد و…. باید دید چه فرصت‌هایی برای فرد فراهم می‌شود. سواد مالی در اینجا مهم می‌شود.»


هفت مانع برای توسعه سواد مالی


معاون برنامه‌ریزی و توسعه داتین با تاکید بر اینکه همچنان نمی‌شود به این دانش بسنده کرد، گفت: «اتفاقاتی وجود دارد که ربطی به وضعیت اقتصادی ندارد. به اعتقاد من هر متخصصی در هر حوزه‌ای می‌تواند به‌دنبال اثرگذاری سیستمی باشد که مردم بتوانند از دانش تئوری سواد مالی، استفاده عملی بکنند. موانعی در این مسیر وجود دارد که می‌توان برای رفع آنها پیشگام شد. مانع اول فرهنگ است. تصمیم درباره پول نه موضوعی فردی است و نه عقلانی. تصمیم گیری راجع به پول و خرج‌کرد آن به‌شدت اجتماعی است. همه باید این موضوع را درک و تایید کنند. مانع دوم ذهنیت و ترس در فرد است که کنترل زیادی روی تصمیمات دارد. پیش‌فرض‌ها راجع به پول از کودکی در فرد ساخته می‌شود. ذهنیت سرمایه‌دار ریسک‌پذیر، معامله‌گر و کارمند مبتنی بر ثبات، با یکدیگر تفاوت دارند. باید دید چه معناهایی حول پول تولید شده که تصمیمات ما را شکل می‌دهند. آنها محدودکننده هستند. عباراتی مثل پول، حلال مشکلات است. علم بهتر است یا ثروت. مفهوم برکت، قناعت، رزق و روزی، نگاه منفی به ثروت‌اندوزی یا حرص و طمع، ریسک‌کردن یا بی‌فکری. این باورها در موقعیت‌های مختلف خود را نشان می‌دهند که در تصمیمات ما تاثیرگذار و زورشان بیشتر از سواد مالی است.»

نوروزیان نقش باورها را غیرقابل انکار دانست و گفت: «ما باید بپذیریم زمینی وجود دارد که پیش از ما ساخته شده و ما مجددا همان‌ها را زندگی می‌کنیم. هرچند می‌توان آنها را با پرسشگری تغییر داد. مثلا به‌جای اینکه پول، ارزش من را تعیین کند باید ببینیم آیا می‌تواند نقش منبعی باشد برای کار دیگری و خلق فرصت؟ موانع ذهنی در مقابل سواد مالی، محدود به حوزه باور نیست و در سطح پایه‌ای‌تر هم اثر دارد. در حوزه تصمیم‌گیری، نظریه‌های کلاسیک اقتصادی باور داشتند که انسان، گزینه‌ها را بررسی و آنچه ضرر کمتری دارد، انتخاب می‌کند. این باور، خیلی وقت است که به چالش کشیده شده و ما سوگیری‌های جدی داریم در تصمیم‌گیری. از جمله نظریه چشم‌انداز نشان می‌دهد که اگر فرد در تصمیم اقتصادی خود ضرر کند احساس ناراحتی که در خودش حس می‌کند، دو تا پنج برابر بیشتر از به‌دست‌آوردن همان مقدار و احساس خوشحالی پس از آن است. این بزرگ‌نمایی ضرر، باعث می‌شود فرد ارزیابی ریسکی که در سواد مالی یاد می‌گیرد زیر سوال برود. راجع به این مسئله نمی‌توان خیلی کار کرد و راه‌حل داد، جز در طراحی محصولات و اینکه ضررهای موجود را شفاف نشان دهیم.»

مورد بعد که معاون برنامه‌ریزی و توسعه داتین از آن نام برد، دسترسی بود. او در این باره گفت: «کلیدواژه اصلی فراگیری مالی، دسترسی عادلانه و آسان مردم جامعه به خدمات مالی است. در ایران هم این وضعیت بد نیست اما فقط در خدمات پایه. وقتی سراغ نیازهای متنوع مالی می‌رویم، این میزان خیلی ریزش می‌کند و دسترسی، واقعا وجود ندارد. این حوزه یک اقیانوس آبی است و فعالان اکوسیستم می‌توانند به سراغ آن بروند. مورد بعد اعتبارسنجی است که انواع متعددی دارد و جایگزین‌هایی برای آنها تعبیه شده است. برای مثال می‌توان برای گرفتن وام، روش‌های جدید غیرمالی را امتحان کرد. مثلا طبق بررسی‌های انجام‌شده کسانی که رفتار مالی یا رفت‌وآمد تکراری دارند، خوش‌حساب‌تر هستند. ما باید در این زمینه‌ها هم نوآوری داشته باشیم.»

مانع دیگر از جنس اطلاعات است. نوروزیان در شرح این مانع گفت: «اگر بانک بخواهد به فردی وام بدهد، باید قرارداد مفصلی برای امضا در اختیار او قرار دهد که سرشار از اطلاعات است و فرد پیامدهای آن را نمی‌داند. این سردرگمی، موقع گرفتن خدمات مالی هم هست اما کسی نیست تا از او سوالی پرسیده شود. اینجا رسانه‌ها برای تولید اطلاعات، به‌علاوه کسب‌وکارها می‌توانند برای شفاف‌سازی، فعالیت کنند.»

مانع ششم، سواد دیجیتالی است که هرچقدر تکنولوژی بیشتر پیشرفت می‌کند، شکاف بیشتر می‌شود. معاون برنامه‌ریزی و توسعه داتین در توضیح این مورد گفت: «استفاده از خدمات مالی دیجیتال برای خیلی از افراد سخت و گیج‌کننده است. ما در این حوزه می‌توانیم محصولاتی را طراحی کنیم که بازه‌های بیشتری از مشتریان را در نظر بگیریم و به‌سمت کاربر ناآشنا حرکت و با نگاه او محصولات را طراحی کنیم.»

او از کلاهبرداری و تجربیات بد، به‌عنوان آخرین مانع نام برد و گفت: «وقتی افراد ضرر می‌کنند باید برای پس‌گرفتن پول، مسیر سختی را طی کنند که پایان آن نامعلوم است. خلا بزرگی در این زمینه هست که اولین آن بیمه تراکنش است و در خیلی از سیستم‌های پرداخت دنیا تعبیه شده است.

منبع داتین
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.