پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
نباید اجازه دهیم فضای باقیمانده نوآوری از بین برود
اتفاق تکراری و البته ناخوشایند این روزهای صنعت مالی و بانکی یعنی ابلاغیه بانک مرکزی به بانکها مبنی بر توقف ارائه خدمات در قالب صدور کارت برای صندوقهای درآمد ثابت و صندوقهای کالایی شرکتهای کارگزاری، که به جمله شاهکار «ارائه خدمات موصوف به مشتریان شرکتهای کارگزاری در قالب کارتهای متصل به شبکه شتاب یا هر طرح و محصول دیگری موقتاً متوقف شده» و غیره منتهی میشود، باعث شد در این چند روز خود را در جایگاه ذینفعان این موضوع قرار دهم و سعی کنم درک بهتری از نتیجه این ابلاغیه در کل اکوسیستم به دست بیاورم.
در جایگاه فردی که حدود 14 سال در صنعت بانکی و پرداخت بودهام و سه سالی هست به بازار سرمایه و کارگزاری مفید نقل مکان کردهام و دست بر قضا مسئولیت مستقیم محصول مفیدکارت را دارم، بارها طی این چند روز، بهاصطلاح کلاه بانکی و کارگزاری و رگولاتوری و مشتری را بر سر خودم گذاشتم.
در حد دانش و تجربهام مطلعم که در هیچیک از نمونههای پیادهشده، سرویسهای سمت بانکها تخلف یا مغایرتی با قوانین بانک مرکزی ندارند و فرایندها، از احراز هویت و افتتاح حساب تا انتقال وجوه، همگی ذیل قاعده بازی Bank As a Service و با رعایت اصول حاکم و ناظر بر ارائه خدمات و سرویسها به کسبوکارها شکل گرفتند.
دریافتکنندگان این خدمات هم شرکتهای بیضابطهای نیستند و همگی نهادهای مالی رسمی در کشورند.
بحث اصلی بانک مرکزی متوجه نرخ سود صندوقهاست که خوب یا بد، بالا یا پایین، تحت نظارت یک رگولاتور رسمی مالی مشغول به فعالیتاند، اما در عمل بانک مرکزی یک خدمت موجود و تجربه کاربری سختی را که با این نوآوری کارگزاری و بانک بهبود پیدا کرده بود متوقف کرده است. در واقع در خیلی از نمونههای موجود کارت مذکور به صندوق درآمد ثابت متصل هم نشده و کارت صادرشده ابزاری برای دسترسی سریعتر و راحتتر مشتری به مبلغ متعلق به خودش است که اگر درخواست کند در اختیارش قرار خواهد گرفت، اما سختتر یا زمانبرتر.
پس به نظر من این ابلاغیه مانع هیچ «تخطی از ضوابط ابلاغی بانک مرکزی» نشده؛ کمااینکه تخطیای هم در عمل وجود نداشته و تسهیلگری شرکتهای کارگزاری از طریق خدمات بانکی برای مشتریان را حذف کرده و عقبگردی ایجاد کرده که حاصل آن کاهش رضایت مشتری از خدماتی است که به آن عادت کرده و از ابتدا حقش بوده است.
اما وقتی با چنین رگولاتوری مواجهیم که تنظیمگری را نه در راستای توسعه نوآوری، که با رویکرد کنترل همهجانبه انجام میدهد و بارها طی این سالها چنین رویکردی داشته، گویا چارهاندیشی آن هم متوجه همان کسبوکارها و بانکها خواهد بود که میخواهند در این فضای کنترلگری شدید، اندکی نوآوری خلق کرده و از این راه هم خود و هم مشتری را بهرهمند کنند.
از نظر من بانک باید قدر گوهری را که دارد بیشتر بداند و نظارت بیشتری بر نحوه ارائه خدمت توسط کسبوکار داشته باشد. من اگر امروز قصد اخذ نمایندگی سوپرمارکت یاران دریان و پیتزا سیب 360 و غیره را هم داشته باشم، چهارچوبی برای اندازه مغازه و نحوه مشتریمداری و برگشت اجناس و قیمتگذاری و غیره برایم مشخص میکنند تا در حد ممکن اعتبار برند آنها حفظ شود. قطعاً لازم است بانک متوجه باشد به چه کسانی سرویس میدهد و باید از جانب بانک روی کسبوکار دریافتکننده چنین خدمتی نظارت معقولی باشد.
قطعاً تبلیغاتی با این مضمون که «جای پول در بانک نیست»، «بانک بلد نیست، بیا پیش من ببینی با کارت چه کارهایی که برایت نمیکنم»، یا اینکه میکرواینفلوئنسرهایی که با گفتن هجویات در حوزه رمزارز اسم ابرتریدر! روی خود گذاشتهاند و با دادن اطلاعات سوخته دنبالکننده جذب کردهاند و هیچ تخصصی در موضوع پول و سرمایه ندارند و چهبسا افراد زیادی به خاطر ضررهای ناشی از عمل کردن به صحبتهای آنها الان دعاگو هستند!!! حالا اگر چنین افرادی محصول مشترک دو نهاد بانکی و مالی رسمی کشور را با جملات عوامفریبانه تبلیغ کنند، بیارزش کردن آن خدمت و حساس کردن همان رگولاتوری است که تا نگران میشود قطع میکند.
شرکتهای کارگزاری یا هر کسبوکاری که چنین خدمتی دریافت میکنند، در کنار هیجان ارائه خدمت نوآورانه، باید حواسشان باشد که اگر ارزشافزودهای هم ایجاد میکند، برپایه خدمات بانکی به دست آمده و باید بازیگر اصلی آن صنعت را بهتر بشناسند و با تبلیغات و اقدامات خود موجب تحریک رگولاتور محافظهکار این حوزه نشوند و بدانند ارزش این خدمت در این است که به دست مشتری برسد؛ نهاینکه فقط به تبلیغ این نکته بپردازند که کسی نمیتواند مانند ما خدمات دهد.
و در نهایت فعالان بازارهای مالی و صاحبان رسانه و جمیع اهل فن مالی و بانکی باید این ابلاغیه و امثال آن را جدی بگیرند و از جهات مختلف به چالش بکشانند و با هر ابزاری تلاش کنند بانک مرکزی در جایگاه واقعی تنظیمگری و پیشران توسعه قرار گیرد تا فضاهای نوآوری باقیمانده از دست نرود و امید کسانی که ماندهاند تا خدمتی بهتر به مردم عزیزمان دهند و در فشارهای اقتصادی موجود، دردی از جامعه کم کنند زنده بماند.