پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
ما هنوز منتظر وب ۳ هستیم
میلیاردها دلار خرج ساختن نسخه جدیدی از اینترنت شده که قرار است دموکراتیک و غیرمتمرکز باشد. اکنون برای همه ثابت شده که این تحول پیچیدهتر از چیزی است که در ابتدا به نظر میرسید
عصر تراکنش ۶۲ ؛ نویسنده: دارن فوندا، مترجم: فاطمه اکیما / اوایل امسال که شرکتهای فناوری هنوز حس میکردند قدرت بینهایت دارند، فکر ساختن اینترنتی جدید آیندهپژوهان و سرمایهگذاران خطرپذیر را شیفته خود کرده بود. نام این اینترنت جدید را وب ۳ گذاشتند. وب ۳ قرار بود وعده اینترنت غیرمتمرکز دهه ۱۹۹۰ را محقق کند که در آن خبری از دژبان و پلتفرمهای تریلیوندلاری نباشد. رمزارزها نقش مهمی در رؤیای دستیابی به وب ۳ داشتند. رمزارزها میتوانستند کنترل را از شرکتهای غولپیکر بگیرند؛ شرکتهایی مانند پلتفرم متا (با نشان تجاری FB)، آلفابت (GOOGLE)، سایت آمازون (AMZN) و اپل (AAPL). رمزارزها میتوانستند فعالیتهای اینترنتی را به بلاکچینها منتقل کنند و همه چیز، از پرداختها و خریدوفروشها گرفته تا بازیهای ویدئویی، شبکههای اجتماعی و حتی خریدوفروش ملک را انجام دهند. رمزارزها حتی میتوانند اقتصاد را به دست کاربران بسپارند و به آنها انگیزههای مالی برای رهبری و حفاظت از شبکه بدهند.
سال گذشته ۲۵ میلیارد دلار سرمایه وارد استارتاپهای کریپتو شد که رقم بیسابقهای بود. به گفته بانک آمریکا امسال هم ۳۰ میلیارد دلار سرمایه برای این استارتاپها در راه است. حتی رکود اخیر در رمزارزها هم باعث دلسردی سرمایهگذاران جدید نشده است. در هفته گذشته شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر a16z بودجه جدید ۴.۵ میلیارددلاری برای رمزارزها در نظر گرفت. «کریس دیکسون»، یکی از شرکای شرکت a16z هنگام اعلام این بودجه جدید گفت: «شرکت ما باور دارد که اکنون به دوره طلایی وب ۳ وارد میشویم.»
با این حال وب ۳ هنوز مسئلهای بغرنج و سرشار از تناقض، فناوریهای پرایراد، نبود قطعیت قانونی و منافع اقتصادی متضاد است. بحث بر سر «تصاحب» وب ۳ همچنان ادامه دارد. معلوم نیست صاحبان وب ۳ باید شرکتهای تحت پوشش سرمایه خطرپذیر سیلیکونولی باشند یا خود کاربران. رکود امسال بازار رمزارزها ارزش توکنها را بیش از یک تریلیون دلار کاهش داد و دستیابی به اینترنتی برمبنای بلاکچین را هرچه بیشتر سختتر و دور از ذهن کرد.
در کوتاهمدت وب ۳ شاید یکی از مشکلاتی باشد که جهش به عقب فناوری به وجود آورد و سال گذشته شاخص نزدک مرکب را بیشتر از ۲۵ درصد کاهش داد. سهام مرتبط با کریپتو هم سقوط کردهاند. ارزش سهامی مثل کوینبیس گلوبال (COIN) و میکرواستراتژی (MSRT) و سهام نرمافزارهای پرداخت مانند بلاک (SQ) و هلدینگ پیپال (PYPL) نیز سقوط کرده است. جذب سرمایه در میان شرکتهای کریپتو سخت شده و شرکتها در ارزشیابیها شکست میخورند. مورگان استنلی پیشبینی کرده نرخ شکست بالاتر هم خواهد رفت.
منتقدان باور طرفداران کریپتو به انقلابیبودن وب ۳ را رد میکنند و به نظرشان وب ۳ فقط یک حقه تبلیغاتی است. در واقعیت هم وب ۳ جایی میان ایدهای انقلابی و حقهای تبلیغاتی قرار میگیرد. «گَوین وود»، همبنیانگذار بلاکچین اتریوم و رئیس تشکیلات اقتصادی بلاکچین دیگری به نام پولکادات است. او میگوید: «شاید قبل از اینکه مهمترین عناصر این فناوری بتوانند خودشان را نشان بدهند، یکی، دو چرخه هیاهو را پشت سر بگذاریم.» همانطور که او میگوید وب ۳ امروزه همان جایی است که اینترنت در سال ۱۹۹۸ بود؛ در ابتدای راه با تواناییهای بالقوه بسیار زیاد و چرخههای هیاهوی پیش رویش.
«مارک پالمر»، تحلیلگر داراییهای دیجیتال در کارگزاری BTIG میگوید: «وب ۳ نسل آینده اینترنت است و تواناییهایی دارد که از تمام داشتههای فعلی ما فراتر میرود، اما مردم هنوز برای سرنگونکردن وب ۲ به پا نخاستهاند.»
درک وب ۳ به سفری در گذشته و درک تاریخچه اینترنت نیاز دارد. وب ۱ نسل اول اینترنت در دهه ۱۹۹۰ بود که صفحههای استاتیک و دایرکتوریهایی داشت که دسترسی به اینترنت را برای اولینبار ممکن کردند. سرویسهای دایالآپ وب ۱، مرورگرها و تبلیغات بنریاش کمکم به اینترنتی مدرنتر تبدیل شد که نام وب ۲ را به خود گرفت. اکنون شرکتهایی مانند آمازون، متا، آلفابت، اپل و مایکروسافت، سرپرستی اینترنت ما را به عهده دارند. اینستاگرام، یوتیوب و اپاستورهای اپل اکنون بر اینترنت چیره شدهاند. داراییهای دیجیتالی مانند آواتارهای بازیهای ویدئویی و دنبالکنندگان شبکههای اجتماعی نیز بر شانه پلتفرمهایی که صاحبانی غولپیکر دارند، بنا شدهاند.
وب ۳ از جهاتی سعی در برگرداندن زمان دارد تا بتواند دست اپلیکیشنها، سرویسها و داراییهای دیجیتالی را قطع کند که واسطهگر و عامل پراکندگی در شبکههای غیرمتمرکز مثل اتریوم و بلاکچینهای دیگر هستند. امروزه این پلتفرمها بیشتر برای تریدکردن و قرضدادن داراییهای کریپتو استفاده میشوند. داراییهایی مثل توکنهای غیر قابل معاوضه یا انافتیها و استیبلکوینها طوری طراحی شدهاند که همواره ارزش ثابتی داشته باشند.
انواع و اقسام محصولات مالی و سرویسهای دیگر هم میتوانند با بلاکچین کار کنند. بلاکچین میتواند موانع اقتصادیای را کاهش دهد که امروزه بر سر راه پرداختها و تراکنشهای برونمرزی برای خدمات و کالاها وجود دارد. «سارا همر»، استاد دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا متخصص کریپتو است. او میگوید: «بلاکچین نسبت به فناوریهای قدیمی میتواند تراکنشها را بسیار موفقتر و شفافتر انجام دهد.»
فایلکوین نمونهای از وب ۳ است که کاربران در حال حاضر هم از آن استفاده میکنند. فایلکوین شبکه ذخیرهسازی اطلاعاتی است که با کریپتو کار میکند. به جای ذخیرهکردن فایلها در سرورهای فضای ابری که در نهایت کنترلشان به دست عوامل بیگتک است، فایلکوین میتواند اطلاعات را در هارد درایوهای شخصی با ظرفیتهای اضافی توزیع و رمزگذاری کند. شهادتهای بازماندگان هولوکاست و دیگر نسلکشیها با استفاده از فایلکوین نگهداری میشوند.
«مارتا بلچر»، مدیر و رئیس بنیاد فایلکوین میگوید: «فایلکوین مثل ایربیانبی برای ذخیره فایلهاست. اگر فضای اضافی روی هارد درایوتان دارید، میتوانید آن را اجاره بدهید. ما بنیادمان را نسل آینده اینترنت میدانیم.»
فایلکوین در مقابل تمام امکاناتی که فناوریهای غیرمتمرکز میتوانند به ما ارائه بدهند، قطرهای در برابر دریاست. پروژههایی مانند هلیوم قصد دارند شبکههای تلکام را با توزیعکردن وایفای هاتاسپاتهایی با رِنج بالا به چالش بکشند. هلیوم با توزیع این شبکههای وایفای بین افراد به آنها انگیزه مالی میدهد تا با توکن پول ترافیک دیتا را پرداخت کنند.
انافتیها امکان محافظت از حق مالکیت، صدور مجوز و ردیابی بهره مالکانه را به ما میدهند. به همین خاطر انافتی میتواند کانالی برای مسائلی مانند وامها، مالکیت وسایل نقلیه، دیپلمها، بلیتهای کنسرت و غیره باشد. «گویی کاریو»، مدیر ارشد اطلاعات «داپر لبز» که شرکتی پیشرو در زمینه انافتی است، میگوید: «درست همانطور که میتوانیم کارهای بینهایتی با کامپیوتر انجام بدهیم، بینهایت کار هم میتوانیم با انافتی بکنیم.»
طرفداران وب ۳ میگویند این فناوری، پایه و اساس شبکه اینترنتی تساویطلبتر خواهد شد. «اجارهبهایی» که اکنون شرکتهای واسطه از کاربران میگیرند، در اینترنت تساویطلب، توزیع گستردهتر و عادلانهتری خواهد داشت. «نیک کارتر»، سرمایهگذار خطرپذیر در استارتاپهای وب ۳ از شرکت «کَسِل آیلند» میگوید: «باید به سمت اینترنتی حرکت کنیم که حق مالکیت داراییهای دیجیتال در آن معتبر باشد. در آن اینترنت، کسی بردهای در زمین کشاورزی جک دورسی یا مارک زاکربرگ نخواهد بود. هر کسی صاحب تکه زمین خودش خواهد بود.»
موفقترین و بزرگترین شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر در سیلیکونولی در حال سرمایهگذاریهای هنگفتی هستند. هفته گذشته «دیکسون» از شرکت a16z گفت: «بلاکچینهای قابل برنامهنویسی بهخوبی پیشرفت کردهاند و اپلیکیشنهایی با تنوع بالا دهها میلیون کاربر دارند.» او در پستی قدیمیتر در مورد وب ۳ گفته بود توکنها به کاربران «حق مالکیت میدهند؛ یعنی توانایی خرید و تصاحب قسمتی از اینترنت».
وب ۳ با متاورس همپوشانی دارد. متاورس هم یکی دیگر از داغترین موضوعات فناوری قبل از سقوط ارزش اخیر بود. متاورس نویددهنده اینترنتی جدید بر اساس واقعیت مجازی، آواتارهای آنلاین و راههای جدید برای روابط اجتماعی و کارکردن افراد با یکدیگر است.
فیسبوک هویت تجاریاش را به پلتفرم متا تغییر داده و شرط بسته که میتواند اینستاگرام، فیسبوک و واتساپ را نجات دهد و بهعنوان بازماندههای وب ۲ به دنیای جدید منتقل کند؛ آن هم بدون کمکگرفتن از بلاکچینها، کریپتوها و انافتیها که به کاربران کنترل بیشتری روی زندگی دیجیتالی خودشان میدهند. متا هماکنون روی اضافهکردن انافتیها به اینستاگرام کار میکند. واحدهای پولی دنیای دیجیتال، چه برای گیمینگ، شبکههای اجتماعی یا تجارت الکترونیک، به احتمال زیاد استیبلکوینها خواهند بود. استیبلکوینها توکنهای دیجیتالی هستند که هدفشان حفظ ارزش همیشگی معادل یک دلار است.
با این حال حرکت فیسبوک به ما میگوید که شرکتهای غولپیکر وب ۲ بیکار ننشستهاند. در نهایت احتمال کمی دارد که وب ۳ جایگزین این شرکتهای غولپیکر شود. دلایل خوبی داریم که باور کنیم وب ۳ آنقدرها هم نمیتواند غیرمتمرکز باشد. برای مثال، سرمایه تأسیس وب ۳ از طرف همان نهادهایی تأمین میشود که وب ۲ را ساختند.
شرکت a16zکه قبلاً با نام «اندریسن هوروویتز» شناخته میشد، یکی از اولین سرمایهگذاران غولهای وب ۲ مانند فیسبوک، باکس، لیفت و پینترست بود. این شرکت اکنون سهامی در چند استارتاپ کریپتو مانند اوپنسی و داپرلبز دارد. این شرکت در پلتفرمهای غیرمتمرکز مالی یا دیفای مانند آوالبز، یونیسوآپ لبز، dYdX و کامپاوند هم سهم دارد. پلتفرمهای دیفای از «قراردادهای هوشمند» تشکیل شدهاند که شرایط خریدوفروش را تنظیم و شرکتهای واسطه مانند کارگزاریها یا صرافیهای متمرکز را حذف میکند.
شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر برای رضای خدا سرمایهگذاری نمیکنند. آنها توقع برگشت سرمایه دارند و احتمالاً سرمایهای را که در این کار گذاشتهاند، با مالکیت توکن یا ضمانتنامهها حفظ خواهند کرد. شاید خود پلتفرمها غیرمتمرکز باشند و هر کسی بتواند قرارداد هوشمندانه «بدون مجوزی» بنویسد و بدون نیاز به دلال یا کارگزاری خریدوفروش انجام دهد، اما مالکیت یا کنترل این پلتفرم به دست شخصیت حقوقی شرکتها خواهد بود.
این مسئله بعضی از پیشگامان فناوری را آزار میدهد. جک دورسی همبنیانگذار توییتر با نوشتن توییتی در ماه دسامبر هیاهویی آنلاین به پا کرد. توییت او میگفت: «شما صاحب وب ۳ نیستید. سرمایهگذاران خطرپذیر و شرکتهای مسئولیت محدودشان مالک وب ۳ هستند.» دورسی به شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیری اشاره میکرد که با عنوان شرکتهای مسئولیت محدود شناخته میشوند (مسئولیت محدود فقط لقب جایگزینی برای شرکتهای متمرکز است). نمایندگان دورسی و a16z از حرفزدن درباره این توییت امتناع کردند.
بخشی از شیفتگی شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر به کریپتو، جذابیت «اقتصاد توکنی» است. برای یک معامله سنتی در سرمایهگذاری خطرپذیر، مسیر سرمایهگذاری اولیه تا نهاییشدن کار، پنج تا هفت سال زمان میبرد. این زمان طولانی در کریپتو به دو سال کاهش پیدا میکند و شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر هم میتوانند زمانی که توکنی در صرافی یا پلتفرمهای دیفای ارائه میشود، سرمایهشان را خارج کنند. کارتر میگوید: «زمان بسیار کوتاهی برای نقدینگی دارید، معمولاً ۲۴ ماه زمان دارید و حتی اگر کسبوکار موفق نشود هم میتوانید خارج شوید. به همین دلیل کریپتو اینچنین میان شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر محبوب است. حتی بازندهها هم میتوانند نقدینگی بگیرند و قبل از ارائهشدن محصول میتوانید خارج شوید.»
طبیعت رازآلود وب ۳ هم برای این حمایتکنندگان اولیه جذاب است. کارتر که از استارتاپهای کریپتو پشتیبانی مالی میکند، میگوید: «هیچ مفهومی تعریف مشخصی ندارد و این مسئله تعمدانه است. اگر چیزی درست تعریف نشده باشد، کارآفرینان میتوانند ادعا کنند که در حال ساختن آن چیز هستند؛ حتی اگر نقشی در ساخت آن نداشته باشند. نبود قانون به سود کسانی است که در این صنعت فعالاند.»
فساد ناشی از رشد عظیم کریپتو همین الان هم گریبانگیر بنیانگذاران و حمایتکنندگان قدیمی شده، اما عواقبش دامن شرکتکنندگان جدیدتر را میگیرد. این فساد در پروژههای زیادی که بعد از ارائهشدن توکنهایشان در صرافی شکست میخورند یا تعطیل میشوند، قابل مشاهده است. معروفترین شکست هم همین ماه اتفاق افتاد و استیبلکوین الگوریتمی «ترا یواسدی» و توکنی مرتبط به نام لونا سقوط کردند و ۴۰ میلیون دلار ارزش از دست دادند. مشکل ترا باعث افزایش نگرانی در مورد توقف بازار کریپتو در سطح پروژههای حیلهگرانه و سفتهبازی شد.
ثروتی که وب ۳ بهصورت بالقوه با خودش برای شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر به همراه میآورد، بحث اصلی طرفداران وب ۳ را تغییر نمیدهد. بحث اصلی بر سر این است که بلاکچینها میتوانند هم از لحاظ اقتصادی و هم با نوع رهبری، شبکهها را دموکراتیک و مردمی کنند. دو نوآوری بلاکچین وجود چنین شبکهای را ممکن کردهاند.
شبکههای بزرگ بلاکچین مثل اتریوم که میتوانند اساس وب ۳ را تشکیل دهند، با سیستم پردازش تراکنشی به نام «گواه اثبات سهم» اداره میشوند. هر کسی که توکنهای بومی بلاکچینی داشته باشد، میتواند آنها را در شبکه گرو بگذارد یا مسئولیتشان را به اپراتورهای شبکه بدهد که وظیفهشان پردازش و تأمین امنیت شبکه است. صاحبان سهم در عوض مقداری از هزینه تراکنش را دریافت میکنند. ایده پشت این کار پراکندهکردن مالکیت و اجازهدادن به افراد برای شرکت در اقتصاد شبکه و پیشرفت است؛ همانطور که هر کسی میتواند سهام شرکت نرمافزاری را بخرد که صاحب سیستمعاملی پرکاربرد است. مصرفکنندگان گواه اثبات سهام، برق بسیار کمتری نسبت به نسل اول بلاکچینها از جمله بیتکوین مصرف میکنند. شبکههای نسل اول با نام «گواه کار» شناخته میشوند، چون برای پردازش و تأمین امنیت تراکنشها به نیروی محاسباتی عظیمی احتیاج دارند.
دموکراتی و مردمیکردن بلاکچین از طریق سازمانهای غیرمتمرکز خودگردان یا دائوها هم ممکن است. این سازمانها به صاحبان توکن حق انتخاب بین دسترسی به هزینه تراکنش یا سرمایهگذاری در داراییهای گروه را میدهند (یکی از این سازمانها سال گذشته سعی کرد نسخه کمیابی از قانون اساسی آمریکا را بخرد، اما موفق نشد).
در اینجا هم مسائل مالی موضوع را پیچیده میکنند. بنیانگذاران و سرمایهگذاران قدیمی تمایل به کنترلکردن بیشتر توکنها و نایدهگرفتن دائو دارند. درست همانطور که سهام استارتاپها قبل از عمومیشدن شرکت در اختیار گروه کوچکی از سرمایهگذاران متمرکز است.
بعضی مهندسان نرمافزار معتقدند وب ۳ از ایده اصلی بیتکوین یک قدم فاصله میگیرد و به عقب میرود. بیتکوین ایدهای برای شبکه پرداختی فردبهفردی بود که توسط افرادی از سراسر دنیا اداره میشد. «مالی وایت»، مهندس نرمافزار و نویسنده بلاگ انتقادی به نام «همهچیز وب ۳ عالی پیش میرود» میگوید: «چیزهایی که اسم خودشان را دائو گذاشتهاند، اغلب نه غیرمتمرکز هستند، نه خودگردان و کنترل تمام مسائلشان در اختیار بنیانگذاران است. اینکه میگویند وب ۳ تساویطلب است و کسی در آن ثروت را کنترل نمیکند، با واقعیت مغایرت دارد.»
احتمال بیشتری دارد که مالکان شبکه وب ۳ را با شرکتهای خودشان ادغام کنند تا اینکه بدون هیچ حرکتی بنشینند تا فناوری آنها را از میدان به در کند. «رایان سلکیس»، مدیرعامل شرکت اطلاعات کریپتو به نام «میساری» است. او بهتازگی در گزارشی گفته است: «به نظر نمیرسد وب ۳ در زمان حاضر تهدیدی برای آمازون باشد. جستوجوی گوگل و مایکروسافتآفیس هم دیوارهای غیرقابل نفوذی دارند و اپل هم بیشتر از هر کس دیگری بر بازار سختافزار مسلط است.»
وب ۳ از لحاظ قانونی هم مشکلساز است. دولتها دوست ندارند به محصولات و سرویسهای مالی اجازه بدهند از کارگزاریها، صرافیها و بانکهای قانونی خارج شوند و به شبکههای دیفای بپیوندند. بعضی از متفکران حقوقی میگویند «دیفای را میتوان انعکاسی از بانکداری ۲.۰ دانست.» این بانکداری نسخه پیشرفتهتر همان صندوقهای غیرقانونی و ناامنی است که باعث بحران مالی سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ شدند.
«هیلاری آلن»، استاد حقوق در دانشگاه آمریکن در مقاله جدیدی نوشته است: «دیفای آنچنان نمیتواند واسطههای مالی را حذف کند. تنها کاری که میکند این است که اعتماد به بانکهای قانونی را با اعتماد به واسطههای جدیدی جایگزین میکند که معمولاً ناشناس و بیقانون هستند.»
طرفداران بیتکوین طرفدار اقتصاد آزادیخواه هم هستند، اما بر اساس بعضی از نظرات وب ۳ ایدههای مارکسیستی اشتراک جمعی و سودهای توزیعشونده دارد.
البته حرفمان به این معنی نیست که تمام وب ۳ نمایش غیرمتمرکز بودن، اعلامیه و سفتهبازی است. تبدیلشدن کتابفروشی آنلاین به غولی در فضای ابری وقتی آمازون در سال ۱۹۹۷ سهامش را عرضه کرد، بهآسانی قابل درک نبود. فیسبوک در آن زمان وجود نداشت، تیکتاک هم فقط یادآور صدای ساعت بود.
کدنویسان برای ساختن وب ۳ سخت تلاش میکنند و سرمایهای که وارد میشود، میتواند از اپلیکیشنها، سرویسها و پیشرفتهای خیلی بیشتری حمایت کند.
اما تمام این تلاشها به دوراهی گریزناپذیری میرسد؛ وب ۳ بدون شرکتهای حقوقی و پوششهای قانونی نمیتواند مؤسسات و اشخاص را بهصورت انبوه جذب کند. شرکتها به خاطر سود وارد میشوند و همین یعنی امید رسیدن به شبکهای یکدست و مساوی بیشتر و بیشتر رنگ میبازد.
اتفاق محتملتر این است که وعده رسیدن به وب ۳ بتواند برای ما وب ۲.۵ بیاورد؛ یعنی اینترنتی که صاحبخانههای فعلیاش را تحت فشار میگذارد تا اجارهها را کمتر کنند و باغهای محافظتشدهشان را به روی همه باز کنند. در نهایت، تمام این مسائل میتواند همه را متقاعد کند تا در منطقه امنی که اینترنت امروزی برایمان فراهم کرده، باقی بمانند.