پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
پول مریخی
سعید گلمحمدی، کارشناس ارشد مهندسی فروش / اوایل شهریورماه امسال بعد از یک روز پرکار وقتی به خونه برگشتم، تصمیم گرفتم کمی تفریح کنم و البته تفریح من چیزی نبود الا اینکه در مورد مسائلی که دوست دارم در اینترنت گشتوگذاری داشته باشم، چون اون روز در مورد ماهواره شوالیه سیاه مجدداً چیزهایی شنیده بودم، فرصت رو مناسب دیدم تا به هوای دلم شیرجه بزنم تو اینترنت و در موردش جستوجو کنم و اخبار جدید رو بخونم چون من عاشق اینجور مطالب بوده و هستم.
در دوران جوانی هیچ کتابی در مورد مثلث برمودا نبود که نخونده باشم. شوالیه سیاه نام یک شئ ناشناس در مداری نزدیک قطب جنوب است که به دور زمین میچرخد. از ماهیت اون اطلاع موثقی در دست نیست و یه جورایی سازمان فضایی آمریکا یا همان ناسا در انتشار اطلاعات این شئ کملطفی میکنه! و اون رو در زمره زبالههای فضایی شناسایی کرده است، ولی بسیاری از محققین و دانشمندان اعتقاد دارند شوالیه سیاه، یک ماهواره ساخته دست فرازمینیهاست که حدود 13 هزار سال است به دور زمین میچرخد و توسط آن، ما زمینیان رو تحت نظر دارند.
جستوجوهای زیادی انجام دادم و عکسها و فیلمهای باکیفیتی پیدا کردم که سایت ناسا در کمال تعجب آنها رو رسماً منتشر کرده بود. از زور خستگی بهواسطه مشغله اون روز کمکم خوابم برد. هنوز چشمهام گرم نشده بود که صدای دینگدینگ اعلان اینستاگرام من رو از خواب بیدار کرد. یک ناشناس در دایرکت بهم پیام زده بود، با متنی رسمی و کوتاه. گفته بود که اطلاعات حرفهای من رو از لینکدین و فیسبوک خوانده و متوجه شده که در زمینه امور بانکی کار میکنم و چند تا سؤال داره. کمی تعجب کردم و بهش پیغام دادم که در خدمتم بفرمایید. ولی اول خودتون رو معرفی کنید تا بیشتر آشنا بشیم. گفت اگر آشنا نشیم بهتره، بعد از کمی اصرار من گفت باشه ولی تعجب نکنید و مسخرهام نکنید و ارتباط رو هم قطع نکنید، و بعد خودش رو اینطور معرفی کرد: «من برای سیاره شما نیستم و از سیارهای هستم که شما اون رو مریخ مینامید و من از مریخ در حال ارتباط با شما هستم. ما مانند شما اسمی نداریم ولی من یک اسم زمینی دارم که شما میتوانید من رو با اون صدا بزنید. میتوانید من رو جک بنامید. من تحقیقاتی در خصوص ارتباطات شما داشتم و متوجه شدم شما موجودیتی به نام پول دارید و نحوه استفاده از اون در سیاره شما رو مطالعه کردم. ضمناّ تمام نوشتاری که میبینید توسط دستگاهی در حال انجام است که برای ارتباط با شما ساخته و برنامهریزی شده. ببخشید اگر در بعضی مواقع جملات برای شما نامفهوم است.»
تو دلم کلی خندیدم و از طرفی هم خسته بودم و ناراحت از اینکه چرا برای این بازی شبانه من رو انتخاب کرده. بعدش گفتم شاید یکی از دوستانم هست که تصمیم گرفته من رو سرکار بگذاره. برای اینکه بشناسمش به روی خودم نیاوردم و خواستم بیشتر باهاش ادامه بدم تا بفهمم کیه؛ پس بهش گفتم: «باشه. اصلاً تو خوبی. تو همون ایتی. نه نه تو خود اوپتیموسپرایم. راستی اتوباتها کجا هستند؟» بعد خودم رو کنترل کردم و خیلی جدی گفتم: «خب در خدمتم جک.»، اون هم در جواب چیزی نگفت. اصلاً انگار متوجه متلکهایی که گفتم نشد و سؤالات خودش رو شروع کرد.
- پول چیه؟
- یه شیء کاغذی باارزش که در تبادل کالا ازش استفاده میشه.
- کاغذ رو میدونم چیه. تو مستنداتی که از سیاره شما داریم نوشته شده، ولی مگه کاغذ ارزش داره؟ کمیابه؟
- نه کاغذ کمیاب نیست. ارزش پول به اعتباریه که داره، چون همه قبولش دارند. البته یک کاغذ معمولی نیست و روش مهر و امضای مقامات بالای کشوری وجود داره و خیلی چیزهای دیگه.
- چرا همه قبولش دارند؟ قراردادی نوشته شده بین همه زمینیان که قبولش داشته باشند؟
- نه کسی تعهدی نداده. اعتبارش رو خودش آرومآروم به دست آورده. تاریخچه مفصلی داره و به مرور زمان دارای اعتبار شده ولی در کل همه میدونند که با دادن اون به هر فروشندهای میتونن کالا رو داشته باشند چون فروشنده با دریافت مقدار مشخصی از پول بدون هیچ چون و چرایی کالا رو به مشتری میده.
- چرا فروشنده کالا پول رو قبول داره؟
- چون اون هم میتونه به دیگر فروشندگان برای خرید کالا یا مواد اولیه یا خدمت پول رو ارائه بده. راستی شما مگر تو مریخ پول ندارید؟
- نه
- نه؟! پس چطور خریدوفروش میکنید؟
- اینجا هر کسی اعتبار داره. در واقع با تولد هر مریخی یک محلی برای نگهداری مقدار اعتبار او هم ایجاد میشه. فکر میکنم شما بهش میگین حساب، در واقع یک حساب خالی که در زمان تولدش براش ایجاد میشه بدون هیچ اعتباری، اون حساب به مرور زمان از اعتبار پر میشه.
- میشه بیشتر توضیح بدی یعنی چی که به مرور زمان پر میشه؟
- یعنی همین طور که فردی بزرگ میشه تا زمانی که وارد چرخه کار نشده برحسب سن و شرایط فیزیکی اون شخص هر چند وقت یکبار، چیزی شبیه هر ماه شما، این اعتبار افزایش پیدا میکنه و هر شخصی میتونه اعتبار خودش رو خرج کنه و کالا یا هر چیزی که نیاز داره رو به دست بیاره.
بحث برام جالب میشد و یادم رفته بود که طرف منو گذاشته بود سرکار.
- تا قبل از ورود به چرخه کار این اعتبار رو کی افزایش میده؟
- سیستم.
- سیستم؟! میشه بیشتر توضیح بدین؟
- راستش من هم خواستم با ادبیات شما زمینیان صحبت کنم تا متوجه بشین، سیستم، در مریخ یه چیزی شبیه همین شبکهای از کامپیوترهای متصل به هم شماست.
- کسی در مریخ میتونه اعتبار خودش رو افزایش بده؟
- بله به سادگی با کار کردن برای دیگران یا تولید کالا و فروش اون به دیگران. در واقع با انتقال اعتبار از شخصی به شخص دیگر وگرنه هیچ راه دیگری نداره. اعتبار فقط در زمان تولد یک مریخی توسط سیستم تولید میشه و دیگر هیچ راهی برای تولید اون وجود نداره.
یواشیواش داشتم تو ذهنم مقایسهای میکردم با پول دیجیتالی خودمون؛ چیزی مثل بیتکوین.
- این اعتبارها کجا نگهداری میشه؟ تو همون سیستم؟
- بله یه جورایی. جای خاصی نیست؛ یک شبکه بزرگ از اطلاعات که به هم متصل هستند. این اطلاعات میتونه تو هر کدوم از موجودیتهای این شبکه وجود داشته باشه. به نظرم شما شبیه اون رو دارین که بهش میگین اینترنت.
- ما هم داریم. بله ما اینترنت داریم و جدیداً پولی اختراع کردیم که بهش میگیم رمزارز، هر شخصی میتونه برای خودش در این شبکه بزرگ یک حساب داشته باشه که در دفاتر توزیعشده بین تعداد زیاد و نامعلوم موجودیتهای این شبکه نگهداری میشه.
البته وقتی داشتم اینها رو میگفتم یک بادی به غبغب انداخته بودم که ببین ما چقدر باهوشیم.
- خب پس شما هم مثل ما هستید. پس این پول چیه این وسط؟
- راستش… قراره این پول بازنشسته بشه و کلاً از اون روش استفاده کنیم. البته بانکها این وسط آینده نامعلومی دارند.
- بانک؟! بانک چیه؟
- بانکها پولها رو برای ما نگهداری میکنند.
البته نمیتونستم یک دلیل قانعکننده بیارم که با وجود رمزارزها چه نیازی به بانک داریم.
- یعنی برای نگهداری پول کاغذی به بانکها پول میدهید؟
- بله. ولی از من نپرسید که چرا؟ چون بعضی مواقع به جای اینکه پول بدیم، پول میگیریم!
وای که چقدر سخته به یک مریخی حالیکردن این چیزها. ببین اصلاً بیخیال در این خصوص خیلی سخت میتونم توضیح بدم؛ بهخصوص اینکه در سیاره شما پول وجود نداره و شما متوجه نمیشین.
در واقع یه جورایی پیچوندمش. تقریباً باورم شده بود که یه مریخیه. تا به اینجای مکالمه هیچ اشتباهی نکرده بود.
- باشه فقط بهم بگین این پول چطوری قراره بشه رمزارز؟
- راستش صرافیها و بانکهای مرکزی کشورها باید یه جوری و با یک قانون متحد به این امر کمک کنند.
- صرافی؟ اون دیگه چیه؟
فکر نمیکردم یه روز مجبور به توضیح این موارد بشم و فکر نمیکردم چقدر سخت باشه توضیح این موارد به کسی که اصلاً نمیدونه پول چیه و تو سرزمین اونا از دفاتر توزیعشده استفاده میشه.
- صرافیها پول کشورها رو به هم تبدیل میکنند چون پول تو هر کشور ارزش متفاوتی داره.
- کشور میدونم چیه، (خدا رو شکر اینو میدونه) یه جور تقسیم بندی بین انسانها و موجودات که دلیل مشخصی نداره ولی گویا یکسری از زمینیان قدرتمندتر از دیگر زمینیان هستند و به زور این کار رو انجام دادند برای سود شخصی خودشون.
- (جوابی نداشتم بدم) حالا… یه چیزهایی در همین حدود لطفاً وارد مسائل دیگر نشوید.
- باشه معذرت میخوام. ولی چرا پول در کشورهای مختلف ارزش مختلف داره؟ مثلاً کار کردن در یک کشور با یک کشور دیگه فرق داره؟ مثلاً ساخت یه منزل در یک کشور با یک کشور دیگه خیلی متفاوت و سختتره یا درست کردن غذا؟
- نه اینها خیلی فرق ندارند ولی… اصلاً همینه که هست. اینجوریه دیگه.
- خب پس معلومه این موارد خیلی سری هستند.
- بله. سری هستند (چی میگفتم خب؟ داشتم کم میآوردم) اصلاً شما بانک ندارید؟ کشور ندارید؟ ایالت؟
- راستش ما بانک نداریم، کشور هم نداریم، ایالت هم نداریم. ما یه سیاره واحد هستیم با یک زبان و یک فرهنگ. ما به هم خیلی نزدیک هستیم.
- دیگه اینو میدونم که مریخ چندبرابر سیاره زمین هست. شما که یکجا توی یک سرزمین واحد دور هم نیستین، نگین هستین که باور نمیکنم. از هم حتماً فاصله دارین؛ اونهم چقدر بیشتر از ما. پس فرهنگهای متفاوت، زبان متفاوت و هزار چیز دیگه دارین که با هم فرق میکنه. درسته؟
- بله. فاصله داریم، ولی مگه مهمه؟ ما یه چیزی داریم که شما بهش میگین اینترنت. اون فاصلهها رو کم کرده و انگار پیش هم هستیم.
خداییش راست میگفت. گویا اونها از این شبکه نهایت استفاده رو برده بودند، ولی ما…
- خب ما هم برنامههایی داریم برای رسیدن به یه چیزهایی که بهش میگیم دهکده جهانی (دیگه چیزی نبود که بندازم تو غبغبم)
- ما بانک نداریم. همه دسترسیها و ارتباطات به همون دفاتر توزیعشده با دستگاههای همراه هر مریخی است که شما اون رو به نام موبایل میشناسین؛ البته با کمی تفاوت. مثلاً ما موبایل رو مانند شما شارژ نمیکنیم و اونها از منابع تغدیه ابدی استفاده میکنند. ضمن اینکه نیازی به نزدیک به گوش گرفتن آنها هم نیست؛ البته شما زمینیان عضوی به نام گوش دارید که به شما کمک میکنه برای دریافت اطلاعات اطراف… ، بماند، اینها جزئیات هستند. بریم سر اصل مطلب.
اینجا خداییش خیلی مناعت طبع از خودش نشون داد. همینطور که پیش میرفتیم یاد رمزارزها و توانایی اونها میافتادم.
- شما برای هر فرد اعتبار مجزایی نگهداری میکنید. چطور جلوی کلاهبرداری و پولشویی رو میگیرید؟
مطمئن نبودم چیزی رو که گفته بودم متوجه بشه. آخه پولشویی؟! اونم تو مریخ!
- بله در مستنداتی که نزد ما از شما وجود داره با یکسری مواردی که گفتین آشنایی دارم. فکر میکنم متوجه شده باشم منظور شما چیه. اینجا اعتبار هر شخص دقیقاً معلومه که برای کیست و هر کسی میتونه اون رو ببینه و هیچ ایرادی نداره چون همه چیز شفاف و واضح است و معلومه دقیقاً اعتبار هر شخص به چه دلیل پایین یا بالا رفته و این کاملاً قابل پیگیری هست. هیچ کس نمیتونه بدون دلیل اعتبار کسب کنه و اعتبار کسبشده تاریخچه دقیقی داره و دقیقاً معلومه که از ابتدا برای چه کسی خلق شده و بین چه کسانی ردو بدل شده. حتی در سنین مختلف برای داشتن اعتبار سقف و کف معینی تعیین شده. در کل همه چیز واضح و مشخص و شفافه.
یاد قراردادهای هوشمند خودمون افتادم.
- چه جالب پس تو مریخ اینجوریه. چقدر راحت و بدون دغدغه. یادم باشه اومدم اونجا، منو ببرین موزه. شاید شما هم مثل ما قبلاً پول و بانک داشتید.
- موزه؟
- هیچی. اشتباه کردم.
- اشتباه؟ ممنون از اطلاعاتی که بهم دادین. فرصت مریخی من تموم شد.
- خواهش میکنم. حالا راستی راستی شما کی هستین و از کجا تماس میگیرین؟
دیگه جواب من رو نداد. با نامی که در اینستاگرام داشت تو تمام شبکههای اجتماعی سرچ کردم و چیزی پیدا نکردم. برگشتم تو اینستا ببینم لوکیشن کجا ثبت شده. دیدم هیچ اثری از گفتوگوی ما نیست. انگار نه انگار پیامی اومده و من کلی باهاش چت داشتم. ساعت رو نگاه کردم نزدیک صبح بود. از خستگی دیگه بیهوش شدم. وقتی بلند شدم داشتم مطمئن میشدم که همه اتفاقات شب گذشته فقط یک خواب بوده. ولی ته دلم رضا نمیداد تا اینکه نزدیک ظهر روی اینستاگرام یک پیام از یک ناشناس داشتم.
بدون هیچ نام و نشانهای….
«موزه جایی است که اشیای قدیمی را برای تجدید خاطره یا تحقیقات علمی نگهداری میکنند. شوالیه سیاه»
همیشه تفکر انتقادی آقای گل محمدی عزیز رو دوست داشتم