پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
ولیالله فاطمی، مدیرعامل ققنوس در گفتوگو با راه پرداخت از توسعه فرهنگ تأمین مالی جمعی میگوید / فناوری بلاکچین میتواند اطمینان سرمایهگذاران را افزایش دهد
ابوالفضل رجبی / برنامه تلویزیونی کارویا چند وقتی است که دوشنبه و سهشنبه هر هفته رأس ساعت 23 از شبکه یک سیما پخش میشود. در توضیح این برنامه آمده است: «کارویا برای انتخاب و حمایت از کسبوکارهای دانشبنیان، متولد شده است.» این برنامه با هدف توسعه مفهوم کرادفاندینگ یا تأمین مالی جمعی و برای حمایت از کسبوکارهای جدید ساخته شده است. این مفهوم در کشور ما هنوز مفهوم جدیدی است و بخش عمدهای از جامعه با آن آشنا نیستند. کارویا تلاش دارد تا با جلب اعتماد عمومی، جامعه هدف این شکل سرمایهگذاری را به سمت کسبوکارهای کوچک و دانشبنیان سوق دهد. باید دید این برنامه آیا میتواند رسالت یادشده را بهدرستی انجام دهد یا خیر و میزان اثربخشی آن چگونه خواهد بود. در ادامه با ولیالله فاطمی، مدیرعامل ققنوس در رابطه با میزان اثربخشی برنامه کارویا و چگونگی جلب اعتماد عمومی به این مفهوم و جایگاه کرادفاندینگ در اکوسیستم فناوری و کسبوکاری کشور گفتوگو کردهایم.
کرادفاندینگ مبتنی بر مشارکت نفرات زیاد با حجم سرمایه پایین است
ولیالله فاطمی، مدیرعامل شرکت ققنوس در ابتدا درباره رویکرد برنامه تلویزیونی کارویا به کرادفاندینگ گفت: «موفقیت در کرادفاندینگ مبتنی بر مشارکت دو مؤلفه اصلی دارد: سرمایهگذاری در طرحی که در زمان کوتاه سود مناسبی داشته باشد و استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و بازاریابی با گستره بالا. برنامه کارویا دقیقاً مبتنی بر همین دو مزیت است و با بهرهگیری از رسانه ملی تصویر واقعی از کرادفاندینگ را به نمایش میگذارد. کارویا با استفاده از تیم داوری مجرب و ارزیابی مناسب طرحها از منظر طرح توجیهی و اهلیت کارآفرین ابتدا دست به گزینش میزند و استارتاپهایی را که ظرفیت بالقوه خوبی برای ورود به بازار دارند، انتخاب میکند. تا این مرحله از کار مؤلفه اول انجام شده است. سپس با استفاده از ظرفیت نفوذ و اثربخشی رسانه ملی اطلاعرسانی در خصوص این طرحها و فراخوان جذب سرمایه صورت میگیرد. کرادفاندینگ مبتنی بر مشارکت نفرات زیاد با حجم سرمایه پایین است که دقیقاً همین مسیر از طریق رسانه ملی طی میشود.»
در ساخت برنامه کارویا هدفگذاری درستی صورت پذیرفته است
فاطمی در ادامه در رابطه با میزان اثربخشی برنامه کارویا در توسعه مفهوم تأمین مالی جمعی در جامعه گفت: «در حال حاضر شبکههای اجتماعی بهعنوان رقیب رسانه ملی هرچند درصد نفوذ بالایی دارند، اما در جذب سرمایهگذار به دلایل مختلف موفق نیستند. نخست اعتماد عمومی به شبکههای اجتماعی بیشتر معطوف به فضای تجارت الکترونیکی است و نمیتوان در فرصت تبلیغاتی محدود افراد را مجاب به سرمایهگذاری در یک طرح استارتاپی و در قالب کرادفاندینگ کرد. ثانیاً فضای مجازی که معطوف به فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاری است، مخاطبان تخصصی و محدودی دارد. شاید اگر برنامه کارویا در زمینه تأمین مالی غیر از کرادفاندینگ تهیه میشد، ما میتوانستیم این ایراد را بگیریم که در برنامه تلویزیونی نمیتوان افراد را متقاعد به سرمایهگذاریهای عمده کرد و این کار وظیفه رسانههای تخصصیتر است. اما همانطور که میدانیم تلویزیون رسانه عمومی است و کرادفاندینگ هم با عموم مردم سروکار دارد. بنابراین به نظر میرسد اگر دو مؤلفه پیشگفته بهدرستی انجام شود، اثربخشی خوبی شکل خواهد گرفت. ممکن است ایرادی نسبت به کنداکتور پخش و کیفیت ارائه آن وجود داشته باشد، اما بهطور کلی در ساخت برنامه کارویا هدفگذاری درستی صورت پذیرفته است.»
نمیتوان از کرادفاندینگ انتظار معجزه داشت
مدیرعامل ققنوس، در پاسخ به آیندهای که کرادفاندینگ میتواند برای اکوسیستم فناوری و کسبوکاری کشور رقم بزند، گفت: «کرادفاندینگ ابزار محدود، ولی اثربخشی است. نمیتوان از کرادفاندینگ انتظار معجزه داشت، اما میتوان بخش کوچکی از پازل تأمین مالی، بهخصوص در حوزه اکوسیستم فناوری را با آن تکمیل کرد. در حال حاضر تأمین مالی در ایران شدیداً بانکمحور و بوروکراتیک است. در این اکوسیستم تنها شرکتهایی که پشتوانه مالی و ترازنامهای قویتری دارند، میتوانند از منابع بانکی بهرهمند شوند. بنابراین اساساً توزیع وام در ایران رانتی و نامتوازن است و طبق قاعده ۸۰ به ۲۰ و بلکه با شدت بیشتری عمده منابع بانکی به دست درصد کمی از متقاضیان میرسد.
در این شرایط کرادفاندینگ میتواند بخش قابل توجهی از نیازهای کوچک اما متعدد کارآفرینان را برآورده کند. این همان قسمتی از پازل است که در ایران خالی مانده است. البته فضاهای دیگر مثل خیریه و اهدا نیز در کرادفاندینگ دنبال میشود که ققنوس نیز در برخی پروژهها نظیر انتشار توکن «گنج مان» توانسته بهخوبی این هدف را دنبال کند، اما روح اصلی کرادفاندینگ تأمین مالی کوچک ولی زیباست! تأمین مالی عادلانهتری که از سرمایههای خرد و بیاستفاده مردم استفاده میکند.»
مثلثی از مشکلات برای اکوسیستم کسبوکاری در کشور وجود دارد
فاطمی در ادامه درباره نیاز اکوسیستم کسبوکار کشور به مسئله تأمین مالی جمعی و همچنین تأثیر برنامه کارویا در جذب اعتماد عمومی به این مفهوم گفت: «در حال حاضر مثلثی از مشکلات برای اکوسیستم کسبوکاری در کشور وجود دارد؛ سرمایهگذاران با چالش عدم تقارن اطلاعات و نیافتن کاراترین کارآفرین و توسعهدهنده و هزینههای مبادلاتی و مدیریتی بالای واسطهها مواجه هستند. کارآفرینان مشکلات ثبت ایده نو و بوروکراسی طولانی در اخذ مجوز و همچنین ناسازگاری برخی قوانین سنتی با اقتصاد دیجیتال و نوآوریهای آن را به دوش میکشند. توسعهدهندگان نیز برای یافتن پروژه و تخصصگرایی در آن مشکل دارند.
ترکیب تأمین مالی جمعی با بلاکچین
او در ادامه درباره حل مشکل اعتماد عمومی به سرمایهگذاری جمعی در کشور گفت: «به نظر میرسد کرادفاندینگ میتواند برخی گرههای این مثلث را باز کند و در نقش تسهیلکننده فرایند مایکروفایننس ظاهر شود. البته مسئله اعتماد عمومی صرفاً با اتکا به رسانه ملی یا سکوی تأمین مالی دارای مجوز فرابورس حل نمیشود و نیازمند راهحل فناورانه است.
در حال حاضر بهترین راهحل برای حل مشکل اعتماد، بهخصوص در فضایی که سرمایهگذاران لزوماً شرکتها را نمیشناسند، راهحل دفترکل توزیعشده و بلاکچین است که در آن مشکل عدم تقارن اطلاعات حل میشود. سیستم تأمین مالی جمعی مبتنی بر بلاکچین موارد ذیل را دربر میگیرد:
- سیستم رتبهدهی درونشبکهای برای توسعهدهندهها وجود دارد.
- امنیت بالا بهدلیل سیستمهای کدگذاری و هش به چشم میخورد.
- طراحی یک سیستم حراج برای حداکثر کردن منافع دو طرف صورت پذیرفته است.
- سیستم غیرمتمرکز است و عملاً امکان دستکاری اطلاعات وجود ندارد.
بنابراین ترکیب تأمین مالی جمعی با بلاکچین میتواند راهحلی باشد که هم خلأهای تأمین مالی در کشور را جبران کند و هم مسئله اعتماد عمومی را بهبود ببخشد.»
حاکمیت به تأمین مالی جمعی نگاهی محدود و توأم با ترس داشته است
فاطمی در پایان درباره نگاه حاکمیت به مفهوم تأمین مالی جمعی و نقش چنین برنامههایی در تغییر یا بهبود نگرش حاکمیت گفت: «حاکمیت به تأمین مالی جمعی نگاهی محدود و توأم با ترس داشته؛ چراکه ریسک شکست در این طرحها متوجه افراد زیادی است و کنترل این موضوع میتواند او را به چالش بکشد. بسیاری از ظرفیتهای تأمین مالی جمعی نظیر تأمین مالی جمعی بدهیمحور در ایران فعال نشده که توجیه آن مسئله غیرشرعیبودن آن است. در حالی که این مسئله با بهرهگیری از عقود مبادلهای کاملاً قابل حل است، همانطور که در شبکه بانکی نیز بسیاری از تأمین مالیها به همین روش انجام میشود. از این منظر برنامه کارویا میتواند تا حد مناسبی نگاه مثبت حاکمیت را به تأمین مالی جمعی معطوف سازد البته اگر ویژگیهای ذیل را داشته باشد:
- پخش برنامه استمرار داشته باشد.
- تجربههای موفقیت و شکست در برنامه مطرح و علل آن به مخاطب تفهیم شود.
- فرایند انتخاب طرح در عین بهرهگیری از ارزیابی موشکافانه به شکلی باشد که برای کارآفرینان دافعه ایجاد نکند.
- صندوق نوآوری و شکوفایی نیز نگاه حمایتی به سکوهای تأمین مالی جمعی نیز داشته باشد.»