پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
امیرعباس امامی؛ دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس / این روزها فضای رسانهای پر است از تعریف و تمجید از یک فنّاوری انقلابی به نام بلاکچین. جملاتی شبیه به اینکه این فنّاوری زندگی آینده را متحول خواهد کرد یا بیتکوین با تمام شگفتیهایش تنها یکی از کاربردهای بلاکچین است، زیاد به گوش میرسد.
اخیراً نیز مجمع جهانی اقتصاد پیشبینی کرده است تا چند سال آینده ۱۰ درصد تولید ناخالص جهان از طریق بلاکچین مدیریت میشود؛ اما بد نیست ببینیم این اکسیر جادویی واقعاً چیست؟ آیا این طاووس زیبا، پای زشتی هم دارد؟ اصلاً مزیت اصلی این فنّاوری کجاست و پیامدهای مثبت و منفی اقتصادی آن چیست؟ در این نوشتار کوتاه، گرچه نمیتوان به تمام ابعاد شناختهشده این موضوع پرداخت، اما سعی شده است به موارد مهم اشاره شود.
در ابتدا ببینیم بلاکچین چیست، بلاکچین معروفترین و فراگیرترین فنّاوری پیادهسازی مفهومی به نام فنّاوری دفترکل توزیعشده (Distributed Ledger Technology) است؛ بنابراین همین ابتدا باید توجه کرد تکنولوژیهای دیگری نیز برای پیادهسازی مفهوم دفترکل توزیعشده وجود دارد. بااینحال در ادامه، به دلیل فراگیری استفاده از کلمه بلاک چین، هر جا از این عبارت استفادهشده منظور همان مفهوم عام دفتر کل توزیعشده است و نه معنی خاص و فنی بلاکچین.
برای شروع شاید مهمترین سؤال این باشد که اساساً فنّاوری بلاکچین قصد حل چه مسئلهای را دارد؟ در پاسخ میتوان گفت هر جا برای ایجاد اعتماد بین افراد، به شخص سومی نیاز باشد که بتواند با تجمیع انحصاری اختیار، قدرت و اطلاعات، مشکل اعتماد افراد به یکدیگر را حل کند، بلاکچین راهحل جایگزینی برای آن است. مثال متداول این موضوع، سیستم مالی و نقل و انتقالات مالی است. در سیستم سنتی، بانکها بهعنوان شخص سوم مورد اعتماد، نقش واسطه تبادلات مالی را بازی میکنند، نقشی که میتوان آن را به بلاک چین واگذار کرد. مثال دیگر، سیستم رأیگیری است. مکانیزه سنتی یک انتخابات بر اساس اعتماد به یک سیستم رأیگیری متمرکز است. در اینجا هم میتوان این سیستم را بر پایه بلاکچین طراحی و بدون نیاز به یک سیستم متمرکز، اطمینانی حتی فراتر را برای رأیدهندگان تضمین کرد، اما اساس این فنّاوری چیست و چگونه کار میکند؟
اساس فنّاوری بلاکچین بر توزیع پایهگذاری شده است. درواقع بلاک چین چیزی نیست جز توزیع (دموکراتیک) اطلاعات، اختیار و قدرت بین ذینفعان یک شبکه. از جهت عملیاتی، یعنی پردازش اطلاعات بهمنظور صحتسنجی و سپس ذخیره اطلاعات در شبکه، به صورت غیرمتمرکز انجام میشود. برای مثال تصور کنید بهجای اینکه تراکنشهای افراد به صورت متمرکز در مرکز شتاب ارزیابی و ذخیره شود، این کار در شبکه گستردهای از سرورها انجام پذیرد.
درواقع بهجای یک مرکز شتاب، صدها و هزاران مرکز شتاب بر اساس یک پروتکل مشخص، نسبت به بررسی، صحت سنجی، ذخیره و بهروزرسانی پایگاه دادههای خود اقدام کنند. بد نیست بهعنوان یک موضوع جانبی در این مثال به این نکته اشارهکنیم که در اینجا یک تفاوت فنی وجود دارد. تراکنشها در شبکه شتاب به صورت تکبهتک ارزیابی و ذخیره میشوند، درحالیکه مثلاً در بیتکوین به دلیل یک سری الزامات فنی اینگونه نیست. در بیتکوین چندین تراکنش بهصورت یکجا و همزمان بررسی و در صورت صحت، در یک فایل با حجم محدود (در بیتکوین یک مگابایت) لیست و این فایل بهعنوان یک بسته (بلاک) ذخیره میشود.
به دلیل اینکه هر بلاک دارای یک شماره شناسایی منحصربهفرد به نام (هَش) است و این هش یکی از اطلاعات ذخیرهشده در بلاک بعدی است، عملاً بلاکها به صورت دیجیتالی به یکدیگر متصل میشوند و وجهتسمیه اصطلاح زنجیره بلوکی نیز همین واقعیت است؛ اما سؤال مهم بعدی این است که این کار چه خاصیتی دارد و اصلاً مزیت این سیستم غیرمتمرکز در مقایسه با سیستمهای متمرکز فعلی چیست؟
میتوان گفت انحصار زدایی و جلوگیری از سوءاستفاده انحصارگر از تجمیع اختیار (اختیار تغییر در قوانین و قواعد پروتکل یا محتوای شبکه)، تجمیع قدرت (به معنی اعمال محدودیت ارائه خدمات، تمرکز قدرت پردازش، ذخیرهسازی و…) و تجمیع اطلاعات (به مفهوم دسترسی به اطلاعات، امکان نقض حریم خصوصی، فروش آن به اشخاص دیگر و…) مهمترین و اساسیترین مزیت فنّاوری بلاکچین است. درواقع در مثال بانکی فوق، اولاً، هرگونه تغییری در قواعد و قوانین حاکم بر شبکه باید با اجماع یا حداقل موافقت اکثریت ذینفعان شبکه صورت گیرد (توزیع اختیار)، ثانیاً، به دلیل اینکه تمام تراکنشها و حسابها در تعداد زیادی سرور مرتبط با یکدیگر پردازش و طی مکانیزه اجماعی اعتبار دهی و ذخیره میشوند، هیچ سروری امکان اعمال محدودیت، دستکاری و سوءاستفاده نخواهد داشت و عملاً هر سرور در هرلحظه در حال کنترل تمام سرورهای دیگر است (توزیع قدرت).
ثالثاً، با رمزنگاری و توزیع اطلاعات در تمام شبکه علاوه بر اینکه هیچ سروری به اطلاعات محرمانه کاربران دسترسی ندارد، هیچ قدرت انحصاریای نیز تمام اطلاعات را در اختیار ندارد توزیع اطلاعات. در این شرایط عملاً امکان تبعیض، سوءاستفاده، تقلب و دستکاری اطلاعات وجود ندارد. از دید اقتصادی، نفس این انحصار زدایی و ایجاد این مکانیزه اعتماد و اطمینان غیرمتمرکز، اثرات فراوانی در کاهش هزینههای تراکنش (Transaction cost) دارد. توجه کنید هزینه تراکنش به مفهوم تمام هزینههای انجام یک معامله و مبادله، مفهومی فراتر از هزینههای مستقیم انجام تراکنش است.
اما مزیتهای بلاکچین به موارد فوق محدود نیست. امنیت، به مفهوم عدم امکان حملات مخرب توسط هکرها به شبکه، به دلیل توزیعشدگی سرورها و همچنین در دسترس بودن دائم شبکه به دلیل بیتأثیر بودن خرابی برخی سرورها، از دیگر مزیتهای فنّاوری بلاک چین است که اثرات اقتصادی قابلتوجهی دارد. «شفافیت» مزیت دیگر پلتفرمهای بلاکچینی است؛ یعنی تمام ذینفعان به تمام محتوای شبکه دسترسی دارند.
برای مثال در بیتکوین یا اتریوم هرچند مشخص نیست حسابها برای چه کسانی است اما تمام افراد امکان مشاهده جزئیات تراکنشها رادارند. البته سطوح و میزان دسترسی در پروتکلهای مختلف متفاوت و قابلتعریف است. یکی دیگر از مزیتهای بلاکچین در برخی کاربردها، کاهش هزینههای مستقیم شبکه است، گرچه این مسئله عمومیت ندارد. بهعنوان آخرین مزیت میتوان گفت این فنّاوری، همانند سایر تکنولوژیها بستر مناسبی برای کارآفرینی و ایجاد ارزش و درآمد برای طیف وسیعی از ذینفعان از توسعهدهندگان تا کاربران نهایی فراهم میکند و البته طبعاً میتواند باعث حذف برخی مشاغل و کسبوکارها نیز شود.
اما پای زشت این طاووس کجاست؟ بازیابی و بازگردانی (Recovery and Revocation)، مقیاسپذیری (Scalability)، کارآیی از جهت زمانی و هزینهای (Efficiency)، ناشناسی (anonymity)، مصرف انرژی و حملات مخرب درونشبکهای مثل حمله ۵۱ درصد، برخی از مهمترین نقاط ضعف این فنّاوری هستند.
بهطور خلاصه منظور از بازیابی عدم امکان بازیابی کلید خصوصی، بهعنوان مجوز دسترسی فرد به اطلاعات یا اعتبار خود در شبکه است؛ یعنی اگر فردی مقداری بیتکوین داشته باشد و کلید خصوصی خود را گم کند، دسترسی و امکان انتقال تمام اعتبار بیت کوینی موجود در آدرس خود را از دست خواهد داد و این کلید قابل بازیابی مجدد نیست. بازگردانی به معنی عدم امکان بازگرداندن یک تراکنش است؛ یعنی اگر فردی تراکنشی را اشتباه تأیید کند امکان بازگرداندن و لغو تراکنش، پس از تأیید شبکه وجود ندارد.
مقیاسپذیری اشاره به تعداد تراکنش شبکه در هر ثانیه دارد. به دلیل محدودیتهای فنی، در حال حاضر اغلب شبکههای عمومی بلاکچینی در مقایسه با سیستمهای متمرکز نمیتوانند از تعداد مناسبی از تراکنشها پشتیبانی کنند. این مسئله باعث مشکل بعدی یعنی کارآیی میشود. بهطورکلی تغییر اطلاعات در یک شبکه بلاکچینی نیاز بهصرف هزینه و زمان بسیار بالاتری در مقایسه با یک بانک اطلاعاتی متمرکز دارد و این مسئله کارآیی شبکه را در مقایسه با سیستمهای سنتی در وضعیت پایینتری قرار میدهد.
مورد بعدی مربوط به ناشناسی افراد در شبکه است. این مسئله گرچه در برخی زمینهها و در راستای حفظ حریم خصوصی قابل دفاع و مطلوب است، اما در بسیاری موارد دیگر زمینه مناسبی را برای پولشویی، فرار مالیاتی و معاملات غیرقانونی فراهم میکند. مصرف انرژی شبکههای بلاکچینی نیز به معنی مصرف برق سرورهای شبکه (نودها) برای بررسی و تأیید تراکنشها است که در شبکه بیتکوین اصطلاحاً به آن اثبات کار (Proof of Work) میگویند. حملات ۵۱ درصد نیز به مفهوم تمرکز بیش از ۵۰ درصد قدرت پردازش شبکه در اختیار یک گروه است که در این صورت میتوانند در شبکه اختلال ایجاد کنند.
درمجموع به نظر میرسد، در آیندهای بسیار نزدیک پیشرفت فنّاوری، در کنار بلوغ قانونگذاری، مشکلات و چالشهای این فنّاوری را تا حد بسیار زیادی حل خواهد کرد و مسائل فوق مانعی در مسیر فراگیری این فنّاوری نخواهد بود.
در این خصوص ذکر این نکته ضروری است که هرچند ممکن است گاهی منفعت مالی مستقیم یک سیستم غیرمتمرکز کمتر از یک سیستم متمرکز باشد، به دلیل منافع غیرمستقیم اقتصادی-اجتماعی این سیستمها، احتمالاً در بلندمدت، جوامع، تمایل بیشتری بهجایگزینی سیستمهای متمرکز با نوع بلاکچینی آنها خواهند داشت.
منبع: دنیای اقتصاد