پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
وام دادن به استارتآپ خیانت است!
رضا قربانی، سردبیر ماهنامه عصر تراکنش؛ روزنامه فرهیختگان / اخیرا دولتیها به این نتیجه رسیدهاند که وام دادن به استارتآپ خیانت به آنهاست! این حرف درستی است و دولت برای درک آن هزینه زیادی از جیب مردم پرداخت کرده است. کسانی که امروز میگویند نباید به استارتآپ وام بدهند همان کسانی هستند که در سالهای گذشته به دو هزار استارتآپ وام دادند و بسیاری از آنها شکست خوردند و امروز موعد بازپرداخت همان وامها فرا رسیده است.
دیروز دولت فکر میکرد با پول میتوان کارآفرینی کرد و امروز فهمیده که با وام نمیشود کارآفرینی کرد. همزمان با این نتیجهگیری متاسفانه دولت در حال آزمون ایده دیگری است.
این بار این ایده بسیار خطرناکتر است و آثار وحشتناکی بر اقتصاد ایران خواهد داشت. این بار دولت به این نتیجه رسیده که باید یونیکورن یا تکشاخ ایجاد کند. دولتیها این بار فهمیدهاند که ما در ایران تکشاخ نداریم. در دنیای استارتآپ به استارتآپی که ارزش آنها به بیش از یک میلیارد دلار میرسد یونیکورن یا تکشاخ میگویند.
دولتیها زمانی فکر میکردند که ما در ایران استارتآپ نداریم و خوب است استارتآپ خلق کنیم. راه آن را هم وام دادن به افراد علاقهمند میدانستند. حالا به این نتیجه رسیدهاند که ما تکشاخ نداریم و باید تکشاخ بسازیم و راه تکشاخ ساختن را هم احتمالا پرداخت وامهای کلان این بار به یکی دو کسبوکار شناخته شده میدانند. با این دستفرمان دولت مدام از چاله به چاه میافتد و چون پولهایی که صرف آموزش مدیران دولتی میشود از جیب آنها نمیرود. این دور باطل هرگز به پایان نمیرسد. آیا وظیفه دولت وام دادن است؟
در رابطه با اکوسیستم استارتآپی وظیفه دولت چیست؟ آیا وظیفه دولت ایجاد هیجان در نسل جوان برای کارآفرینی است؟ آیا وظیفه دولت پرداخت وام است؟ آیا وظیفه دولت حمایت از برخی نورچشمیهاست. به این امید که بتوانیم در بازار تکشاخها حرفی برای گفتن داشته باشیم؟ دولت دقیقا چه کار باید بکند؟ چرا هر کسی در صندلیهای دولتی مینشیند با اندکی بالا و پایین دقیقا همان کارهایی را انجام میدهد که پیشینیان او انجام دادهاند؟ چرا دولت احساس میکند خیلی سریع باید به نتیجه برسد؟ چرا دولت فرصت کافی ندارد که مستندهای دقیق و مفصل بنویسد و مدیران دولتی مدام یا مشغول سخنرانی هستند یا بازدید از نمایشگاهها و دفاتر کار نورچشمیها؟
شروع اقتصاد دولتی
واقعیت این است که متاسفانه اگر تاریخ معاصر ایران را مرور کنیم درمییابیم که دولت نقش مهمی در اقتصاد داشته است. دولت در زمان رضاخان شروع به بزرگ شدن کرد و نسل افرادی به نام کارمند از همان زمان شکل گرفت. بعدها و در زمان محمدرضا پهلوی با سرازیر شدن درآمدهای نفتی، دولت دارای پول فراوان شد. پول جذابیت دارد و به مرور برخی با نوشتن برنامه و «پروگرام» سعی کردند مسیرهایی برای هزینه ایجاد کنند. دولت شروع کرد به ایجاد ساخت تاسیسات بزرگ و صنعتی. در برخی موارد بسیاری از صنایعی که در ایران ایجاد شد، نه پیشنیازهای آن رعایت شده بود و نه از منظر اقتصادی به صرفه بود که به سراغ این صنایع برویم. منتها دولت وارد مسابقهای شده بود که میخواست نشان دهد که چه کارهای بزرگی میتواند انجام میدهد.
غلبه تفکر چپ و سوسیالیستی بر نویسندگان و روشنفکران ایرانی هم به این موضوع دامن میزد. به مرور دولت به بزرگترین کارفرمای مردم تبدیل شد و بخش زیادی از مردم در حال کار کردن برای دولت بودند. اندک کسبوکارهای خصوصی هم که شکل گرفته بود ناچار بودند رابطه تعریف شده و مشخصی با دولت داشته باشند. بعد از انقلاب نیز متاسفانه این روند ادامه یافت و بعد از دوران دفاع مقدس و در دوران سازندگی نیز دولت نقش مهم خود در مناسبات اقتصادی را حفظ و در برخی موارد تشدید کرد.
از منظر فرهنگی هم مردم، دولت را جیب بزرگی میدانستند که تا جایی که میتوانند باید از آن برداشت کنند. متاسفانه به مرور شاهد طبقهای بودیم که سعی میکردند از طریق رانتهای اطلاعاتی از کیسه دولت چیزی برای خود بردارند. دولت هم خود را در موقعیتی میدید که میتواند به هر جایی که بخواهد وام بدهد. اکنون که دولت به این نتیجه رسیده که وام دادن به استارتآپ خیانت به آنهاست متاسفانه باز در حال آزمون ایدهای دیگر است که آثار زیانبار آن هم یکی دو سال دیگر مشخص میشود.
متاسفانه دولت احساس میکند باید کاری کند و مشکل اینجاست که نمیداند باید چه کار کند. از زمان مشروطه تا به امروز اگر تاریخ را مرور کنیم میبینیم که دولتها در ایران بهطور کلی بر مبنای آزمون و خطا حرکت کردهاند. در همه این سالها حداقل انتظار از دولت این بوده که با تدوین مستندات حقوقی و قانونی و بهروزرسانی مرتب آنها حدوحدود کار قانونی و مرز آن با کار غیرقانونی را مشخص کند. انتظار از دولت این بوده که با کمک مستندات مکتوب، نه سخنرانیهای پیدرپی بگوید که از منظر دولت کسبوکارها به چه حوزههایی نمیتوانند ورود کنند.
حتی اینکه کسبوکارها به چه حوزههایی میتوانند ورود کنند و باید ورود کنند هم در حیطه انتظارها از دولت نیست. دولت نه استراتژیست خوبی برای کسبوکارهاست و نه میتواند به آنها راهنمایی عملی بدهد. دولت بهترین کاری که در زمینه رشد کسبوکارها باید انجام دهد این است که خطوط قرمز را مشخص کند. دولت باید مشخص کند که کدام عرصهها از کسبوکار غیرقانونی است.
دولت باید قوانین بیمه و مالیات را شفاف و روشن اعلام کند. استارتآپ که جای خود دارند، امروز قوانین بیمه و مالیات در رابطه با کسبوکارها هم گنگ است.
این که دولت به این نتیجه رسیده که نباید وام بدهد نتیجه مبارکی است که تا به امروز هزینه زیادی از جیب مردم صرف آن شده است. کاش دولت نخواهد در چند سال آینده از جیب مردم هزینه کند و ایده دیگری را بررسی کند. امیدواریم در سالهای آینده دولت مستندات بیشتری در زمینه فعالیت کسبوکارها منتشر و شوکهای کمتری به دنیای کسبوکار وارد کند.
در معاونت فناوری رئیس جمهور افراد متوهمی حضور دارند.