راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

از بابِل تا بیت‌کوین / چطور وجه مورد مبادله از بابِل باستان تا بیت‌کوین تغییر کرده است؟

ماهنامه عصر تراکنش / تاریخ خیلی کوتاه پول به روایت دیوید برچ در کتاب «قبل از بابل، فراتر از بیت‌کوین: از پولی که ما می‌شناسیم تا پولی که ما را می‌شناسد».

برای دانستن اینکه نظام‌های مالی و پولی در آینده چطور پیش می‌روند، باید بدانید که تحولات تاریخی پول چطور شکل گرفته است. ما نمی‌توانیم آن‌گونه که در گذشته به پول نگاه می‌کردیم، نگاه کنیم. آشنایی با مفهوم پول در آینده برای فعالان اقتصادی و صاحبان کسب‌وکارها بسیار مفید خواهد بود. دیوید برچ، نویسنده و سخنران سرشناس انگلیسی در کتاب «قبل از بابِل، فراتر از بیت‌کوین» به موضوعی می‌پردازد که در سال‌های گذشته کمتر به آن پرداخته شده است؛ پول! همیشه درباره این صحبت کرده‌اند که چگونه پول را مدیریت کنیم، اما کمتر درباره خود ماهیت پول صحبت شده است. چند سالی است که برخی شروع کرده‌اند به کندوکاو در گذشته پول و تغییر ماهیت پول. دیوید برچ مدیریت شرکتی به‌نام شرکت مشاوره «هایپریون» را بر عهده دارد. او مشاور شرکت‌های مختلف فناوری بوده است. اندرو هالدین و برت کینگ بر کتاب برچ مقدمه نوشته‌اند. هالدین، رئیس اداره تحلیل و آمار پولی بانک مرکزی انگلستان است و کینگ هم در ایران حسابی شناخته‌شده است. در ادامه بخشی از مقدمه کتاب برچ را می‌خوانید.

پول در حال تغییر کردن است و این کتاب به جایی پرداخته است که فناوری پول ممکن است ما را در آینده به آنجا ببرد. فناوری فهم ما را از پول از یک امر فیزیکی به بیت‌هایی غیر قابل دیدن از اطلاعات تغییر داده است. با ورود کارت‌های هوشمند، تلفن‌های همراه و بیت‌کوین، ایجاد شکل‌های جدیدی از پول نسبت به هر وقت دیگری ساده‌تر شده است. اساسا پول به طرز تفکیک‌ناپذیری به هویت‌های ما ربط پیدا کرده است. کارت یا تلفن شما می‌تواند شما را از نظر امنیتی شناسایی کند و نیز اطلاعات شما را قادر سازد که به پول شما مرتبط شوند. (مثلا کارت‌های امتیازدهی فروشگاه‌ها را در نظر آورید.) برای درک همه اینها و دریافتن اینکه شما در آینده به کجا ممکن است بروید، ابتدا باید نگاهی به عقب انداخت و تاریخ کاملی از پول را که هزاران سال را دربر می‌گیرد، نگاه کرد. شواهدی را می‌توان از گذشته نزدیک یا باستانی، برای آینده احتمالی مشاهده کرد. از اینها گذشته، همه «آینده» از امروز شروع نمی‌شود. برای نمونه، ممکن است این استدلال مطرح شود که آینده پول، پیش از سال 1971 میلادی شروع شده است؛ زمانی که پول به‌جای اینکه دیگر با پشتوانه نوعی کالا منتشر شود، شروع کرد به منتشر شدن با پشتوانه اعتبارش. در این نقطه، پول به تعدادی از بیت‌ها تبدیل شد.

[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

معرفی کتاب

نام: قبل از بابل، فراتر از بیت‌کوین: از پولی که ما می‌شناسیم تا پولی که ما را می‌شناسد

نویسنده: دیوید برچ

مقدمه: اندرو هالدین و برت کینگ

انتشارات: شرکت انتشارات لندن

تاریخ انتشار: 2017

تعداد صفحه: 288 صفحه

[/mks_pullquote]

 

با نگاه کردن به عقب‌تر، یعنی جهان قبل از پول نقد و بانک‌های مرکزی، ما چندین «واحد پولی» را می‌بینیم که در سطح جوامع کار می‌کنند و نیز استفاده از مبادله پایاپای را مشاهده می‌کنیم. جدیدترین فناوری‌ها پول را به جایی بازمی‌گرداند که از آن برخاسته؛ یک جایگزین برای حافظه، برای ضبط دیون ناشی از بدهی متقابل در چندین جامعه که با هم وجه مشترک دارند. با این حال، در این زمانه پول، هوشمند خواهد بود. پول است که ارزش‌های جوامعی را که آن را تولید می‌کنند، منعکس می‌کند. پول آینده خواهد دانست که کجا ایستاده است، چه ‌کسانی از آن استفاده می‌کنند و آنها به چه دلیل از آن استفاده می‌کنند.

 

آینده پول

مردم هر روز از پول استفاده می‌کنند و هنوز در فهم آن مشکل دارند. آن تجربه اقتصادی که به‌عنوان پول‌محوری شناخته می‌شود ـ محدود کردن عرضه پول به‌منظور کنترل تورم ـ وقتی آشکار می‌شود غیرممکن است تعریف دقیقی از عرضه پول ارائه شود، رها شده است. مفهوم نرخ‌های بهره منفی که به‌وسیله برخی از بانک‌های مرکزی مدرن ارائه شده، آنهایی را سردرگم می‌کند که فکر می‌کنند پس‌اندازکنندگان باید برای صرفه‌جویی تشویق شوند.

باید طبیعت این ابزار اساسی اقتصادی، یعنی پول را به‌طور گسترده‌ای بررسی کرد. پول طی دوره‌های مختلف خود را با نیازهای جامعه و اقتصاد هماهنگ کرده است. این تغییرات اغلب به این دلیل اتفاق افتاده است که شکل‌های قبلی پول بیش از اندازه غیر قابل انعطاف بوده‌اند. در قرون وسطی، سکه‌های فلزی با اسکناس‌هایی که قابل مبادله بودند، تکمیل شدند؛ برای اینکه تجارت طولانی‌مدت آسان‌تر شود. کارت‌های اعتباری و نقدی جایگزین فرایند پرزحمت نقد کردن چک‌ها شدند.

پول ممکن است دوباره تغییر کند. پول نقد باید تضعیف شود تا از بین برود و همین‌طور هم خواهد شد. آینده نه به کارت‌های پلاستیکی،‌ بلکه متعلق به تلفن‌های همراه است. در کنیا،‌ صدها کسب‌وکار شامل شرکت‌های پیشرو، پذیرفته‌اند که پرداخت پول را از طریق یک نظام بر پایه موبایل انجام دهند که به «ام‌پِسا» شناخته شده است (پسا در زبان سواحیلی به معنی «پول» است). بیش از دوسوم بزرگسالان از این نظام استفاده می‌کنند. با کارت‌های پرداخت پول، شما به خرده‌فروشان پول می‌پردازید. با تلفن‌های همراه، افراد می‌توانند به یکدیگر پول بپردازند و این کار، همه‌چیز را تغییر می‌دهد.

به‌علاوه، آینده می‌تواند شاهد خرید «بدون اصطکاک» باشد. یک ماشین «اوبر» می‌گیرید و نقل‌وانتقال پول با راننده وجود ندارد. این اپلیکیشن از قبل جزئیات کارت اعتباری شما را دارد. وقتی ماشین را ترک می‌کنید، فقط در را می‌بندید و سپس یک ایمیل با جزئیات صورت‌حساب دریافت می‌کنید. همین کار ممکن است در آینده در سوپرمارکت‌ها انجام شود. همان‌طور که از مغازه خارج می‌شوید، یک دستگاه بارکدخوان جزئیات خریدهای شما را ثبت خواهد کرد و از حساب بانکی‌تان پول را کسر می‌کند.

همه اینها امکان‌پذیر است. سوال این است که چه‌ کسی کنترل این پول الکترونیکی را در دست دارد. در آینده، جوامع به‌جای کشورها منتشرکنندگان عادی ارزها خواهند بود. این جوامع می‌توانند بر اساس شهرها شکل گرفته باشند؛ یا خصوصیات مشترکی مانند مذهب مشترک یا حتی علاقه و اشتیاق به یک تیم ورزشی.

همه این واحدهای پولی رقیب یکدیگر می‌توانند ارزش‌های متفاوتی داشته باشند. به‌طور نظری، این امر نباید مساله‌ای پیش بیاورد. نرم‌افزاری که در تلفن‌های همراه و در سیستم‌های پرداخت خرده‌فروشان هست، به‌طور مستمر می‌تواند نرخ مبادله درست را محاسبه کند و ارقام صورت‌حساب را با آنها مطابقت دهد، اما پول، هم یک وسیله برای مبادله است و هم یک وسیله برای ذخیره کردن ارزش. اگر تعداد گوناگونی از واحدهای پولی الکترونیکی غیررسمی و رقیب یکدیگر هم وجود داشته باشد، همین امر صادق است.

اینکه برخی جوامع وسوسه شوند انتشار واحد پولی را ادامه دهند، مطمئنا خیلی خوب است، اما این واحدهای پولی الکترونیکی ممکن است به کاهش ارزش سریع مبتلا شوند. برخی از واحدهای پولی ممکن است جریان نقدینگی خیلی کمتری از بقیه واحدهای پولی داشته باشند. اینجا ممکن است حتی شکافی بین قیمت‌های خریدوفروشی باشد که افراد با آنها ارز را مبادله می‌کنند. خرده‌فروشان ممکن است از پذیرش چنین واحدهای پولی سر باز بزنند. در بهترین حالت، ممکن است بحث‌های زیادی درباره این واحدهای پولی در میان مصرف‌کنندگان آنها وجود داشته باشد. بانک‌های مرکزی تمایلی ندارند که کنترل روی عرضه پول را که تاثیرات جدی روی مدیریت اقتصادی دارد، از دست بدهند. باید دید آیا همان‌طور که پیش‌بینی می‌شود، آنارشیسمی هم خواهد بود یا خیر.

 

نقطه شروع کتاب

وقتی من در خانه‌ام برای اولین بار به‌منظور ایراد یک سخنرانی در ژانویه سال 2015 به «تِد اکس ورکینگ» (مجموعه همایش جهانی با شعار «ایده‌ها ارزش گسترش دارند») دعوت شدم، تصمیم گرفتم به موضوع پول بپردازم. من طی دهه‌ها خیلی زیاد درباره نقل‌وانتقال در درگاه‌های الکترونیکی پرداخت پول کار کرده بودم و به‌دلیل اینکه بیت‌کوین به موضوعی برای یک مکالمه بین نخبگان تبدیل شده بود،‌ فکر کردم به‌عنوان آینده پول، آن موضوع را برای سخنرانی انتخاب کنم. به‌طور مشخص‌تر، من برگشته بودم به تلاش برای کشف این مفهوم که فناوری ممکن است پول را به گذشته خود بازگرداند؛ به نسخه‌ای محلی‌تر و متنوع‌تر از پول که ما به آن عادت داشتیم؛ چیزی که در کتاب قبلی‌ام به نام «هویت پول جدید است» (سال 2014) به آن پرداخته بودم. وقتی پس از آن، برای تهیه یک مقاله درباره آینده پول برای شماره ژوئیه 2015 مجله «کینگز ریویو» دعوت شدم، ایده‌های سخنرانی «تد اکس» را گسترش دادم تا یک مقاله دوقسمتی بنویسم و سپس دست به کار شدم تا از آن مقالات به‌عنوان نقطه شروع این کتاب استفاده کنم.

من که از کتاب مشهور «زندگی اجتماعی پول» نوشته نایجل داد، جامعه‌شناس، برای ارزیابی تاثیرات متقابل درخت تکاملی و فناورانه پول و زمینه اجتماعی آن الهام گرفته بودم، فکر می‌کردم جالب خواهد بود به ایده‌هایم از منظر علوم اجتماعی در پیوند با پیش‌بینی فناوری نگاه شود تا چشم‌اندازی ایجاد شود که از خلال آن بتوان دریافت که فناوری، پول را به کجا می‌برد.

در یک سطح، به این سوال نمی‌توان پاسخ داد، چون خط سیر فناوری ابزاری است که مدعی است بهتر از هر وقت دیگری است. اینکه چطور جامعه از این ابزار استفاده می‌کند یک موضوع به‌کلی متفاوت است. درباره پول باید به روشی مفید و ساختاری فکر کرد تا بتوان به ایده‌هایی دست یافت درباره اینکه چطور ما ـ به‌عنوان جامعه ـ باید از ابزارهای جدیدی استفاده کنیم تا پول را متحول کنیم.

کسی ممکن است در عین حال که در قبال ابزارها بی‌طرف است، استدلال کند فناوری مسیری به سمت یک جامعه خاص ایجاد کرده است. با در نظر گرفتن اینکه چنین مسیری به‌شدت به سمت تمرکززدایی، توزیع و کم کردن سراسری قدرت دولت است، این امکان وجود دارد که خروجی چنین جامعه‌ای یک انسان‌شناسی اجتماعی باشد که به ما قدرت پیش‌بینی آینده پول را می‌دهد. در آینده پول، ما به پول‌های جوامع دارای اشتراک گذشته برخواهیم گشت؛ پول‌هایی که هوشمند خواهند بود، دارای ارزش هستند و ما را می‌شناسند، به‌جای اینکه ما آنها را بشناسیم.

 

دنیای بعد از استاندارد طلا

اینجا، دم‌دست من، داستانی است که به‌طور اتفاقی با آن مواجه شدم؛ این داستان یک روایت اصلی (یک نفر با داروی بی‌هوشی به خواب می‌رود و یک قرن بعدتر به دنیا می‌آید تا به‌دنبال یک جامعه الگو بگردد، آن‌گاه درمی‌یابد که این جامعه تمامش یک رویا است) دارد که سخت است با چشمان دنیای مدرن خوانده شود، چون جامعه کاملی که نویسنده مجسم می‌کند، یک ابردولت کمونیست است که شبیه «دیزنی‌لند»ی به نظر می‌رسد که به‌وسیله استالین اداره می‌شود. هر کسی برای دولت کار می‌کند و بنابراین برنامه‌ریزان دولتی می‌توانند تولید را به حداکثر برسانند که بدین ترتیب «ناکارآمدی» بازار آزاد از بین می‌رود.

زمانی در وسط این روایت، به مسافر زمان از سوی میزبانش، دکتر لته مهربان، در دوران مدرن گفته می‌شود که پول نقد دیگر وجود ندارد. در عوض، مردم از «کارت‌های اعتباری» استفاده می‌کنند؛ این امر مرا بیشتر تحت تاثیر قرار می‌دهد تا وضعیتی غیرمعمول که در وضعیتی آرمانشهری وجود دارد؛ وضعیت‌هایی آرمانشهری که همان‌طور که نایجل داد مشاهده کرده، از «جمهوری» افلاطون تا سریال «پیشتازان فضا»، به نظر می‌رسیده، نه‌تنها اصلا شامل پول نبوده، بلکه باید ژتون و کد شخصی رایانه‌ای را هم در مورد آنها فراموش کرد.

در حالی که نویسنده این داستان صحبتی از تلفن، اینترنت،‌ هواپیما یا اقتصاد دانش‌محور نمی‌کند، پیش‌بینی‌های بصیرانه‌ای از تکامل پول ارائه می‌کند. وقتی درباره یک آمریکایی که می‌خواهد به برلین برود، صحبت می‌شود، آن دکتر مهربان به این اشاره می‌کند که چقدر وضعیت همراه با آسایشی است اگر به‌جای ارزهای خارجی از کارت‌های اعتباری استفاده شود؛ «دکتر جواب داد: یک کارت اعتباری آمریکایی. این کارت‌ها به همان اندازه خوب است که طلای آمریکایی قبلا خوب بود.»

در این داستان دنیای بعد از پایان استاندارد طلا برای دلار خیلی عالی توصیف شده است. با این حال، فکر می‌کنم هیجان‌انگیزترین نگاه به آینده پول در اواخر این کتاب آمده است؛ وقتی مسافران زمان از میزبان قرن بیست‌ویکمی خود می‌پرسند: «آیا کارت‌های اعتباری برای زنان همان‌طور صادر می‌شود که برای مردان؟» و پاسخ می‌آید: «مطمئنا.»

این پاسخ شاید برای شما یک متن ساده به نظر بیاید، اما اولین اشاره به یک کارت اعتباری است که من آن را در بخشی از یک روایت داستانی یافته‌ام. این کتاب نوشته ادوارد بلامی است و نامش «نگاه کردن به عقب، 2000-1887» است. این کتاب در سال 1886 نوشته شده است؛ یک قرن قبل از اینکه کارت اعتباری به نمادی بسیار مهم برای پول تبدیل شود و کتابی بود که در زمان خودش پرفروش شده بود. من نسخه دهه 1940 آن را جلوی خودم دارم؛ بنابراین می‌توانم بگویم که 60 سال بعد از آن نیز هنوز چاپ می‌شده است.

گفتمان پول در این کتاب مثالی فوق‌العاده از این است که چگونه داستان علمی ـ تخیلی درباره آینده نیست، بلکه درباره اکنون است. پاسخ «مطمئنا» به‌طور واضحی تمایل دارد خواننده دوره ویکتوریایی را شگفت‌زده کند؛‌ همچنان که پیش‌بینی تونل شیشه‌ای که وقتی باران می‌بارد، پیاده‌روها را پوشانده، آنها را شگفت‌زده می‌کرده است. در این کتاب من روایتی را باز خواهم کرد که خواننده معاصر را شگفت‌زده کند و مایلم این کار را (وقتی از فناوری به‌عنوان یک رانه برای تغییر و از زیرساخت‌ها به‌عنوان یک امر لازم برای آن استفاده می‌کنم) با پیروی از مثال بلامی و در نظر داشتن علوم اجتماعی برای پیش‌بینی‌هایم، انجام بدهم.

 

در جست‌وجوی یک حکایت

در قلب این حکایت، دو رابطه وجود دارد؛ یک رابطه بین فناوری پول و تکامل فناورانه وسیع‌تر از آن و نیز یک رابطه بین فناوری پول و شیوه‌ای که جامعه به پول فکر می‌کند. اگر بخواهیم از یک تجسم روشن برای تشریح این وضعیت استفاده کنیم، می‌توانیم بگوییم برای دانشمندان خیلی سخت است که جهانی را تصور کنند که با سازوکار ساعت کار کند، قبل از اینکه یک ساعت را ابتدا دیده باشند. به همین ترتیب، خیلی سخت است که به فناوری پول فکر کنند،‌ بدون اینکه با سازوکار پول از قبل آشنا باشند.

شما نمی‌توانید سکه‌ها را ابداع کنید، قبل از اینکه کسی از قبل ذوب کردن فلزات را ابداع کرده باشد، نمی‌توانید بدون ابداع چاپ، اسکناس را ابداع کنید، نمی‌توانید شرکت «وسترن یونیون» را قبل از تلگراف ایجاد کنید و روشن است که نظایر همین حکایت نیز جاری و ساری است، اما چه ‌چیزی می‌تواند فناوری زمان حاضر باشد که به ما درباره فکر کردن به پول آینده کمک کند؟ من تصور می‌کنم که بیشتر مردم به پول به‌عنوان اسکناس‌های یکصد دلاری و طلا در «فورت ناکس» (پایگاه ارتش آمریکا در کنتاکی)، اسکناس‌های 500 یورویی و کارت‌های پلاستیکی، اسکناس‌های 50 پوندی و بانک انگلستان فکر می‌کنند. این الگوی امروزی فکر کردن به پول است، خیلی دورتر از آن چیزی که سیاستمداران مورد نظر قرار می‌دهند. فکر می‌کنم عموم مردم در اشتباه هستند. ما همین حالا هم در آینده زندگی می‌کنیم، چون آینده پول از سال 1971 شروع شده است، یعنی زمانی که دولت آمریکا ارتباط بین ذخایر ارزی جهان با هر چیز فیزیکی (در آن مورد، طلا) را به‌کلی قطع کرد.

ما باید مدل‌های ذهنی خود از پول را اصلاح کنیم و با زمانه تطبیق بدهیم و شروع کنیم به کشف الگوهای آینده، یعنی هم آن را شکل بدهیم و هم ببینیم که ما را به کجا خواهد برد. قبل از اینکه ثبت تاریخ در بابِل باستان آغاز شود، پول وجود داشته است و پول وقتی که دیگر بیت‌کوین فراموش شده باشد، به وجود خود ادامه خواهد داد. اما پولی که مورد استفاده بابِلی‌ها قرار می‌گرفت، پولی که ما امروز مورد استفاده قرار می‌دهیم و پولی که در آینده مورد استفاده قرار خواهد گرفت، همه با هم متفاوت هستند. روشی که پول امروزه با آن کار می‌کند، پیامد تمهیدات و ساختارهای نهادی خاصی است، نه قانون طبیعت.

 

پاسخ 42 است

چندی پیش، مجله «آتلانتیک» فهرستی از 50 نقطه‌عطف بزرگ را از زمان اختراع چرخ تا سال 2013 منتشر کرد. آنها از دانشمندان، مورخان و متخصصان مختلف و مشهور فناوری خواسته بودند که فهرستی از اختراعات را رتبه‌بندی کنند و سپس آنها را بر اساس یک ویژگی کنار هم قرار دهند. رتبه اول، چاپ مطبوعات بود، اما آنچه توجه مرا جلب کرد، ظاهر شدن اسکناس کاغذی در رتبه 42 بود. این اتفاق مرا وادار کرد به این فکر کنم که در مبادلات بزرگ کالاها، جایگزینی اشیا با انواع مختلف ثبت کردن‌ها،‌ به گذشته‌های بسیار دور بازمی‌گردد و تا همین امروز ادامه یافته است؛ یعنی تا زمانه حاضر که بحث‌های جذابی درباره استفاده از کدگذاری برای مدیریت اوراق بهادار دیجیتالی انتشاریافته وجود دارد. آیا پول کاغذی همان‌قدر یک نقطه‌عطف فناورانه به‌حساب می‌آید که لوح‌های رُسی در زمان بابِل باستان به‌حساب می‌آمدند یا امروزه زنجیره بلوکی (در فناوری بیت‌کوین) شاید در دوران همه‌گیری اینترنتی به‌حساب می‌آیند؟

کنش و واکنش بین پول و فناوری پول پیچیده‌تر و دارای قابلیت فهم کمتری از آن چیزی است که شما ممکن است فکر کنید؛ فقط در نظر بگیرید که چقدر هر دوی این موارد در طول تاریخ تجربه اندوخته‌اند. این وضعیت همان‌طوری است که جِوونز از دوران ویکتوریایی در سال 1884 نوشته است:

«این یک بداقبالی برای آن چیزی است که شاید علم فناوری پولی نامیده شود؛ چیزی که تقریبا لازم است مطالعه‌اش به چند مقام رسمی محدود شود که در استخدام ضرابخانه‌های دولتی هستند. بنابراین ما به‌سختی می‌توانیم شاهد همان پیشرفت‌هایی باشیم که در تولید پول به‌عنوان شاخه‌ای از تولید در جایی که رقابت، وسیع و آزاد هست، وجود دارد.»

خب، این مربوط به آن موقع است و امروز، امروز است و وضعیت متفاوت. «علم فناوری پولی» در حال تبدیل شدن به یک شاخه مطالعاتی وسیع‌تر است و با ورود کارت‌های هوشمند، تلفن‌های همراه و بیت‌کوین، خلق پول خودتان و کار کردن با آن، ساده‌تر از هر زمان دیگری شده است. سال‌ها پیش، پسر من شروع به مبادله کالا از طریق آیفون خود کرده است و در این کار بصیرت و زبردستی‌ای به کار می‌گیرد که به اندازه مهارت و زبردستی دلالان ماهر وال‌استریت است. اکنون شما می‌توانید اپلیکیشن «بریکستون پاوند» را روی تلفن همراه هوشمند خود دانلود کنید و خریدوفروش را انجام بدهید. حتی همین حالا که من دارم این مطالب را می‌نویسم، بچه‌هایی در زیرزمین‌ها هستند که رویای «داج‌کوین»ها و «دراخما»های آینده را در سر می‌پرورانند.

 

دوره‌های پول

دنبال کردن خط‌ سیر پول طی زمان کار دشواری است؛ زمانی که فناوری‌های نوین در دهه 1960 ابداع شدند (مانند کارت‌های دارای نوار مغناطیسی) یا اتفاقاتی که در دهه 1860 افتاد (مانند دلار کاغذی آمریکا که به‌طور غیررسمی دارای ارزش و در سطح ملی شناخته‌شده بود)،‌ به‌علاوه فناوری‌هایی که هنوز به‌‌طور کامل ابداع نشده‌اند (مانند «سوارتز»). این‌طور به نظر من می‌رسد که خُرد شدن اعتباری، رکود، سقوط سال 2008 و بحران‌های متنوع بدهی و ارزی، بسیاری از افراد را مجبور می‌کند به پول، بانکداری و اقتصاد به طریقی فکر کنند که قبلا فکر نکرده‌اند. این اتفاقات پشت سر هم به این معنی هستند که مردم به‌جای استفاده از فناوری پول برای راه‌اندازی نسخه دیجیتالی پولی که همه ما برای یک نسل آن را داشته‌ایم، شروع به فکر کردن به این مساله کرده‌اند که از این فناوری برای به وجود آوردن انواع جدیدی از پول استفاده کنند.

وقتی اقتصاد به‌خوبی و سلانه‌سلانه به کار خود ادامه می‌دهد، همه (دست‌کم همه سیاستمدارانی که «مسئول» آن اقتصاد هستند) سوال درباره این را که پول چیست، بانک‌ها چه‌کار می‌کنند یا اثر مخرب تغییر فناوری چه ممکن است باشد، متوقف می‌کنند. من بیشتر عمر کاری خود را صرف نگاه کردن به شیوه‌هایی کرده‌ام که بانک‌ها، شرکت‌های پرداخت پول و دولت‌ها توسط آن از فناوری‌های جدید بهره می‌گیرند و بنابراین اغلب باید به این فکر می‌کردم که اقتصاد دیجیتال چطور تکامل خواهد یافت. پول یک جزء اساسی از این اقتصاد است؛ چنان که گویی احکام واحد پولی پس از دوران برتون وودز یک پدیده طبیعی یا آخرین مرحله از یک فرایند انقلابی هدایت‌شده است.

کریستین دسان، استاد دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد، می‌پرسد اگر سرمایه‌داری دوران صنعتی پیامد «طراحی دوباره» پول در قرن هفدهم بود، چرا ما بیشتر درباره طراحی پول بحث نمی‌کنیم و من از صمیم قلب با او موافقم. ما باید بیشتر در این‌باره بحث کنیم. ساختار بانک‌های مرکزی، بانک‌های تجاری و موسسات بین‌المللی که ما در حال حاضر داریم، ریشه در دوران دیگری دارند و باید تغییر کنند. ما در گذشته آنها را نداشتیم و در آینده نیز نخواهیم داشت.

[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

سکه‌های سومری

دیگر کسی به این سنگریزه‌ها نمی‌گوید سکه! منتها زمانی مردم سومر باستان برای مبادلات مالی خود از این ابزار استفاده می‌کردند. چه تضمینی هست در آینده این کاغذ‌هایی که ما به آن‌ها میگوییم اسکناس، به سرنوشت این سنگریزه‌ها دچار نشوند؟ به نظر می‌رسد باید مدل‌های ذهنی‌مان درباره پول را تغییر دهیم.

[/mks_pullquote]

 

گذشته: پول 1.0

اولین نوآوری بزرگ در دنیای امور مالی ـ بانکداری ـ متعلق به دورانی از پول است؛ پیش از زمان‌هایی که قابل ملاحظه باشند. یعنی ریشه‌هایش به بانک‌های غلات در دوران آشوریان باستان و پادشاهی‌های بین‌النهرین می‌رسید. لوح‌های پنج هزارساله با خط میخی به بانکداری و مبادله خارجی اشاره دارند و نیز به وام‌دهی تضمین‌شده و تضمین‌نشده. تصور می‌کنم الواح بیشتری هستند ـ احتمالا در تاریخ گم شده‌اند ـ که به این اشاره می‌کنند که بانک «ایشتار» (یکی از الهه‌های آشوری) بورس‌بازی‌های غیرعاقلانه با اوراق بهادار برنز را در آستانه عرضه آهن ضمانت می‌کرده است. حدود چهار هزار سال پیش، آتشکده‌های بابِل پول‌ها را در قالب حساب‌های پس‌انداز تحویل می‌گرفتند و وام می‌دادند و تا سال 750 پیش از میلاد، نوعی مقررات نظارتی از نوع نظارت‌های بانکی «بازل 1» در قانون حمورابی وجود داشت.

تا آن زمان، پول مدخل‌هایی بود در دفاتر کلی که با هیچ‌کس به اشتراک گذاشته نمی‌شد و روی الواح رُسی ضبط می‌شد. پول به‌عنوان چیزی که خودش یک قلم کالا باشد، یک نوآوری مربوط به دوران متاخرتر است. زمان اولین سکه‌های قابل ‌تشخیص به دوران لیدیه (پادشاهی غرب آناتولی واقع در ترکیه امروزی) می‌رسد، یعنی بیش از 2500 سال پیش. این سکه‌ها از الکتروم ساخته شده بودند، آلیاژی از طلا و نقره، و خصوصیات اصلی آنها (وزن‌های استانداردشده برای مسکوکات و برخی از انواع علائم سازنده) به‌سرعت از آنجا به دیگر نقاط گسترش یافت. شاه آلفرد یک نظام کارا برای ضرابخانه‌هایی داشت که در انگلستان قرن نوزدهم کار می‌کردند.

انقلاب بعدی ـ پول کاغذی ـ از چین آمد. قوبیلای‌خان، با توجه به دوراندیشی مالی خود، یک نظام پول کاغذی ایجاد کرد که برای رواج آن از یک تنبیه مستوجب مرگ استفاده کرد؛ به این صورت که مجازات مرگ را برای کسانی در نظر گرفت که به‌جای پذیرش پول کاغذی او، سعی می‌کردند از طلا یا نقره استفاده کنند. مارکو پولو نیز در سفرنامه خود به همین امر اشاره کرده است:

«علاوه بر این، همه تجاری که از هند یا دیگر کشورها وارد می‌شوند و با خود طلا یا نقره یا جواهر یا مروارید می‌آورند، از اینکه آنها را به کسی بفروشند، منع شده‌اند، اما امپراتور قیمت‌های سخاوتمندانه‌ای بابت آنها به آنان می‌پردازد که در قالب قطعات کاغذ هستند… و با این پول کاغذی آنها می‌توانند هر چیزی را که دوست دارند، در هر جایی از سراسر امپراتوری بخرند.»

حاکمان چینی بعدی، بدون اینکه ضوابط مالی قوبیلای‌خان را رعایت کنند، مسئول خطرناک‌ترین امر راه‌اندازی فناوری پول کاغذی بودند؛ کسری ذخایر. آنها این‌طور فکر کردند که چون تجار به پول کاغذی ایمان آورده‌اند، دیگر اهمیت ندارد چقدر طلا یا نقره یا جواهر یا مروارید در خزانه امپراتوری باشد. بنابراین آنها تسلیم این وسوسه غیر قابل اجتناب تسهیل کمی پول شدند و چه می‌خواستند و به احتمال خیلی زیاد چه نمی‌خواستند، شروع به چاپ پول کاغذی کردند. نظام واحد پولی کاغذی آنها سرانجام در قرن چهاردهم بر اثر تورم بسیار زیاد سقوط کرد (حدس می‌زنم همه آنها در آخر کار به این سرنوشت دچار شدند) و مشکلاتش به‌طور مستقل توسط تجربیات پولی بزرگ بعدی ـ در جهان جدید ـ نیز مورد مداقه قرار نگرفت، تا اینکه جامعه بومیان ماساچوست، شروع به انتشار پول کاغذی در سال 1698 کرد.

در حوالی همان دورانی که فناوری پول کاغذی رونق خود را بازیافت، آخرین نوآوری بزرگ پولی در دوران ماقبل مدرن، یعنی بانک‌های مرکزی، در کنار قهوه‌خانه‌ها در آمستردام ظهور کرد. آنها چه چیزی دود می‌کردند؟ اما فکر آنها گسترش یافت و در سال 1692 بانک مرکزی انگلستان به نیت جنگ مالی علیه فرانسه به‌وجود آمد. فرانسه بر حسب اتفاق به منبعی از انواع تجربیات مالی احمقانه تبدیل شده بود که در نهایت به یک فاجعه ختم شد؛ اسیگنا، بانک رهنی جان لا، اتحادیه پولی لاتین و… یورو.

دوران گذشته با پول در قالب بدهی‌هایی به‌صورت کالا و سپس یک کالا (هر چیزی از غلات تا صدف تا طلا) یا مطالبه چنین کالاهایی شروع شد. انقلاب کشاورزی به ظهور شهرها و آستانه رسیدن به بانکداری و در نهایت، سکه‌ها منجر شد. با ادامه پیدا کردن زمان از دوران باستان تا دوره‌های مدرن، پیاده‌سازی فناورانه پول از مسکوکات به سوی اسکناس و چک‌های چاپی حرکت کرد. سپس انقلاب صنعتی اجازه داد که تغییرات پولی سریع‌تر انجام شود، همچون حرکت از اسب به سوی قطار بخار، تا اینکه فناوری پول را از محدودیت‌های فیزیکی رها کرد. زمان‌های گذشته درباره پولی بود که در قالب اتم‌ها و مولکول‌ها وجود داشت.

 

اکنون: پول 2.0

عصر حاضر از سال 1871 شروع شد؛ زمانی که شرکت «وسترن یونیون» شروع به انتقال حواله‌های الکترونیکی رسمی از طریق تلگراف کرد و به این ترتیب، به ما کمک کرد تا به‌خوبی تفاوت بین اختراع و نوآوری را بفهمیم. در آن زمان،‌ گروه مدیریتی «وسترن یونیون» برای انجام این کار خود،‌ اختراع جدیدی را که تلفن بود، نپذیرفت و مشهور است که اعلام کرد: «تلفن وقتی به‌طور جدی به‌عنوان یک راه ارتباطی ارزیابی می‌شود، دارای تعداد زیادی از نقطه‌ضعف‌هاست. این ابزار ذاتا برای ما ارزشی ندارد.»

ممکن است بگویید که این یک روش مدیریتی بوده است، اما برای شرکت تلگراف دلایلی که به موج تلفن اتکا کند، بیشتر از دلایلی نبود که شرکت «مایکروسافت» به‌دنبال اختراع «گوگل» برود یا مهم‌تر از آن، برای یک بانک که به‌دنبال ابداع کارت‌های پرداخت پول برود. اما آیا آنها نادان بودند؟ 25 سال طول کشید تا تلفن بتواند نقشی جدی در کسب‌وکار تلگراف بازی کند (کسب‌وکاری که در سال 1929 به اوج خود رسید) و در حالی که «وسترن یونیون» آخرین تلگرام‌های خود را تا چند سال پیش‌تر فرستاده بود، هنوز پول‌های عمده‌ای را از طریق حواله‌های الکترونیکی رسمی منتقل می‌کرد. به‌طور تصادفی، صرفا به این دلیل که به‌جای بانک‌ها شرکت‌های فعال در حوزه ارتباطات، نوآوری‌های مربوط به پول را انجام می‌دادند، در سال 1914 «وسترن یونیون» به برخی از بهترین مشتریانش کارت‌هایی را داده بود که می‌توانستند با آنها پرداخت اقساطی را انجام بدهند (بدون بهره). من این گمان را دارم ـ هرچند جست‌وجو در گوگل این گمان را تایید یا رد نمی‌کند ـ که دلیل اینکه کارت‌های پرداخت کنونی در شکل و اندازه‌ای هستند که اکنون دارند، این است که «کارت‌های فلزی» شرکت «وسترن یونیون» آن موقع به این شکل و شمایل بودند.

نوآوری در بانکداری یک تغییر تجاری تقریبا پایدار بود. بانکداری مشابه دیگر کسب‌وکارها از فناوری جدید استفاده نمی‌کند. طی این دوران، کسب‌وکار امور مالی و پرداخت و سرمایه‌گذاری به‌کلی تغییر کرد، اما پول به‌دلیل اینکه کم‌وبیش به‌خاطر قیدوبندهای برتون وودز به شکل فیزیکی مقید ماند، همان‌طور مثل سابق باقی ماند. ثروت شخصی از شکل حساب‌های بانکی به‌صورت صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک تغییر کرد. تحویل پول نقد از شعب بانکی به دستگاه‌های خودپرداز تغییر کرد. پرداخت از قالب چک به کارت‌های اعتباری تغییر کرد. اما پول همان‌طور باقی ماند.

من این دوران را تحت عنوان دوران کنونی دسته‌بندی می‌کنم. این دوران با ارتباطات الکترونیکی شروع شد ـ زمانی که برای جامعه کاغذ بیش از اندازه واقعی و ملموس و کار کردن با آن بیش از اندازه آهسته بود و اختراع تلگراف دست زدن به نوآوری در حوزه پول الکترونیکی را ترغیب کرد ـ و هنوز در طرقی که شخص در خیابان به پول فکر می‌کند، دست بالا را دارد. پول به این صورت یک الگوی غالب است، اما حقیقت نیست (به یاد داشته باشید، الگویی که یک مدل است، اما واقعیت نیست). بنابراین زمانه کنونی زمانه‌ای است که به پول در شکل اطلاعاتی درباره اشیای فیزیکی (کاغذی که طلا را بازنمایی می‌کند) نگاه می‌کنند،‌ یا به عبارت دیگر، بیت‌هایی درباره اتم‌ها و مولکول‌ها.

 

آینده: پول 3.0

گام‌های از شکل مادی خارج کردن پول نزد مصرف‌کنندگان ـ که عمده نوآوری‌های آنها در دوران پس از جنگ جهانی دوم شامل کارت‌های پرداخت و حساب‌های بازار مالی بود ـ شروع به فعالیت‌های پرداخت پول و بانکداری جداگانه‌ای کردند؛ درست همان‌طور که پول با پایان دوران استاندارد طلا، خود را از ارزش جدا کرد. استاندارد طلا که می‌گفت هر دلار آمریکا قابلیت تبدیل به اندازه معینی از طلا را دارد، از دهه 1930 شروع شد و در دوران نیکسون در سال 1971 به پایان رسید. این فرایندها به‌زودی تکمیل خواهند شد و گام نهایی با تبدیل تلفن همراه به‌عنوان ابزار اصلی خدمات مالی، محقق خواهد شد. این اتفاق به این دلیل رخ خواهد داد که تلفن‌های همراه می‌توانند به همان اندازه که پرداخت‌ها را انجام می‌دهند، پرداخت‌ها را هم بپذیرند. یعنی به همان اندازه که می‌شود با آنها پول فرستاد، می‌توان پول را هم با آنها دریافت کرد و بنابراین نیاز به پول نقد برای پرداخت پول به افراد به پایان خواهد رسید. این ابداع باعث خواهد شد چه نوعی از نوآوری‌ها ایجاد شود؟ وقتی پول به‌طور کامل از شکل مادی خود خارج شود، هزینه عرضه واحدهای پولی جدید تا صفر کاهش خواهد یافت؛ چه کسی پوند استرلینگ را رها نخواهد کرد؛ وقتی اعتبارات فیس‌بوکی، طلای الکترونیکی و پوند بریکستون تنها با یک کلیک در دسترسش خواهد بود؟

بنابراین ادعای من این است که سابقه دوران آینده به سال 1971 بازمی‌گردد، زمانی که پول به دارایی‌ای تبدیل شد که به‌جای اینکه یک کالا از هر نوعی پشتوانه‌اش باشد،‌ حسن شهرتش پشتوانه‌اش بود. در این نقطه، پول به بیت‌های صرف تبدیل می‌شود. اتم‌ها ناپدید می‌شوند و می‌روند. تنها کالبدی که می‌توانست قادر به تولید ارزهای خوش‌آوازه‌ای باشد تا همه کارکردهای پول را داشته باشد ـ به‌خصوص به‌عنوان سازوکاری برای ارجاع دادن پرداخت‌ها ـ دولت‌های ملی بودند، بنابراین فکر اینکه ارزهای ملی تنها شکل پول هستند، سر جای خود محکم باقی بود. این نوع از پول اکنون به میانه عمر خود رسیده است و بحران میانسالی آن تازه در حال شروع شدن است. اسباب حرکت اصلی این پدیده دیگر متصل کردن نیست (یعنی چیزهایی که به چیزهای دیگری وصل می‌شوند، مانند دلار که به طلا متصل می‌شود)؛ بلکه جامعه است. ما می‌توانیم بارقه‌ای را از آینده در «فیس‌بوک»، «ئی‌بِی»، «زوپا»، «زی‌کش»، «پی‌پال» و «کریگ‌لیست» ببینیم. اکنون زمانه «قانون رید» است، یعنی فناوری قطع اتصال و از هم گسستن پیوند بین واحد پولی و دولت ـ ملت.

 

شتاب تغییر

ممکن است به‌درستی بپرسید که اگر آینده پول یک نسل قبل‌تر شروع شده و ما در حال حرکت به سوی یک دنیای بدون پول نقد هستیم، جایی که حسن شهرت تنها شرط لازم برای مبادلات پولی است، چرا هنوز برای ارسال دلار از یک حساب بانکی به حساب بانکی دیگر،‌ از سوئیفت استفاده می‌کنیم.

خب، مردم همیشه سرعت تاثیر فناوری جدید بر پول را بیش از اندازه تخمین زده‌اند. بیش از 50 سال پیش، در آوریل 1965، مقاله‌ای در مجله «نیو ساینتیست» درباره خودکارسازی نقد کردن چک، پیش‌بینی کرده بود نسلی خواهد آمد که در آن انتقال پول کاملا خودکار خواهد شد و «پرداخت پنج‌پوندی یک عمو به برادرزاده موردعلاقه‌اش صرفا بحث جهت و زمان‌بندی ارتباطات الکترونیکی خواهد بود».

یک سال بعد از این مقاله، اولین کارت‌های اعتباری انگلیسی در دستان مشتریان بود و یک سال بعد،‌ بارکلی اولین دستگاه خودپرداز پول در بریتانیا (در آنفیلد، شمال لندن) را عرضه کرد. یک سال بعدتر، در 1968، اجداد نظام تسویه خودکار بانکی شکل گرفت و کارت‌های نقدی مستقیم ارائه شد. با این حال، هنوز پنج‌پوندی‌های تولد با پست ارسال می‌شد. و هنوز سال 1975 بود. و بعد سال 1985. و سال 1995. شاید،‌ صرفا شاید، وضعیت با «پی‌پال» در سال 2005 ادامه یافت، یعنی زمانی که نظام تسویه خودکار بانکی هر سال به‌صورت مستقیم دو میلیارد کارت اعتباری را پردازش می‌کرد. اما اکنون؟ اکنون کار انتقال پول به‌خوبی با «پِی‌ام» یا انتقال‌های اینترنتی، «وی‌چت» یا «وِنمو»، «فیس‌بوک» یا «ام‌پسا» انجام می‌شود. بنابراین آن 500 پوند هدیه تولد (تعدیل‌شده با نرم تورم) در سال 2025 برای جشن گرفتن شصتمین سالگرد آن پیش‌بینی «نیو ساینتیست»، چطور منتقل خواهد شد؟

 

آینده‌پژوهی

چطور می‌توانیم به این نوع طراحی مجدد پول در عصر پساصنعتی فکر کنیم؟ خب، ما می‌توانیم از یک گام کوچک شروع کنیم و سپس تلاش کنیم کار را پیش ببریم. وقتی در سال 2015 در حال ترسیم خطوط کلی این کتاب بودیم، در چالش پیش‌بینی چشم‌انداز پرداخت پول در سال 2025 قرار داشتیم. فکر می‌کردیم این چالش نقطه شروع خوبی جهت تلاش برای دیدن تاثیری است که فناوری جدید پرداخت پول ممکن است روی خود پول داشته باشد.

اولین سوال برای مواجهه این بود که چه روشی را در پیش بگیریم؛ صرفا برای اینکه هدف‌مان را محدود کنیم تا بتوانیم تصویری از پرداخت پول در یک دهه پیش رو داشته باشیم.‌ و نیز این بود که چه زمانی می‌توانیم دریابیم تغییرات بسیار زیاد فناورانه، اجتماعی، تجاری و مهم‌تر از همه، نظارتی در نظام پرداخت پول رخ خواهد داد؟ خب، یکی از تکنیک‌های آینده‌پژوهان این است که تلاش و ارزیابی کنند که جهت‌ها و روندهای تغییرات فناورانه چطور خواهد بود تا دریابند نقطه درست در گذشته برای مقایسه کجاست. اگر شما بخواهید تغییراتی را که یک نسل بعد از این رخ می‌دهند، تصور کنید، باید به دو نسل عقب‌تر نگاه کنید تا میزان سرعت شتاب‌آلود برای تغییر را اصلاح و تنظیم کنید.

این خط فکری به ما توصیه می‌کند که اگر می‌خواهیم پول دیجیتال را در یک دهه پس از این تصور کنیم، باید به دو دهه عقب‌تر نگاه بیندازیم و چشم‌انداز و پویایی‌های تغییر را درک کنیم. یک روش ساده برای انجام این کار، این است که به فناوری‌هایی نگاه کنیم که از محصولاتی حمایت می‌کنند که در بازار حضور دارند، به‌ویژه به امنیت سیستمی که مفید بودن این فناوری‌ها را تضمین می‌کند و برای مفید بودن آنها لازم است.

این روش آینده‌نگرانه که با استفاده از چشم‌اندازها هدایت می‌شود، به‌خوبی مناسب موضوعی است که ما آن را در دست بررسی داریم؛ چراکه اواسط دهه 1990، نقطه اوج تحول مشترک پرداخت پول، فناوری و ایمنی است. 20 سال قبل‌تر، جهان در حال تجربه انواع کارت‌های نقدی، فناوری‌های کارت‌های هوشمند، عملیات بانکی آفلاین و «الکترونیکی کردن» بازارهای انبوه پرداخت پول (دستمزدها، سودهای بانکی، پرداخت قبض‌ها و نظایر آن) بود. برخی از نظام‌های برداشت پول شکست خوردند و برخی موفق شدند، اما آزمایش نظام‌های مختلف باعث آغاز دوران رشدی شد که شاهد ظهور کارت‌های نقدی به‌عنوان ابزار مشتریان برای استفاده در بازارهای انبوه شد و مشتریان در موارد زیادی از آنها برای از قبل پرداخت کردن استفاده می‌کردند.

الکترونیکی کردن پول به این معنی بود که برداشت مستقیم پول به روشی تبدیل می‌شود که بیشتر مشتریان صورت‌حساب‌های روزمره و عادی خود را با آن انجام می‌دهند. اکنون از هر 10 فرد بزرگسال انگلیسی، 8 نفر دارای کارت‌های نقدی هستند. ظهور اینترنت و وب‌سایت‌ها مشتریان و کسب‌وکارها را به نقطه‌ای هدایت کرد که خواهان راه‌حل‌های جدیدتری باشند و هنوز این زمان،‌ یک دهه قبل‌تر از زمانی بود که بریتانیا از نظام پرداخت‌های آنی استفاده کند. چنین مسیرهایی که پول همین چند دهه گذشته طی کرده، می‌تواند روشن کند که در آینده چه راه‌های شگفت‌انگیز دیگری را طی خواهد کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.