راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

دکمه فیلترینگ‌ات را قورت بده

حسن روحانی اوایل سال 96 محمدجواد آذری جهرمی را به عنوان وزیر پیشنهادی ارتباطات و فناوری اطلاعت معرفی کرد و در پی آن موجی از هرج‌و‌مرج به راه افتاد. خیلی‌ها معتقد بودند که آذری جهرمی کارنامه درخشانی ندارد و فلان و بهمان. زمانی که او به صورت ناپلونی از مجلس رای اعتماد گرفت، وزیر امور خارجه را در صحن علنی مجلس برای مدتی طولانی در آغوش کشید و با حالتی متعجب در گوش او گفت: «چه بوی خوبی می‌دید، اودکلنتون چیه آقای ظریف؟»

این روزها خبرهایی مانند حضور وزیر جوان در استادیوم، حضور وزیر ارتباطات در برنامه تلویزیونی و خبردادن جوان‌ترین وزیر کابینه از ارز ملی زیاد به گوشمان می‌رسد. آذری جهرمی در یک شبانه‌روز کالری‌های زیادی می‌سوزاند و به طور پیوسته پای ثابت تک‌تک خبرگزاری‌ها و شبکه‌های ایرانی است. او حدود ۳۵ سال سن دارد و روزی که به دنیا آمد، تقریبا تمام وزرا و سیاسیون امروز، برای خودشان رسما یک مرد کامل به حساب می‌آمدند.

اگر به دنبال دیدن عکس‌های آذری جهرمی هستید، می‌توانید به صفحه اول هرکدام از سایت‌های خبری، فناوری، ورزشی، سرگرمی و … سر بزنید، به شما قول می‌دهم دست کم یک عکس سه‌‌رخ و دو عکس تمام رخ از او مشاهده می‌کنید. اگر علاقه‌مند به دیدن مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های این وزیر هستید، کافی است تلویزیونتان را روشن کنید و به صورت تصادفی یکی از شبکه‌های فارسی زبان را انتخاب کنید و در صورتی که تنها با شنیدن صدای او کارتان راه می‌افتد، از رادیو استفاده کنید. خیلی‌ها برایشان این سوال پیش آمده: «چرا آذری جهرمی انقدر همه جا هست؟» به غیر از این سوال، در مصاحبه‌های پرتعداد و هرروزه وزیر ارتباطات، معمولا دو چیز سریع به ذهن افراد خطور می‌کند. ضریب هوشی بسیار بالا و دندان‌های بسیار سفید.

وزیر جوان از صبح تا غروب به رویدادها و نمایشگاه‌های پرتعدادی سرک می‌کشد و به همین خاطر فرصتی برای حضور در وزارتخانه ندارد. به ندرت پیش می‌آید که به ساختمان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات سر بزند. می‌گویند روزی آذری می‌خواسته وارد ساختمان وزارت ارتباطات بشود و نگهبان او را راه نداده و از او پرسیده است که: «تو کی هستی جوون؟ با کی کار داری؟» وزیر خودش را معرفی کرده و نگهبان پس از جستجویی در گوگل، او را به داخل راه داده است.

آذری جهرمی بسیاری از خبرنگاران را با اسم کوچک صدا می‌رند و با آنها حساب شوخی دارد. یک بار در جمع خبرنگاران در جواب یکی از سوالات اظهار کرد که اگر حضار اجازه بدهند او برود. وزیر جوان گفت که «باید به سه چهار جای دیگر هم سر بزنم.» او سپس از جایش بلند شد و به سه چهار جای دیگر هم سر زد. یکی از خبرنگاران در حالی که سینی چای به دست داشت، با ناراحتی وزیر را تا دم در بدرقه کرد.

روزی وزیر با همین فرمان در حال حرکت بود و ناگهان به یک دوراهی رسید.

یک طرف از این دوراهی کسب‌وکارهای جوان و استارت‌آپ‌ها ایستاده بودند و با چشمانی که از فرط امید برق می‌زد، شعارهایی مانند «وزیر ارتباط‌ها، با اونایی یا با ما؟» و «سیاست اهرمی، آذری جهرمی» سر می‌دادند و پلاکاردهایی در دستشان حمل می‌کردند که روی آنها جملاتی مثل «محمدجواد دستت را روی دکمه فیلترینگ نگذار»، «دکمه فیلترینگ را از بیخ بکن و آن را قورت بده»، و «کارآفرینم فیلترم نکنید» نوشته شده بود.

طرف دیگر این دوراهی اما آدم‌های نظارتی بی‌اینکه در چشمان و اجزای دیگر بدنشان هیچ نشانه‌ای باشد و بدون اینکه دستشان را بالا گرفته باشند، تخمه به دست و بی‌حرکت ایستاده بودند. چشم از وزیر جوان برنمی‌داشتند و هر از چندگاهی هم تخمه‌ای می‌شکاندند.

وزیر قصه ما سر این دوراهی ایستاد، پیش خود فکر کرد که آیا می‌شود این دو راهی را تبدیل به یک راه کرد؟ در همین فکر بود که یادش آمد ای داد بی‌داد! دیرش شده و باید به هفت، هشت تا سمینار و کافه و وزارتخانه و شبکه سر بزند و عکاس‌ها و خبرنگاران منتظرش هستند. او دودل بود که از کدام راه به مسیرش ادامه دهد. کمی مکث کرد و سپس راهش را برگزید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.