پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
ارزش بانکداری سایه اکنون از 80 تریلیون دلار فراتر رفته است
در ماه ژانویهٔ امسال، سناتور برنی سندرز در سخنانی توفانی و تأثیرگذار بر لزوم کنترل و مهار بانکهایی صحبت به میان آورد که «آنقدر بزرگ و بیدروپیکر هستند که نمیتوان آنها را کنترل و مهار کرد.» و از همه بدتر اینکه آنها دارای «همزادهایی هستند که در سایه کار میکنند و اصلاً به چشم نمیآیند.»
جنت یلن، رئیس فدرال رزرو آمریکا نیز تأیید میکند که بانکهای در سایه بهعنوان چالشی جدی و خطرناک برای اقتصاد جهانی بهحساب میآیند و باید برای کنترل آنها چارهای اساسی اندیشید. بیشتر کارشناسان اقتصادی و همچنین سیاستمداران بر این موضوع اتفاقنظر دارند که بانکداری سایه با ابزارهای متنوع و پیچیدهای که در اختیار دارد میتواند یک بحران و سقوط مالی جدید را برای اقتصاد جهانی رقم بزند و دنیا را به پرتگاه خطرناکی بکشاند. حال سؤال اینجاست که بانکهای در سایه اصولاً چه هستند و چه میکنند؟
واژهٔ «بانک در سایه» برای اولین بار در سال 2007 توسط «پاول مککولی» از مدیران ارشد یکی از بزرگترین صندوقهای سرمایهگذاری آمریکا به نام «PIMCO» مورد استفاده قرار گرفت که اشاره داشت به بانکهایی که اقدام به فروش وامهایی میکردند و برای خرید اوراق بهادار مصرف میشدند. امروزه اما واژهٔ بانکداری سایه با کمی اغماض برای تمامی فعالیتهای واسطهای و دلالی مالی استفاده میشود که ظاهری شبیه به فعالیتهای بانکها دارند اما خارج از ضوابط و مقررات بانکی انجام میشوند. بر اساس این تعریف جامع میتوان بسیاری از سیستمهای پرداخت موبایل، وبسایتهای قرض دهی فردبهفرد (P to P)، صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه و پلتفرمهای مبادلهٔ اوراق قرضه که بیشتر بهوسیلهٔ شرکتهای تکنولوژیک ارائه میشوند و مهمتر از همه، خدمات ارائهشده توسط شرکتهای مدیریت سرمایه را در زمرهٔ فعالیتهای بانکداری سایه طبقهبندی کرد.
بر اساس آمار، در سال 2013 صندوقهای سرمایهگذاری در سراسر جهان با انجام اقدامات دلالی در مورد وامهای بانکی توانستند به درآمدی 97 میلیارد دلاری دست یابند. علاوه بر این بانکهای در سایه توانستند در فاصلهٔ بین سالهای 2007 تا 2012 از طریق ایجاد بازارهایی که در آن وامهای بانکی با بهرههای بسیار پایین بهمنظور دلالی در بازارهای اوراق بهادار اعطا میشد، به درآمدی حدود 1.7 تریلیون دلاری برسند. در بازار چین هم بانکهای در سایه بهشدت فعالاند، طوری که در فاصلهٔ سالهای 2013 تا 2015 میزان درآمد این بانکها چیزی نزدیک به 340 میلیارد دلار بوده است. به همین دلیل هم هیئت ثبات مالی بینالمللی که از نهادهای ارشد بینالمللی در زمینهٔ کنترل و حفاظت از نظام مالی جهانی به شمار میآید، اعلام کرده است که ارزش بازار بانکداری سایه در سرتاسر جهان از 80 تریلیون دلار فراتر رفته است، درحالیکه این عدد تا یک دههٔ قبل چیزی حدود 26 تریلیون دلار بود.
بانکداری سایه در شرایطی رشد میکند که بانکداری سنتی و واقعی نتواند به وظایف و عملکردهای خود عمل کند. در واقع این فشارهای سنگین واردآمده بر بانکها و مؤسسات مالی پس از بحران مالی یک دههٔ قبل بود که باعث شد تا زمینه برای رشد و شکوفایی بانکهای در سایه فراهم آید. تحمیل الزامات سختگیرانه در ارتباط با کفایت سرمایه و ترس بانکها از جریمههای سنگین، موجب زمینگیر شدن آنها و فراهم آمدن فرصت رشد و نمو برای بانکهای در سایه شده است. بهعنوانمثال، در چین که بانکها به دلیل مقررات سختگیرانه جدید، دیگر رغبتی برای وام دادن به بعضی از صنایع از خود نشان نمیدهند و از سویی دیگر مجبورند سود ناچیزی به سپردهگذاران خود بدهند، همه چیز برای عرضاندام بانکهای در سایه برای جلب نظر سپردهگذاران مهیا شده است. بنا به گزارش اخیر مؤسسهٔ مشاورهای و تحقیقاتی بروکینز، پرداخت بیش از دوسوم وامدهی بانکهای در سایه در چین تنها از این مسئله ساده ناشی میشود که بانکهای رسمی این کشور تمایلی به وامدهی به افراد از خود نشان نمیدهند.
دوروی سکهٔ بانکداری سایه
بسیاری از صاحبنظران و منتقدان از این مسئله ابراز نگرانی میکنند که ماهیت کار بانکهای در سایه بهشدت ریسکی و مخاطرهآمیز است، زیرا برخلاف بانکها که با استفاده از سپردههای مطمئن سپردهگذاران اقدام به وامدهی میکنند، بانکهای در سایه وجوه نقدی سرمایهگذاران را به دیگران وام میدهند. در این حالت کافی است چند تن از سرمایهگذاران عمدهٔ این بانکها و به عبارت روشنتر دلالها اقدام به بیرون کشیدن سرمایههایشان کنند و در این حالت است که همه چیز به هم میریزد و شرایط بحرانی میشود.
با وجود این، باید پذیرفت که فعالیتهای مالی غیربانکی که بانکداری سایه یک نوع از آن است، لزوماً و تماماً پدیدهای منفی و زیان باری محسوب نمیشود، زیرا در کشورهای فاقد نظام بانکی منسجم و گسترده یا در شرایطی که خدمات بانکی بیشازحد پرهزینه و گران تمام میشود، وجود واسطههای مالی میتواند گرهای از مشکلات مشتریان و سرمایهگذاران باز کند. علاوه بر این بانکهای در سایه اگر بهصورت قانونمند عمل کنند، میتوانند به کاهش زمان موجود برای به ثمر نشستن سپردهها کمک کنند، به این صورت که فاصلهٔ زمانی بین ورود سپردهها به بانک و اعطای آنها بهصورت وام به متقاضیان را تا حد زیادی کاهش میدهند و بدینوسیله از خاک خوردن سپردهها در بانک جلوگیری میشود.
بر این اساس به نظر میرسد یکی از اولویتهای بانکهای مرکزی و نهادهای ناظر بر فعالیتهای مالی و بانکی در سطح کشورها و بینالملل باید در راستای قانونمندتر کردن فعالیت و نقشآفرینی بانکهای در سایه و بهرهگیری از آنها در راستای پر کردن شکافها و کمبودها در سرویسدهی بانکهای رسمی و سنتی متمرکز و از افراطوتفریط در این زمینه اجتناب شود.
منبع: اکونومیست/ همشهری اقتصاد
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی