پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
لزوم رعایت ملاحظات اخلاقی و حقوقی در فناوریهای نوظهور و برهم زننده
فرشاد صفری؛ مسئول کارگروه حقوقی و تنظیم مقررات کمیسیون اینترنت اشیاء و کلان داده سازمان نظام صنفی / کسب توفیق و تحقق بخشی اهداف پایهریزی شده آرمان همهٔ کسبوکارهاست، کدامین موجودیت اقتصادی است که در پی موفقیت نکوشد. تلقیهای مختلفی از مصادیق موفقیت و همچنین اختلافنظر در افق موفقیت داریم. بعضی ابعاد موفقیت را زمانی میدانند و برخی موقعیتی؛ علیرغم این تفاوتها همه خواهان موفقیت و برتری هستیم. موفقیت و نائل آمدن به اهداف، معنا بخش و حرکت آفرین در زندگی شخصی، شغلی، سازمانی و ملی است.
پایهریزی موفقیت در هر کسبوکار یا فناوری نوظهوری مستلزم تعامل با زیستبومی است که آن کسبوکار یا فناوری را احاطه کرده است. موفقیت در گرو ارتباط آسان و درست محیط با کسبوکار است. محیط چنین رابطهای را بهخودیخود و یا به یاری عوامل فرا محیطی نمییابد؛ بلکه کسبوکار باید رابطهای آسان و درست با زیستبوم محاط خود ایجاد کند و آن محتاج برخورداری کسبوکار از خصلت ویژهای در خلقوخوی، رفتار و عملکرد است.
کلید طلایی موفقیت از جنس «رابطه» است. هر ارتباطی راهگشا و اثربخش نیست و عنصر اصلی کامیابی رابطهٔ خوب است. سؤالی که پیش میآید این است که رابطهٔ خوب ما با محیط یا رابطهٔ محیط با ما ملاک است؟ رابطهٔ اول در اولویت دوم قرار دارد و هر جا کامیابی در میان است، حاصل رابطهٔ خوبِ کسی یا کسانی با شماست.
«خوب» مفهومی عینی و سنجش پذیر نیست و برای تلقی درست نیاز به عینیتبخشی دارد. رابطه خوب ماهیتی «آسان» و «درست» دارد. اگر موجودیتهای زیستبوم محاط بر کسبوکار ما رابطه با ما را آسان (کمهزینه؛ اعم از مادی و معنوی) و درست (باریسک یا خطرپذیری معقول) بینگارند، رابطه خوبی با ما خواهند داشت و کامیابی میوه شیرین رابطهٔ خوب آنان با ماست. کسبوکار خودباور، خود را مسئول خوب ساختن رابطهٔ دیگران با خود میداند، چگونه باید رابطهٔ دیگران را با خود بهینه کنیم؟
اعتمادآفرینی مهمترین نیاز کسبوکار برای بهینهسازی رابطه محیط با ماست. صرفنظر از مباحث عام که ضرورت ایجاد اعتماد به محیط را نسبت به کسبوکار اثبات میکند، با توجه به شرایط اجتماعی که در آن زندگی میکنیم، اعتمادآفرینی مهمترین و فوریترین نیاز کسبوکارها در جامعهٔ ماست.
در دنیای امروزی نمیتوان به فناوریها «اعتماد» کرد. میتوان به آنها «اتکا» کرد، اما اعتماد به آنها امکانپذیر نیست. بنابراین منظور از اعتمادآفرینی بهکارگیرندگان یا ارائهدهندگان راهکارهای فناورانه است بلکه منظور از اعتماد تجربه خاص انسانی است. درزمینهٔ اعتماد کسبوکارها باید واقعگرا بوده و از تفکر انتزاعی در مورد ذینفعان خود بپرهیزند. وقتی نتوانیم تأثیر تصمیمات خود رو ببینیم و ارزش زندگی به تفکر انتزاعی بدل شود، هر یک ما میتوانیم به موجودیتهای تبدیل شویم که نسبت به حقوق ذینفعانمان توجه ننماییم. اگر قصد ما کاهش آثار مخرب انتزاع روی قدرت تصمیمگیریمان باشد، احساس وجود صاحباختیاری والاتر از سطح کسبوکاری، آرمانی شرافتمندانه، چشماندازی گیرا و قانعکنندهای برای آینده و بعضی اصول اخلاقی دیگر ضروری است نه سهامدار، مشتری یا تقاضای بازار.
جوهره اعتماد «صداقت» است. صداقت یعنی پایبندی قاطعانه به مجموعهای از ارزشها بهخصوص ارزشهای اخلاقی یا فرهنگی. «فسادناپذیری» مترادف صداقت محسوب میشود. هریک از ما بهعنوان موجودیتی در اجتماع همیشه به ارزیابی اطلاعات دریافتی از افراد و اعمال آنها میپردازیم. ما با شنیدن یا دریافت اطلاعات حتی اگر آن مطلب حقیقت هم داشته باشد، به آنها اعتماد نمیکنیم. بهمحض دستیابی به شواهد کافی مبنی بر اینکه فردی یا سازمانی واقعاً میانجی یا داوری بیطرف هستند، ذهن ما ارضا میشود و اعتماد شکل میگیرد. صداقت حس و حالی صرفاً ذهنی نیست و زمانی معنای واقعی خود را نشان خواهد داد که کلام و کردار با قصد و نیت همخوانی داشته باشد. کسبوکارها چگونه میتوانند به اعتمادآفرینی اصیل دست یابند؟ اعتمادی که اَصالت داشته باشد و صرفاً مبتنی بر تلقی مدیران ارشد سازمان نباشد. پاسخ پیشبینی پذیری اخلاقی است.
پیشبینی پذیری اخلاقی در کسبوکار مفهوم اخلاقی دارد و بنابراین نباید آن را با مفاهیم دیگری درآمیخت. اولاً مقصود از این مفهوم قدرت پیشبینی سازمان نسبت به محیط و آینده نیست، بلکه مقصود قابلیت پیشبینی است. دوماً مراد از پیشبینی پذیری آن نیست که هیچگونه اطلاعات طبقهبندیشده و حریم خصوصی نداشته باشد و یا محیط داخلی و خارجی از کارکنان و مشتریان گرفته تا رقبا از هرگونه طرح و برنامهٔ کسبوکار مطلع باشند.
پیشبینی پذیری خصلتی در کسبوکار است که محیط (درونی و بیرونی) را توانا میسازد تا عملکرد سازمان را در خصوص استیفای حقوق خود (محیط) پیشبینی کند.
میتوانیم وضعیت روزمره زندگیمان را «زیستجهان» بنامیم. فیلسوف پدیدار شناس، ادموند هوسرل، این اصطلاح را بهمنظور بیان این نکته مطرح کرد: «جهانی که تکلیفش همیشه از پیش معین است… جهانی که همهمان در زندگی میدانیم که این جهان، جهانِ همهٔ ماست». منظور او این بود که زندگی انسان فقط وقتی در مسیر درستش پیش میرود که فرد نسبت به جهان پیرامونش احساس ثبات و اطمینان کند. ما؛ اعم از موجودیتهای حقیقی و حقوقی، برای اینکه نقشمان را ایفا کنیم به امور روزمره و عادتهایی همچون قوانین، مقررات، سیاستهای یکپارچه و سازگار و غیره نیازمندیم، زیرا اگر هر آنچه در اطراف ماست کاملاً نو، بیسابقه و غیرمنتظره باشد در زندگیمان تکیهگاهی نخواهیم داشت و کاملاً گیج و سردرگم خواهیم شد. به زبان امروزی، هر موجودیتی نیازمند میزانی از احساس امنیت روانی است، تا حدی که جهان پیرامونش نسبتاً قابل پیشبینی و قابلدرک باشد نه یک چیز کاملاً آشوبناک. ما در زندگیمان روزمرهمان به نوعی حسِ ثبات و روزمرگی نیاز داریم، این حس برای هر موجودیتی همان زیست جهان اوست، برداشت و تجربهٔ او از نظم و ترتیب و ثبات نسبیِ جهان پیرامونش.»
مشخصهٔ اصلی هر زیست جهان ماهیت پیشتأملی و بدیهی فرض شدهٔ آن است. مردم عمدتاً طوری در زیست جهانشان زندگی میکنند که یک ماهی در آب. بنابراین در حوزه قانونگذاری و تبیین سیاستهای مرتبط با هر نوع فناوریای نیازمندی این هستیم که این اصل مهم را در نظر بگریم. اول آنکه این قوانین نظم طبیعی زیستجهان موجودیتها را در نظر گرفته و با آن سازگار باشد و دوم اینکه دارای سطحی از شمول باشد که کلیه کنشگران درونی و بیرونی این فناوری در تعامل با یکدیگر ملزم به رعایت حقوق یکدیگر باشند.
تحلیل عوامل اعتمادآفرینی ما را به خصلت نهایی کسبوکار رهنمود کرد: پیشبینی پذیری.
پیشبینی پذیری نقش راهبردی در تعاملات کلیه ذینفعان یک کسبوکار دارد. بدون تردید پیشبینی پذیری پدیدهای چند عاملی است. فناوری، منابع انسانی و منابع مالی از عوامل مؤثر در پیشبینی پذیری سازمان است.
هریک از موارد مذکور میتوانند بهعنوان شروط لازم برای پیشبینی پذیری کسبوکار تلقی شوند اما پیشبینی پذیری در سازمان خصلتی پنهان دارد که باید به آن پرداخت.
هر کسی در زندگی این جهان به امور فروانی اعتماد میکند: طبیعت، حیوانات دستآموز، همنوعان خود و غیره. ما چرا و چگونه به آنها اعتماد میکنیم؟ در آنها چه خصلتی مییابیم که آن خصلت اعتماد ما را به آنها جلب میکند؟ آنها علیرغم تفاوتهای ماهوی در یک خصلت مشترک هستند: قابلیت پیشبینی
آنها به گونهای هستند که میتوانیم خواص و رفتار آنها را پیشبینی کنیم و آنگاه برحسب این پیشبینی رفتار ارتباطیمان را با آنها تنظیم نماییم. برخورداری طبیعت از قابلیت پیشبینی، تکلیف ما را در قبال آن روشن ساخته است و ما به اندازهای که آن را پیشبینی میکنیم، به آن اعتماد مینماییم. در طبیعت چه خصلتی وجود دارد که علیرغم تغییرپذیری و پویایی سبب پیشبینیپذیری آنها شده است؟ علیرغم تفاوت در نرخ پیشبینیپذیری و هویت عوامل طبیعی خصلت مشترکی در آنها وجود دارد: رفتار مستمر و قانونمندی. نسبت بین قانونمندی و پیشبینی پذیری کسبوکار را به منزلهٔ یک اصل راهبردی چنین میتوان شکل داد: هرچه کسبوکار خود را قانونمندتر سازد، به همان میزان قابلیت پیشبینی خود را در محیط افزونتر ساخته است.
پایبندی به قانون در جامعه، برخلاف طبیعت که قانونمندی آن تکوینی است معلول مسئولیتپذیری است. مسئولیتی که از طرفی ناشی از اختیار و خودآگاهی است و از طرف دیگر موجودیت را به ریسکپذیری موجه و دغدغههای رفتار سوق میدهد. بنابراین کسبوکار هرچه نرخ مسئولیتپذیری اخلاقی خود را نسبت به محیط افزایش دهد به همان میزان از قانونمندی بیشتری برخوردار میشود.
مراد از اخلاق در مسئولیتپذیری به معنای عرف آن یعنی وضعیت درونی و نفسانی بکار میرود. خلقوخوی صفاتی نفسانی است که در اثر تکرار افعال حاصل میشود. مسئولیتپذیری اخلاقی کسبوکار به معنای این است که آن در هر محیطی که قرار میگیرد، یک، همه صاحبان حق را میشناسد. مثلاً وقتی درزمینهٔ یک فناوری ارائه راهکار مینماید میداند که استفادهکنندگان، تأمینکنندگان، سایر ارائهدهندگان و غیره صاحب حقاند. دوم، حقوق هریک از صاحبان حق را میشناسد و سه، رعایت حقوق آنان را سرلوحه رفتار خود میداند. یک کسبوکار اخلاقی صاحبان حقوحقوق هریک از آنها را میشناسد، دانستن را به خواستن تبدیل میکند و انگیزهٔ احترام را در خود درونی مینماید.
اینک ما در آستانهٔ ورود سونامی گونهٔ فناوری هستیم به نام اینترنت اشیاء. این فناوری بیشک محیط زندگی هریک از ما را متحول خواهد ساخت. هریک از کنشگران این زیستبوم در حال شکلگیری اعم از ارائهدهندگان راهکار، دولت، قانونگذاران، کاربران و غیره برای رشد و پیشرفت نیازمند اتخاذ راهبردی مسئولانی، مبتنی بر قانون و منطبق با نظم طبیعی این تغییر هستند. اینترنت اشیاء در آیندهٔ نزدیک دستگاههایی را به درون خانه هریک از ما خواهد آورد، ممکن است آن را بپوشیم یا حتی درون عضوی از بدنمان تعبیه کنیم. بیشک این تغییر برهمزننده خواهد بود که نیازمند باز تطبیق کلیه عوامل تأثیرگذار بر این حوزه خواهد بود. از مهمترین حقوقی که با نفوذ این فناوری تحت تأثیرخواهد گرفت «حق حفظ حریم شخصی» خواهد بود که نیازمند اهتمام کلیه فعالین این حوزه به قانونمندی و مسئولیتپذیری اخلاقی است تا سبب رشد و تحقق اهداف آرمانی مبتنی بر این فناوری شود.
در حوزه فناوریهای نوظهوری مانند اینترنت اشیاء نیازمند تنظیم مقرراتی بهصورت همکارانه و تعاملی بین فعالین و سیاستگذاران (دولت) هستیم. بنابراین هریک از تصمیمگیرندگان در این حوزه میبایست نسبت به حقوق یکدیگر آگاه باشند و در وهله بعدی خود را ملزم به رعایت و ایفای آن بدانند.