راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

بیت‌کوین، آینده صنعت سرمایه‌گذاری و بانکداری

در پس بیت‌کوین نوعی فناوری وجود دارد که باعث می‌شود کسانی که یکدیگر را نمی‌شناسند یک دفتر کل قابل‌اطمینان بسازند. این مستلزم چیزی فراتر از رمز ارز است.

وقتی در سال ۲۰۰۹ پلیس هندوراس برای اخراج او آمد، ماریانا کاتالینا ایزاگویره سه دهه بود که در خانه‌ی محقر خود زندگی می‌کرد. برخلاف تعداد زیادی از همسایگان خود در تگوسیگالپا، پایتخت کشور، او به‌صورت رسمی صاحب زمینی بود که خانه‌اش بر آن بناشده بود؛ اما در سوابق موسسه‌ی ثبت املاک کشوری اسم فرد دیگری به‌عنوان صاحب آنجا ثبت‌شده بود و آن فرد قاضی را مجاب کرده بود که حکم تخلیه را صادر کند؛ اما تا سردرگمی‌های حقوقی به پایان برسید، دیگر خانه خانم ایزاگویره خراب‌شده بود.

در مناطقی که اسناد زمین‌ها به‌خوبی نگهداری نمی‌شوند، ما هرروزه شاهد چنین اتفاقاتی هستیم. می‌توان گفت سوء مدیریت یا فساد اداری تقریباً در سرتاسر دنیا وجود دارد. نبود امنیت حقوق مالکیت یکی از عوامل شایع ناامنی‌ها و بی‌عدالتی‌ها است. این موضوع استفاده از خانه یا یک قطعه زمین به‌عنوان وثیقه، سرمایه‌گذاری تضمینی و ایجاد کردن شغل را نیز مشکل می‌کند. به نظر می‌رسد که بیت‌کوین کیلومترها با این‌گونه مشکلات فاصله داشته باشد. ارزی که بر اساس نوعی رمزگذاری هوشمندانه طراحی‌شده است. بیشتر طرفداران سرسخت این سیستم بین ثروتمندان هستند، اما بعضی از آن‌ها از افراد مخالف حکومت و تعدادی نیز از مجرمان رایانه‌ای نیز بین آن‌ها می‌باشند؛ اما فناوری رمزنگاری بیت‌کوین که به آن «بلاک‌چِین» می‌گویند، کاربردهایی فراتر از پول نقد و ارز دارد. این راهی را به افرادی پیشنهاد می‌کند که یکدیگر را نمی‌شناسند و به یکدیگر اطمینان ندارند، اما می‌خواهند بدون هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای بدانند چه چیزی به چه کسی تعلق دارد. این راهی برای ایجاد و حفظ اعتماد است.

به همین دلیل است که سیاست‌مدارانی که دنبال سروسامان دادن به موسسه‌ی دارایی در هنودوراس هستند، از فکتوم، یک استارت‌آپ آمریکایی، خواستند که یک نمونه از سیستم ثبت زمین بر اساس بلاک‌چین برای آن‌ها ایجاد کند. یونانی‌ها نیز برای داشتن چنین سیستمی ابراز علاقه کرده‌اند. چون آن‌ها هم سیستم درستی برای ثبت زمین نداشته و فقط ۷% زمین‌هایشان نقشه‌برداری شده هستند.

.

مکانی در گذشته

کاربردهای دیگر بلاک‌چین و مشابه «دفاتر کل توزیع»، از ناکام کردن اعمال دزدان الماس تا ساده‌سازی بازار بورس را شامل می‌شود. بنگاه تعویض ارز نسداک به‌زودی استفاده از سیستمی بر پایه‌ی بلاک‌چین را برای ثبت کردن مبادلات انجام‌شده در شرکت‌های خصوصی استفاده خواهد کرد. بانک انگلیس که معمولاً علاقه‌ای به استفاده از فناوری روز از خود نشان نمی‌دهد، به نظر می‌رسد که مجذوب این طرح‌شده است: دفاتر کل توزیع که در یادداشت‌های پژوهشی انتهای سال منعقدشده است، «نوآوری قابل‌توجهی» هستند که می‌توانند «پیامدهای گسترده» را در صنعت مالی داشته باشند.

از دیدگاه سیاسی اثرات بلاک‌چین می‌تواند از این هم گسترده‌تر باشد. وقتی‌که تعاونی‌ها و چپ‌ها برای گرده همایی وی‌شیر فست در پاریس دورهم جمع شدند تا در مورد روش‌هایی بحث کنند که شرکت‌های مردمی می‌توانند باعث تضعیف انبارهای عظیم اطلاعات مانند فیس‌بوک شوند، موضوع بلاک‌چین تقریباً در تمامی سخنرانی‌ها مطرح شد. دنیای رؤیایی آزادیخواهان یعنی جایی که قوانین دولتی جای خود را به قراردادهایی بین افراد می‌دهد، می‌تواند با تضمین این قراردادها به‌وسیله‌ی برنامه‌هایی بر پایه‌ی بلاک‌چین، عملی شود.

بلاک‌چین در ذهن نابغه‌ای با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو شکل گرفت. او سازنده‌ی بیت‌کوین است، چیزی که او در سال ۲۰۰۸ در مقاله‌ای این‌گونه تعریف کرد: «نمونه‌ای از پول الکترونیکی با یک سیستم اتصال رایانه‌ای فردبه‌فرد بدون سرور.» برای اینکه مانند پول کار کند، بیت‌کوین باید مبادله شده بدون اینکه به‌حساب اشتباهی واریز شود، همین‌طور نباید طوری باشد که یک فرد بتواند دو بار از آن استفاده کند. برای عملی شدن رؤیای آقای ناکاموتو، سیستمی غیرمتمرکزی که از چنین سوءاستفاده‌هایی در امان باشد، عملکرد این سیستم باید بدون استفاده از واسطه‌ای امین صورت بپذیرد. واسطه‌ای مانند بانک‌ها که در سیستم‌های پرداخت معمولی از آن‌ها استفاده می‌شود. بلاک‌چین همان چیزی بود که باید جایگزین این واسطه شد. پایگاه داده‌ای که تمام اطلاعات مربوط به کل گردش‌های مالی بیت‌کوین در آن ثبت شود. بلاک‌چین مدرکی است برای نشان دادن اینکه چه کسانی در چه مقطع زمانی صاحب چه چیزهایی بوده‌اند. این دفتر کل توزیع، در هزاران رایانه (نادها یا رایانه‌های شبکه شده‌ی بیت‌کوین) در سرتاسر دنیا کپی شده‌اند و دسترسی به آن‌ها برای عموم آزاد است. باوجود تمام این شفافیت‌ها، این سیستم کاملاً ایمن و قابل‌اعتماد است. این موضوع توسط ترکیبی از ریاضیات پیچیده و ظریف و محاسبات مکرر برای عیب‌یابی، به‌صورت یک سازوکار اجماعی ساخته شد. روندی که با موافقت نادها مشخص می‌شود که در صورت انتقال بیت‌کوین از فردی به فرد دیگر چطور بلاک‌چین به‌روزرسانی شده.

فرض کنیم که خانم آلیس می‌خواهد بابت خدمات ارائه‌شده به آقای باب دستمزد پرداخت کند. هردوی آن‌ها نرم‌افزار والت بیت‌کوین دارند که به بلاک‌چین دسترسی دارد، نرم‌افزاری که به‌جای مرورگر برای دسترسی به اینترنت از آن استفاده می‌شود، اما با این کار به‌عنوان کاربر به این سیستم شناسانده نمی‌شوند. انتقال با درخواست آلیس برای تغییر در بلاک‌چین آغاز می‌شود. پس والت آلیس کمی خالی‌تر و والت باب کمی پرتر می‌شود.

شبکه برای گرفتن تأیید این عمل چندین مرحله را باید طی کند. درحالی‌که این پیشنهاد در شبکه منتشر می‌شود چندین ناد با بازرسی دفتر کل بررسی می‌کنند تا ببینند که آیا آلیس بیت‌کوینی برای خرج کردن دارد یا نه. اگر همه‌چیز درست به نظر آمد، نادهای تخصصی که به آن‌ها معدنچی گفته می‌شود، پیشنهاد آلیس را با انتقال معتبر مشابهی پیوند می‌زنند تا بلاک جدیدی را برای بلاک‌چین ایجاد کنند.

این مستلزم دادن مکرر اطلاعات از طریق عملکرد رمز گزاری شده‌ی (هش) است که بلاک را به‌صورت رشته‌ای از اعداد با طول مشخص درمی‌آورد (به نمودار نگاه کنید). شبیه بسیاری از رمزگذاری‌ها، این هشینگ به‌صورت جاده‌ای یک‌طرفه است. تبدیل اطلاعات به هش کار آسانی است؛ اما تبدیل هش به اطلاعات غیرممکن است. بااینکه در هش اطلاعاتی وجود ندارد، اما هنوز نسبت به اطلاعات خود منحصربه‌فرد است. اگر هر تغییری در چیزی که وارد بلاک می‌شد به هر صورتی ایجاد می‌شد، حتی اگر صرفاً یک رقم بود، هش آن چیز دیگری می‌شد.

.

در پس این فناوری چه اتفاقاتی می‌افتد

هش موردنظر، به همراه اطلاعات دیگری در سربرگِ بلاک پیشنهادشده درج می‌شود. سپس این سربرگ تبدیل به پایه‌ای برای معمای معادلات ریاضی سختی می‌شود که در ساخت آن هش دیگری دخالت دارد. این معما صرفاً به‌وسیله‌ی آزمون‌وخطا قابل‌حل شدن است. در سراسر شبکه، معدنچیان در بین تریلیون‌ها تریلیون امکان، دنبال جواب می‌گردند. وقتی‌که یکی از معدنچیان بالاخره به جوابی که دنبالش بود رسید، بقیه‌ی نادها به‌سرعت آن را بررسی می‌کنند (که بازهم به‌صورت جاده‌ای یک‌طرفه است: حل کردن آن بسیار مشکل، اما بررسی کردن آن آسان است)، هر نادی که این جواب را تأیید کند، دفتر کل را با توجه به آن به‌روزرسانی می‌کند. هش سربرگ تبدیل به رشته‌ی شناسایی بلاک جدید می‌شود و سپس آن بلاک بخشی از دفتر کل می‌گردند. پرداخت آلیس به باب و تمامی معاملات دیگری که در آن بلاک است، تأیید می‌شوند.

این بخش از معما سه مورد را که باعث بالا رفتن بسیار زیاد امنیت بیت‌کوین می‌شود، به تصویر می‌کشد. شما نمی‌توانید پیش‌بینی کنید که کدام معدنچی معما را حل می‌کند و شما نمی‌دانید که هر دفعه چه کسی بلاک‌چین را به‌روزرسانی می‌کند. تا حالا می‌توان حدس زد که یکی از معدنچی‌های سخت‌کوش این کار را انجام می‌دهد، نه یک مداخله‌گر سودجوی اتفاقی. این موضع باعث می‌شود که تقلب کردن بسیار مشکل شود.

دومین ضمیمه، سابقه است. هر سربرگ جدید دارای هشی از سربرگ قبلی است و این چرخه به همین صورت ادامه دارد تا برسد به اولین سربرگ. این الحاق، رشته‌ای است که بلاک‌ها را به یک زنجیر تبدیل می‌کند. برای ایجاد آخرین بلاک، بدیهی است که باید تمام اطلاعات دفتر کل دوباره ایجاد شود. اگر تغییری در هر جای آن به وجود بیاورید، حتی در یکی از اولین بلاک‌ها، سربرگ آن بلاگ متفاوت از بقیه خواهد شد؛ و به همین صورت سربرگ بلاک بعدی و به همین صورت تا آخرین سربرگ. به همین دلیل دفتر کل با آخرین شناسه‌ی بلاک مطابقت نخواهد داشت و درنتیجه رد خواهد شد.

Bit-620-Way2pay-95-06-17

آیا می‌شود این سیستم را دور زد؟ تصور کنید که آلیس نظرش را درباره‌ی پرداختن دستمزد به باب تغییر دهد و سابقه‌ی پرداخت را عوض کند تا بیت‌کوینش به والتش برگردد. اگر او یک معدنچی ماهر بود، می‌توانست با حل کردن معمای موردنظر یک بلاک‌چین جدید درست کند؛ اما در مدت‌زمانی که مشغول انجام دادن این کار می‌بود، بقیه‌ی شبکه طول بلاک‌چین اولیه را افزایش می‌داد؛ و نادها همیشه بر روی طولانی‌ترین بلاک‌چین موجود کار می‌کنند. این قانون وقتی کاربرد دارد که دو معدنچی تقریباً در یک‌زمان جواب را پیداکرده و به‌صورت موقت یک انشعاب در زنجیره ایجاد کنند. این قانون جلوی تقلب کردن را هم می‌گیرد. برای اینکه آلیس سیستم را مجبور به قبول نسخه‌ی جدید کند، او باید طول زنجیره را سریع‌تر از بقیه‌ی شبکه افزایش بدهد. به این معنی که بیش‌تر از نصف رایانه‌های شبکه شده را تحت کنترل خود دربیاورد (این کار اصطلاحاً به حمله‌ی ۵۱% معروف است) و این کار معمولاً نباید امکان‌پذیر باشد.

.

رؤیاها گاهی اوقات به حقیقت می‌پیوندند

گذشته از مشکلاتی که درراه خراب کردن شبکه وجود دارد، یک سؤال اساسی‌تر هم وجود دارد: اصلاً چرا باید وارد این کار شد؟ به خاطر اینکه سومین چیزی که حل کردن معماها اضافه می‌کند انگیزه است. ساختن یک بلاک جدید به معنی اضافه کردن یک بیت‌کوین جدید است. معدنچی برنده ۲۵ بیت‌کوین دریافت می‌کند که ارزش آن در حال حاضر حدود ۷۵۰۰ دلار است.

تمام این زرنگ‌بازی‌ها باعث نمی‌شود که بیت‌کوین ارز جالب‌توجهی شود. ارزش آن ناپایدار و غیرقابل‌پیش‌بینی است (به جدول بعدی نگاه کنید) و میزان موجودی بازار عامدانه ثابت نگه‌داشته شده است؛ اما مکانیسم بلاک‌چین به‌خوبی کار می‌کند. با توجه به blockchain.info، وب‌سایتی که این تغییرات را ره‌گیری می‌کند، در یک روز معمولی بیش از ۱۲۰۰۰ نقل‌وانتقال به بلاک‌چین افزوده می‌شود که این یعنی حدود ۷۵ میلیون دلار ردوبدل می‌شود. در حال حاضر ۳۸۰۰۰۰ بلاک وجود دارد؛ اندازه‌ی دفتر کل حدود ۴۵ گیگابایت است.

اکثر اطلاعات داخل بلاک‌چین درباره‌ی بیت‌کوین است؛ اما لزومی ندارد که این‌طور باشد. آقای ناکاموتو چیزی ساخته که حرفه‌ای‌های کامپیوتر به آن «پلتفرم باز» می‌گویند. یک سیستم توزیع که آزمایش جزییاتش کارکرد آن برای همه آزاد است. خود اینترنت نمونه‌ی دیگر چنین چیزی است. مثال دیگر آن می‌تواند سیستم اندروید یا ویندوز باشد. نرم‌افزارهایی که وابسته به ویژگی‌های پایه‌ای بلاک‌چین باشند می‌توانند بدون اجازه گرفتن از کسی یا پرداخت کردن مبلغی به کسی ساخته شوند. کریس دیکسون از اندرسین هوروویتز گفت: «بالاخره اینترنت یک پایگاه داده‌ای پیداکرده است.» اندرسین هوروویتز یک شرکت سرمایه‌گذاری است که تعداد زیادی از استارت‌آپ‌های وابسته به بیت‌کوین را تأمین مالی کرده است. ازجمله کوین‌بِیس که نرم‌افزار والت را ساخته و ۲۱ که برای همه نرم‌افزارهایی را برای معدنکاری در بیت‌کوین طراحی می‌کند.

در حال حاضر پیشنهادهای بر پایه‌ی بلاک‌چین سه دسته‌اند. اولین دسته از این قابلیت استفاده می‌کنند که به‌وسیله‌ی بلاک‌چین می‌توان هر نوع دارایی را به فرد دیگری منتقل کرد. یکی از استارت‌آپ‌هایی که از این ویژگی استفاده می‌کند کلو است. آن‌ها با ایجاد مکانیسمی به نام «دای» که شامل معاملات بسیار جزئی بیت‌کوین است (به آن خاکه‌ی بیت‌کوین می‌گویند)، به‌وسیله‌ی اضافه کردن اطلاعات به بیت‌کوین‌ها کاری می‌کنند که آن‌ها به‌صورت اوراق بهادار، سهام یا واحدهای فلزات گران‌بها دربیایند.

دسته‌ی دوم مربوط به محافظت کردن از مالکیت زمین است. نرم‌افزارهایی که از بلاک‌چین به‌صورت یک ماشین حقیقت‌یاب استفاده می‌کنند. انتقالات بین‌کوین را می‌توان با اطلاعات کوچکی پیوند زد که آن‌ها هم در دفتر کل ثبت می‌شوند. از آن می‌توان به‌عنوان ثبت هر چیزی که ارزش ردگیری داشته باشد استفاده کرد. اورلجر با استفاده از بلاک‌چین از اجناس خود محافظت می‌کند. به‌عنوان‌مثال با چسبیدن به اطلاعات بلاک‌چین درباره‌ی مشخصات یک قطعه الماس، در صورت ربوده شدن آن، می‌تواند یک دلیل غیرقابل‌انکار از هویت آن را ارائه دهد. اطلاعات شخصی فروشگاه‌های وان‌نیم بدون نیاز به رمز عبور می‌باشند؛ کوین‌اسپارپ به‌عنوان نوعی سردفتر اسناد رسمی عمل می‌کند. باید به خاطر داشت، بااینکه برای این نرم‌افزارها، برخلاف نقل‌وانتقال‌های صد درصد بیت‌کوینی تا حدی اعتماد نیاز است. شما باید باور داشته باشید که واسطه‌ی معاملات، اطلاعات را به‌درستی وارد می‌کند.

دسته‌ی سوم که اهدافی بلندپروازانه تر دارند، این نرم‌افزارها می‌باشند: اسمارت کانترکست که تحت شرایط خاصی خودبه‌خود کار می‌کند. بیت‌کوین می‌تواند طوری برنامه‌ریزی شود که صرفاً تحت شرایط خاصی قابل‌دسترسی بشود. یکی از کاربردهای این کار برای وقتی است که معدنچی فقط بعد از حل کردن ۹۹ معما بتواند بیت‌کوین دریافت کند. این کار انگیزه‌ی دیگری برای نگه‌داشتن بلاک‌چین در شرایط خوب است.

لایت‌هوس، پروژه‌ی است که توسط مایک هرن، یکی از برنامه‌نویسان برجسته‌ی بیت‌کوین راه‌اندازی شد. این برنامه یک ساختار جذب سرمایه‌ی عمومی غیرمتمرکز است که بر این اساس کار می‌کند. اگر به‌اندازه‌ی کافی سرمایه برای یک پروژه جمع شد، همه‌ی آن به‌حساب پروژه واریز شود، اما اگر به‌اندازه‌ی میزان در نظر گرفته‌شده نرسید، هیچ‌چیزی واریز نمی‌شود. آقای هرن می‌گوید که طرح او از رقبای بدون بیت‌کوین او ارزان‌تر بوده و همچنین قابل‌اعتمادتر است. چون حکومت‌ها نمی‌توانند در صورت نپسندیدن پروژه آن را ملغی اعلام کنند.

.

انرژی مسری است

آلبرت ونگر از یواس‌وی گفت که با ظهور دفاتر توزیع «دری به سمت امکانات نوین گشوده شد»، یواس‌وی یک شرکت سرمایه‌گذاری در نیویورک است که در استارت‌آپ‌هایی مانند اوپی‌بزار سرمایه‌گذاری کرده است که یک بازار برای مبادله‌ی اجناس توسط افراد، بدون وجود هیچ‌گونه واسطه است؛ اما باوجود تمام امکانات بلاک‌چین، شکاکان بر این باورند که سیستم امنیت آن خطاپذیر است و روش‌های آن ممکن است که دقیق نباشند. چیزی که برای بیت‌کوین و چندین برنامه‌ی کوچک کار می‌کند، ممکن است که برای هزاران سرویس مختلف و میلیون‌ها کاربر ناکارآمد باشد.

Bit-1-580-Way2pay-95-06-17

طرح زیرکانه‌ی آقای ناکاموتو تا حالا کارایی خود را ثابت کرده است، محققان دانشگاهی روش‌هایی را پیداکرده‌اند که معدنچیان محتاط با پشتوانه‌ی مالی کافی بتوانند بدون داشتن ۵۱% از رایانه‌ها، بلاک‌چین را آسیب‌پذیر کنند. حالا دیگر امکان تحت کنترل درآوردن بخش محسوسی از شبکه‌ها محتمل‌تر از قبل شده است. قبلاً بخش زیادی از معدنچیان غیرحرفه‌ای بودند؛ اما حالا معدنکاری بیت‌کوینی توسط مشارکت‌های بزرگ اداره می‌شود که در آن معدن کاران کوچک حاصل تلاش‌های خود را به اشتراک می‌گذراند و بسیاری از اداره‌کنندگان مراکز داده‌ی بزرگ در چین هستند، مثلاً در مغولستان مرکزی که بهای برق پایین است.

نگرانی دیگر مربوط به محیط‌زیست است. بدون وجود داشتن روش دیگری برای اعتماد کردن به معدنچیان، تنها روش این است که معماری بیت‌کوین آن‌ها را مجبور کند که محاسبات سختی را انجام دهند. این «اثبات کار» که بدون آن پاداشی در کار نخواهد بود، تضمین می‌کند که تمام معدنچیان همانی هستند که ادعا می‌کنند؛ اما این کار میزان زیادی محاسبه‌ی اضافی را به سیستم تحمیل می‌کند. با توجه به blockchain.info معدنچیان شبکه بیش از ۴۵۰ هزار تریلیون جواب را در هر ثانیه امتحان می‌کنند؛ و هر محاسبه میزانی انرژی مصرف می‌کند.

به این دلیل که معدنچیان جزییات سخت‌افزار خود را مخفی نگه می‌دارند، کسی نمی‌داند که این شبکه چه میزان برق مصرف می‌کند. اگر همه‌ی آن‌ها از بهینه‌ترین سخت‌افزار استفاده کنند، میزان سالانه‌ی استفاده از برق آن بیش از ۱۵۰۰۰۰ نفر از ساکنان کینگز کاونتی در سنترال ولی کالیفرنیا می‌شود. با یک حدس خوش‌بینانه درباره‌ی بازدهی سیستم معدنچیان، این میزان برابر با ۴۰ تراوات در ساعت خواهد بود، تقریباً برابر با مصرف دوسوم از ۱۰ میلیون نفر که در لس‌آنجلس زندگی می‌کنند. البته این کمی اغراق است، اما هرچه قدر که مردم به‌صورت گسترده‌تری از بیت‌کوین استفاده کنند، این مشکل بدتر خواهد شد.

البته بااین‌همه هرز دادن‌های انرژی، میزان بین‌کوین به‌صورت محدود باقی می‌ماند. چون آقای ناکاموتو تصمیم گرفته است که حداکثر میزان بلاک را یک مگابایت در نظر بگیرد، یا حدود ۱۴۰۰ نقل‌وانتقال که این می‌تواند حدود هفت نقل‌وانتقال در ثانیه را پشتیبانی کند، در مقایسه با ۱۷۳۶ انتقالی که ویزا در آمریکا بر عهده دارد.

بلاک‌ها می‌توانند بزرگ‌تر شوند؛ اما بلاک‌های بزرگ‌تر زمان بیشتری را برای انتشار در شبکه نیاز دارند که این کار امکان ایجاد انشعاب را افزایش می‌دهد.

پلتفرم‌های اولیه بر مشکلات مشابهی غلبه کرده‌اند. وقتی‌که هزاره‌ی دوم بعد از دهه‌ی نود میلادی روی شبکه‌های اینترنت رفت، کارشناسان پیش‌بینی کردند که اینترنت قفل خواهد شد، اما بااین‌وجود اینترنت به کار خود ادامه داد. شبیه به آن، سیستم بیت کوین متوقف نشده است. رایانه‌های تخصصی معدنکاری بیت‌کوین می‌توانند به‌شدت با انرژی بهینه کار کند و مکانیسم‌های جانشین اثبات کاری که انرژی کمتری می‌برند پیشنهادشده است. توسعه‌دهندگان نیز در حال کار بر روی افزونه‌ای به نام «لایتنینگ» هستند که می‌تواند میزان زیادی از نقل‌وانتقال‌های کوچک‌تر را خارج از بلاک‌چین انجام دهد. سرعت بالاتر اینترنت نیز می‌تواند بلاک‌های سنگین را با همان سرعت بلاک‌های سبک منتقل کند.

مشکل کم بودن راه‌حل‌ها نیست. مشکل این است روند بهبود بیت‌کوین باعث می‌شود که انتخاب یکی از آن‌ها بسیار دشوار شود. تغییرات نیازمند توافق همه‌ی مجموعه است و این جماعت به‌راحتی به توافق نمی‌رسند. تصور کنید جنگ داخلی روی تعیین اندازه‌ی بلاک‌ها باشد. یکی از طرفین معتقد است که افزایش یک‌باره باعث می‌شود که تمرکز بیشتری در صنعت معدنکاری بیت‌کوین به وجود بیاید و این کار بیت‌کوین را شبیه به یکی از سیستم‌های پرداخت معمولی می‌کند. طرف دیگر معتقد است که اگر کاری انجام نشود، به دلیل طولانی شدن انتقالات، این سیستم حداکثر تا سال آینده از کار خواهد افتاد.

.

توقف کوتاه در این جنگ

آقای هرن و گیون اندرسن، یکی دیگر از بزرگان بیت‌کوین، از سردمداران جبهه‌ی بزرگ کردن بیت‌کوین هستند. آن‌ها به شرکت‌های معدنکاری گفته‌اند که نسخه‌ای جدید از بیت‌کوین را نصب کنند که از بلاک‌های بزرگ‌تری پشتیبانی می‌کند. البته به نظر می‌رسد تعدادی از معدن کاران تحت حمله‌ی سایبری قرارگرفته‌اند. به نظر می‌آید که این تلاشی است برای نشان دادن خطر احتمالی و نیاز به بزرگ کردن بلاک‌ها باشد. با این حملات، به دلیل حجم بالای مبالات کوچک، سیستم‌ها در حال رسیدن به حد آستانه‌ی خود می‌باشند.

تمام این‌ها شوکی است که باعث شده نیاز به جایگزینی برای بلاک‌چین بیت‌کوین احساس شود که این ممکن است به‌جای بهینه‌سازی اجرای رمز ارز، باعث بهینه‌سازی ذخیره‌ی دفتر کل شود. مولتی‌چین، پلتفرمی برای ساخت بلاک‌چین شخصی است که به‌وسیله‌ی کوین‌ساینس، یک شرکت استارت‌آپ دیگر، نشان داده که چه‌کارهای دیگری امکان‌پذیر است. همین‌طور می‌توان به‌وسیله‌ی آن یک بلاک‌چین عمومی مانند بیت‌کوین ساخت، با آن می‌توان زنجیره‌های خصوصی نیز ساخت که فقط تعدادی از افراد انتخاب‌شده می‌توانند به آن دسترسی پیدا کنند. اگر تمام کاربران مورد اعتماد باشند، دیگر نیازی به اعتبارسنجی معدنچیان نخواهد بود؛ و ارزی که به دفتر کل اضافه می‌شود صرفاً یک گزینه‌ی اضافه خواهد شد.

اولین صنعتی که از نسل بعدی بلاک‌چین استفاده کرد، ممکن است همانی باشد که شکستش باعث الهام گرفتن آقای ناکاموتو شد: صنعت سرمایه‌گذاری. در ماه‌های گذشته اشتیاق زیادی برای استفاده از بلاک‌چین‌های خصوصی به‌منظور نگه‌داشتن دفتر کلی غیرقابل دست‌کاری به وجود آمده است. یکی از دلایل این است که این فناوری که در ابتدا به منظورهای ضد حکومتی و برای آزادی فردی به وجود آمده بود، حالا کار را برای بانک‌ها آسان‌تر کرده تا با تقاضای‌های معمول موافقت کنند درحالی‌که مشتریان خود و قوانین ضدپول‌شویی را می‌شناسند؛ اما جاذبه‌ی پنهان دیگری هم دلیل این افزایش اشتیاق بوده است.

مورخان صنعتی خاطرنشان کردند که قدرت‌های جدید خیلی قبل از آنکه موارد استفاده‌ی آن‌ها پیدا شود، به وجود می‌آیند. وقتی‌که برای بار اول موتورهای برقی ساخته شدند، ظاهر آن‌ها شبیه به ماشین‌های بزرگ بخار بود. دهه‌ها طول کشید تا سازندگان متوجه شوند که خیلی از موتورهای الکتریکی غیرمتمرکز می‌توانند متوجه تمام بخش‌هایی شوند که در آن چیزی را می‌سازند. در گزارشی که درباره‌ی ارزهای الکترونیکی داد، بانک انگلستان چیزی مشابه به این مطلب را در بخش مالی دید. شرکت‌های ارزان محاسبه‌گر مالی عملکرد داخلی آن‌ها را دیجیتالی کرده‌اند؛ اما آن‌ها هنوز ساختارهای خود را به‌روز نکرده‌اند. اکثر بخش‌های سیستم پرداخت هنوز متمرکز هستند. اجازه‌ی مبادلات هنوز توسط بانک مرکزی داده می‌شود. وقتی‌که شرکت‌های مالی با یکدیگر مبادله‌ای را انجام می‌دهند، کار طاقت‌فرسای همگام‌سازی دفترهای کل آن‌ها با یکدیگر چندین روز به طول می‌انجامد؛ که سرمایه را مسدود کرده و ریسک را بالا می‌برد.

دفاتر کل پراکنده که به نقل‌وانتقالات در چند دقیقه یا ثانیه رسیدگی می‌کنند، می‌تواند کمک بزرگی به حل مشکل باشند و می‌توانند رؤیای بانک‌های دیجیتالی را به‌درستی محقق کند. همچنین این کار می‌تواند پول زیادی را برای بانک‌ها صرفه‌جویی کند. با توجه به سانتاندرز، بانکی با چنین دفتر کلی در سال ۲۰۲۲ می‌تواند بالغ‌بر ۲۰ میلیون دلار در سال در هزینه‌های بانکی صرفه‌جویی کند. البته فروشندگان هنوز باید ثابت کنند که می‌توانند حجمی بسیار فراتر از نقل‌وانتقالات بیت‌کوین را تحمل کنند؛ اما از همین حالا بانک‌های بزرگ در حال فشار آوردن برای تغییر استاندارها هستند تا برای ورود این فناوری جدید فضا ایجاد کنند. یکی از آن‌ها، یوبی‌اس، پیشنهاد ساخت استاندارد «کوین ستلمنت» را داده است. اولین دستور کاری برای آر ۳ سی‌ای‌وی که یک استارت‌آپ بلاک‌چین است که یوبی‌اس سرمایه‌گذاری آن را همراه با گلدمن زاکس، جی‌پی‌مورگان و ۲۲ بانک دیگر انجام داده‌اند، قرار است که ساختار استانداردی را برای دفاتر کل خصوصی به وجود بیاورد.

مشکل هر بانک مختص خودش نیست. تمام شرکت‌ها و نهادهای عمومی با مشکل کنترل سخت پایگاه داده‌ها و غیر همخوان بودن آن‌ها و همین‌طور هزینه‌ی بالای مرتبط کردنشان روبرو هستند. این مشکلی است که اتریوم که شاید یکی از بلندپروازترین پروژه‌های دفاتر کل غیرمتمرکز باشد، قصد دارد آن را حل کند. این پروژه که خالق آن ویتالیک بوتیرین، برنامه‌نویس نابغه‌ی ۲۱ ساله‌ی کانادایی است، می‌تواند داده‌هایی بیشتر از بیت‌کوین را مدیریت کند؛ و با نوعی زبان برنامه‌نویسی نوشته‌شده که به کاربران اجازه می‌دهد تا قراردادهای هوشمند پیشرفته‌تری را بنویسند تا بتوان فاکتورهایی نوشت که وقتی محصولی رسید، خودشان را پرداخت کنند و درصورتی‌که سود به‌اندازه‌ی مشخصی رسید به‌صورت خودکار برای صاحب خود سود سهام را ارسال کنند. آقای بوتیرین امیدوار است که این‌گونه هوشمندی امکان تشکیل «سازمان‌های مستقل غیرمتمرکز» را به وجود بیاورد. کمپانی‌های مجازی که درواقع قوانین بلاک‌چین اتیریوم را وضع می‌کنند.

یکی از جاهایی که این ایده می‌تواند تأثیرات شدیدی را بر آن بگذارد، اینترنتِ اشیاء است. شبکه‌ای از میلیاردها ابزار روزمره مانند یخچال، آب‌پاش یا گیره‌ی در که سابقاً خاموش بودند. یک گزارش از شرکت آی‌بی‌ام با عنوان «دموکراسی ابزارها» استدلال کرده است که ردگیری تمام این ابزارها با یک سیستم مرکزی غیرممکن بوده و تلاش برای انجام آن منطقی نیست. چنین کاری می‌تواند آن‌ها را نسبت به هک شدن و یا نظارت دولتی آسیب‌پذیر کند. ثبت غیرمتمرکز می‌تواند راه‌حل خوبی برای این مشکل باشد.

قابل‌برنامه‌ریزی بودن این‌چنینی اتریوم اجازه می‌دهد که دارایی‌های مردم ردگیری یا ثبت شوند. این پروژه همچنین اجازه می‌دهد که از آن به‌صورت جدید استفاده شود. به همین دلیل یک کلید ماشین که در بلاک‌چین اتریوم قرارگرفته است را می‌توان فروخت یا می‌توان آن را به صورت‌های مختلف قانون‌مندی اجاره داد که این کار می‌تواند روش‌های جدید به اشتراک گذاشتن ماشین بین افراد را به وجود آورد. افزون بر این، می‌توان از بعضی از فناوری‌هایی که تا آن زمان به وجود خواهد آمد، مانند خودروهای خودرانی که صاحب خود هستند را قابل‌اجرا کرد. چنین خودروهایی می‌توانند با کنار گذاشتن مقداری از پولی که بابت کرایه دادن کنار می‌گذارند، هزینه‌ی سوخت، تعمیر و حق پارکینگ خود را بر اساس قوانین نوشته‌شده تأمین کنند.

.

اگر روسو زنده بود چه می‌گفت؟

جای تعجب نیست که بعضی‌ها فکر می‌کنند چنین برنامه‌هایی بیش‌ازاندازه بلندپروازانه هستند. اولین بلاک اتریوم (جنسیس) تنها در ماه اوت استخراج شد. بااینکه بخشی از اکوسیستم استارت‌آپ‌ها اطراف آن شکل گفته‌اند، آقای بوتیرین در یکی از نوشته‌های وبلاگ خود تأیید کرده است که این یک نوعی پول است؛ اما جزییات اینکه بالاخره چه نوعی از بلاک‌چین به شکوفایی خواهد رسید اهمیت کمتری به برخی دیگر از چیزها دارد. به‌عنوان‌مثال شور و شوق گسترده برای دفاتر کل غیرمتمرکزی که در حال هدایت استارت‌آپ‌ها و متصدیان به سمت امتحان توانایی‌های بالقوه‌ی خود هستند. گذشته از توانایی پایان‌ناپذیر جامعه برای تمسخر حسابدارها، کار دفاتر کل واقعاً بااهمیت هستند.

دنیای امروز به‌شدت وابسته به سیستم دفترداری دوبل است. سیستم استانداردی ثبت بدهکاری و بستانکاری مرکزی، مهم‌ترین عامل برای شناخت موقعیت مالی یک شرکت است. وارنر سومبارت، یک جامعه‌شناس آلمانی در اوایل قرن بیستم ادعا کرد، کاپیتالیسم مدرن کاملاً به این نوع دفترداری برای پیشرفت خود نیازمند است؛ اما حالا این ادعای او مورد سؤال قرارگرفته شده است. بااینکه این سیستم در بین تاجران ایتالیایی رنسانس به وجود آمد که هم‌اتفاقی جالب‌توجهی را نیز به وجود آورده است، خیلی دیرتر از کاپیتالیسم در دنیا پخش شد؛ و تنها در اواخر قرن نوزدهم فراگیر شد؛ اما یک سؤال وجود دارد و آن اینکه تکنیک اهمیت اساسی را دارد و نه‌فقط ثبت اینکه شرکت چه‌کارهایی را کرده است، بلکه این باید روشی باشد که یک شرکت به چه می‌تواند تبدیل شود.

دیگر لازم نیست که دفتر کل به‌وسیله‌ی شرکت یا حکومت نگهداری شود، ممکن است که در طول زمان تغییراتی در کارکرد شرکت یا حکومت به وجود بیاید، یا در کارهایی که از آن‌ها انتظار می‌رود و در کارهایی که بدون آن‌ها می‌شود انجام داد. درک این واقعیت که سیستم نگهداری سوابق غیرمتمرکز می‌تواند به همان اندازه متمرکزها قابل‌اعتماد باشد، می‌تواند تغییرات بنیادینی را به وجود بیاورد.

می‌توان انتظار داشت که این ایده‌ها ناخوشنودی‌هایی را به وجود بیاورند، چون بلاک‌چین‌ها هنوز به‌صورت ابزارهای نوینی شناخته می‌شوند که تازه جوانه‌زده‌اند و تردیدهایی زیادی وجود دارد که آن‌ها تا چه حد می‌توانند رشد کنند. مقاومت‌هایی را نیز می‌توان پیش‌بینی کرد. بعضی از منتقدان بیت‌کوین همیشه آن را به‌عنوان یکی از تلاش‌های اخیر «ایدئولوژی کالیفرنیا» در نظر گرفته‌اند که وعده‌ی رستگاری را در تمرکززدایی توسط فناوری می‌دهد درحالی‌که واقعیت قدرت تمرکز بخش عظیمی از سرمایه در دستان خواص را انکار کرده و یا در هاله‌ای از ابهام نگه می‌دارد. ایده‌ی ایجاد اعتماد بیشتر وابسته به کدگذاری است تا سیاست‌های دموکراتیک، مشروعیت یا مسئولیت‌پذیری؛ اما این عقیده لزوماً باعث خواستنی‌تر شدن یا نیرو گرفتن این ایده نمی‌شود.

در همین حال، دنیایی که در آن ثبت مدارک ازنظر ریاضی نسبت به دست‌کاری ایمن باشند، مزایای زیادی دارد. خانم ایزاگویره که از خانه‌اش بیرون شده، در این دنیا بهتر زندگی خواهد کرد. همین‌طور افراد زیادی دیگری که در موقعیت‌های مشابهی قرارگرفته‌اند. اگر بلاک‌چین یک پارادوکس پایه‌ای را دارا است، این است که با دادن راهی برای ثبت گذشته و حال در سنگی رمزگذاری شده، می‌تواند آینده‌ای کاملاً متفاوت را رقم بزند.

منبع: فردانما / اکونومیست

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.