پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
استارتآپ فینتک زیرمجموعه بانک دیگر فینتک نیست!
این روزها ماجرای بستن سرویسهای پرداخت به روی برخی از استارتآپهای فینتک ایرانی، همه را متعجب کرده است که چگونه است در این سالها نهادهای دولتی و شرکتهای خصوصی برای تبلیغات هم که شده سعی کردند به استارتآپهای فینتک روی خوش نشان دهند اما حالا یکباره سرویسهای پرداختی به روی آنها بسته شده است. متاسفانه نه شاپرک قبول میکند که خواسته با فینتکها برخورد کند و نه نماد اعتماد الکترونیکی.
اول گفته شد که چون این کسبوکارها نماد ندارند طبق قانون باید با آنها برخورد شود. برخی به نامههای رئیس سازمان توسعه تجارت اشاره کردند به شاپرک و گفتند که شاپرک طبق این نامهها با استارتآپها برخورد کرده است. بعدا آنها این موضوع را رد کردند و گفتند که اگر با استارتآپی عطف به نامه مذکور برخورد شده این مسدودسازی لغو گردد و ارائه خدمات به حالت سابق بازگردد. از طرفی استارتآپهای فینتک مانند دیگر شرکتها و کسبوکارهای تجارت الکترونیک نیستند. آنها در همه دنیا قرار است خدمات بانکی و پرداختی، حتی بورس و بیمه را دگرگون کنند. این دگرگونی تا حدی است که برخی صحبت از این میکنند که استارتآپهای فینتک قرار است بانکها را نابود کنند. البته در سالهای گذشته بسیاری تاکید کردهاند که فینتکها و بانکها در نهایت به یک همزیستی میرسند و در کنار هم خدمات جدیدی به مردم ارائه خواهند کرد و به کمک هم اقتصاد جهان را بزرگتر میکنند نه این که برای به دست آوردن سهم بیشتری از اقتصاد با هم درگیر شوند.
ببینید: فینتک چیست؟
این روزها گفته میشود مسئولیت نظارت بر استارتآپهای فینتک را هیچ نهادی حاضر نیست قبول کند. هرچند سازمان توسعه تجارت میگوید بانک مرکزی باید شرایط و ضوابط قانونی مربوط را تنظیم و ارائه کند و اگر قرار است به این کسبوکارها هم نماد اعتماد الکترونیکی داده شود شرایط آن باید مشخص گردد. متاسفانه نوآوری به نقطهای رسیده است که قانونگذار و ناظر از آن عقب مانده است. اگر سالهاست که بانکداری ما با قانونی مربوط به دهها سال پیش فعالیت میکند، حالا باید بر استارتآپهایی نظارت کنیم که تغییر در آنها روزانه است. همین الان چیزهایی که دو سال پیش درباره آنها صحبت میکردیم دیگر قدیمی شده است و طبیعی است که با قانونی مربوط به گذشته نمیتوان امروز را مدیریت کرد. شرایط این روزهای استارتآپهای فینتک مانند این است که بگویند دیجیکالا باید از انجمن مغازهداران و فروشندگان لوازم خانگی مجوز بگیرد و در غیر این صورت بسته میشود. اگر دیجیکالا که این روزها هر مسئول دولتی برای مثال زدن هم که شده از آن استفاده میکند در شرایطی رشد کرده است که قانون مشخصی درباره آنها وجود نداشته و دقت کنیم که پیچیدگی استارتآپهای فینتک بسیار بیشتر است.
چرا مردم از استارتآپهای فینتک استقبال میکنند؟
این که کسی برود در کشوری مانند ایران که کارمزد پرداخت الکترونیکی وجود ندارد از خدمات جایی مثل زرین پال آن هم با دادن کارمزد استفاده کند را چگونه باید تحلیل کنیم؟ یا این که در جهان کسانی به سراغ ابزارهای ارائه شده توسط اسکوایر رفتهاند در حالی که ارائهدهندگان خدمات ویزا و مسترکارت همه جا حی و حاضر هستند را چگونه باید تحلیل کنیم؟ یا مثلا کسی با وجود پیپال برود از استرایپ استفاده کند را چگونه باید تحلیل کرد؟
پیش از این با محدود کردن فعالان تولید محتوای فارسی در ایران به جایی رسیدیم که ایرانیها نتوانستند در شبکههای اجتماعی به راحتی حاضر شوند و آنها که بیرون از این مرزها بودند و لزوما همراهی هم با ساختار و حاکمیت موجود نداشتند این عرصه را مال خود کردند. حالا لشکری آن بیرون ایستاده و ما را به سخره گرفته که ببینید اینها چگونه دست و پای سربازانشان را بستهاند. اکنون با محدود کردند این نوآوریها شرایطی را ایجاد میکنیم که دنیا به ریش ما بخندد. با بستن این استارتآپها شرایطی را ایجاد نکنیم که در سالهای آینده مجبور شویم از نمونههای غیرایرانی استفاده کنیم آن هم در شرایطی که هیچ کسی نتواند در داخل با آنها رقابت کند.
استارتآپهای فینتک اگر قرار باشد زیرمجموعه بانکها و شرکتهای بزرگ گردند دیگر استارتآپ فینتک نیستند؛ نهایتا میشوند یک واحد نوآوری در یک سازمان بزرگ. شیر در جنگل شیر است.غرش شیر در باغ وحش فقط به درد ترساندن بچهها میخورد و بس. هیچکس از شیر زندانی هراسی ندارد!