راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

بن استیلر برنده جایزه نوآوری وال‌استریت در بخش سرگرمی شد

بن استیلر، چهره‌ای که سال‌ها با کمدی‌های پرفروش شناخته می‌شد، این روزها در حال بازتعریف مسیر حرفه‌ای خود است؛ بازیگری که حالا بیش از هر زمان دیگری به عنوان کارگردانی جدی و خلاق مطرح شده و با آثاری چون «جداسازی» جایگاهی تازه در میان سازندگان معتبر تلویزیون و سینما پیدا کرده است. مسیری که از کمدی‌های پرهیاهوی دهه‌های گذشته آغاز شد، امروز او را به یکی از مهم‌ترین صداهای رواییِ پشت دوربین تبدیل کرده است. او یکی از هفت برنده «جایزه نوآوران وال‌استریت» در سال ۲۰۲۵ شد و در بخش موسیقی، جایزه نوآور برتر سرگرمی را دریافت کرد. در ادامه، گفت‌وگوی ضمیمه مجله وال‌استریت را با بن استیلر می‌خوانید.

تابستان امسال، بن استیلر دوباره به صحنه آمده است. او یک بازیگر با استعداد است که می‌تواند طیف وسیعی از نقش‌ها را به خوبی ایفا کند، اما در دو دهه گذشته عمدتاً در فیلم‌های کمدی موفق و بسیار سودآور بازی کرده است. هالیوود اغلب در مورد نحوه دسته‌بندی استعدادها، قوانینی دارد. او در تخصص‌های خاصی خبره شده است؛ معمولاً شخصیت‌های مرد مستبد یا کسانی که از نظر اخلاقی شکست‌خورده‌اند یا شخصیت‌های یکنواخت که ناگهان عصبانی می‌شوند. و این به ضرر او تمام می‌شود.

برای میلیون‌ها نفر و گاهی اوقات برای خودش، استیلر شبیه به فرانک کانستنزا یا فرانک گِری درامای گِرِگ فوکِر است. او می‌گوید که جنبه منفی بازیگر کمدی بودن این است که اگر مردم شخصیتی را دوست داشته باشند، مانند «اِی بِمِثَل، مثل جیمز باند» به سختی می‌توانند تصویر دیگری از شما داشته باشند. اما با این حال، من آن را منفی نمی‌بینم. او می‌گوید: «این برای مدت طولانی است که با مردم کار می‌کنم و فکر می‌کنم در طول سال‌ها روی بسیاری از مردم تأثیر گذاشته است.»

استیلر در واقع به این نکته توجه نمی‌کند که مردم هنوز تصور می‌کنند او یک بازیگر تئاتر و فیلم‌های کمدی است. او متوجه شد که این می‌تواند یک مزیت باشد، به خصوص زمانی که او در حال تکرار نقش خود در هپی گیلمور ۲ و یک موزیک ویدیو از SZA است، که در محله دانشگاهی نیویورک فیلم‌برداری شده است. او در طول دو دهه گذشته، بخش بهتری از یک سال را صرف کارهای پشت صحنه کرده است؛ جایی که او دوست دارد کار کند، و جایی که می‌تواند به هر شکلی که می‌خواهد مفید باشد، اما کارگردانی یک فیلم بلند یک تعهد بزرگ است که او را از جلوی دوربین دور نگه می‌دارد.

استیلر همچنان یک استاد کمدی است که می‌تواند در پروژه‌هایش، در مقابل دوربین و پشت صحنه، با یک لایه برتر از هوش و ذکاوت کار کند. او از کمدی سنتی و با صدای بلند فاصله گرفته و به سمت کمدی‌های روایی که از نظر احساسی پربارتر هستند حرکت می‌کند. یادگیری این دو کار هم کمدی فیزیکی و هم کمدی روایی که شامل حواس‌پرتی‌های فنی نیست فرآیندی است که او هنوز در حال یادگیری آن است. او می‌گوید این کار «کمی سخت‌تر» است.

استیلر از این کار لذت می‌برد، اگرچه اعتراف می‌کند که این کار آسانی نیست، و او از طریق تهیه‌کنندگی اجرایی سریال «جداسازی» (Severance) برای اپل تی‌وی پلاس، و همچنین تهیه‌کنندگی چندین فیلم و سریال تلویزیونی، خود را به عنوان یکی از مهم‌ترین سازندگان سینمای امروزی مطرح کرده است. جداسازی، سریال علمی تخیلی و دلهره‌آور شش‌ساعته که لوئیس کاروسو در آن نقش یک کارمند اداری را بازی می‌کند، عمیق‌تر از نقش‌های کمدی خود استیلر است.

کارگردانی نوعی «چرخه فضیلت» است، جایی که انجام یک پروژه، او را بیشتر به انجام پروژه‌های دیگر سوق می‌دهد، و او می‌خواهد با تمام انواع و اقسام افراد مختلفی که می‌تواند ارتباط برقرار کند. او می‌گوید: «آنچه من می‌خواهم این است که در نهایت یک فیلمساز باشم.» این شامل تلاش برای اکران مستند افشاگرانه او درباره والدینش، جری استیلر و آن میارا، که هر دو کمدین بودند، می‌شود، و هرگز از این رابطه دست نکشیدند.

اما مثل یک گربه که می‌تواند در هر کجا که بنشیند، بنشیند و آرامش بگیرد، استیلر نیز آن استعداد ذاتی را دارد که شما را غافلگیر کند. او برای فیلم‌های تابستانی‌اش، از جمله دنباله مورد انتظار والدین را ملاقات کن (Meet the Parents) و یک کمدی پساآخرالزمانی، دو پیشنهاد فیلمنامه دارد. چهارمین فیلم در مجموعه ساعت شلوغی (Rush Hour) اخیراً با بازی جکی چان، برای استیلر فرستاده شده بود، اما پدرش آن را برای او باز نکرد. استیلر می‌گوید: «من فقط بیرون رفتم و یک کار خوب گرفتم.»

استیلر می‌گوید که او از این که در گذشته شغلش برای او برنامه‌ریزی شده بود، خوشحال بود، حتی اگر مجبور بود در نقش‌های کمدی بازی کند. اکنون، او برای یک تور رسانه‌ای برای یک فیلم جدید و یا یک برنامه تلویزیونی بین نیویورک و لس آنجلس در حرکت است، که به او فرصت بیشتری می‌دهد تا نقش‌های جدی‌تری مانند هپی گیلمور ۲ را بازی کند، جایی که او در نقش یک مربی گلف، گرندول گرنج، بازی می‌کند. او می‌گوید: «این نقش یک مرد بدجنس خوب است.» «من واقعاً از این نقش لذت می‌برم و فکر می‌کنم از این که از مصدومیت گلف خلاص شده‌ام، کمی خوشحالم.» او می‌گوید: «من در حال گذر از این شرایط هستم.»

یکی از منتقدان اولیه در مورد این که گرندی از نظر ظاهری چقدر شبیه به پدر استیلر است، گفته است، استیلر این را می‌پذیرد. او می‌گوید که با وجود بازی کردن در نقش‌های عجیب و غریب در طول سال‌ها، شخصیت‌هایی وجود دارند که او دوست دارد در آن‌ها غرق شود، مانند گرندی که در یک نقش واقع‌گرایانه و باز، در فیلمنامه سَتِردِی نایت لایو (SNL) با دقت نوشته شده است.

دلیل دیگری که استیلر در ابتدا از حضور در فیلم خودداری کرد، تمرکز زیاد رسانه‌ها بر او بود. او می‌گوید که بر سر پروژه‌های دیگر، مانند فیلم زولندر (Zoolander) و دیگر نقش‌هایی که بازی کرده است، همیشه فشار بیشتری بر او وارد بوده است. او می‌گوید: «عجیب است. هر جا که می‌روم.»

به استثنای موهایش؛ این روزها موهایش به مدل کوتاه‌تری می‌ماند، که او می‌گوید در تئاتر مرد با یک تی‌شرت (Man with a T-Shirt) در نیویورک ظاهر شد. او کت شلوار مشکی، پیراهن دکمه‌دار و یک شلوار جین سیاه تنگ می‌پوشد. او با عکاسان، ویلیام واترورث، تماس چشمی برقرار می‌کند. او می‌گوید: «من این مرد را می‌شناسم و او می‌داند که من کیستم؟» «من فکر می‌کنم در طول سال‌ها این استایل من شده است. من یک فرد جدی نیستم و در حال حاضر یک فرد شوخ‌طبع هستم، و این پاییز برای من یک چیز بزرگ است که یک کارگر واقعی در سریال جداسازی بازی می‌کنم.»

استیلر در شیکاگو بزرگ شد، و در دهه ۶۰ و ۷۰ پدر و مادرش، جری و آن میارا، و دیگر کمدین‌ها، اجراهای کمدی خود را در برابر ده‌ها هزار نفر از مردم اجرا می‌کردند.

استیلر خود را بیشتر یک فیلمساز می‌دید و در سال ۱۹۹۴ فیلمی با بازی مارتین اسکورسیزی به نام واقعیت گزنده (Reality Bites) را کارگردانی کرد. او کمی بعد با چهار اپیزود از سَتِردِی نایت لایو (SNL) همکاری کرد و در نهایت به سمت کارگردانی نمایش بن استیلر (The Ben Stiller Show) رفت، که بعداً در شبکه فاکس (FOX) پخش شد، و پس از آن، دو بازیگر نسل جوانی مانند وینس وان و جینین گرافالو (Janeane Garofalo) به شهرت رسیدند. اولین فیلم بلند او، واقعیت گزنده (Reality Bites)، که در آن زمان توسط یکی از استعدادهای نسل X کارگردانی شد، الهام‌بخش یک کمدی نسل Z است که او اکنون برای HBO Max تهیه می‌کند.

استیلر برای تمام هیجان فیلم زندگی مخفی والتر میتی (The Secret Life of Walter Mitty) و بازی در یک درامای کمدی درامای دیگر، شوک بزرگ زندگی‌اش را دریافت کرد. او در حین تماشای کارهای دیگر در تلویزیون و در مدرسه، می‌گوید که نمایش بن استیلر (The Ben Stiller Show) که در MTV و بعداً در مدرسه تئاتر نمایش داده شد، یک «تلاقی واقعی بین مدرسه و تئاتر» بود. او گفت: «ما یک نوع حس مشترک را احساس می‌کردیم.» او و همکارانش آن کمدی‌های قدیمی را تماشا می‌کردند، مانند نمایش بن استیلر، و احساس می‌کردند که «ما در واقع داریم دقیقاً همان لباس‌هایی را می‌پوشیم که آن‌ها می‌پوشیدند، حتی زمانی که ما در لس آنجلس بودیم، لباس‌هایی که برای خنده طراحی نشده بودند.»


وقتی کمدینی محبوب به بازیگر جدی تبدیل می‌شود


سپس یه چیزی درباره مری هست (Something about Mary) آمد، که در سال ۱۹۹۸ در سن دیگو فیلم‌برداری شد و در آنجا استیلر به عنوان یک کمدین در کنار کامرون دیاز بازی کرد. مجموعه‌ای از استودیوهای کمدی که مستقیماً از تتوهای پانک روی بدن پسران نوجوان الهام گرفته شده بودند، اکنون همه جا پخش شدند، و این یک تغییر کوچک برای تندر استوایی (Tropical Thunder)، زندگی مخفی والتر میتی (The Secret Life of Walter Mitty) و سایر فیلم‌های استیلر بود، که نشان می‌دهد او بیشتر متمایل به فیلم‌های استودیویی است تا کارهای مستقل.

طرفدارانی مانند اسکات به خصوص از این تغییر خوشحال شدند. استیلر می‌گوید: «این یکی از اتفاقات استودیویی است که یک نفر در طول زندگی خود آن را به خاطر می‌آورد.» و استیلر کمدی را ادامه داد و در بزرگترین نمایشگاه کمدی خود، زولندر، به بازی در نقش جدی و کارگردانی کمدی ادامه داد. او می‌گوید: «ما در نهایت در یک دوره پنج ساله، تمام فیلم‌های کمدی را تماشا می‌کردیم، اما هیچ‌کدام از آن‌ها خنده‌دار نبود.» اما علیرغم عدم درگیری کامل در امور عمومی، او همچنان یک فرد مشتاق و باهوش در خارج از دید عموم است.

اولین نقش دراماتیک استیلر به عنوان بازیگر و تهیه‌کننده اجرایی در سال ۲۰۱۸ در سریال محدود Showtime «فرار در دانمورا» (Escape at Dannemora) بود. او می‌گوید: «این یک شانس بزرگ بود تا از کمدی فرار کنم و یک داستان واقعی درباره افراد زندانی را روایت کنم.» این موضوع درباره جزئیات داستانی است که ممکن است به مردم کمک کند تا او را به عنوان یک بازیگر جدی بپذیرند.

او از فیلم زولندر ۲ خارج می‌شد، یک کمدی انتقادی و تجاری شکست خورده، و نیاز به یک زندگی آرام‌تر داشت. او می‌گوید که با جداسازی، با مسائل کوچک روبرو شد و در مورد زندگی در یک دنیای دوگانه تحقیق کرد. «مشکل این بود که چرا مردم آنقدر درگیر آن بودند؟» او می‌گوید. «چگونه با این منظره کنار آمدیم؟» او می‌گوید: «من هیچ چیز را به خاطر نمی‌آورم.» «من فکر می‌کنم تنها چیزی که به یاد می‌آورم این است که اگر در مورد آن احساسی نداشته باشم، احساس می‌کنم از این جهان خارج شده‌ام.»

اگر او نگران این باشد که آیا دنیا در مورد شخصیتش اشتباه می‌کند یا نه، او می‌گوید: «در ذهن من، من همین هستم.»


بازیگری؛ نقاشی رنگ روغن با نور عالی


بن استیلر می‌گوید:‌ «همیشه خودم را در درجه اول یک کارگردان می‌دانستم.» و تمام کاری که در حال حاضر احساس خوبی در موردش دارم، همین است. او می‌گوید: «من از بازیگری لذت می‌برم.» «من هنوز در حال توسعه فصل دوم سریال جداسازی (Severance) هستم.» او پنج سال پیش از اکران فصل اول در سال ۲۰۲۲، با یک فیلمبردار برای ساخت آن همکاری کرد. لوکاس کمدی‌های محیط کار اداری (The Office) و پارک‌ها و تفریحات (Parks and Recreation) را دوست دارد، اما او می‌گوید که جداسازی در فضایی منحصر به فرد قرار دارد و تعادل ظریف بین طنز، دلهره و مرکزیت اخلاقی آن، یک سه‌گانه‌ای است که مفاهیم دشوار را به شیوه‌ای جذاب به تصویر می‌کشد. او می‌گوید: «این سه گانه «خود» است که سوژه‌های متفاوتی را در خود جای داده و مرزهای بین کار و زندگی را مشخص می‌کند.»

من بلافاصله تبدیل به یک متعصب شدم. جداسازی در فصل دوم، فصل سوم و شاید حتی فصل چهارم ادامه خواهد داشت. استیلر اعتراف می‌کند که او در تمام مدت کار، توجه خود را به این پروژه معطوف کرده است. او می‌گوید: «من فکر می‌کنم این کار بهتر از حد معمول است.»

استیلر عمیقاً درگیر هر دو بخش مفهومی و اجرایی است. او از بازیگری لذت می‌برد و اعتراف می‌کند که تمرین و تفریح بیشتری نسبت به کارگردانی دارد، اگرچه او بیشتر از نیمی از زندگی خود را صرف کارگردانی کرده است. او از بازیگری به عنوان «یک نقاشی رنگ روغن با نور عالی» یاد می‌کند، در حالی که کارگردانی را به «حکاکی» تشبیه می‌کند. او می‌گوید: «در بازیگری، شما یک روز قبل، یک ساعت قبل تمرین می‌کنید، و ناگهان در صحنه هستید. در کارگردانی، همه چیز به سمت شما برمی‌گردد و شما باید از پس آن برآیید.» استیلر همچنین به یاد می‌آورد که در حین بازی در نقش رابین، یک بازیگر شکست‌خورده در تمرین‌هایش با نویسندگان و بازیگران جداسازی برای فصل دوم، یک انگیزه و انرژی پیدا می‌کند. یک تمرین بازیگری، او را وادار می‌کند تا «پیچ و مهره‌های شور» را درک کند.

استیلر در فصل سوم جداسازی به عنوان بازیگر، جرمی آلن وایت را کارگردانی نخواهد کرد. او در حال کارگردانی فیلمی درباره جنگ جهانی دوم و اقتباسی از جنیفر از خانه شماره ۹ (Jennifer’s Nine Houses) در پاسادنای کالیفرنیا برای اپل است که او آن را تولید و در آن نقش‌آفرینی می‌کند. او می‌گوید: «بخشی از من دوست دارد در مورد جزئیات ریز و درشت صحبت کند.» «اما این کار مرا خسته می‌کند و این نقطه خوبی برای من است که این همه فیلم و سریال مختلف را کارگردانی می‌کنم.» او می‌گوید که تمام تعهداتش باعث شده او احساس خوبی داشته باشد. او تعجب می‌کند که چرا همیشه باید خودم را به عنوان یک بازیگر در اولویت قرار دهم. او می‌گوید: «من همه این فیلم‌ها را دیده‌ام، و وقتی متوجه شدم او دارد کارگردانی می‌کند، واقعاً شگفت‌زده شدم. او در تمام زندگی حرفه‌ای خود این کار را انجام داده است و اکنون این کار را به صورت عمومی انجام می‌دهد.»

آن جابه‌جایی و ناراحتی در محیط، به طور طبیعی به جذابیت عجیب و غریب جداسازی و فضای آرام و دلنشین «اتاق استراحت» که استیلر ساخته است، کمک می‌کند. او می‌گوید: «این جعبه‌های خالی، اشیاء متلاطم، و بوی بد، فقط برای اوست.» این نشان می‌دهد که چرا او در جداسازی آرامش پیدا کرده است. این فضای آرام به آرامش او کمک می‌کند.

این کاملاً شبیه فیلم مِیرا: هیچ چیز از دست نرفته (Meera: Nothing is Lost) نیست، که استیلر و همسرش کریستین تیلور در مورد آن تحقیق کردند، اما این فیلم برای او اهمیت زیادی دارد و به او اجازه می‌دهد تا درباره چیزی که او واقعاً به آن اعتقاد دارد، صحبت کند؛ قدرت شفافیت و عشق برای یکدیگر. او می‌گوید: «آن‌ها مانند والدین خود هستند، آن‌ها ازدواج کرده‌اند، عشق ورزیده‌اند و برای یکدیگر احترام قائل هستند.» او می‌گوید که تمام این اختلافات و چالش‌ها، چیزی است که باعث می‌شود شما نسخه واقعی زندگی را به نمایش بگذارید. او می‌گوید: «این ریسک‌ها از نظر شفافیت است، فرزندان او، خواهر و برادران او، و خانواده پدری‌اش را به چالش می‌کشند.» او می‌گوید که همسرش، بازیگر سینما، کریستین تیلور، نیز از پذیرش این ریسک‌ها حمایت می‌کند.

نقش جدی‌تر او؛ بازگشت به بازیگری، کارگردانی یک پروژه جدی‌تر، همه این‌ها نشان می‌دهد که او در حال ورود به فاز جدیدی از زندگی‌اش است. او می‌گوید: «من فکر می‌کنم این استعاره‌ای است که یک بار در هر هزاره می‌چرخد.» او می‌گوید که این نکته مهمی است، زیرا این یک چرخه است که او همیشه در مورد آن فکر می‌کرده است.

او می‌گوید: «من پشت سرم یک شغل دارم.» «پیدا کردن انگیزه برای انجام کاری که احساس خوبی در موردش دارید، واقعاً مهم است. این به شما کمک می‌کند تا یک فرد بهتر باشید.»

منبع WSJ Innovators Awa
نویسنده همکار سَم شوب
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.