پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
«یواساسدی» را بکش!
هنوز نه خبر رسمی منتشر شده نه بیانیه رسمی. هنوز نه در سایت بانک مرکزی و نه در سایت شاپرک چیز قابل استنادی پیدا میشود. حتی تکذیبی هم از طرف کسی صورت نگرفته. همه چیز در هالهای از ابهام است. نامهای مشکوک با سربرگ شاپرک در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که خبر از محدودیتی جدید برای روش یواساسدی میدهد. همین! دیدگاه من درباره یواساسدی که مشخص است. از مخالفان آن بوده و هستم و تصور میکنم بیشتر به درد مسابقههایی مثل خنداننده برتر میخورد نه بانکداری و پرداخت. اما اینکه شمشیر «هاتوری هانزو» بیهدف و فقط به قصد کشت بالای سر کسی یا چیزی قرار بگیرد، اصلاً لذتبخش نیست!
این روزها کسی به میهمانی کسی میرود از روزها قبل طرف را خبر میکند. چرا غافلگیری؟ چرا یکباره؟ چرا انقلابی؟ چرا بدون هیچگونه پیشزمینه قبلی! انقدر همه چیز مبهم است که حتی این احتمال هم هست که فردا یکی از بانک مرکزی بیاید جلوی دوربین و بگوید اصلاً هم چنین چیزی نبوده و این یک شوخی بیمزه در شبکههای اجتماعی بود و همه سرکار بودید و از فردا روز از نو روزی از نو! عادت داریم کاری کنیم که بیخودترین چیزها قهرمان شوند. حالا همه فکر میکنند یواساسدی چه ابزار شاهکاری بوده است که اینطوری ممنوع شده است.
اینکه کسبوکارهای متعددی روی این ابزار ناامن رشده کرده تقصیر مستقیم شخص آقای بانک مرکزی است و نه هیچکس دیگر. حالا آقای بانک مرکزی به جای پذیرفتن مسئولیت شمشیر «هاتوری هانزو»یش برداشته و افتاده به جان یواساسدی. یواساسدی که مهم نیست و همه میدانند ناامن است و تجربه کاربری پایینی دارد. چه تضمینی هست که این شمشیر اکنون غلاف شده دوباره سر بزنگاهی دیگر از نیام بیرون کشیده نشود و بر سر کسی دیگر فرو نیاید؟ بله! بانک مرکزی خودش را به انواع ابزارهای قتاله مجهز کرده و در مواقع لزوم هر کسی و هر چیزی را که لازم بداند قلع و قمع میکند. آقای بانک مرکزی تصور میکند که همه چیز سینماییطور است و مثل «بیل را بکش» میتواند یک فهرست بگذارد جلویش و همه را بکشد تا برسد به غول آخر. متأسفانه دعواهای بانکها با یکدیگر هم این رفتار بانک مرکزی را توجیه میکند. باز تأکید میکنم که یواساسدی جای دفاع ندارد و دیر یا زود باید از شبکه بانک و پرداخت ما بیرون میرفت، اما الزامات کسبوکار باید این را تعیین میکرد نه دستور از بالا. بهتر نیست آقای بانک مرکزی به جای پسروی و دنبالهروی و در هر محفلی نشستن آمارها و نامهای سرهمشده سامانههای ملی را گفتن کمی به این فکر کند که آیا بهتر نیست بستر کسبوکار مالی را فراهم کند و بگذارد همه چیز با موتور محرکه کسبوکار جلو برود و هرچند وقت یکبار با بهانه «امنیت» و «امنیتی» نکوبد بر سر کسبوکارها؟ اینکه مردم از بانک مرکزی جلوترند تقصر کیست؟ مردم؟
رضا قربانی
منبع: هفته نامه عصر ارتباط