پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
لزوم استفاده از مفاهیم SPL و BPR در تولید یا مهاجرت سیستمهای نو بانکی
در دنیای امروز، رقابتی بسیار فشرده در همه حوزههای کسبوکار به وجود آمده است. در این بازار برای ربودن گوی سبقت از رقیبان و رشد هر چه بیشتر، لزوم افزایش دانش سازمانی در محدوده کسبوکار مربوطه همچنین همسوسازی این دانش با حوزه فنآوری اطلاعات یعنی استفاده هر چه بیشتر از مفاهیم و ابزار جدید دانش رایانه، بیشازپیش ضروری به نظر میرسد. بانکها نیز بهعنوان یکی از اهرمهای مهم بازار کسبوکار، بسیار پیشتر ضرورت این مهم را دریافتهاند. بنابراین با بهکارگیری سرویس و ابزارهای کارآمد در حوزه فنآوری اطلاعات، ارائه خدمات بانکی و مالی را برای مشتری آسان و کارآمد نموده و بدین طریق با افزایش سطح رضایتمندی مشتری سعی در پیشی گرفتن در این بازار را نمودهاند.
استفاده ناصحیح از دانش رایانهای جدید یا عدم انطباق میزان رشد این دانش با دانش خبرگان کسبوکار در هر سازمانی میتواند مشکلات عدیدهای را پدید آورد. حال یکی از روشهای بهینه برای حصول نتیجه مطلوب در بانکها میتواند همسوسازی فکری مهندسین رایانه و خبرگان بانکی باشد. بدین طریق بانکها با افزایش انطباق و انعطاف در دو حوزه بانکی و فنآوری اطلاعات میتوانند خدمات مطلوبتری را ارائه نمایند و پایبندی به این مهم رشد هر بانک را در بازار بانکی به دنبال خواهد داشت.
برای روشن شدن مطلب ابتدا توضیح مختصری راجع به دو مفهوم SPL و BPR ارائهشده و در ادامه گامهای ضروری در مهاجرت سیستمی، همزمان با رعایت این مفاهیم آورده میشود.
مهندسی مجدد فرایندها یا BPR درواقع به معنای تغییر ساختار و فرایند محیط کسبوکار است که این تغییر میتواند شامل تغییرات فنآوری، منابع انسانی و ساختار سازمانی باشد.
خط تولید نرمافزار محصول یا SPL درواقع به تولید مجموعهای از محصولات اشاره دارد که بهاتفاق، بازاری خاص را تحت پوشش قرار میدهند و یا مأموریت ویژهای را به انجام میرسانند.
در ادامه و با در نظر گرفتن مفهوم معنایی این دو عبارت، 10 گام مؤثر و مسائل موردتوجه مهم، در مهاجرت به سیستمهای نرمافزاری جدید بانکی که باعث افزایش امکان موفقیت در این مهاجرت میشود، ذکر میگردد.
.
گام اول – همسوسازی فکری مدیران ارشد در هدف مهاجرتی
در شروع کار بهتر است ابتدا جلسات مشترکی بین مدیر محصول، مدیر فنآوری اطلاعات، مدیر بانک و حداقل سه تن از خبرگان ارشد بانکی برقرار شود. دقت شود هدف از جلسه مذکور تفاهمات بر روی بودجه و محصولی که قرار است ارائه شود نیست، بلکه مأموریت این جلسه بر این اساس است که در همان ابتدا این 4 تیپ اصلی درگیر در کار، با چالشهای برقراری ارتباط باهم آشنا شده تا بتوانند در تعاملات بعدی بر روی مأموریت اصلی این تولید تمرکز نمایند.
درواقع هدف اصلی این جلسه این است که مأموریت تولید یا مهاجرت نرمافزاری از همه ابعاد مدیریتی موردبررسی و نقد قرار گیرد و به سایر ابعاد این هدف نیز بهاندازه بعد تکنولوژیکی آن بهصورت برجسته توجه شود.
.
گام دوم – تفهیم هدف از مهاجرت، بهکل مجموعه بانکی و پیمانکاران
در گام بعدی بهمنظور گم ننمودن مسیر راه، اتلاف وقت و صرف بودجههای بیهوده لازم است تا به همه افراد درگیر در فرایند مهاجرت این مسئله را تفهیم نمود که هدف نهایی از این مهاجرت در درجه اول رضایتمندی بیشتر مشتری و سپس برد در بازار رقابتی، تسهیل کار و کارآمدی همه اعضای بانک است. در این مرحله میبایست مدیران هر بخش به دلایل کسبوکاری یا فنی موجهی تجهیز باشند تا از عهده این مهم برآیند.
از این گام به بعد است که محوریت دو مفهوم معنی مییابد. بدین معنی که از گامهای بعدی میبایست تأکید بر روی هدایت فرایند مهاجرت، بر پایه محصول و با تأکید بر مهندسی مجدد باشد.
.
گام سوم – حاکمیت دیدگاه محصول محور
در دیدگاه مبتنی بر محصول میبایست اهداف زیر دنبال شود:
- امکان بهکارگیری مجدد خواص و عملکردهای یک محصول در محصولی دیگر که البته این کار میبایست با طرحریزی و فعالانه انجام پذیرد.
- امکان مشاهده محصول بهصورت یکپارچه، ولی ریزدانههای عملکردی و خواص آن میتواند مشترک با سایر محصولات باشد.
- امکان استفاده از خدمات هر محصول در محصولی دیگر یا استفاده از کل این محصول بهعنوان یک زیر محصول
- امکان پیکربندی محصول و انعطاف عملکردی محصول بر اساس این پیکربندی.
- نسخه بندی محصول به این معنی که هر نسخه سطح پائین محصول نیز بهراحتی قابل پشتیبانی باشد و در صورت کاهش بازار آن، به علت هزینههای نگهداری بهطور کامل کنار گذاشته نشود.
- امکان اتصال متفاوت تکنولوژیکی اجزای مختلف محصول
هماکنون در بانکها در زمینه مهاجرتهای نرمافزاری و یا استقرار کوربنکینگ کمابیش موارد فوق رعایت میشود، ولی خلأ اصلی در این زمینه میبایست توسط خبرگان کسبوکار یا مشاورین بانکی پر شود یعنی دیدگاه ایشان نیز بهجای نگاه ساختارگرایانه به محصول و دستیابی به محصول هدف میبایست به سمت اهداف مذکور سوق پیدا کند.
بهعنوانمثال اکنون سالهاست که محصول سپرده و تسهیلات بانکی بهصورت دو محصول منفک از هم بهحساب آورده میشوند علت آنهم میتوانسته طبقهبندی جدای این دو محصول در سرفصلهای مالی بانک باشد درحالیکه به نظر بسیاری از عملکردهای یکسانی را شامل میشوند که در مهاجرت یا حتی طراحی سیستمهای کوربنکینگ این نکته مدنظر قرار نمیگیرد و همچنان بهصورت کلاسیک این دو محصول منفک از هم مدنظر قرار میگیرند.
.
گام چهارم – تشکیل کارگروههایی بر اساس محصول
در این مرحله برای اخذ تصمیمات با محوریت محصول لازم است تیمهای چندنفرهای متشکل از خبره بانکی، کارشناس فنآوری اطلاعات و مشتری ایجادشده و جلسات دورهای منظم بین ایشان تشکیل گردد. هدف از این جلسات و کارگروهها این است که ویژگیها و عملکرد محصول در طول مسیر تغییر نیافته یا از دست نرود.
یکی دیگر از مأموریتهای این تیمها بازبینی و بررسی فرایند کسبوکاری مربوط به محصول است تا در صورت نقصان یا ایرادی بهموقع تشخیص دادهشده و جهت تغییرات و نوسازی، آمادگی و پیشبینیهای لازم صورت گیرد.
.
گام پنجم – دقت بر روی ویژگی و عملکرد محصولات مختلف
پس از برقراری جلسات دورهای کارگروههای مربوط به هر محصول، جلسات جمعبندی شدهای میان همه محصولات برقرار شود و در آن جلسات راجع به ویژگی و عملکردهای مشترک محصولات تبادلنظر گردد، بدین طریق میشود تشخیص داد که هر محصول با سایر محصولات در چه ویژگی و عملکردی نقطه مشترک دارد.
حال میتواند این ویژگی و عملکردهای مشترک محصولات بهگونهای در سیستم دیده شده و پیادهسازی گردد که گسترش محصولات آسانتر بوده و از طرفی بتواند مدیریت تغییرات سادهتری را به دنبال داشته باشد. البته بایست این نکته نیز مدنظر قرار گیرد که در همه مراحل کار همه ساختار سازمانی مدنظر است یعنی میبایست کارگروههای محصولات مختلف با دیدگاههای هم آشنا شده و خود نیز در به دست آوردن اشتراکات و افتراقات کوشا باشند.
.
گام ششم – دقت بر روی منابع و عملکرد ایشان در فرایندهای مختلف
یکی دیگر از وظایف اعضای کارگروههای مربوط به هر محصول، این است که بر روند اجرای فرایند محصول دقت داشته باشند و اینکه آیا منابع انسانی و سایر منابع درگیر در فرایند هدایت کسبوکار سازمانی محصول بهجا و در زمان صحیحی و با فرایند مطلوبی درگیر هستند یا خیر. در این مرحله درواقع میبایست تأکید بر مهندسی مجدد فرایندها باشد و هر فرایندی که نقاط مشترک با فرایند دیگری در سازمان دارد و یا از منابع یکسانی استفاده مینماید شناسایی گردد.
همچنین اینکه چه منابعی در چه فرایندی تلف میشود یا مسیری از انجام فرایند که اضافی باشد، یا روشهای استفاده بهینه از منابع توسط فرایند و بهبود مسیرهای طی فرایند، در این گام موردبررسی قرار میگیرد.
.
گام هفتم – بهبود تدریجی فرایند و عملکرد محصول
در این گام با توجه به نتایج حاصل از گامهای پنجم و ششم و با رعایت اصول SPL و BPR میبایست فرایندها بهطور واقع بهینهشده و منابع مصرفی در آن و طول مسیر آنها به حداقل ممکن کاهش یابد، در این پروسه قطعا مقاومتهایی از طرف کارکنان صورت میپذیرد زیرا این فرایند ممکن است نقشهای کارکنانی را افزایش داده یا نقشهایی قدیمی از ایشان را دچار تغییر نماید و بهطورمعمول پرسنل سازمان در این زمینه مقاومت نشان میدهند.
مقاومت دوم ممکن است از طرف خبرگان کسبوکار صورت پذیرد زیرا محصول و عملکرد آن را به شیوهای سنتی پذیرفتهاند و شاید دیدگاه جدید نسبت به محصول و ویژگیها و عملکرد آن برایشان نامفهوم و حتی در مواردی پیچیده و دور از دسترس باشد. لذا میبایست بتوان استدلالاتی را استفاده کرد که برای مجاب نمودن هر دو تیپ افراد مؤثر باشد.
.
گام هشتم – وقفه زمانی تغییر فرایند تا پیادهسازی سیستم
پس از شروع به تغییر فرایند، حتما میبایست وقفه زمانی میان این تغییر تا پیادهسازی یا مهاجرت به سیستم به وجود آید زیرا تغییرات فرایندی بهطورمعمول در ابتدا باعث ایجاد آشفتگی و درهمی در سازمان میشود و اگر فرایند مهاجرت و پیادهسازی به سیستم جدید هم در این میان درگیر باشد مدیریت و انسجام بسیار قوی را میطلبد. درحالیکه با ایجاد این وقفه کوتاه که در آن فرایند بهصورت جدید آن اجرا شده و افراد با نقشهای جدید فعال هستند، همچنین ویژگی و عملکردهای محصول نیز با تغییراتی مواجه شده است، درواقع بدنه سازمان آمادگی بیشتر برای مواجهه با سیستم جدید خواهد داشت.
.
گام نهم – مستندسازی دلایل تغییر فرایند یا بهبود محصول
برای اینکه در مسیر مهاجرت یا مهندسی مجدد فرایندها یا حتی پسازآن دلایل برخی تغییرات از قلم نیفتد و یا دوباره نیازی به بازبینی فرایند به وجود نیاید، ضروری است تا در مسیر همه تغییرات و دلایل آن، نقشهای قدیم و جدید کارکنان و وظایف هر نقش مستند گردد. البته برای مستندسازی بهتر است از روشهای میانه مستندسازی استفاده شود تا زمان زیادی بابت این امر تلف نگردد. یعنی مستندسازی در همین حد کافیست که تنها بتوان از طریق آن موارد را یادآوری نمود و نیازی به ایجاد دیسیپلینهای پیچیده برای آن نیست.
یا چنانچه ویژگی یا عملکردی از محصول بهطور غیرمتعارف حذف یا اضافه گشته است نیز میبایست مستند شود و دلایل این تغییر یا بهبود با اشاره به روز تصمیم ذکر شود تا در بازبینیهای بعدی یا پیادهسازی سیستم بتوان با ارجاع به این مستندات مواردی که در خاطر نمانده یادآوری گردد.
.
گام دهم – شروع به کار تولید یا مهاجرت سیستم نو بانکی
پسازاینکه بهطور کامل از انجام نُه گام پیشین اطمینان حاصل گردید، میتوان اقدام به تولید یا مهاجرت به سیستم جدید نمود، با این آگاهی که در هر تغییری مسائل و ریسکهایی بابت انتقال نهفته است که شاید در همان ابتدا نتوان همه آنها را پیشبینی نمود.
در کل در سازمانهای مالی بزرگی چون بانکها تغییر در هر بُعدی ریسکهای خاص خود را به همراه دارد ولی نمیتوان به دلیل ترس مواجهه با این موارد صورتمسئله نوگرایی سیستمی و مهاجرت را خط زد، بلکه میبایست سعی نمود با بهرهگیری از تجربیات پیشین یا بهکارگیری متدولوژیهای جدید و تفکر پنهان موجود در این متدولوژیها این ریسکها را به حداقل ممکن کاهش داد.
با استفاده از این خطمشی میتوان با نگاهی نو به بسیاری از دیدگاههای سابق، به طریقی متفاوتتر اقدام به شناسایی و حل مسائل مربوط به کسبوکار بانکی یا سیستمهای مربوط به آن نمود بهعنوانمثال تفضیلیها در ساختار سرفصل مالی بانک میتواند لزوما به چند قلم شناختهشده محدود نگردد، کاربرد سرفصلهای انتظامی بهجا و در جایگاه مربوطه باشد، سیستم هرساله در پایان سال مالی با اقلام باز و پیچیدهای از بستانکاران موقت یا بدهکاران موقتی که دستهبندی هم ندارند مواجه نشود، روشهای مکانیزه محاسبه سود برای تسهیلات یا سپردهها تا حد ممکن از استانداردهای یکسانی تبعیت نماید و بسیاری موارد اینچنینی که در مهاجرت یا تولید سیستم برای بانکها میتواند موردتوجه قرار گیرد.
فرناز علمیه – کارشناس ارشد تحلیل و طراحی سیستمهای مالی و بانکی