راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

تأثیر طراحی مبتنی بر کاربر در بهبود کاربردپذیری و تجربه کاربری

افراد زیادی ممکن است از بانک‌های مختلف، نام کاربری و رمز عبور جهت استفاده از محصولات متنوع بانکداری الکترونیک دریافت کنند ولی در عمل استفاده چندانی از این محصولات نکنند یا تنها سرویس‌های محدودی از این محصولات را استفاده کنند؛ یا به‌عبارت‌دیگر تعامل کامل و مناسبی بین تعداد زیادی از این محصولات با کاربران شکل نگیرد. توجه به نقش کاربردپذیری و تجربه کاربری در محصولات این صنعت بسیار اهمیت دارد تا سهولت کاربری آن‌ها افزایش یابد و کاربر نیز پس از استفاده از آن‌ها مشعوف شود. نکته‌ای که وجود دارد این است که گوناگونی کاربران نرم‌افزارهای بانکی و اینکه از سطوح مختلف جامعه هستند، طراحی و تولید این محصولات را دشوار می‌سازد و نیازمند رفتن به سمت HCI را پررنگ می‌نماید.

یکی از مباحث به‌روز در حوزه تجربه کاربری و کاربردپذیری «طراحی مبتنی بر کاربر یا همان HCI» است که به‌طور خاص روی تولید سیستم‌های با قابلیت کاربرد بالا برای کاربر تمرکز دارد و ریسک شکست سیستم را کاهش می‌دهد. این‌گونه سیستم‌ها، کاربران را قادر می‌سازد که سیستم جدید را به‌راحتی یاد بگیرند و به کار ببرند، بهره‌وری و کارایی سیستم را افزایش دهند و هزینه آموزش، یادگیری و پشتیبانی آن را کاهش دهد. طراحی مبتنی بر کاربر بر موارد زیر اشاره دارد:

• تمرکز روی کاربران، تسک‌ها و محیط کاربران

• حضور فعال کاربران

• تخصیص مناسب کارکردهای سیستم و کاربر

• در نظر گرفتن بازخوردهای کاربران در طراحی سیستم

• طراحی پیمایشی که پروتوتایپ، طراحی، تست و ویرایش می‌شود

انجام تست‌های قابلیت کاربرد (Usability Test) در فاز آخر- یعنی زمانی که محصول آماده شده است – چندان در افزایش کیفیت محصولات تأثیری ندارد و تنها باگ‌های محدودی را می‌تواند شناسایی و برطرف کند، درصورتی‌که استفاده از این روش در چرخه تولید محصول می‌تواند رضایت مشتریان را تا حد بالایی برآورده کند.

بنابراین در حوزه محصولات بانکداری و پرداخت برای بهبود قابلیت کاربرد محصولات برای کاربران معمولی و کاربران حرفه‌ای، طراحی مبتنی بر کاربر بر اساس استاندار ISO13407 می‌تواند اثربخش باشد. برای این منظور فازهای زیر در چرخه تولید نرم‌افزارهای بانکی لحاظ شده است:

فاز اول شامل کاربران و ذی‌نفعان سیستم، ویژگی‌های کاربران از جوانب مختلف (مشخصات محیطی، اهداف کاربران و …)، مقایسه و بررسی سیستم‌های مشابه و رقبای داخلی و خارجی، تهیه ایده‌های طراحی و بررسی استاندارهای طراحی معتبر است.

تعیین نیازمندی‌های کاربر یکی از بخش‌های مهم طراحی سیستم‌های بانکی است که در موفقیت سیستم نقش اساسی دارد. بااین‌وجود تشخیص نیازمندی‌های سیستم کار چندان ساده‌ای نیست. سیستم چگونه می‌تواند قبل از این‌که موقعیت آینده پیش‌بینی شود طراحی گردد. کاربران چگونه می‌توانند از مزایای سیستمی که در آینده پیاده‌سازی می‌شود آگاهی یابند.

فاز دوم شامل تعیین محدودیت‌هایی است که در طراحی ممکن است با آن مواجه شویم همچنین سناریوی سرویس‌ها مشخص می‌شود. سپس برای این‌که کاربران بتوانند تصویری از سیستم موردنیاز داشته باشند، پروتوتایپ یا نمونه‌ای از سیستم می‌بایست توسعه یابد. درنهایت پروتوتایپ توسط کاربران تست می‌شود و نتایج مشاهدات توسط ارزیاب ثبت می‌گردد. امتیازات مربوط به کارایی و رتبه‌بندی ثبت می‌شود که می‌تواند مبنای برنامه تست باشد. این کار باعث می‌شود نظرات و ایده‌های کاربران در مورد این‌که چه سیستمی می‌خواهند در نظر گرفته شود و به‌موازات این‌که مفاهیم اصلی سیستم توسعه پیدا می‌کند، کاربران می‌توانند مشکلات احتمالی و تغییرات موردنیاز را اعلام نمایند. فاز سوم و فاز آخر شامل طراحی رابط کاربر، تولید و تست قابلیت کاربرد است.

امید است با استفاده از این نگرش در تولید محصولات صنعت بانکداری و پرداخت الکترونیک، تمامی کاربران در سطوح حرفه‌ای و عادی از استفاده از آن‌ها راضی و مشعوف شوند و بانکداری الکترونیک به جایگاه واقعی خود برسد.

محمد فاطمی؛ معاون بانکداری نوین شرکت توسن

منبع: ماهنامه بانکداری الکترونیکی عصر ارتباط؛ شماره ۱۷ و ۱۸

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.