پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
اکوسیستم را دست سیگنالفروشها ندهیم!/ گفتوگو با یاشار راشدی، فعال حوزه رمزارز و بلاکچین
یاشار راشدی میگوید در حوزه رمزارز و بلاکچین بیش از ۲۱ نوع کسبوکار میتوان راه انداخت؛ به شرطی که فضای رگولاتوری را با این فناوری همراه کنیم و کسبوکارهای واقعی را محور تصمیمگیری بدانیم
یاشار راشدی، کارشناس نرمافزار و کارشناس ارشد مدیریت فناوری اطلاعات است که در حوزه توسعه نرمافزارهای بلاکچین و رمزارزها فعالیت میکند. راشدی فعالیت حرفهای خود را با تجارت اجتماعی در سال ۱۳۸۳ آغاز کرد و از سال ۱۳۹۳ با مفاهیم بلاکچینی و رمزارزی آشنا شد و از آن زمان مطالعه و فعالیت خود را در این حوزه آغاز کرد.
با راشدی در مورد اکوسیستم رمزارزی ایران و مسائلی چون رگولاتوری، سرمایهگذاری و فرصتهای رمزارزی برای اقتصاد ایران گفتوگو کردهایم. راشدی معتقد است که بزرگترین مشکل در حوزه رگولاتوری سرعت کم تصویب قوانین با توجه به سرعت زیاد پیشرفت این فناوری است.
راشدی به استفاده از فرصتهای رمزارزی در اقتصاد ایران خوشبین نیست و میگوید اگر همگام با این فناوری پیش میرفتیم، شاید میتوانستیم خودمان را به آن برسانیم.
چه شد که به حوزه رمزارز و بلاکچین علاقهمند شدید؟
من فعالیت حرفهای خود را با پلتفرمهای تجارت اجتماعی در سال ۱۳۸۳ آغاز کردم. در آن زمان بحث جدیدی بود و من همیشه دنبال چالش و فناوریهای جدید بودم. در تجارت اجتماعی دنبال راههای پرداختی بودیم که بتوانیم با خارج از ایران مراوده مالی داشته باشیم؛ زیرا به علت تحریم نمیتوانستیم از بسترهای پرداخت بینالمللی استفاده کنیم.
در سال ۱۳۹۳ همزمان با این مسئله، من روی اینترنت اشیا هم مطالعه میکردم و با مفاهیمی چون استخراج بیتکوین و مسائل پیرامون آن آشنا شدم. در مورد این مفاهیم شروع به مطالعه و تحقیق کردم و بازارهای رمزارز را بررسی میکردم.
اواخر سال ۲۰۱۶ که اتریوم به بلوغ رسیده بود، یکسری گروههای تلگرامی برای گفتوگو پیرامون همین مسائل داشتیم و متوجه شدم که میتوان روی اتریوم در بستر بلاکچین برنامهنویسی کرد. از آنجایی که حوزه تخصصی من توسعه نرمافزار بود، این مسئله برای من جذابتر به نظر میرسید.
پس به تحقیق و بررسی اتریوم پرداختم و کمکم تمام وقتم را روی پروژههای رمزارزها گذاشتم. در سال ۱۳۹۷ پادکست رادیو بلاکچین را ساختم. در این پادکست به بررسی فنی رمزارزها و پروژههای مختلف بلاکچینی پرداخته میشد. مطالعات خودم را به زبان ساده در پادکست منتشر میکردم.
این پادکستها باعث شد پروژههای بیشتری در این حوزه انجام دهم و از آن سال بهطور جدی در حوزه تولید نرمافزارهای مرتبط با بلاکچین فعالیت میکنم.
بهعنوان کسی که سالها در حوزه رمزارز و بلاکچین مطالعه و فعالیت داشتهاید، چه نظری در مورد وضعیت فعلی اکوسیستم رمزارزی ایران دارید و آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
راستش من تا حدودی از اکوسیستم رمزارزی ایران ناامید شدهام. فکر میکنم در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ فعالیتهای خیلی خوبی در این حوزه انجام شد و همگام با جهان پیش میرفتیم.
علم مانند دیواری است که آجر به آجر ساخته میشود و بالا میرود. چون در آن سالها جهان در ابتدای ساخت این دیوار بود، ما هم تقریباً همگام با آن پیش میرفتیم، ولی متأسفانه به علت اتفاقات مختلف از جمله رگولاتوری، فضای نامشخص رمزارزها و بلاکچین در ایران و عدم وجود قوانین مشخص، مهاجرت متخصصان این حوزه و بالارفتن قیمت رمزارزها در سال ۲۰۲۱، تولید علم و ساخت ابزار و نرمافزار به حاشیه رفت.
یعنی ما از یک اکوسیستم لیدر که سازنده و تولیدکننده بود، به یک کامیونیتی که بیشتر پیرامون تجارت و خریدوفروش فعالیت میکند، تبدیل شدیم. تولید ارزشی که من دوست داشتم در فضای بلاکچینی ایران اتفاق بیفتد، کمرنگ شد. تقریباً ۴۰ درصد شرکتهای تولیدکننده نرمافزار در این حوزه بسته شدند.
از طرف دیگر، میتوان گفت یکی از دلایل دیگر آمادهنبودن جامعه برای پذیرش این فناوری جدید بود. اکثر رسانههای ما به جای صحبت در مورد مزایا و جوانب مفید این حوزه، مردم را میترساندند و به آنها در مورد کلاهبرداری هشدار میدادند. البته آموزش در این مورد خوب است، ولی غالب اخبار ترساندن و هشدار دادن بود.
این باعث شد که شرکتها از تولید ابزار و نرمافزار دلسرد شوند. من فکر میکنم در دو یا سه سال اخیر فعالیت در حوزه تولید نرمافزار و ارزش بسیار کم شده و در عوض در حوزه تبادل و خریدوفروش فعالیت بیشتر شده است.
برای حوزه استخراج هم مشکلات زیادی به وجود آمد. در زمانی خلاء قانونی وجود داشت و استخراج ممنوع شد. بعد قطعی برق به ماینرها ارتباط پیدا کرد. بعد استخراج بهعنوان صنعت اعلام شد و پس از آن قرار شد به ماینرها مجوز داده شود، اما صدور مجوز خیلی زمان برد و کسانی که در حوزه استخراج فعالیت داشتند، نتوانستند از این مجوزها بهخوبی استفاده کنند.
ماینرها هم با وزارت نیرو و وزارت صمت درگیریهایی دارند و نمیتوانند مانند قبل فعالیت کنند. قبلاً حدود هفت یا هشت درصد سهم ماینینگ جهان را در اختیار داشتیم، اما الان این سهم کمتر از چهار درصد است. بعد از پنج سال، به جای اینکه فعالیت بیشتر شود، انگیزهها و فعالیت کمتر شده است.
ما از یک اکوسیستم لیدر که سازنده و تولیدکننده بود، به یک کامیونیتی که بیشتر پیرامون تجارت و خریدوفروش فعالیت میکند، تبدیل شدیم.
همانطور که شما هم اشاره کردید، حوزه تبادل و خریدوفروش نسبت به سایر حوزهها رشد بیشتری داشته و صرافیها بازیگران اصلی این اکوسیستم هستند. برای رشد بیشتر این اکوسیستم چه کسبوکارها و بازیگران دیگری باید رشد کنند یا به وجود بیایند؟
وجود صرافیها واجب است و آنها بخش مهمی از این اکوسیستم هستند. به علت پررنگشدن تبادل و خریدوفروش، صرافیها بیشتر روی پلتفرمهای خود کار کردند و کار خود را گسترش دادند. تقریباً صرافیها نسبت به سایر بخشها بهتر کار کردند و این فاصله زیاد شد. پیشرفت صرافیها بهتر بود و سایر بخشها عقب افتادند.
در حوزه بلاکچین و رمزارز، از ۲۱ سرویس و فعالیت مختلف یاد شده است. برای مثال در حوزه استخراج، خود استخراج، تولید نرمافزارهای استخراج، خدمات استخراج، میزبانی استخراج، ماینینگ پولها و سایر مسائل مرتبط با استخراج بخشی از این اکوسیستم هستند.
خود صرافیها بخش بزرگی از این اکوسیستم هستند، یا خدمات حوزه احراز هویت هم بخشی از این اکوسیستم هستند. توسعهدهندگان و زیرساختهای بلاکچینی مثل پروتکلهای غیرمتمرکز هم بخش دیگری از این اکوسیستم محسوب میشوند. افرادی را هم که سرویسهای تخصصی در حوزه بلاکچین ارائه میدهند، میتوان جزئی از این اکوسیستم دانست.
ما در بسیاری از این بخشها حضور نداریم. فعالیت ما در حوزه استخراج و تبادل بد نیست، اما در حوزه پروتکلها و توسعه نرمافزار خیلی ضعیف هستیم. پروژه و محصولات کمی در حوزه بلاکچین داریم. تبادل و ماینینگ بیشترین سهم را از اکوسیستم دارند.
حتی تولید محتوا و خبر هم بخشهایی از این اکوسیستم هستند که من به فعالیت رسانههای داخلی از ۱۰، نمره ۶ یا ۷ میدهم، اما جای کار دارند. به نظرم باید محتوای آموزشی به زبان ساده تولید شود. یعنی به جای هشدار دادن، به مردم آموزش دهیم تا خود قدرت تشخیص داشته باشند و بدانند در چه پروژهای سرمایهگذاری کنند.
نقش رگولاتور در بهبود این اکوسیستم چه میتواند باشد؟ کدام نهادها برای رگولاتوری این حوزه مناسبتر هستند؟
در حال حاضر دقیقاً نمیدانم وضعیت رگولاتوری در ایران چگونه است، اما از زمان وزارت آقای جهرمی قرار بوده که یک رمزارز ملی ارائه شود و برای آن چندین پروژه در جاهای مختلف تعریف شده است. هر سال قرار بوده که این رمزارز ارائه شود، اما هیچگاه چنین اتفاقی نیفتاد.
قانونگذاری هم به همین منوال است. هر وقت بازار رمزارزها صعودی میشود، رگولاتورها میخواهند این فضا را رگوله کنند، اما به محض کمشدن تبوتاب بازار، بحث رگولاتوری فراموش میشود.
از طرفی رگولهکردن و تصویب قوانین در ایران زمان زیادی میبرد، از طرف دیگر هم سرعت پیشرفت این فضا بسیار زیاد است. برای مثال در سال ۱۳۹۷ بانک مرکزی پیشنویسی برای رگولاتوری ارائه داد. در آن پیشنویس در مورد عرضه اولیه سکه صحبت شده بود؛ موضوعی که در آن زمان داغ بود.
آن پیشنویس هیچوقت به قانون و مقررات تبدیل نشد و مسئله عرضه اولیه سکه هم همان سالها تمام شد. بنابراین کند پیش رفتن تصویب قوانین و نامشخصبودن فضا باعث ایجاد مشکلات برای کسبوکارها میشود. کسبوکارها نمیتوانند نقشه مشخص و برنامهریزی بلندمدتی برای خود داشته باشند. برخی پروژهها حتی نمیتوانند فعالیت خود را آغاز کنند.
از طرفی، حتی مشخص نیست که کدام نهاد قرار است روی رگولاتوری رمزارزها کار کند. نهادهای مختلف دارند روی این مسئله مطالعه میکنند و هر کدام نظر خاص خود را دارند و ساز مخالف میزنند و توافق ندارند. این اتفاقات باعث میشود رگولاتوری مشخص نشود و این وضعیت ادامه پیدا کند.
این باعث میشود که فعالان، ذینفعان و بخش خصوصی نداند که امکان کار کردن روی چه چیزی را دارد. به نظر من بزرگترین مشکل با توجه به سرعت پیشرفت این فناوری، سرعت کم تصویب قوانین است. تصویب قوانین باید سریع و همگام با این فناوری باشد.
به نظر شما رمزارزها یا موضوعاتی مانند دیفای چه فرصتهایی برای اقتصاد ایران میتوانند به وجود آورند؟ چقدر میتوانیم امیدوار باشیم که از این فرصتها استفاده شود؟
من به استفاده از این فرصتهای زیاد امیدوار نیستم. چون فرصتها دارند از دست میروند و بعد از اینکه فاصله ما زیاد شود، هر چقدر هم تلاش کنیم، رسیدن به این فناوری سخت است. اگر همگام با آن پیش میرفتیم، شاید میتوانستیم خودمان را به آن برسانیم.
ولی فرصتهایی که این فضا میتوانست در اختیار ما قرار دهد، زیاد هستند. برای مثال، ارائه خدمات به خارج از ایران و کارهای فریلنسری در حوزه تولید نرمافزار و تولید محتوا از جمله این فرصتها هستند. در ابعاد بزرگتر و کلیتر، میتوانستیم بخشی از تجارت خارجی خود را نهتنها با استفاده از کریپتو، بلکه با استفاده از قراردادهای هوشمند نیز انجام دهیم.
تمام بسترهایی که برای انتقال پولهای بینالمللی داریم، تحریم هستند. میتوانستیم با استفاده از قراردادهای هوشمند، زیرساختهایی را ایجاد کنیم که امکان تقلب در آن وجود نداشته و شفاف باشد و افراد ذینفع در این قضیه، از شرکتها و کشورهای مختلف، به آن اعتماد کنند.
بلاکچین میتوانست این فرصتها را به ما ارائه دهد، اما متأسفانه فکر میکنم عقب افتادیم و خیلی زمان میبرد تا خودمان بتوانیم چنین زیرساختی را ایجاد کنیم.
شما فکر میکنید کدام کسبوکارها و صنایع ایران، ظرفیت مناسبی برای پذیرش و پیشروی به سمت اقتصاد بلاکچین را دارند؟
من به این سؤال پاسخی کلی میدهم. اگر بخواهیم یک معیار کلی در نظر بگیریم، در کسبوکارهایی که به وجود یک واسطه برای اعتماد نیاز دارند، بلاکچین میتواند کمک کند. فرض کنیم شخص A میخواهد با شخص B کسبوکاری راه بیندازد و هر دو برای مراوده مالی یا مسائلی از این قبیل، نیاز دارند به شخص یا سازمان X اعتماد کنند. در این زمینه بلاکچین راهکارهایی ارائه میدهد که میتوانیم شخص یا سازمان X را حذف کنیم.
برای مثال گفته میشود تا سال ۲۰۲۷، بانکداری به شکلی که امروزه میبینیم، وجود نخواهد داشت و شکل بانکداری تغییر میکند. بلاکچین بهعنوان یک فناوری متحولکننده از طریق قراردادهای هوشمند، شکل بانکداری را تغییر میدهد. قراردادهای هوشمند، نهاد یا شخص واسط را از بین میبرند. بسیاری از کسبوکارهای دیگر هم میتوانند به این طریق عمل کنند.
بهعنوان فعال حوزه رمزارز، بایدها و الزامات سرمایهگذاری در این فضا را چه میدانید؟
این فضا نوسانات زیادی دارد. قیمتها خیلی بالا و پایین میشوند و تقریباً غیرقابل پیشبینی هستند. در نتیجه این بازاری است که امکان دارد افراد در آن پول زیادی به دست بیاورند یا از دست بدهند. پس چون ریسک زیادی دارد، پیشنهاد میکنم افراد با سرمایه اصلی زندگی خود، به این بازار وارد نشوند تا تحمل از دست دادن آن پول را داشته باشند.
موضوع بعدی این است که افراد سطح سواد خود را در این زمینه بالا ببرند و آموزشهای مختلفی را فرا بگیرند. در واقع بیشتر به سواد خود متکی باشند، نه افرادی که در شبکههای اجتماعی فالوورهای زیادی دارند. به این افراد سیگنالفروش گفته میشود و مشکلات زیادی به وجود میآورند. ممکن است هدف سوء داشته باشند یا رمزارز ناشناختهای را تبلیغ کنند.
بنابراین درباره رمزارزی که میخواهند روی آن سرمایهگذاری کنند، مطالعه داشته باشند. رمزارزی که کاربرد نداشته باشد، بیارزش است. مثالهایی وجود دارد که میتواند این حرف مرا نقض کند. برای مثال کوین شیبا، میمکوینی است که برای تفریح ایجاد و با تبلیغات بینالمللی پروموت شده و قیمت آن یکباره بالا رفته است.
چنین کوینهایی ممکن است بهسرعت قیمت خود را از دست بدهند و افراد را متضرر کنند. اما کوینهایی که شناختهشدهتر هستند و کاربرد بیشتری دارند، مانند بیتکوین و اتریوم، نوسانات کمتری دارند و گزینههای بهتری برای سرمایهگذاری هستند.
فناوریهای دیگری هم مانند انافتیها ارائه شدهاند که ریسکهای خود را دارند. بعضاً هم سودهای بسیار زیادی دارند. برای مثال یک انافتی که سال گذشته ۲۰۰ هزار دلار بود، امروز چند میلیون دلار ارزش دارد، ولی تعداد این انافتیها و پروژههای مشابه زیاد شده و امکان دارد انافتی چند میلیون دلاری امروز، ماه آینده ۱۰ دلار هم ارزش نداشته باشد.