پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
۱۰ پارادایمشیفت ذهنی برای بقا و رشد کسبوکارها در عصر جدید
مهدی کاکاوند، مدیر توسعه کسبوکار و سرمایهگذاری هلدینگ تفتا / در دنیای دائم در حال تغییر و پویای امروز، شرکتها برای رشد و بقای خود گریزی جز طراحی راهحلهای جدید و بازنگری تکرارپذیر در کسبوکار خود ندارند. یکی از مهمترین مفاهیمی که کسبوکار را زنده نگه میدارد مقبولیت آن نزد مشتری است. اما برای بهدستآوردن دل مشتری و نگهداشت او در این عصر پویا چه باید کرد؟
پاسخ به این سؤال بسیار پیچیده و چندبعدی است و نیازمند تغییرات زیادی در ذهنیت کسبوکارهاست. استفاده از تفکر طراحی برای شناسایی نیاز مشتری یا بهبود تجربه او، طراحی مدلهای کسبوکار چندبعدی، طراحی اکوسیستم، خلق جریان ارزشهای پیشنهادی و تفکر شبکهای مفاهیمی هستند که در این مسیر پیچیده میتوانند ما را هدایت کنند. البته شرکتهایی که تا به امروز تغییراتی در مدلهای کسبوکار، فناوری، ساختار و فرهنگ سازمانی داشتهاند، این مسیر را راحتتر پیمایش میکنند.
در ادامه قصد دارم 10 تغییر ذهنیت (پارادایمشیفت) لازم برای بقا در جهان امروز را با استناد به مقاله آقای میشائیل لووریک شرح دهم.
از محصول و سازمانمحوری به مشتریمحوری
در گام اول باید ذهنیت از سازمان و محصولات فعلی به سمت مشتری و نیازهای فعلی و آینده آن تغییر کند.
از توسعه خطی به تکرارپذیری
طراحی و توسعه محصول، خدمت و مدل کسبوکار باید فرایند تکرارپذیر باشد نه خطی، تا بر اساس نظر ذینفعان دائم بهبود یابد.
از تحلیل و رقابت به همزیستی
اکوسیستمهای کسبوکاری جدید و فرصت خلق جریان ارزشهای متفاوت آنقدر هست که تا میتوانیم باید از رقابت دوری کنیم و به همزیستی بیشتر بپردازیم. در این همه پیچیدگی، صرف منابع برای رقابت، باید آخرین انتخاب ما برای طراحی اکوسیستم و جریان ارزش باشد. با این رویکرد با استفاده از نقاط قوت رقبا میتوانیم خلق جریان ارزش کرده و آنها را شریک در نظر بگیریم.
همتکاملی (coevolution)
همانند موجودات زنده، کسبوکارها و اکوسیستمهای کسبوکار روی هم اثرگذار و با هم در حال تکامل هستند؛ ازاینرو در این عصر پویا دیگر نمیتوان محصولات، مدلهای کسبوکار، رقبا و حتی شایستگیهای محوری را به صورت جداگانه بررسی کرد و تکامل آنها را باید در کنار یکدیگر دید. برای مثال یکی از همتکاملیها با رقبا برای توسعه اکوسیستم ایجاد استانداردهای مشترک است. این رویکرد میتواند ما را به بازارها و مشتریان جدیدی سوق دهد.
از ارزش پیشنهادی یکوجهی به جریانی از ارزشها
یکی از پارادایمشیفتهای مهم برای بقا در عصر جدید، جدایی از رویکرد تمرکز بر ارائه فقط یک ارزش پیشنهادی است. این رویکرد هم مقیاسپذیری را مشکلساز میکند و هم به رقبا بهراحتی اجازه ورود و حذف کسبوکار را میدهد. در این عصر باید با ترکیب قابلیتهای مختلف، جریانهایی از ارزش ایجاد کرد.
از جداسازی به تفکر شبکهای
اکوسیستمهای جدید ساختار شبکهای و چابک و پیچیده دارند. (سادهسازی غیرواقعی نکنیم.) هدف این اکوسیستمها ارائه خدمات مختلف به مشتری از طریق کانالهای مختلف است؛ پس به منظور شناسایی نیازها و پاسخگویی مؤثر به آنها نیازمند تفکر شبکهای هستیم و برای بقای رشد باید پارادایم ذهنی را از سادهانگاری به شبکهای و چندبعدی تغییر داد.
از جزیرهنگری به قارهنگری
در دنیای پویای امروز، مدیران ارشد باید جریانهای ارزش و روابط ذینفعان را در اکوسیستم شناسایی کنند و تمرکز صرف بر تعاملات مالی، دیگر نمیتواند به شناسایی اکوسیستم کمک کند.
از نگاه یکبعدی به مدل کسبوکار به چندبعدی
دیگر زمان نگاه تکبعدی به مدل کسبوکار تمام شده و باید آن را چندبعدی دید. برای تمام محصولات و خدمات موجود در شرکت باید مدل کسبوکارهای اشتراکی طراحی کرد و برای طراحی اکوسیستمهای خلق ارزش باید به مدل کسبوکار فعلی یا بالقوه سایر ذینفعان هم توجه کرد و نقاط مشترک برای ایجاد جریانهای ارزش را شناسایی و با آنها همکاری کرد. شاید بهترین مثال برای توصیف این موضوع مکعب روبیک باشد که در هر وجه آن مدل کسبوکار است و تغییر هر خانه بر تمام وجوه اثر میگذارد.
از اقیانوس قرمز و آبی به اقیانوس سیاه
جریانهای ارزش و اکوسیستمهای کسبوکار خوب، جوری طراحی شدهاند که اقیانوس سیاه ساختند؛ یعنی کسی قادر به رقابت با آنها نیست. برای مثال اسنپ با تکیه بر حملونقل، جریانی از ارزشها ایجاد کرد که رقبا با هزینههای بسیار بالا هنوز سهم بازاری از آن نگرفتهاند. اما سؤال اینجاست که تا ابد این اقیانوس سیاه باقی میماند؟ خیر. پویایی اکوسیستم، نوآوری و فناوری این تعاملات را بر هم میزنند؛ پس باید همواره اقیانوس را رصد کرد و دنبال ایجاد اقیانوسهای سیاه جدید بود.
از فرماندهی و کنترل به هماهنگی و ابتکار
برای بقا و رشد، این اکوسیستمها و سیستمها در بلندمدت نیازمند رهبری خلاقانه، منعطف و هماهنگکننده هستند و با سبک رهبری سنتی که رهبری کنترلگر و دستوری است، قطعاً شکست خواهند خورد.