پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چالشهای کلیدی برای تعویض سیستمهای جامع بانکی
سالها است که بانکها و موسسههای بزرگ و کوچک مالی به این سوال که «آیا میشود سیستم جامع بانکی (core banking) فعلی را عوض کرد؟» قاطعانه جواب منفی میدهند. پردازشهای تدوینشده و جاافتاده، سطح راحتی ناشی از سیستم مستقرشده با فناوری موجود، عدم اعتماد به کارآیی عملی فناوریهای جدید و در نهایت ترس از ناشناختهها، همگی بانکها را به سمت این پاسخ منفی بزرگ و قاطع هدایت کرده است.
اما در دنیای کسبوکار پررقابت امروزی که هر روزه انتظارات مشتریان روبه افزایش است بانکها مجبور هستند رویکرد فناوری اطلاعات خود را با اهداف کوتاهمدت و بلندمدت کسبوکارشان همسو نمایند و در بیشتر موارد تعویض سیستم جامع بانکی تنها راهکار پیش روی تصمیمگیران است. اگر چه، عوض کردن سیستم جامع در هر بانک – بزرگ، کوچک، محلی یا سراسری – درست مشابه عمل پیوند قلب است. این جابهجایی میتواند بزرگترین مبارزه برای یک بانک یا موسسه در پیشرو بودن با ارایه بهترین و جدیدترین خدمات و ارج نهادن واقعی به مشتریان باشد. از طرف دیگر، در صورتی هم که مرحله انتقال بهدرستی مدیریت نشود میتواند بازار بهدستآمده کنونی را نیز به مخاطره بیاندازد و بزرگترین مخاطرات را برای بانک به همراه داشته باشد.
یک سیستم جامع بانکی باید تنومند، اندازهپذیر و به قدری منعطف باشد که تنها برای یک بار پیادهسازی شود و دست کم نیازهای ده سال آینده بانک را در برگیرد.
.
چالشهای کلیدی برای استقرار یک راهکار جدید
مدیران بانکی نیازمند دانستن عوامل کلیدی برای مدیریت صحیح و مناسب در این تغییر و تحول بزرگ هستند. سه چالش اصلی در این رابطه به قرار زیر است:
1- اعتبار و توانایی عرضهکننده سیستم
2- وابستگی به سایر سیستمهای قدیمی و برنامههای کاربردی شرکت عرضهکننده و تاثیر آن بر معماری فنی مورد نظر
3- تنظیم و یکسانسازی اهداف اصلی کسبوکار بانکی همزمان با ارتقا به فناوری جدید
.
اعتبار و توانایی تولیدکننده سیستم
عوض کردن سیستم جامع بانکی تصمیم بسیار سرنوشتسازی برای آن بانک است. جنبههای متفاوتی که باید برای ارزیابی عرضهکننده محصول در نظر گرفت، شامل موارد زیر است:
.
ثبات مالی
بنیه مالی و استمرار سرویسدهی شرکت عرضهکننده محصول مهمترین پارامتر ارزیابی است. معمولا انتقال از یک سیستم بانکی به دیگری حدود چهار تا پنج سال تا تکامل کامل سیستم زمان میبرد. حتی در موسسههایی که رشد سریعی دارند، تغییر پردازشها، سیستمهای جانبی رابطهای مورد نیاز، راهاندازی سختافزار و شبکه مورد نیاز و از همه مهمتر آموزش مهارتهای جدید کاربری به افراد، همگی نیازمند صرف زمان مناسب هستند. مجموع بهای مالکیت سیستم پیادهشده (TCO) حتی در موسسههای کوچک بسیار بالا و برای سهامداران کاملا قابل توجه است. به همین دلیل قابلیت اعتماد درازمدت به عرضهکننده محصول، اولین عامل یا بهتر بگویم بحرانیترین پارامتر است.
.
تعهد به کسبوکار بانکی
جدا از توانایی مالی، سرسپردگی عرضهکننده محصول به راهکارهای مالی و بانکی بسیار مهم است. بانکها باید مطمئن شوند که عرضهکننده محصول به طور مستمر محصولات بانکی خود را تکمیل و به کسبوکار بانکی نزدیکتر میکند، به طوری که نیازهای بانکی را در هر مقطع زمانی پوشش دهد. با بررسی تعداد و میزان مشتریان بانکی محلی و سراسری یک فروشنده، میزان درآمد فروشنده از محل محصولات بانکی و سیستم جامع بانکی میتوان ارزیابی تعهد مالی مشتری را به این حوزه برررسی و از وابسته بودن حیات فروشنده به کسبوکار بانکی مطمئن شد.
.
میزان صلاحیت و شایستگی در حوزه بانکی و فناوری
ادامه کسبوکار با فناوری موروثی در زیرساخت محصولات و استفاده از دانش قدیمی در مورد پردازشها و فرآیندهای بانکی، ناقوس مرگ شرکتهای عرضهکننده راهکارهای بانکی را به صدا در میآورد. استفاده درست و بهجا از فناوری روز و بهروز بودن دانش بانکی تنها راه نجات تولیدکنندگان محصولات بانکی در دنیای پویای امروزی است. تعدادی از عواملی که باید مورد توجه قرار گیرد، شامل موارد زیر است:
- آیا فناوری ساخت سیستم با تغییرات آتی پایدار خواهد ماند؟
- آیا عرضهکننده سیستم فهم درست، کامل و جامعی از حوزه کسبوکار بانکی دارد؟
- آیا راهکار انتخابی بر اساس استانداردهای متنبازی که امکان کارکردن یکپارچه با سایر سیستمهای مورد نیاز و تمامی کانالهای ارتباطی را در زمان واقعی در اختیار ذینفعان و مشتریان قرار بدهد، تهیه شده است؟
- آیا فناوری بهکاررفته تثبیت شده و کاربرپسند است؟ به طور مثال، حد اقل تغییر در سیستم باید با حداقل تلاش عرضهکننده انجام شود، بدون این که معماری سیستم را دستخوش تغییرات عمدهای بکند. اندازهپذیری راهکار باید به صورتی باشد که بدون صرف وقت زیاد یا نیاز به استفاده از منابع فراوان تغییرات انجام شود.
- آیا عرضهکننده برنامه خاصی برای تحقیقات فنی و بانکی در راستای توسعه و بهروزرسانی سیستم برای پشتیبانی آتی آن دارد؟
- آیا عرضهکننده تیمی حرفهای برای توسعه و تحقیق در مورد زیرساخت استفادهشده دارد که همراه با توسعه کسبوکار و مطرح شدن نیازهای آتی بانکها زیرساخت را بهروز کند؟
.
میزان صلاحیت در زمینه استقرار
برای یک فروشنده، فروش یک راهکار جدید تنها بخشی از کار است. کار اصلی گذر آرام و بادقت از سیستم قدیم به سیستم جدید و ارتقا سطح فناوری بانک است. عرضهکننده محصول باید با یک برنامهریزی دقیق و محکم تمامی نیازمندیها و شرایط غیرقابل پیشبینی کسبوکار را در یک زمان قابل قبول مهیا سازد. محدوده اصلی این بخش را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- آیا مستندات پیادهسازی مناسب و تاییدشده بر اساس یک متدلوژی مدون وجود دارد؟
- آیا سازوکار استفاده شده برای طراحی، افراد فنی بانک را قادر میسازد که سیستم را بدون نیاز به کمک پشتیبانی فروشنده یا حد اقل مراجعه توسعه یا تغییر دهند؟
- آیا محصول برای یک بانک خاص یا یک منطقه جغرافیایی خاص طراحی شده است؟ همچنین نرخ موفقیت در سایر بانکها و موسسهها با توجه به زمان تعیین شده یا بودجه اختصاص داده شده چند درصد بوده است؟
- آیا عرضهکننده استانداردی برای راهبرد پشتیبانی سیستم برای رسیدن به تعهد توافقنامه سطح خدمات (SLA) خود دارد؟
.
وابستگی به سایر برنامههای کاربردی قدیمی عرضهکننده
در اکثر موارد، بزرگترین مانع در انتقال از یک سیستم قدیمی به یک سیستم جدید، قطع وابستگی از سیستمهای قدیمی (موروثی) است. این مساله از دو منظر داده و پردازش اهمیت دارد. انتقال دادهها از راهکار قبلی به جدید کار بسیار دشواری است. از طرف دیگر فرآیند نیاز به تغییر گردشهای کاری (Workflows) برای استفاده بهینه مشتری از امکانات سیستم جدید هم بر دشواری کار میافزاید. چالشهای کلیدیای که در این زمینه باید از آنها سربلند خارج شد عبارتند از:
.
مهاجرت دادهها
این مرحله از کار سختترین و بحرانیترین بخش راهاندازی سیستم جدید است. در این بخش ساختار دادهای سیستم قدیمی باید کاملا شناخته شود و یک تناظر یکبهیک برای تکتک فیلدهای اطلاعاتی بین سیستم قدیم و جدید ایجاد گردد. مشخص نمودن شکاف اطلاعاتی بین دو سیستم و تامین دادههای مورد نیاز سیستم جدید مرحله بعدی کار است. انجام عملی مهاجرت تمامی دادهها به سیستم جدید هم مبارزه نهایی است. این مهاجرت بدون همکاری کامل تیم فنی بانک با تیم فنی عرضهکننده محصول برای گرفتن نتیجه کامل از انتقال اطلاعات امکانپذیر نیست.
.
دانش سیستمهای موجود و استفاده از رابطهای رایج
تحلیلی مناسب و عمیق برای درک این که کدامیک از سیستمهای موجود با چه نوع رابطهایی برای اتصال به سیستم جامع بانکی جدید مورد نیاز است، در این بخش ضرورت دارد. تجدید نظر در معماری سیستم جدید در این مرحله به نظر اجتنابناپذیر میآید.
.
دانش کارکردهای سیستم موجود
بهینهسازی و پیکربندی جدید پردازشها و گردشهای کاری برای دستیابی به اهداف کسبوکار با در نظر گرفتن حد اکثر کارآیی گام بعدی است.
.
پیکربندی معماری جدید
پیکربندی معماری جدید با حذف کارکردهای تکراری برای دستیابی سریع به اهداف تعیین شده در بانک یا موسسه مالی از اهمیت خاصی برخوردار است. به این منظور باید با سرعت و به صورت منعطف امکان تعریف تمامی محصولات و سرویسهای مورد نیاز بانک، از سادهترین تا پیچیدهترین محصولات به صورت بومیشده برای هر یک از بخشهای مورد نظر آن بانک (مثلا بخش: بانکداری خصوصی، بانکداری خرد، بانکداری سرمایهگذاری و مانند آن) در هر حوزه امکانپذیر باشد.
.
دستیابی به اهداف مورد نظر بانک
این پارامتر به تنهایی مهمترین عاملی است که موفقیت یا شکست پیادهسازی یک سیستم جامع جدید در یک بانک را مشخص میکند. در صورتی که بانک با دستیابی به اهداف کسبوکار فعلی خود با دورنمای آتی موفق بوده باشد، ارتقای فناوری بهدرستی به ارتقای کسبوکار منجر شده است. ملاحظاتی مهم این بخش شامل موارد زیر است.
.
انتظارات مدیران
معمولا ذینفعان در سطوح مختلف انتظارات و توقعات مختلفی از هر راهکار جدید دارند. مدیر عامل محیطی یکپارچه عملگرا با حداقل هزینهها میخواهد. مدیر بازاریابی محیطی بسیار منعطف برای طراحی و تعریف محصولات جدید نیاز دارد. همین طور مدیران اجرایی یکسانسازی تمامی پردازشهای روزانه با به حداقل رساندن مخاطره برای بانک یا موسسه را انتظار دارند. نقطه بسیار بحرانی جایی است که تمامی نتایج بهدستآمده از این تعویض سیستم باید با انتظارات مدیران همخوانی کامل داشته باشد. دانش و درک محلی آییننامهها و قوانین حاکم، فرهنگ و زبان نیز در این مرحله اهمیت فراوانی دارد.
.
نهاییسازی محدوده و زمان پروژه
قطعی کردن زمان و محدوده برای راهاندازی سیستم جدید الزاما توسط بانک به صورت کاملا شفاف هر چه سریعتر باید انجام شود. بر اساس این تصمیم یکی از سه روش متداول برای استقرار سیستم توسط مدیران ارشد انتخاب میشود، که ذیلا لیست شدهاند:
- استقرار یکباره (big bang): تمامی شعب و تمامی حوزههای کسبوکار به طور همزمان و یکپارچه راهاندازی میشوند
- مرحلهای موازی (phased pilot): سیستم جدید تنها در شعب با تراکنشهای محدود و به صورت موازی با سیستم قدیمی راهاندازی میشود و پس از تایید اولیه به تمامی شعب در تمامی نقاط گسترش پیدا میکند
- خط کسبوکار (LOB): بانک یکی از حوزههای کارکردی را برای پیادهسازی انتخاب میکند. به طور مثال تسهیلات، خزانهداری، سپردهها و غیره و به مرور باقی حوزهها راهاندازی میشوند
.
هر یک از این راهبردهای مطرحشده مزایا و معایبی دارند. روش اول یا همان استقرار یکباره، علیرغم این که سریعترین روش به شمار میرود و نیز علاقه ذینفعان و مدیران بانک را به خود جلب کرده، اما نیازمند منابع بسیاری در مدتزمانی کوتاه بوده که مخاطرات بالایی را نیز به همراه دارد. اگر اشکالی اتفاق بیافتد شانس دوبارهای وجود ندارد. روش دوم امکان قدم برداشتن بانک را در محیطی امنتر به همراه دارد. تمامی نیازهای بانک دوباره تحلیل میگردد و این بهترین روش برای بانکهای بزرگ با فرآیندهای پیچیده است. اشکال این روش طولانی بودن پیادهسازی سیستم و در بعضی از موارد تغییر نیازمندیهای مشتری و عوض شدن محدوده پروژه است.
روش سوم که راهاندازی تنها یک بخش از راهکار جدید را به دنبال دارد سریع و بدون مخاطره است. تمامی نیازها در همان حوزه شناسایی میشود و آموزش کاربران نیز بهسرعت صورت میگیرد. از طرفی موجب سردرگمی تمامی افراد در محیط نمیشود، تنها اشکال این روش این است که برقراری ارتباط این یک حوزه با سایر زیرسیستمهای قدیمی منجر به تولید رابطهایی خواهد شد که خود زمانبر و هزینهبر است، ضمن این که بانک هم نمیتواند تمامی برتریهای سیستم جدید را به یکباره مشاهده کند و از آنها منتفع گردد.
پیادهسازی یک راهکار جدید در یک بانک نیاز به اولویتبندی مجدد با نگاهی به بودجه و زمان و نیازهای مدیران و میزان ضروری بودن هر یک از حوزههای کسبوکار دارد. بر این اساس میتوان یکی از راهکارهای بالا را انتخاب نمود.
.
توانمندسازی
برای راهاندازی یک سیستم جامع بانکی جدید باید یک کمیته بانکی فنی، توانمند و موثر که بتوانند همسویی کامل با ذینفعان را در مسیر استقرار سیستم جدید تضمین نمایند، تشکیل گردد.
.
مدیریت تغییرات و مالکیت نتایج
به مرور در راهاندازی سیستم تمامی اشکالات و روابط نابهجا و نادرست شناسایی میشود و بانک از شناسایی مشکلات موجود در سیستم یا روابط خود منتفع میگردد. در این مرحله بسیار ضروری است که مدیران از این مشکلات، بیمهارتیهای افراد، نواقص گردش کارها و عملکردهای نامناسب که ممکن است منجر به تغییر ساختار سازمانی یا آموزش مجدد یا تغییر فرآیندهای عملیاتی گردد، مطلع شوند. نتایج حاصل شده در این راستا بانک را به وضوح ارتقا میدهد و سازمانی جدید از آن میسازد.
.
تغییرات در میان راه پیادهسازی پروژه
یکی از بزرگترین مخاطرهها در میانه راه پیادهسازی این است که نتایج منجر به تغییر اولویتها، زمانبندی مجدد یا درخواست هزینه بیشتر گردد. بدیهی است که هر کدام از این اتفاقات منجر به این میشود که دینفعان احساس کنند که نه تنها از فناوری جدید منتفع نشدهاند بلکه حتی شکست خوردهاند.
.
دسترسی به منابع
دسترسی بهموقع به سختافزار و شبکه مورد نیاز راهاندازی و زیرساخت و منابع حرفهای یکی از مهمترین نیازها است. این مهم میتواند شما را از رسیدن به برنامه زمانبندی پروژه مطمئن سازد.
.
خلاصه کلام
از زمانی که در دنیای فناوری مفاهیم سرعت، کارآیی، انعطاف، اندازهپذیری، مدیریت ارتباط مشتری (CRM)، استفاده از چرخههای پیادهسازی سریعتر و مانند اینها مطرح و ثابت شد، بانکها نیز اندیشه استقرار راهکاری مبتنی بر تمامی این مزایا در استفاده از فناوری روز را در سر میپرورانند.
چالشهای مطرحشده برای تعویض سیستم بانکی که در این مقاله عنوان شد در صورتی که به درستی درک شوند، همگی قابل مدیریت و توفق هستند. بانکها باید از دنیای فناوری برای توانمند کردن کسبوکارشان قدردانی کنند و ترسی از دنیای ناشناختهها نداشته باشند. تاریخ نشان داده است که بانکهایی که پتانسیل فناوریهای جدید را در حوزه کاری خودشان درک و از آن استفاده بهجا کردهاند، همیشه موفق بودهاند. این دسته از بانکها همواره بر تطبیق تغییرات روز دنیای فناوری با مدیریت صحیح مخاطراتی جانبی آن درکسبوکارخودشان، قدمهای بلند و موفقی برداشتهاند و به صورت پیشرو در استقرار راهکارهای بهروز که نیازهای بازار پررقابت امروزه را جوابگو باشد، عمل نمودهاند.
آرزو علیلی
شرکت خدمات رایان اقتصادنوین