پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
آیا خدمات مالی در آینده کاملاً غیرمتمرکز خواهد شد؟ / آرمان دیفای
عصر تراکنش ۷۱؛ مینا والی، مدیرمسئول ماهنامه عصر تراکنش / دیفای اصطلاحی است که طی چند سال اخیر وارد کلیدواژههای صنعت مالی شده و بهسرعت توجهات را به خود جلب کرده است؛ آنقدر که امروز عبارت «آينده خدمات مالی» را با خود یدک میکشد. DeFi، کوتاهشده عبارت Decentralized finance و از نظر لغوی به معنای سیستم مالی غیرمتمرکز است. این مفهوم به دنبال انقلابی که بیتکوین با معرفی سیستم پرداخت همتابههمتا بدون نیاز به طرف سوم شکل داد، نهتنها درصدد انتقال پول بدون واسطه است، بلکه قصد دارد کل صنعت مالی را غیرمتمرکز کند، اما آیا سیستمهای مالی در دنیا ظرف 30، 40 سال آینده به لطف دیفای کاملاً غیرمتمرکز میشوند یا همچنان مهمترین سیستمهای مالی دنیا به شکل متمرکز به حیات خود ادامه خواهند داد؟
یک بررسی شتابزده درباره نظر کارشناسان مالی در مورد شکل جدید پول و نقش آن در آینده سیستمهای مالی نشان میدهد که با وجود انتقادهای شدیدی که اوایل درباره رمزارزها وجود داشت، امروز نهتنها از شدت این انتقادها کم شده، بلکه در مواردی همان کسانی که انتقاد صریحاللحنی نسبت به بیتکوین داشتند، از چشمانداز آیندهای میگویند که مرگ صنعت مالی متمرکز را به تصویر میکشد. حتی بانکداران هم به جمع طرفداران خدمات مالی غیرمتمرکز پیوستهاند و بانکهای پیشرو نهتنها علیه رمزارزها جبههگیری نمیکنند که نیمنگاهی به خدمات مالی غیرمتمرکز نیز دارند.
دیفای با تکیه بر زیرساختهایش یعنی بلاکچین، ارز دیجیتال، قراردادهای هوشمند، اوراکلها، استیبلکوینها و برنامههای غیرمتمرکز از قدرت شبکه برای ارائه خدمات مالی بهره میبرد و بازاری رقابتی از برنامههای مالی غیرمتمرکز شکل میدهد که در آن خدمات مالی مانند انتقال پول، پسانداز، وامدهی و توکنیزاسیون ارائه میشود. دیفای میتواند چالشهای موجود در سیستمهای مالی متمرکز از قبیل ناکارآمدی، عدم شفافیت، کنترل توسط نهاد مرکزی و محدودیت دسترسی به خدمات مالی را رفع کند.
در کنار ارزشهایی که دیفای میتواند خلق کند، ریسکهایی نیز به همراه دارد. این ریسکها را «کمپبل هاروی» در کتاب «دیفای و آینده فایننس» اینگونه نام برده است: «ریسک قراردادهای هوشمند، ریسک حاکمیتی، ریسک اوراکل، ریسک مقیاسپذیری، ریسک صرافی غیرمتمرکز، ریسک حضانتی، ریسک زیستمحیطی و ریسک رگولاتوری.»
تابهامروز رمزارزها در امور مالی کاربرد محدودی داشتند و درصد زیادی از مردم دنیا در زندگی واقعی خود از این ابزارها استفادهای نکردهاند، اما تصویری که برای آینده ارائه میشود این است که پول غیرمتمرکز وارد زندگی واقعی تکتک مردم دنیا خواهد شد، مشکل دسترسی به خدمات مالی را مرتفع خواهد کرد و بهطور کلی خدمات مالی غیرمتمرکز نقش مهمی در صنعت مالی ایفا خواهد کرد.
دیفای یک تغییر الگو در دنیای مالی و بازتعریف خدمات مالی است. در نگاه اول و آرمانگرایانه، دیفای دنیایی را خلق میکند که در آن خبری از هر کنترلکننده مرکزی در بخش مالی نیست. نه بانکها به شکل امروزی آن وجود خواهند داشت و نه بانکهای مرکزی که پول دولتها را کنترل کنند و حتی خبری از پول دولتی هم نخواهد بود. همه ابزارها به شکل غیرمتمرکز وجود خواهد داشت و هر کس میتواند پول خود را خلق کند و این پول با قدرت شبکه به حیات خود ادامه دهد.
با تجربهای که ما از پول بهعنوان ابزار پایهای خدمات مالی داریم، تصور چنین دنیایی سخت است. در حال حاضر ما اندکتجربهای از پول غیرمتمرکز با بیتکوین داریم که بسیاری از ما جز چند خرید کوچک و انتقال به یک کیف پول، آن هم با احتیاط زیاد، در زندگی واقعیمان درکی از پولی غیر از پول دولتی نداریم. اگر یک تجربه انتقال رمزارز ناموفق را هم داشته باشیم، حتماً سخت مخالف دنیایی هستیم که همه تعاملات مالیمان بر پایه رمزارزها و توکنها باشد.
در زندگی امروزمان اگر کارتبهکارت ناموفقی داشته باشیم یا خرید اینترنتی ناموفق با کسر پول از حسابمان اتفاق بیفتد، میدانیم موضوع را از کجا باید دنبال کنیم، اما در انتقال ناموفق رمزارز به کیف پول دیگری عملاً بین زمین و هوا معلق هستیم و دستمان به جایی بند نیست. یا اگر قرارداد هوشمندی هک شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ با مشکلات امنیتی که ما مقصرش نبودیم چه کار باید کنیم؟ اینها سؤالاتی است که سیستم مالی غیرمتمرکز باید به آنها پاسخ دهد.
اما از طرف دیگر مفهوم غیرمتمرکزی که در دل دیفای نهفته است، چقدر واقعی است؟ به نظر میرسد این غیرمتمرکز بیشتر اصطلاحی فریبنده باشد. امروز بانکها از جمله بانکهای مرکزی به سمت سیستم مالی غیرمتمرکز تمایل پیدا کردهاند که ارز دیجیتال بانکهای مرکزی یکی از نمودهای این تمایل به غیرمتمرکز است، ولی نه غیرمتمرکزی که تمرکز قدرت را از دولت گرفته باشد؛ بلکه غیرمتمرکزی که در آن پردازش دیگر متمرکز نیست و همچنان قدرت کنترل در دست نهادی مرکزی است.
از طرف دیگر نگاهی به آنچه در دنیای رمزارزها اتفاق افتاده، نشان میدهد ما اکنون غیر از تجربه بیتکوین نمونه دیگری از عدم تمرکز کامل نداریم. هر کدام از ارزهای دیجیتال دیگری که خلق شدهاند، نوعی از کنترل مرکزی را پشت خود دارند و امکان تصمیم به تغییر و حتی غیرفعالشدن این توکنها توسط عدهای وجود دارد؛ بنابراین دیفای هم در ادامه این نوع تمرکز است و حتی شاید ما همچنان کنترل بانکهای مرکزی را داشته باشیم. شاید هم در آینده ما ترکیبی از دیفای و خدمات مالی فعلی یا همان سیفای (CeFi) را تجربه کنیم.