پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
در دل شرکت داده پردازی ایران چه میگذرد؟ / آیبیام به ایران باز میگردد؟
این حقیقت را نمیتوان انکار کرد که تاریخچه فناوری اطلاعات در ایران خواسته یا ناخواسته همواره با نام چند شرکت گره خورده است و داده پردازی ایران در صدر فهرست آنها قرار دارد. شرکتی که در میانه دهه ۳۰ به عنوان بازوی محلی آبی بزرگ، آیبیام، تاسیس میشود و در عمل مجری انحصاری تقریبا تمامی طرحهای ملی آیتی در کشور است.
پس از انقلاب و انتقال به سازمان برنامه و بودجه سابق هرچند پایههای این تسلط متزلزل میشود ولی حتی تا انتهای دهه ۶۰ نیز دامنه ارتباطات و پروژههای این شرکت چنان گسترده است که بسیاری آن را نزدیکترین نهاد ممکن به مفهوم سازمان فناوری اطلاعات کشور میدانند. با واگذار شدن سهام غالب شرکتداده پردازی ایران به بانک مرکزی، داده پردازی وارد لایحه بالادستی پروژههای بانکی کشور شد و هرچند توفان تصمیمات سیاسی و انتصابات ناگهانی آن را در زمره شرکتهای رو به زوال خصولتی قرار میدهد، ولی باز هم میتوان نقش تعیینکننده و به ویژه انبوه نیروهای متخصصی را که تربیت کرده، در بازار فناوری اطلاعات دید. ما درست در بحبوبه نسل چهارم تغییرات مدیریتی عالی این شرکت بزرگ به سراغ هلدینگ عظیم آن رفتیم تا از نزدیک شاهد تغییرات این ساختار قدیمی ولی استخواندار باشیم که شاید همزمان خارجیترین و ملیترین شرکت فناوری ایران به شمار آید. این روزها کارمندان این شرکت قدیمی بهرغم تغییرات در آستانه دو گشایش غیرمنتظره هستند؛ نخست اینکه فرامرز خالقی مدیرعامل این چند سال اخیر اثبات کرده به عنوان مدیری با سابقه چند دهه در داده پردازی معتقد به ایجاد حرکت در درون همین ساختار فعلی است و از سوی دیگر باید زمزمههای بازگشت شرکت مادر، آیبیام، متاثر از احوالات متفاوت سیاسی را جدی گرفت. قدم به قدم با ما همراه شوید تا شمیم این تغییرات را در یکی از ریشهدارترین شرکتهای کشور ببینید.
.
اگر از ابتدای خیابان ویلا سوار تاکسی شوید، راننده نام داده پردازی را بهتر از خیابانهای آن اطراف میشناسد. البته از حسن تصادف، یکی از مسافران هم که در کنارمان نشسته بود، جزو کارمندان شرکت بود و به اتفاق با یکدیگر وارد شرکت شدیم. ورودی شرکت بیشتر از هر چیز ساختار وزارتخانهها و سازمانهای بزرگ دولتی را در ذهن تداعی میکرد که وقتی وارد آن شدیم بیشتر به این شباهت پی بردیم، حتی فضای کاری هم تا حدود زیادی احساسمان را به سمت و سوی فضای دولتی سوق میداد. همان ابتدا یک خودپرداز خاموش را میبینید که قدمتی تاریخی دارد و روی دیوار پشت سر آن سیما و سخنان رهبر فقید انقلاب حک شده است.
برای رفتن به اتاق فرجاد اخلاقی، باید ابتدا خود را به نگهبانهایی که در ورودی شرکت حکم پذیرش داشتند، معرفی میکردیم. با برخوردی خوش و ادای احترام ما را به طبقه هفتم راهنمایی کردند. پس از خروج از آسانسور، دری شیشهای روبهرویمان بود؛ با عبور از آن وارد لابی بسیار بزرگی شدیم که اتاق روابط عمومی در گوشهای از آن قرار داشت و نسبت به اتاقهای دیگری که پس از آن رفتیم، کوچکتر بود. در مجموعه شرکت آرامش خاصی نهفته است و در یک نگاه گذرا میانگین سنی کارکنان بالا به نظر میرسد که نشاندهنده همان ساختار تاریخی یادشده است.
فرجاد اخلاقی پس از گپ و گفتی کوتاه، هماهنگیهای لازم را انجام میدهد تا اولین دیدارمان را با حمیدرضا بابایی، مدیر کارکشته کل عملیات شرکت داشته باشیم. به طبقه پنجم میرویم؛ جایی که یکی از مدیران ارشد مجموعه در آن مستقر است. جلوی میزش میز بزرگتری است که در هر طرف آن پنج صندلی قرار دارد. لپتاپ قدیمی «فوجیتسو زیمنس»ش را – که از اولین لپتاپهایی است که قابلیت تبدیل شدن به تبلت دارد – در پشت میزش رها میکند و میآید روبهروی ما در فاصله نزدیکتری مینشیند. خودش را بیشتر یک ریشسفید برای واحدهای مجزا میداند تا لزوما یک مدیر. مبنای این ریشسفیدی هم از اینجا میآید که بابایی از افرادی بوده که کار را از سال ۶۶ در داده پردازی آغاز و مراحل ترقی را در همین شرکت طی کرده است: «من در داده پردازی (آیبیام سابق) از صفر شروع کردم و همه طیفی را طی ۲۸ سال گذراندم.» از دورانی که در اداره کل «مهندسی مشتری» کار میکرد، برای ما میگوید و تاریخچه و خط و ربط این شرکت به آیبیام را هم بازگو میکند: «تقریبا وقتی ما آمدیم، تبدیل آیبیام به داده پردازی صورت گرفته بود.»
.
شکلگیری اداره کل مهندسی ارتباطات
حوزه اصلی کار شعبه آیبیام ایران در آن زمان مینفریم بوده است: «ما در مین فریم که محصول اصلی آیبیام در آن زمان بود، سرویسهای خاصی را به عنوان یک سیستم جامع محلی برای کارهای خاص ارائه میکردیم.» از سال ۸۰ با توجه به ورود اینترنت به ایران برای جواب دادن به نیازهای روز اینترنت، داده پردازی ساختار دیگری در شرکت ایجاد میکند و اداره کلی با نام «مهندسی ارتباطات» شکل میگیرد که دیگر کارش مینفریم نیست، چون در مینفریم اینترنت جایگاهی ندارد. ذات داده پردازی را دولتی میداند و با خنده میگوید: «اگر داده پردازی خصوصی هم بشود، باز دولتی است و به خاطر جایگاه باثباتی که همیشه در بازار داشته، همواره اعتماد عمومی مشتریان خاص خود را جلب کرده است.»
همین پایداری در حوزه فناوری اطلاعات در ایران موجب شده این شرکت با برندهای مختلفی در حوزه ارتباطات و شبکه کار کند و وارد پروژههای جدیدی شود که فضایش با مینفریم متفاوت است و با فضای فناوری اطلاعات در دنیا مطابقت دارد.
آیبیام به معنی ماشینهای بیزینسی بینالمللی بود و مینفریم هم یک بیزینس تلقی میشد ولی الان این نیست. در حال حاضر تجهیزاتی داریم که همه چیز را به هم ارتباط میدهد و فضای کلی شرکت در حال حاضر آیتیمحور است.
پنجرههای بزرگ اتاقش رو به خیابان ویلا باز است و مجبور میشود حجم صدایش را بالا ببرد تا صدایش بر تردد اتومبیلها و موتورها غلبه کند و ماشینحسابی که روی میزش است نشان میدهد این بخش به فروش و مقوله درآمد در شرکت ارتباط دارد: «اداره کل عملیات در حقیقت یک داده پردازی کوچک، و مسوول درآمد، سوددهی، بازار و توسعه شرکت است. کار ما بازاریابی و فروش خدمات و محصولات است.»
چیزهایی که به صورت جامع و بزرگ وارد ایران میشود، معمولا دولتی است. علت این است که بودجههای بزرگ هم دولتی است. یکی از این مقولهها اینترنت است که در بدو ورود چون از طریق دولت وارد شد، نتیجتا داده پردازی از اولین جاهایی بوده که به آن پرداخته:
در این حوزه به سه شرکت مجوز دادند که یکی ما بودیم و یکی پارسآنلاین و یک شرکت دیگر که به خاطر ندارم و پروژههایی مثل دیتاسنترسازی را زمانی که اینترنت در ایران فضا پیدا کرد، در دست گرفتیم و همگام با آن ما هم رشد کردیم.
.
پروژه پشتیبانی دیتاسنتر همراه اول
یکی از بزرگترین دیتاسنترهایی که داده پردازی کار کرده، دیتاسنتر سازمان فضایی ایران است؛ پروژهای که بودجهای چندمیلیاردی به خود اختصاص داده بود و داده پردازی از آغاز این پروژه درگیر آن بوده است: «پروژه پشتیبانی دیتاسنتر همراه اول هم در دست ما بود که البته سال پیش به خاطر تغییرات مدیریتی در همراه اول متوقف شد، هرچند این ارتباط دوباره درحال شکلگیری است و درحال مذاکره هستیم.» پروژه PKI بزرگترین پروژهای است که در حال حاضر داده پردازی مشغول انجام آن است: «این پروژه فرای اداره کلی و بسیار حائز اهمیت است و با توجه به اینکه موضوع امنیت هم در آن غالب است، در حال اجرای آن هستیم.»
.
دردسرهای تحریمها
تحریم از جمله مواردی بوده که بسیار به شرکت لطمه زده است: «حتی در خصوص یکی از برندهای مطرح تجهیزات شبکه وقتی برای مذاکره رفتیم ما را بیرون کردند و گفتند بروید و ما را گرفتار نکنید.» بدین شکل داده پردازی مجبور شد با صرف هزینه اضافی برندهایی را وارد کند که خیلی هم شناختهشده نبودند.
این بار برای رفتن به مقصد بعدی که در طبقه سوم است، راهپلهها را انتخاب میکنیم. تعداد آسانسورها در ساعتهای شلوغی چندان پاسخگو نیست؛ راهپلههای عریضی که ارتفاع پلههایش هم به گونهای استاندارد طراحی و ساخته شده که خستگی را به روی ما نمیآورد.
به اتاق مدیر کل سیستمهای راهبردی میرویم. میراث آیبیام را میشود در جایجای شرکت مشاهده کرد: کمدها و میزهای چوبی کلاسیک که مستقیم آدم را به دهه ۵۰ میبرد، در این اتاق نیز مانند اغلب فضاهای شرکت به چشم میخورد.
عبدالرضا محمدی خودش هم دارای ویژگیهای کلاسیک یک مدیر – مهندس است. با خوشرویی و با صدایی آرام از واحد مستقل استراتژیک (SBU) میگوید :«به جای SBU میتوانیم بگوییم واحد مستقل چون در عین استقلالی که در واحد ما وجود دارد، وابستگیهایی هم وجود دارد که بهتر است به آن بگوییم واحد مستقل تا یک شرکت مجزا.»
.
شش محصول جدید داده پردازی
از استقلال واحدش راضی است و معتقد است در ابتدا کسی باور نداشت نرمافزار میتواند مستقل باشد و روی پای خودش بایستد. با رفتن بخشهایی از شرکت به سمت مستقل شدن در عین همراهی و یکپارچگی با کل شرکت، روند این واحدها به سمت تخصصیتر شدن نیز میل کرده است و این بخش اکنون شش محصول برای فروش در دست دارد. بیشتر تمرکز این واحد بر سیستمهای بانک و برق است. سیستم جامع مشترکان برق، کوربنکینگ بانک رفاه، سیستم مدیریت کانال در بانک تجارت، سیستم CFS (تمرکز تراکنشهای کارت)، ساتنا و پایا برای بانک تجارت و رفاه، سیستم اینترنت و موبایلبانک برای بانک رفاه و نهاب از پروژههایی به شمار میروند که این بخش انجام داده است: «سیستم مدیریت کانال مفهوم قشنگی بود که در همکاری با بانک تجارت شکل گرفت و بعدها جا افتاد. این سیستم به بانکها کمک میکند خدماتشان را به شکل یکپارچه اداره و ارائه کنند.»
پس از نوشیدن چای در دفتر مدیر کل سیستمهای راهبردی، به دفتر مهدی سجادی، مدیر کل پشتیبانی مهندسی مشتریان نقل مکان میکنیم: جایی که لحظه به لحظه و روز به روز گذر عمر و روند سپیدشدن موهای مدیرش را در طول ۲۷ سال خدمت به چشم دیده است. پس از استقرار روی مبلهایی به قدمت عمر شرکت، او نیز از پشت میزش به جمع ما میپیوندد و صحبتش را با نیروی انسانی شاغل در داده پردازی آغاز میکند. حرفهای او توضیح میدهد چرا به تدریج کار شرکتهایی مانند داده پردازی که در لایه بالای فناوری اطلاعات کشور فعالیت میکنند، چنین دشوار شده است:
در زمینههای تخصصی ماندگاری افراد در داده پردازی زیاد است ولی باز هم در گذر زمان نبودن کارشناسان تخصصی در سطح کشور را احساس میکنید. ما کارکنان را در یک فرآیند سهساله آموزش میدهیم و تداوم آموزش را به طور منظم در برنامههای خود داریم.
.
سجادی معتقد است دادهپردازی جای بسیار خوبی برای رشد نیروهای متخصص است و وظیفه بخش پشتیبانی مهندسی مشتریان را تنها محدود به موضوعاتی مثل نصب، راهاندازی و پشتیبانی و آموزش نمیداند: «ما در نیازسنجی مشتری هم کنار بخش فروش هستیم.»
حین رفتن به طبقه چهارم که اداره کل مهندسی ارتباطات نام دارد، با کارمندان داده پردازی همآسانسور میشویم که صحبت از مطالعه اجباری میان آنها در جریان است. مشخص است خالقی تلاش دارد با تکیه بر متدهای تحول سازمانی شرکت را بدون تغییرات رادیکال به سمت فضای شادابتر سوق دهد.
در هر طبقه کارمندان خانمی در راهروهای عریض و طویل شرکت پشت میزشان نشستهاند که قبل از ورود، حضور ما را با مدیر مربوط هماهنگ میکنند. مدیر امور شبکههای ارتباطی، عباس اسماعیلینژاد است؛ او نیز از کارکنان با تجربهای به شمار میرود که از سال ۶۶ در داده پردازی مشغول به کار هستند. خوشسخن است و صحبتهایش درباره ذات دولتی داده پردازی حرفهای بابایی، مدیر کل عملیات، را تداعی میکند: «بحث ما راهحلهای جامع است و هماکنون در حال کار کردن روی پرداخت الکترونیکی موبایل (Mobile Payment) هستیم و در حوزه شبکه هم با شرکتهای زیادی از جمله شرکتهای خودروسازی کار کردهایم.»
او را باید میراثدار ساختاری به شمار آورد که ریشه در امپراتوری داده پردازی در مینفریمها دارد.
لحظهای از پنجره اتاق به نمای ساختمانهای آجری قدیمی خیابان ویلا خیره میشوم و با پایان صحبتهای اسماعیلینژاد، مجبور میشوم نگاه سیرنشده خود را از آن معماری - که خاطرات همنسلان آیبیام سابق را در دل خود جا داده است - به یکباره جدا کنم و بار سفر را برای رفتن به آموزشگاه داده پردازی که دو کوچه پایینتر است، ببندم.
حیاط مسقف، پنکههای در حال چرخش و صندلیهای آهنی اولین سکانس دیدههای ماست پس از عبور از اتاقک نگهبانی. اتاقک کوچکی هم در گوشه حیاط به عنوان بوفه قرار دارد که دانشجویان مشغول خرید از آن هستند. برخلاف شرکت، دانشکده راهپلههای بسیار تنگی دارد و آسانسور کوچکش هم در حال تعمیر است ولی میتوان شلوغی دلپذیر یک محیط آموزشی را در آن دید.
به همراه امید صفوی، معاون آموزشی و پژوهشی و علیرضا اهری لاهق، معاون دانشجویی و فرهنگی پلهها را سیر میکنیم تا به طبقه پنجم میرسیم. همه چیز سفید است؛ کف، دیوارها و حتی درهای کمدها هم سفید است و رنگ سفید مهتابی این سفیدی را دوچندان میکند.
کارکنان داده پردازی همچنان از اسم دانشکده عالی انفورماتیک برای این مجموعه استفاده میکنند و مرکز آموزش علمی کاربردی شرکت داده پردازی نیز نامی است که مجوزش از وزارت علوم برای این مجموعه آموزشی صادر شده و دانشجویان آزادِ مشغول به تحصیل در مجموعه، با این نام راحتی بیشتری دارند. ۲۵ رشته مقطع، در مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشکده تدریس میشود و عجیبتر از همه اینکه ۱۶۰۰ دانشجو در همین ساختمان جمع و جور مشغول به تحصیل هستند.
دانشکده مجهز به ۱۲ کلاس، ۵ کارگاه کامپیوتر، یک کارگاه برق و ۲ کارگاه مدار الکترونیک و معماری کامپیوتر است. ۷۲ استاد که مدرک کارشناسی ارشد و دکترا دارند به صورت فعال در دانشکده تدریس میکنند و حدود ۴۰۰ استاد از بدو تاسیس یعنی سال ۱۳۷۱ به این دانشگاه آمد و شد داشتهاند.
.
رشته معماری ارشد سرویس سیستمهای جامع بانکی برای اولین بار در کشور
امید صفوی معاون آموزشی و پژوهشی دانشکده است و بسیار باانگیزه از فعالیتها و فضای دانشکده صحبت میکند: «برای اولین بار در ایران مجوز رشته معماری ارشد سرویس در سیستمهای جامع بانکی در مقطع کارشناسی ارشد برای این مرکز صادر شده که اولین دوره دانشجویان این رشته از مهرماه سال ۹۱ مشغول به تحصیل شدهاند.»
در میان صحبتهایمان خود خالقی هم از راه میرسد و به ما میپیوندد.
مدیرعامل دارای قدی بلند، صدایی بم و صمیمیتی ناشی از اعتماد به نفس است. شخصیتش آشکارا علممحور است و دانشکده برایش مثل یک فرزند میماند و به آن احساسِ تعلق میکند. برای حفظ آن خون دلها خورده است و به دیدگاه سالهای گذشته از دانشکده انتقادهای فراوان دارد. اما حالا خودش هم مدیرعامل شرکت است و هم رئیس دانشکده و از این بابت راحتتر میتواند به دانشکده برسد.
کشوها را باز و بسته میکند و سری به کمد میزند و مجموعهای از کاتالوگها را برای ما میآورد؛ کاتالوگهایی که مذاکرات او را در زمان ریاستش در دانشکده با دانشگاههای کشورهای سنگاپور، مالزی، استرالیا و انگلستان برای برگزاری دورهها و سمینارهای علمی در دانشکده، نشان میدهد. با حسرت دستش را زیر چانهاش میگذارد و افسوس را از زبان بدن و گفتار او میتوان فهمید:
آن زمان هنوز هیچ موسسهای وارد این حوزه نشده بود و اگر این کار را انجام میدادیم، اکنون در این حوزه پیشرو بودیم و حرفها برای گفتن داشتیم.
زیانده بودن دانشکده مهمترین دلیل مدیران پیشین بوده تا واگذاری آن را به نگه داشتنش ترجیح دهند. اما خالقی که غیرت خاصی روی این مجموعه دارد معتقد است میتوان با حفظ نام داده پردازی، با تدابیر صحیح اقتصادی از زیان هم بر حذر شد.
خالقی خودش با ما همراه میشود و جای جای دانشکده را معرفی میکند و به ما نشان میدهد: «در دوره ۵۰ ماه ریاستم بر دانشکده ۲۵۳ تغییر و در دوره مدیرعاملی در شرکت ۲۰ تغییر در دانشکده صورت گرفته است.» کیفیت را بر کمیت ترجیح میدهد و از هر گوشهای که دیدن میکنیم خاطرهای برای ما بازگو میکند؛ از تغییرات ساختمانی برای بهبود شرایط کارکنان و دانشجویان گرفته تا تجهیز بخشهای مختلف از جمله اتاق کامپیوتر.
آخرین جایی که در دانشکده میبینیم کتابخانهاش است که در زیرزمین قرار دارد. توضیحات بهارک داوودی نشان میدهد هنوز هم در عصر انقلاب دیجیتال میتوان به این کتابخانه افتخار کرد:
در این مرکز یکی از کاملترین کتابخانههای تخصصی در زمینه علوم کامپیوتر با بیش از ۱۶ هزار جلد کتاب (فارسی و لاتین) و ۳۰ عنوان مجله تخصصی کامپیوتر، الکترونیک و مخابرات دایر است.
وقت ناهار نزدیک است و باید به ساختمان مرکزی بازگردیم. از طبقه همکف و کنار آسانسورها عبور میکنیم و به پشت ساختمان میرویم؛ جایی که قبلا یک مخروبه بوده و از زمان مدیریت خالقی طرح داده شد تا این محوطه تبدیل به یک زمین بازی شود و حالا با وسایل نرمش، میز پینگپنگ و فوتبال دستی بیشتر شبیه یک دهکده گوگلی است. رستوران کارکنان در کنار این مجموعه قرار دارد و ضلع جنوب شرقی آن هم مزرعه سرورهاست.
قبل از رفتن به دفتر مدیریت با توجه به اینکه دیتاسنتر در کنار زمین بازی قرار دارد قصد میکنیم سری به آنجا بزنیم. وارد اتاقی میشویم که ورودی مرکز دادهها از آنجا رد میشود. کاملا مشخص است به تازگی بازسازی شده و بسیار نونوار است، چند مانیتور بزرگ هم برای مانیتورینگ لحظه به لحظه فضای دیتاسنتر در این اتاق قرار دارد. پایمان را داخل دستگاهی میکنیم تا پلاستیکی را به دور کفشهایمان ببندد و سپس وارد مرکز دادهها میشویم. محیط داخل مرکز دادهها بسیار خنکتر از بیرون است و مرتب به آن رسیدگی میشود.
مساحت مرکز دادهها حدود ۵۰۰ متر مربع است و جدیدترین سرورهای آیبیام را آنجا مشاهده میکنیم: «کار با دیتاسنترهای آیبیام بسیار سخت است و کارشناسان ما در کشورهای اروپایی آموزشهای لازم را برای کار کردن با این دستگاههای غولپیکر میبینند.»
پس از گشت و گذاری در این بخش برای رفتن به دفتر مدیر در طبقه هفتم آماده میشویم.
خالقی به شدت به فضای کار برای کارکنان حساس است و توجه ویژهای به تمیزی و طراوت آن دارد. در اتاق خودش هم جلوهای از این توجه را میتوان دید؛ گوشهگوشه اتاق گلدانهای بزرگی چیده است که صفای خاصی به اتاق بخشیده و فضا را برای کسانی که وارد آن میشوند بسیار دلانگیز و دلپذیر میکند. طی ناهاری که با هم میخوریم مهمترین حرفها و دغدغههایش را بیان میکند:
دغدغهای که مدیران نسل ما دارند فرار مغزها نیست بلکه فرار ژنهاست؛ دغدغهای که شاید مدیران ۲۰ سال پیش نداشتند.» معتقد است داده پردازی از خطر بحران در ابتدای سال ۹۱ گریخته و اکنون در شرایط نسبتا باثباتی قرار گرفته است.
عکس و اسامی مدیران و مدت خدمت آنها در داده پردازی پس از انقلاب روی دیوار اتاق مجاور به چشم میخورد. از سال ۵۷ تاکنون داده پردازی ۱۶ مدیر را به خود دیده است که البته برخی از آنها در کارنامهشان دو دوره مدیریت داشتهاند. در راس فهرست زمانی هم نام مدیری دیده میشود که این روزها بار دیگر بر سر زبانها افتاده است: مسیح قائمیان.
هنگامی که با هم گپ میزنیم، از خانه با خالقی تماس میگیرند و صمیمی ولی قاطع با بچههایش حرف میزند. صحبتش را تمام میکند و توضیح میدهد خیلی از مواقع داده پردازی منافع سازمانی خود را قربانی کرده چون برای خودش رسالتی ملی قائل بوده است و همیشه نمیتوان برای چنین شرکتی نتایج مالی و درآمدی قائل شد: «تعدد کسبوکارها و فعالیتهای موازیای که انجام میدهیم، کمی ما را از هدف پیمانکار عمومی بودن دور کرده است. یعنی شما زمانی که ۱۳ رویکرد متفاوت تجاری دارید، دیگر تعادل این کسبوکارها با هم مهم میشود و باید حواستان باشد کدام را حاکمیتی و کلان کار کنید، کدام را در سطح پایینتر کار کنید و… این مسالهای است که داده پردازی را به خصوص در عرض ۱۰-۱۲ سال گذشته بسیار آزار داده است.»
ردپای بسیاری از مدیران حال حاضر حوزه آیتی را میتوان در دادهپ ردازی دید که خالقی از تکتک آنها نام میبرد: «جهانگرد، قائمیان، عربشاهی، قنبری، چگینی، مقدسیان، رضاقلی، قطبی، گاوگانی، میرزازاده، شهریاری، کرمانشاه، چراغی، نجفی، خادم، مومنی و دکتر زندینیا.»
هنوز به غذایش دست نزده و در حالی که با شور و حرارت پاسخ سوالات ما را میدهد، همچنان لحن آرام صدایش گوش ما را نوازش میکند:
واقعیت این است که داده پردازی برای خود رقیبهایی ایجاد کرده که خون داده پردازی در رگهایشان است ولی اگر بخواهیم از دیدگاه حاکمیتی به آن نگاه کنیم، درست عمل کرده چون اگر میخواست همه این افراد را نگه دارد، وزارتخانه آیتی باید اینجا تشکیل میشد.
اما قانع نمیشویم که برای ادامه راه بالاخره وجه حاکمیتی داده پردازی مهمتر است یا تجاری آن و اینکه در آینده قرار است چه رویهای را در پیش بگیرد: «در ابتدا هم وقتی آیبیام در ایران شروع به کار کرد، برای تفکر ساخته نشده بود بلکه در زمینه اجرای وظایفی که برای وزارتخانهها، دانشگاهها و سازمانهای دولتی از سمت بالا دستور داده میشد، عمل میکرد.»
اما خالقی حرکاتی را برای برونرفت از این گرداب و بازتعریف داده پردازی از زمان مدیریتش شروع کرده است: «از خرداد سال پیش استراتژی شرکت را مورد نقد و بررسی قرار دادیم و میخواهیم نقشه راهی را برای شرکت تدوین کنیم و میتوانم بگویم اکنون این کار به صورت پایهای انجام شده است ولی مساله این است که برخی از بهترین نیروهایمان را که در طول سالیان دراز در داده پردازی رشد کرده بودند، از دست دادهایم و باید به نحوی جبران شود.»
به نظر میرسد تغییر همراه با خلاقیت و نوآوری را میتوان ثابتترین ویژگی خالقی در شیوه مدیریت ۲۲ ماههاش در داده پردازی دانست: «در این ۲۲ ماه همه چیز را تغییر دادهایم؛ از موضوعات استراتژیکی، ساختاری، تاسیساتی، پرسنلی و مالی گرفته تا زیباسازی، بهینهسازی فضا، ارتباطات درون سازمانی و…»
از دشواریهای کار صحبت میکند و محدودیتهایی که بعضا دچار آن هستند؛ ولی در نهایت با بیت شعری از حافظ صحبتهایش را به پایان میبرد: «در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم / سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور.»
ما را تا بیرون از اتاقش بدرقه میکند اما قبل از اینکه وارد آسانسور شویم، توجه ما را به شعار آیبیام که روی تابلویی در راهروی بیرون اتاقش نصب شده، جلب میکند: «تفکر همراه با نگاهی به گذشته». تکبیتی را که از آخرین گفتههای خالقی در ذهن دارم زیر لب تکرار میکنم و بقیه شعر را البته از انتها به ابتدا، در ذهنم مرور میکنم تا به مطلع آن میرسم: «یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور.»
.
پروژه نماد
آسانسور در طبقه سوم میایستد. اینجا خبری از راهروی عریض و طویل نیست چون با پارتیشنهای ایجادشده، کاربریهای متفاوتی به این بخش داده شده است. قرار است با کارین هایراپطیان مدیر پروژه نماد در خصوص این پروژه صحبت کنیم. دقایق کوتاهی در اتاق کنفرانسی که مقابل اتاقش به صورت پارتیشن ساخته شده، منتظر میمانیم؛ نفسزنان خودش را به ما میرساند و جلسه مهمی را که در آن حضور داشته، دلیل دیر کردنش میداند و عذرخواهی میکند. کولر را روشن میکند و بسیار واضح و دقیق فعالیتهای داده پردازی را در پروژههای نهاب و نماد تشریح میکند: «پس از اینکه داده پردازی به عنوان پیمانکار داخلی پروژه مرکز گواهی بانک مرکزی – که بعدها به اسم نماد شناخته شد – تعیین شد، توانستیم بحث راهاندازی گواهی الکترونیکی و امضای دیجیتال را به پایان برسانیم و راهاندازی رسمی آن در ۲۵ خرداد سال ۹۰ از طریق بانک مرکزی انجام شد و ما از آن پس مدیریت مرکز گواهی را بر عهده داریم.»
در حال حاضر مدیریت مرکز گواهی از اصلیترین فعالیتهای آنها به شمار میرود و پروژه نهاب را پروژهای میداند که از دل نماد بیرون آمده، اما بعدها مفهوم مستقلی به خود گرفته است: «این پروژه بیشتر با هدف مدیریت درخواستهای مرکز گواهی نماد شروع به کار کرد ولی مفهومش بسیار گستردهتر شد و تا سطح پروفایل مشتریان بانکی کل کشور پیش رفت.»
در این پروژه از تکنولوژی Public Key Infrastructure استفاده شده و بحث اپراتوری شبکه از طریق شبکهای که متعلق به بانک مرکزی است، انجام میشود. هر چند هایراپطیان ذات این نوع پروژهها را حاکمیتی میداند ولی معتقد است این به آن معنا نیست که چنین پروژههایی بازدهی اقتصادی ندارند:
اصل موضوع انجام یک پروژه حاکمیتی و ایجاد یک زیرساخت امن برای شبکه بانکی کشور است و این پروژه جزو وظایف شرکت به شمار میآید ولی بحثهای ارزش افزودهای را میتوان در شبکه بانکی یا حتی شبکه متعاملان بانکی روی این سرویسها ایجاد کرد که میتواند برای شرکت درآمد داشته باشد. مثلا در بخش نرمافزار امکاناتی را برای ارائه به بانکها ایجاد کردیم که میتوانند از آنها استفاده کنند و برای دایر کردن برخی از آن سرویسها قطعا هزینه یا کارمزدی دریافت خواهیم کرد. به عنوان مثال برای استعلام برخط وضعیت گواهی این امکان وجود دارد که به ازای هر تراکنش کارمزدی دریافت کنیم.
در قسمت ورودی شرکت منتظر میمانیم تا با علیرضا فراهانی، مدیر کل مالی و اداری داده پردازی به سمت شرکت توسعه ریزکامپیوتر رهسپار شویم. فراهانی رئیس هیئت مدیره شرکت توسعه ریزکامپیوتر نیز هست که به تعبیری موفقترین پیمانکار حوزه دستگاههای کارتخوان در کشور هم محسوب میشود. با او همگام میشویم و قدمزنان خود را به زیرمجموعهای دیگر از داده پردازی میرسانیم. فراهانی خوشپوش و با حوصله است و در خلال صحبتهایش میشود فهمید حتی اگر توسعه را هم بخشی از داده پردازی در نظر نگیریم، با توجه به سابقه، گردش مالی و تعداد نفرات و ساختمانش یکی از بزرگترین بازیگران عرصه خودش به شمار میآید.
به اتاق کنفرانس وارد میشویم؛ جایی که نوذر صوفیلو بهعنوان عضو هیئت مدیره و در کنارش داوود حقگو به ما خوشامد میگویند. صوفیلو شوخ و طناز است و برایمان تاریخچه مختصری را از استقلال این بخش از داده پردازی بازگو میکند که حتی طنازیاش هم افتخارش به آن را پنهان نمیکند:
شرکت توسعه ریزکامپیوتر در سال ۷۱ تاسیس ثبتی شد و کارش را از سال ۸۱ به طور مستقل آغاز کرد. سال ۶۷ این بخش تحت عنوان امور ریزکامپیوتر مشغول به کار بود و بعد از دو سال به اداره کل تغییر یافت و تا سال ۸۵ همچنان اداره کل بودیم.
از سال ۸۵ مجموعه دوباره دچار تغییرات مدیریتی میشود و صوفیلو که از ۸۲ تا ۸۵ در داده پردازی نبوده بار دیگر به این مجموعه بازمیگردد: «سال ۸۶ دیدیم دیگر PC جواب نمیدهد و به همین خاطر وارد حوزه فروش POS شدیم و به صورت واسطه در مناقصه بانک ملی تهران و البرز برنده شدیم.» شرکت از سال ۸۶ مشغول به فروش POS بوده و پس از آن وارد کار شبکه نیز میشود: «در ۱۱۰۰ مدرسه کارگاه رایانه راه انداختیم ولی بیبرنامگیهای زیادی در مدیریت آن زمان آموزش پرورش مشاهده میشد و کار بیش از این ادامه پیدا نکرد.»
شرکت توسعه توانسته یکی از معدود بخشهای داده پردازی به شمار رود که به طور مستقل روی پای خودش بایستد و به لحاظ درآمدی عملکرد نسبتا خوبی نسبت به سایر بخشها داشته باشد. بیشتر فعالیت این شرکت در حوزه تجاری است و به محض تغییر تکنولوژی خودش را با آن وفق میدهد و بازارش را بازتعریف میکند: «از سال ۸۶ سیاست شرکت این بود که وارد بازارهای جدید شویم و از سال ۸۷ وارد پروژه کارت هوشمند سوخت نیز شدیم.»
به نظر میرسد تمرکزی روی محصول یا خدمت خاصی ندارند و در هر حوزهای که فکر میکنند میتواند برایشان سودآور باشد، وارد میشوند که بدون شک نام داده پردازی به عنوان برندی که دولتیها به خوبی آن را میشناسند، پشتوانه اصلی آنها برای ورود به این بازارهاست.
ولی فراهانی استراتژی داده پردازی را صریحتر تشریح میکند: «اساسا شرکت داده پردازی در همه عرصهها به عنوان پیمانکار عمده یا همان GC حضور پیدا میکند و در امتداد آن از مهارتهای شرکت توسعه هم بهره میبرد. الان ما در ۳۲ حوزه فعالیت میکنیم که طبیعی است تمرکز زیادی وجود نداشته باشد اما در عوض ریسک اقتصادی پایین میآید.»
.
سامانه کیف الکترونیکی پرواز
یکی از پروژههایی که به شدت توجهمان را جلب کرد «سامانه کیف الکترونیکی پرواز» بود که شرکت توسعه ریزکامپیوتر در حال انجام آن برای هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (هما) است. این محصول خلبان را قادر میسازد از آیپد به عنوان کیف الکترونیکی پرواز خود استفاده کند و با ارائه نسخه الکترونیکی، وزن مستندات مورد نیاز را تا حدد ۳۰ کیلوگرم کاهش دهد. نکته جالب این است که در حال حاضر خلبانها برای ارائه مستندات پرواز خود، مدارکی به وزن حدود ۳۰ کیلوگرم حمل میکنند که جای بسی تعجب است چرا زودتر به فکر حل این موضوع نبودهاند!
سامانه آذرخش ملی هم نام پروژه بزرگ و عملا ناشناخته دیگری است که توسط شرکت توسعه به منظور حذف کارتهای بانکی برای بانک ملی در حال اجراست و قابلیت استفاده توسط کلیه دارندگان کارتهای بانکی عضو شتاب را دارد.
رشد تعداد نیروی انسانی که به نوعی نشانه رشد شرکت نیز هست، در این واحد طی سالهایی که اقتصاد ایران شرایط خوبی را تجربه نمیکرده، قابل تامل است: «الان مجموعا ۲۲۰ نفر از طریق پروژههای شرکت درگیر کار هستند که از این میان ۱۶۰ نفر قراردادی و ۶۰ نفر به شکل پیمانکاری با ما کار میکنند. در صورتی که در سال ۸۵ تعداد نیروی انسانی ما تنها ۴۵ نفر بود.»
منبع: پیوست
اگر داده پردازی کارآمدی لازم رو داشت هرگز بانک تجارت سعی نمیکرد پیمانکار خودش و عوض کنه. متاسفم که مدتها وقت خودم رو تو این شرکت هدر دادم. اون سیستمی که اسمش رو کانال گذاشتن هیچ شباهتی به استاندارد های یک کانال نداره به دلایل حرفه ای نمیتونم بیشتر توضیح بدم. قصدم واقعا توهین نیست.