پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
در گفتوگو با فعالان لندتک مطرح شد / محدودیتهای تأمین مالی و نابودی صنعت لندتک
نیلوفر نادری / تأمین مالی لندتکها با لیزینگها شروع شد و چون منابع مالیشان محدود بود، بانکها و نئوبانکها نیز وارد میدان تأمین مالی شدند اما تمام این تأمینکنندهها با محدودیتهایی مانند سقف دریافت سود و الزامات قانونی روبهرو هستند. این موضوع با فلسفه صنعت لندتک یعنی افزایش قدرت خرید مردم و پوشش نرخ تورم در تضاد است و به مانعی برای رشد لندتکها تبدیل شده است. فعالان این حوزه معتقدند با این حال، تورم مهارنشده اجازه تثبیت وضعیت را نمیدهد و با بالا رفتن هزینهها مجدداً با تفاوت معنادار و آزاردهنده این دو مقوله روبهرو خواهیم شد و شاید راهحل این باشد که نرخها شناور شده و به تناسب تورم قابلیت تعدیل داشته باشد.
۹۰ درصد از تقاضاهای مردم بیپاسخ مانده است
لندتکها از طریق بانکها، لیزینگها و منابع مالی خودشان یا شرکای تجاریشان، تأمین مالی میشوند که مورد آخر کمتر رایج است، زیرا معمولاً توانایی مالی لندتکها کمتر از بانکها و لیزینگهاست. روحالله پرنیان، بنیانگذار والتا با اشاره به این مسئله میگوید: «هر یک از تأمینکنندگان مالی لندتکها محدودیتهایی دارند. برای مثال لیزینگها در دو بعد قانون و میزان منابع مالی با چالش مواجهاند؛ لیزینگها بر اساس قانون بیش از یک درصد مشخصی اجازه ندارند که سود دریافت کنند، اما هزینه پول برای آنها بیش از ۲۱ درصد است و این برایشان مقرونبهصرفه نیست؛ در نتیجه یکسری روش برای دور زدن قانون به وجود میآید تا آنها بتوانند سودی را که باید بهصورت غیرمستقیم دریافت کنند. این مسئله باعث میشود که بهسادگی نتوانند با لندتکها کار کنند، چراکه فرایندهای آنها با مکانیسمهای یکدیگر همخوانی ندارد. بانکها نیز مشکلات خاص خود را دارند؛ بانکها محدودیت مالی ندارند، اما قانون دستوپای آنها را میبندد و نمیتوانند آنطور که باید به صنعت لندتک پول تزریق کنند. البته بانکها نیز همانند لیزینگها، همان مشکل هزینه بالای تأمین پول را به شکل دیگری دارند.»
او با اشاره به اینکه چالش تأمین مالی مسئلهای حلنشده باقی مانده، توضیح میدهد: «اگر این وضعیت ادامه پیدا کند با مرگ این صنعت روبهرو خواهیم شد؛ هزینههای منابع انسانی و هزینههای جاری بهشدت افزایش یافته، اما حاشیه سود لندتکها و منابع مالی محدود باعث میشود لندتکها نتوانند با حداکثر ظرفیت و تقاضای کاربران خود فعالیت کنند و همین امر موجب ناترازی و مشکلات مالی آنها میشود.»
پرنیان توانایی کنونی تأمین مالی لندتکها برای پاسخگویی به نیازهای مردم را اندک میشمارد و بیان میکند که تنها چیزی حدود ۱۰ درصد از تقاضاهای مردم پاسخ داده میشود و ۹۰ درصد مابقی بیپاسخ میماند که این در بلندمدت نهتنها عملکرد لندتکها را زیر سؤال میبرد، بلکه موجب نارضایتی مردم نیز میشود، زیرا در وضعیتی که تورم روزبهروز بیشتر میشود و درآمد بهنسبت آن افزایش نمییابد، یکی از راههایی که مردم بتوانند از طریق آن کالا و خدمات مورد نیاز زندگی روزمره خود را تأمین کنند، استفاده از روشهای لندتکی است. او در اینباره توضیح میدهد: «مردم معتقدند که خرید اقساطی در زمانه تورم برگ برنده آنهاست و این تقاضای زیاد به خاطر درک این معادله است که میدانند اگر کالایی را بهصورت اقساطی بخرند، در یک فاصله چندماهه صاحب سرمایه بیشتری میشوند، زیرا همهچیز در کشور میل به گرانی دارد.»
بنا بر صحبتهای پرنیان، در چنین شرایطی لندتکها میتوانند روشهایی را برای رفع چالش تأمین مالی استفاده کنند که شامل جذب سرمایهگذار، دریافت خط اعتباری از طریق بانکها یا مؤسسات مالی، دریافت اعتبار از طریق بازار سرمایه، استفاده از روشهای اعتباری، استفاده از منابع داخلی و انتشار توکن میشود. او درباره چگونگی استفاده از این منابع و امکانها بیان میکند: «لندتکها میتوانند با جذب سرمایهگذاران، از منابع مالی آنها برای ارائه تسهیلات به کاربران خود استفاده کنند. این سرمایهگذاران ممکن است افراد حقیقی، شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر یا صندوقهای سرمایهگذاری باشند. علاوه بر این استارتاپها میتوانند از بانکها یا مؤسسات مالی وامها یا اعتبارهای تجاری دریافت کنند تا بتوانند تسهیلات را به کاربران خود ارائه دهند. این نوع تأمین مالی ممکن است نیاز به ضمانت و وثیقههای سنگین داشته باشد.
درباره دریافت اعتبار از طریق بازار سرمایه نیز میتوانند از طریق انتشار اوراق بهادار، اعتبارات تجاری یا روشهای مشابه، از بازار سرمایه منابعی جذب کرده و از آنها برای تأمین مالی تسهیلات خود استفاده کنند. این روش در عمل پیچیدگی زیادی خواهد داشت. همچنین با توجه به اینکه استارتاپها در صنعت لندتک ممکن است بهعنوان واسط بین کاربران و سرویسهای دیگر عمل کنند، میتوانند با ارتقای اعتبار خود و ایجاد اعتماد نزد تأمینکنندگان کالا، تسهیلات را بدون نیاز به منابع مالی و از طریق منابع مالی خود فروشندگان ارائه دهند.
استارتاپها ممکن است از منابع داخلی دیگر خود، مانند درآمدهای حاصل از سرویسها یا فروش خدمات دیگر، برای تأمین مالی تسهیلات به کاربران خود استفاده کنند. با ظهور فناوری بلاکچین و انتشار توکن، لندتکها میتوانند از این روش برای تأمین مالی تسهیلات استفاده کنند. با انتشار توکنهای دیجیتال و جذب سرمایهگذاران، استارتاپها میتوانند برای کاربران خود منابع مالی تسهیلات را فراهم کنند.»
او توضیح میدهد که ممکن است لندتکها از ترکیبی از این روشها برای تأمین مالی تسهیلات خود استفاده کنند و بهترین روش را بر اساس شرایط و نیازهای خود انتخاب کنند.
رانتیشدن تأمین مالی لندتکها
بنا بر صحبتهای محمدصادق آزادانی، رئیس کمیسیون لندتک نصر تهران، تأمین مالی لندتکها از محل مؤسسات مالی شامل بانکها و لیزینگها و منابع مالی خودشان انجام میشود. او مهمترین چالش تأمینکنندگان مالی لندتکها را «نرخ سود واقعی منابع» در دسترس لندتکها میداند و در اینباره میگوید: «میتوان گفت افزایش نرخ سود تسهیلات در سال گذشته از ۱۸ درصد به ۲۳ درصد، از این منظر باعث بهبود شرایط شد که در گذشته تفاوتی معنادار بین قیمت تمامشده پول برای تأمینکنندگان منابع مالی و قیمتی که باید بهصورت رسمی و قانونی ارائه میشد، وجود داشت که این تفاوت امروز کاهش یافته است.
با این حال، تورم مهارنشده اجازه تثبیت وضعیت را نمیدهد و با بالا رفتن هزینهها مجدداً با تفاوت معنادار و آزاردهنده این دو مقوله روبهرو خواهیم شد و شاید راهحل این باشد که نرخها شناور شده و به تناسب تورم، قابلیت تعدیل داشته باشد. با توجه به اینکه نرخهای دستوری (نه بر اساس محاسبات مؤسسات مالی و بانکها و قیمتهای تمامشده آنها) میتواند مابهالتفاوتی را ایجاد کند که لزوماً از سمت پذیرنده و کارمزد توسعه فروش قابل تأمین نیست، چنین وضعیتی به معنای رانتیشدن تأمین مالی برای لندتکهاست. هر زمان این اتفاق بیفتد، مشکل تأمین مالی در این صنعت حاد میشود.»
آزادانی تأمین مالی لندتکها را مسئلهای حیاتی میداند، اما معتقد است که در نهایت لندتکها راه خود را پیدا میکنند و با خلق الگوهای کسبوکاری جدید از جمله BNPL یا کانالهای جدید اعتبار، به مسیر خود ادامه میدهند. او در اینباره توضیح میدهد: «مأموریت لندتکها تسهیل امکان ارائه اعتبار و تسهیلات به کمک روشهای نوآور در راستای خرید انواع کالاهای مصرفی و بادوام و خدمات است. در نتیجه تأمین منابع مالی شریان حیاتی آنها بوده و نبود آن به منزله تهدیدی برای کلیت این کسبوکارهاست. تاکنون لندتکها با وجود مشکلات و موانعی که داشتهاند، توانستهاند منابعی را از سمت بانکها و لیزینگها جذب کنند. با این حال چالش تأمین مالی نمیتواند کل صنعت لندتک را نابود کند و مدلهای جدید ریسکهای شکل اعتباردهی سابق را کمتر کرده و بر این اساس لندتکها مسیر خود را پیدا میکنند، اما این به این معنا نیست که تأمین مالی نقش کمرنگی در رشد و توسعه لندتکها دارد؛ تأمین مالی همواره شریان حیاتی این صنعت است.»
او سال ۱۴۰۱ را سال شکوفایی صنعت لندتک مینامد و بیان میکند که رویکرد مردم و حاکمیت نسبت به فلسفه وجودی لندتکها و کارکردی که در جامعه دارند، تغییر کرده؛ تقاضاها برای استفاده از آن افزایش یافته و اعتماد عمومی به لندتکها افزایش یافته است. همگان به این باور رسیدهاند که در وضعیت اقتصادی کنونی لندتکها میتوانند به معیشت مردم و گذران زندگی روزمره آنها کمک قابل توجهی کنند و وجود آنها ضروری است.
آزادانی با اشاره به اینکه پاسخگویی به تقاضاهای مردم به دقت و حساسیت زیادی نیاز دارد، میگوید: «یکسری از این تقاضاها ناظر بر یک نیاز واقعی است و باید در اولویت قرار بگیرد. لندتکها عموماً به روش حلقه بسته عمل میکنند و از این جهت امکان سفتهبازی در آن سخت شده و تقاضاها واقعیتر میشوند. همچنین بخش بزرگی از جامعه هستند که از سیستم بانکی و تسهیلات آن، جا میمانند و لندتکها به آنها این فرصت را میدهند که دیده شوند و نیازهایشان در اولویت قرار گیرد؛ کسانی هستند که لزوماً گردش حساب بالا یا منابع سپردهای ندارند، اما افراد قابل اعتماد و معتبری هستند که از طریق لندتکها میتوانند نیازهای مالی خود را برطرف کنند. این موضوع میتواند علت اصلی استقبال مردم از لندتکها باشد؛ چراکه بیش از نیمی از جامعه برای دریافت اعتبار (بهعنوان مثال کارت اعتباری) یا تسهیلات از شبکه بانکی شانسی ندارند.»
او اضافه میکند اگر تنظیمگر به این جمعبندی برسد که اعتبارات خرد از کانال لندتکها به مردم ارائه شود، علاوه بر توسعه این صنعت، موجب میشود فراگیری مالی نیز که این روزها مورد توجه بسیاری از فعالان و سیاستگذاران اقتصادی قرار گرفته، افزایش یابد.»
او معتقد است صنعت لندتک فضای رقابتی دارد و این رقابت موجب افزایش کیفیت خدمات و توسعه صحیح صنعت میشود و به مردم این امکان را میدهد که از بین گزینههای موجود آن راهکاری را انتخاب کنند که برایشان مناسبتر است. او منتفعان اصلی حضور لندتکها در جامعه را مردم میداند و بر این باور است که طراحی و ارائه مدلهای جدید لندتکی به افزایش رضایت و ارتقای کیفیت زندگی افراد میانجامد.
لندتکها به سمت ارائه اعتبارهای خرد و کوتاهمدت میروند
بنا بر صحبتهای علیرضا شفیعی، مدیرعامل کیپا تأمین مالی یکی از چالشهای اصلی فعالان حاضر در حوزه لندتک است. او درباره منابع کنونی تأمین مالی لندتکها میگوید: «تأمین مالی لندتکها با لیزینگها شروع شد و چون منابع مالیشان محدود بود، بانکها و نئوبانکها نیز وارد میدان تأمین مالی شدند. علاوه بر این شبکه فروشگاهی و بازار سرمایه نیز میتوانند به منابع خوبی برای تأمین مالی تبدیل شوند؛ اگر همان اتفاقی که برای کرادفاندینگ در بازار سرمایه افتاد، برای لندتکها نیز بیفتد، به توسعه لندتکها و ارائه خدمات بیشتر به مردم کمک میکند.»
او معتقد است تأمینکنندگان مالی اولویتهای خود را دارند و در برخی موارد ترجیح میدهند در جایی غیر از صنعت لندتک سرمایهگذاری کنند و این چالش اصلی است که لندتکها با آنها دارند؛ وگرنه از سمت رگولاتور محدودیت خاصی برای تأمینکنندگان مالی وجود ندارد. او در اینباره میگوید: «بیش از یک سال است که رگولاتور، بانکها و مردم به فلسفه وجودی لندتکها پی بردهاند و عدم همکاری تأمینکنندگان با ما ریشه در عدم شناخت آنها نسبت به این صنعت ندارد، بلکه مسئله به پروژههایی برمیگردد که برای آنها در اولویتاند. بانکها خود با مشکل تأمین مالی روبهرو هستند و بانک مرکزی در ارائه تسهیلات سختگیرتر از قبل شده و یکسری تسهیلات تکلیفی به بانکها داده میشود که مجبورند آنها را در اولویت کاری خود قرار دهند. در نتیجه سهم لندتکها از منابع مالی بانکها کمتر شده است.»
شفیعی با اشاره به اینکه محدودیت و خلاقیت دو روی یک سکهاند، توضیح میدهد که لندتکها در صورتی که با محدودیت تأمین مالی مواجه شوند، به دنبال مدلهای تأمین مالی جدید مانند تأمین مالی از افراد و تأمین مالی از بازار سرمایه میروند که البته در حال حاضر با موانع رگولاتوری روبهروست. با این حال، اگر بانکها آنطور که باید به تأمین مالی لندتکها کمک نکنند، رشد این صنعت آهسته میشود و امکان افزایش قدرت خرید مردم که اصلیترین مأموریت لندتکهاست، فراهم نمیشود و لندتکها مجبور میشوند به سمت روشهای ارائه کوتاهمدت اعتبار مانند BNPL بروند.
او معتقد است چنین روشهایی ممکن است برای اعتبارهای خرد مناسب باشد، اما برای کسی که میخواهد از طریق لندتکها کالایی گرانقیمت مانند یخچال یا تلویزیون بخرد، مدل مناسبی نیست، زیرا باید اقساط خود را طی دو الی سه ماه پرداخت کند؛ بنابراین تحت فشار قرار میگیرد. استمرار وضعیت اقتصادی کنونی، نتیجهای جز اینکه لندتکها به سمت ارائه اعتبار کوتاهمدت و خرد بروند، ندارد و این یعنی کاهش قدرت خرید مردم برای کالاهایی با قیمت بیشتر.
شفیعی استقبال مردم از راهکارهای لندتکی را رو به افزایش میداند و بیان میکند: «اگر یکی، دو سال پیش خرید لندتکی را به کسی پیشنهاد میدادیم، مجبور به توضیحدادن چیستی آن و نحوه عملکردش بودیم، اما در حال حاضر مردم شناخت خوبی نسبت به لندتکها دارند و میدانند که خرید اعتباری به عقبنماندن آنها از تورم کمک میکند. با این حال آمار دقیقی از نسبت بین تقاضا و توان پاسخگویی لندتکها وجود ندارد، اما مسلم است که میزان تقاضا چندبرابر توان پاسخگویی لندتکهاست؛ نظام اعتبارسنجی، محدودیت منابع مالی، ریسک نکول و امثالهم از جمله دلایل چنین نسبتی است.»
او توضیح میدهد که لندتکها و BNPLها با نرخی کمتر از نرخ تورم کار میکنند و این بدان معناست که منابع همراستا با بازار فروش اقساطی قرار میگیرد و باعث پیشیگرفتن قدرت خرید مردم از تورم میشود؛ خرید اقساطی از لندتکها با در نظر گرفتن کارمزد و نرخ تسهیلات باز هم از نرخ تورم کمتر است. در واقع خرید اقساطی از لندتکها در وضعیت تورمی موجود، سرمایهگذاری است.