پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
در گفتوگو با سعید قدوسینژاد، مدیرعامل فینوتک مطرح شد / از داشتن رقیب استقبال میکنیم
سعید قدوسینژاد میگوید فضای مبهم فعالیت در حوزه بانکداری باز و ریسکهای فراوانش سبب شده کمتر بازیگری وارد این بخش شود.
المیرا حسینی / در حالی که کسبوکارهای فینتکی در دنیا با استقبال کاربران عادی و شرکتی مواجه میشوند و رگولاتورها تلاش دارند مسیر فعالیت این کسبوکارها را تسهیل کنند و در عین حال فضایی امن برای شرکتها و مردم فراهم سازند، در ایران هنوز وجوه این کسبوکارها نه به طور کامل شناخته شده و نه از آن بهرهگیری شده است.
سعید قدوسینژاد، مدیرعامل پلتفرم بانکداری باز فینوتک میگوید با وجود اینکه شش سال از فعالیتشان میگذرد، هنوز برخی شرکتهای بزرگ با خدمات و فعالیتهای آنها آشنا نیستند و از روشهای قدیمی که هزینه و زمان زیادی به شرکت تحمیل میکند، استفاده میکنند.
او معتقد است اگر رگولاتور با اقدامات درست از ابهام و ریسک این فضا کم میکرد و بانکها ملزم به همکاری بودند، بازیگران بیشتری در این فضا فعالیت میکردند. بازیگران بیشتر نیز به معنای افزایش آگاهی عمومی جامعه از خدمات بانکداری باز و استفاده بیشتر از آن است.
با قدوسینژاد درباره فعالیتهای فینوتک و مشکلاتی که در این مسیر برایشان ایجاد شده، گفتوگو کردیم؛ پلتفرمی که اساس کارش بر پایه اینترنت است، اما مدیرعامل آن میگوید چیزی که بیشتر از اختلالات اینترنت به فینوتک و سایر کسبوکارها آسیب میزند، فقدان امید در جامعه است.
فینوتک چه سالی کار خود را آغاز کرد و در حال حاضر چه خدماتی ارائه میدهد؟
تقریباً شش سال از شروع به کار فینوتک میگذرد. اول واحدی در شرکت ارتباط فردا بود و بعدتر بهعنوان یک شرکت مستقل کار خود را ادامه داد. فینوتک پلتفرم بانکداری باز است، به این معنی که سرویسها و خدمات بانکی را که مورد استفاده مشتری معمولی یا شرکتی است، در محیطی که مشتری میخواهد به او ارائه میدهیم.
یعنی شما مجبور نیستید خدمات بانکی را صرفاً در محیط بانک اعم از اینترنتبانک یا شعبه دریافت کنید، بلکه این امکان هست که در هر محیطی که لازم دارید از آن خدمات بهره ببرید. این کار بسیار به بهبود تجربه مشتری کمک میکند و ضمناً بسیاری موارد را که قبلاً ممکن نبود، شدنی میکند.
چه کارهایی؟ میتوانید با مثال بیشتر در این باره توضیح دهید؟
مدل کاری ما B2B است و کمتر با مشتری عادی روبهرو هستیم، ولی ممکن است مدل کاری مشتریمان B2C باشد و با همین واسطه خدمتی که ارائه میدهیم به کاربر عادی میرسد. مثلاً شما بهعنوان کاربر بانک بهشکل روزمره میخواهید پولهایی را از حسابتان جابهجا کنید؛ یا کارتبهکارت میکنید یا برای مبلغ بزرگتر، از پایا و ساتنا استفاده میکنید. برای این کار هم باید به محیط بانک رجوع کنید. ممکن است از اینترنتبانک استفاده کنید یا به شعبه بروید یا… . حالا وقتی ما همین سرویس را تبدیل به API میکنیم، میتوانید این کار را بدون خروج از محیط خودتان انجام دهید. مثلاً کسبوکاری هستید و در این کسبوکار تبادل مالی دارید. میتوانید از این API در نرمافزار حسابداریتان استفاده کنید.
راه معمول این است که در محیط بانک تبادل مالیتان را انجام دهید و سند را به نرمافزار حسابداری بیاورید. ما میگوییم کار تبادل مالی را در همان نرمافزار انجام دهید و از آنجا که اطلاعات همانجا وجود دارد، به جابهجایی سند نیازی نیست. این کار را عمدتاً پرداختیارها انجام میدهند به این معنی که پرداختیار API ما را میگیرد و روی آن سرویسی در محیط خودش توسعه میدهد. مثالی که به B2C نزدیکتر باشد، دایرکتدبیت است.
مثلاً شما میخواهید اکانت فیلیمو خود را به شکل مرتب شارژ کنید یا میخواهید قبض موبایلتان خودبهخود پرداخت شود. برای این کار زمانی که میخواهید به محیط بانک یا پرداخت وارد شوید، باید از محیط اول خارج شوید. ما با API این فرایند را به محیط مشتری میبریم؛ یعنی شما روی خود فیلیمو میتوانید دایرکتدبیت را برقرار کنید.
فیلیمو هم راضی است، چون نیازی ندارد دائماً شما را پوش کند که روی درگاه پرداخت بروید و اشتراک خود را تمدید کنید. حتی حاضر است به شما تخفیف دهد، زیرا هزینهاش پایین آمده و شما کاربر وفادارتری هستید. در مورد فیلیمو به این شکل است که این API را در اختیار یک شرکت واسط (در اینجا وندار) قرار میدهیم و آنها روی آن پروداکت دایرکتدبیت مینویسند و در اختیار فیلیمو قرار میدهند. امثال این مورد فراوان است.
هر کاری که شما در شعبه یا اینترنتبانک انجام میدهید، ما میتوانیم در محیط خودتان یا جایی که مشتریاش هستید، ببریم. مثل گرفتن شماره شبا از روی شماره کارت، فهمیدن اینکه شماره شبا متعلق به چه کسی است، احراز هویت، اعتبارسنجی برای گرفتن وام و… . ایدهآل ما این است که هر کاری که از بانک میخواهید، بتوانید در محیط خودتان انجام دهید.
تقریباً شش سال از شروع به کار فینوتک میگذرد. اول واحدی در شرکت ارتباط فردا بود و بعدتر بهعنوان یک شرکت مستقل کار خود را ادامه داد. فینوتک پلتفرم بانکداری باز است؛ به این معنی که سرویسها و خدمات بانکی را که مورد استفاده مشتری معمولی یا شرکتی است، در محیطی که مشتری میخواهد به او ارائه میدهیم.
مدل بانکداری باز، تبادلات مالی در حجم بالا را هم که دشوار یا گاه ناممکن بود، ممکن و ساده کرده است. فرض کنید میخواهید بهعنوان یک شرکت روزانه دو هزار واریز انجام دهید. چند نفر را باید استخدام کنید که اینها را یکییکی وارد کنند؟ به شکل اتوماتیک هم که شدنی نیست.
ما مشتریای داریم که روزانه ۲۰ هزار تراکنش دارد. این که اصلاً شدنی نیست. باید یک گروه را برای این کار استخدام کند، ضمن اینکه همهشان باید دسترسی به اینترنتبانک شرکت داشته باشند که کار امنی نیست، ولی میتوانید با API این کار را انجام دهید. بهطور کلی ادغام (Integration) و اتوماسیون دو ارزش API به معنای عام هستند.
مشتریان شما چه شرکتهایی هستند؟
ما چند گروه مشتری داریم. یک گروه پرداختیارها هستند که به آنها اشاره کردم. وندار، جیبیت، زیبال، زرینپال، پیداتآیآر، پیپینگ و ایزیپی مشتریان ما در این بخش هستند. یکسری مشتری احراز هویت داریم مثل اکثر فروشگاهها و صرافیهای رمزارز. بسیاری از صرافیهای رمزارز با ما کار میکنند.
یکسری پلتفرم هم داریم که اینها عملیات تسویه را انجام میدهند، مثل تخفیفان، سینماتیکت و اتاقک. اینها کسبوکارهایی هستند که پولی را از مشتری دریافت کردهاند و میخواهند به حساب کسبوکار دیگری واریز کنند. برای این کار به آنها API میدهیم.
گروه دیگری هم هستند که در اعتبارسنجی به آنها کمک میکنیم، مثل لیزینگها و لندتکها. سرویسهای عمومیتری هم داریم مثل قبض و اساماس. اینها نیازهای عامتری را پوشش میدهند و اکثر اپها به آن نیاز دارند. مشتریانی مثل همراهکارت و دیجیپی از این سرویس ما استفاده میکنند.
یکسری مشتری بسیار مهم هم داریم که محصول نرمافزاری ارائه میدهند، مثل «رایانهمافزا». این شرکت نرمافزارهای صندوقهای معاملات کارگزاری را در اختیار کارگزاریها قرار میدهد. در این نرمافزار بخشی وجود دارد که شما بهعنوان مشتری نهایی میخواهید صندوقتان را بفروشید و پولتان را دریافت کنید.
این کار تا به حال با فایل و واتساپ و ایمیل انجام میشد یا لیستی را به شعبه میبردند و کارمند شعبه یکییکی واریز میکرد. کاری که ما کردیم، این بود که برای صندوق این امکان را فراهم کردیم که فرایند آنلاین انجام شود؛ یعنی شما یونیت صندوق را میفروشید، طی فرایندی احراز هویت میشوید، شماره شبای شما از سجام استخراج میشود و API به حساب صندوق وصل و از آنجا واریز انجام میشود.
همه این مراحل نیز بهصورت آنلاین اتفاق میافتد. ما این سرویس را به رایانهمافزا دادهایم و او هم آن را در اختیار تعداد زیادی صندوق قرار داده که مشتریاش هستند. علاقهمندیم شبیه این کار را با نرمافزارهای حسابداری هم انجام دهیم، ولی هنوز توفیق جدی در این زمینه نداشتهایم.
کار دیگری نیز در حوزه چک با نرمافزارهای حوزه پخش انجام دادهایم. از این نرمافزارها برای مدیریت عملیات شرکتهای پخش استفاده میشود. یکی از کارهایی که شرکتهای بزرگ پخش انجام میدهند این است که ویزیتور یا موزع آن دم مغازهها میرود و چک فروش را دریافت میکند.
قانون جدید چک میگوید که شما باید چک را ثبت کنید و کسی که چک را دریافت میکند، استعلام بگیرد و تأیید کند. از آنجا که چکها در وجه حساب شرکت کشیده میشود، موزع دسترسی به حساب شرکت ندارد و نمیتواند استعلام بگیرد. ما با کمک پارتنر نرمافزاریمان (شرکت مبنا) کاری کردهایم که با احراز هویتی که خود شرکت پخش انجام میدهد، موزع هم میتواند چک شرکت را استعلام کند.
در کشورهای پیشرفته از مفهوم بانکداری باز و ظرفیتهایش به چه شکل استفاده میشود و ما چقدر از آنها فاصله داریم؟ علت آن چیست؟
وضعیت دنیا در کشورهای مختلف متفاوت است. مطالعه ما بیشتر روی اتحادیه اروپاست و از آن الگو گرفتهایم و اساس فینوتک را هم بر پایه استاندارد اتحادیه اروپا بنا کردهایم. البته انگلیس، شرق آسیا و آمریکا هم در این زمینه کارهای خوبی انجام دادهاند. در اروپا به این شکل است که رگولاتور، استانداردی به نام PSD2 ایجاد کرده است.
خلاصه این رگولیشن این است که بانکها موظفاند API ارائه دهند. برای همین در اروپا اینتگریت کردن با یک بانک (مذاکره با یک بانک و بستن قرارداد و دریافت API) کار چندان پیچیدهای نیست. حالا میتوانید روی آن بستر کارهای دیگری انجام دهید.
بهعنوان مثال در ایران دایرکتدبیت تا حدودی به بنبست میخورد، زیرا اینتگریت کردن با بانکها کار سختی است و جایی مثل وندار هم که پروداکت دایرکتدبیت دارد، همه بانکها را پوشش نمیدهد. بانکهای مهمی هم اینجا غایب هستند.
ولی در اروپا بانکها ملزم هستند این همکاری را انجام دهند. این کار باعث میشود هزینه پیادهسازی سرویس پایین بیاید و ضمناً ابهام هم کم میشود. فرد میداند اگر چنین کسبوکاری را شروع کند، میتواند با بانکها بدون دردسر قرارداد ببندد. برای ما این کار پر از ابهام است.
اولاً برگزاری جلسه با بانک ماجرا دارد و ثانیاً اینتگریت کردن به این سادگیها نیست. معمولاً هم دیدگاه بانکها این است که اگر سرویس من را میخواهید، باید برای من باشید و طبیعتاً یک کسبوکار نمیتواند با ۳۰ بانک قرارداد انحصاری داشته باشد؛ هرچند تلاشهایی در این راستا انجام شده و کنسرسیومهایی ایجاد کردهاند که برای چند بانک باشد.
به خاطر این حجم از ابهام، بازیگران کمتری در این فضا هستند، زیرا با بالا رفتن ابهام، ریسک کسبوکار نیز افزایش مییابد. ایدهآل ما این است که بوم شبیه به ما بسیار فراوان باشد تا صنعت شکل بگیرد، ولی اینطور نیست. بعضی بانکها میگویند خودمان میتوانیم همین سرویس را ارائه دهیم، ولی وظیفه و تمرکز اصلی بانک، بانکداری است، نه ارائه سرویس فنی. هرچند ممکن است تیمش را داشته باشد و بتواند، ولی در تمرکز کاریاش نیست.
برای همین ممکن است از بین برود یا خدمتی که مشتری میخواهد، ارائه نشود. کار ما این است که بخش زیادی از انرژیمان صرف جمعآوری نیازمندی مشتری میشود. گاهی مشتری اصلاً خدمت پیچیده و هزینهبری نمیخواهد و ما کوچکترین و سادهترین سرویسهای مورد نیازش را هم ارائه میدهیم.
ما رگولاتور سختی هم داریم. از طرفی کانال ارتباطی ما با بانک مرکزی بسیار محدود است و با شرکتی مثل ما که چند سال است کار میکند و دو سهامدار بانکی هم دارد، ارتباط نمیگیرد، چه رسد به شرکتهای کوچکتر. از سویی دیگر بانک مرکزی از رگولیشن بهعنوان ابزار کنترل بهره میبرد، نه ابزار رشد.
دیدگاه رگولاتورهای پیشرو اینگونه است که میبیند فضایی فراهم است، چند قانون میگذارد که کسبوکارها بتوانند در مسیر جدید با سرعت بیشتر و بهتری فعالیت کنند. رگولاتور ما در بیشتر مواقع اجازه میدهد شرکتها کارشان را پیش ببرند و ببیند در ادامه چه میشود و جایی بهعنوان عامل محدودکننده و کنترلکننده وارد میشود.
رگولاتور ما بیشتر نقش کنترلگری دارد تا فرصتسازی که این هم یک چالش است. من باید سالها در ابهام کار کنم (ابهام فنی، رگولیشنی، کارمزدی و…) تا ببینم بعدتر رگولاتور چه کار میکند. حتی در مورد موجودیت خودمان هم دچار ابهام هستیم. مثلاً چند ماه اخذ اینماد برایمان طول کشید. لازم هم نداریم، چون B2C نیستیم که مشتری نهایی بخواهد با کارت به ما پول بدهد و نحوه تعاملمان با شرکتها به گونه دیگری است. از یکی از کارمندان مرکز توسعه پرسیدیم که چرا چند ماه روند دریافت اینماد طول کشیده، به ما گفت ما نمیفهمیم شما چه کار میکنید. اینکه اصلاً چرا باید کسی بفهمد من چه کار کنم و بعد اینماد را بدهد، یک مسئله است، اینکه بعد از این همه کار برندینگ، هنوز افراد مهم و تصمیمگیر نمیدانند من چه کار میکنم، مسئله دیگری است.
مضاف بر اینها، با اینکه تلاش بسیاری انجام دادهایم، آگاهی از برند و خدماتمان در بازار بسیار پایین است. ممکن است مشتریای که اتفاقاً به خدمات ما نیاز دارد، آگاه نباشد که چنین مشکلی راهحل دارد و این راهحل را ما ارائه دادهایم. گاهی وارد سازمانها و شرکتهای بزرگ میشویم و میبینیم فرایندی که بهراحتی از سمت ما انجام میشود، در آنجا بهسختی با نرخ خطای زیاد و زمان و هزینه بالا اتفاق میافتد.
شرکتهای کوچک بهتر هستند، زیرا دائم بهدنبال بهینهکردن خدمات خود هستند و بالاخره راهش را پیدا میکنند، ولی شرکتها و سازمانهای بزرگ به روندی عادت میکنند و بهندرت به دنبال راههای جدید میگردند. از طرفی ما API ارائه میدهیم و باید در آن سازمان کسی باشد که بتواند آن API را پیادهسازی کند و ممکن است برای آن شرکت بزرگ راهاندازی واحد تِک یا بستن قرارداد با یک شرکت تِک کار چالشبرانگیزی باشد.
به هر حال یک مانع بزرگ، نبود آگاهی عمومی است. ما به سهم خودمان تلاشمان را میکنیم، ولی همه ذینفعان اعم از بانکها و رگولاتور باید در افزایش آگاهی عمومی کمک کنند. البته وقتی رگولیشن علاقهای به این کار ندارد، در افزایش آگاهی هم کمکی نخواهد کرد.
نکته دیگر این است که وقتی تمرکز ما روی ارائه API است، باید درآمدمان را هم از این طریق تعریف کنیم. به همین خاطر کارمزد خدماتمان را میگیریم. گاهی بانکها چون از جایی دیگر درآمد دارند و مدل درآمدیشان با شرکتی مانند ما متفاوت است، همین سرویس را رایگان ارائه میدهند.
به این ترتیب هم نمیتوانند دوام داشته باشد، هم بازار را خراب میکنند. از طرفی مشتری برای دستیابی به آن سرویس رایگان به همه این بانکها مراجعه میکند و در یک فرایند طولانی و زمانبر با آنها به نتیجه نمیرسد و بعد به سراغ ما میآید. البته همه به سمت فینوتک برنمیگردند، ولی درصد بالایی این کار را انجام میدهند. هم زمان فروش ما طولانی میشود و هم زمان دستیابی مشتری به سرویس مورد نیازش.
ما چند گروه مشتری داریم. یک گروه پرداختیارها هستند که به آنها اشاره کردم. وندار، جیبیت، زیبال، زرینپال، پیداتآیآر، پیپینگ و ایزیپی مشتریان ما در این بخش هستند
حجم بازار را چه میزان برآورد میکنید و سهم شما از این بازار چقدر است؟
تصور ما این است که حجم این بازار بهصورت بالقوه میتواند به اندازه حجم بازار PSPها باشد. تقریباً هر کاری که شما با کارت انجام میدهید، به شکل دیگری روی حساب نیز میتوانید انجام دهید. اما بازار بالفعل بسیار کوچکتر است. برای همین چیزی که الان محقق کردهایم، درصد ناچیزی از کل بازار است و به همین دلیل تنهمان به تنه رقیبان نمیخورد. جا برای رشد همه بسیار زیاد است. ما حواسمان به رقبایمان هست، ولی در حدی نشده که سر به دست آوردن یک مشتری با هم جدال داشته باشیم و در نتیجه رقابت چندان معنادار نیست.
جایی در صحبتهایتان گفتید دوست داشتید رقبای بیشتری در این فضا کار میکردند. چرا؟
داشتن رقیب خوب است و ما از آن استقبال میکنیم، زیرا در قدم اول باعث افزایش آگاهی عمومی میشود. نکته بعدی این است که ما نمیخواهیم مشتری در فضایی ایزوله و شبهانحصاری مجبور باشد از خدمات ما استفاده کند. دوست داریم با اختیار کامل فینوتک را انتخاب کند.
چه تفاوتی دارد؟
ما نه در سمت تأمین و نه در بخش فروش مطلقاً هیچ قرارداد انحصاری نداریم. تفاوت عمدهاش در دریافت بازخورد است. اگر ما خودمان را ایزوله کنیم، یعنی خود را از گرفتن بازخورد محروم کردهایم. میخواهیم اگر قدرت رقابتیمان کم شده، در کمترین زمان متوجه آن شویم و برایش چارهای بیندیشیم.
هرچند این مدل کار دشوارتر است، ولی ما را فیتتر و سرحالتر نگه میدارد. اگر خودمان را ایزوله و انحصاری کنیم و خیالمان راحت باشد که مشتری نمیتواند جای دوری برود، خود را از بازخورد و در نتیجه بهبود عملکرد محروم کردهایم.
در اصل وقتی فضا انحصاری است و مشتری ناچار به استفاده از خدمات یک شرکت است، به محض اینکه ناچار نباشد، آن شرکت را ترک میکند.
دقیقاً. به این صورت ریسک ما هم بالا میرود. یکباره ممکن است رقیبی بیاید یا رگولیشنی اتفاق بیفتد و ما مشتریمان را از دست بدهیم. به طور کلی پایداری کسبوکار برایمان مهم است. هم از این حیث که مشتری ما را به خاطر کیفیت خدمات انتخاب کرده باشد، هم از این جهت که ریسکهایمان را دیده باشیم و برایشان برنامهریزی کرده باشیم. در تمام کسبوکار ما این پایداری اهمیت دارد و ابزارمان هم مدیریت ریسک است. ما روی گرفتن بازخورد تمرکز زیادی داریم و دائم با مشتریان و کارمندان جلسه برگزار میکنیم تا کسبوکار را تر و تازه نگه داریم.
میتوان گفت این مزیت رقابتیتان است؟
میتوان گفت گرفتن این بازخوردها ما را به سمت افزایش کیفیت رهنمون میکند که این مزیت رقابتی ماست.
گفته میشود رگولاتور در ایران به جای اینکه مشخص کند چه چیزهایی برایش اهمیت دارد، ابزار و مسیر را مشخص میکند. در حالی که وظیفه رگولاتور چنین چیزی نیست. شما چه مشکلاتی با این ویژگی رگولاتور دارید؟
اینکه رگولاتور باید چه کارهایی انجام دهد، موضوعی مفصل است. ممکن است رگولاتور فضایی فراهم کند و اتفاقاتی بیفتد که او حتی فکرش را هم نمیکرده است. به طور کلی نوآوری باز چنین ویژگیای دارد. شما سرویسها را باز میگذارید و نمیدانید قرار است از اینها چه استفادههایی شود و فقط مطمئن هستید که فضا امن است. بعد استفادههایی میشود که شما تعجب میکنید. نوآوری فرای ذهنیت کسی که فضای نوآوری را ایجاد کرده، عمل میکند.
اما اینکه رگولاتور تا چد حد باید وارد شود، موضوع متفاوتی است. مثلاً رگولاتور اتحادیه اروپا میگوید برای فلان روند باید احراز هویت دوعاملی وجود داشته باشد. ما سه عامل داریم؛ چیزی که شما هستید مثل اسمتان، چیزی که شما دارید مثل گوشی یا توکنتان و چیزی که میدانید مثل اینکه میپرسند اسم اولین معلمتان چه بوده است. احراز هویت دوفاکتوری یعنی از دو عامل از این سه عامل استفاده شود. حالا اینکه آن شرکت به چه شکل و از کدام فاکتورها استفاده میکند، در اختیار خودش است.
حالا اگر احراز هویت ناقصی انجام شد و مشکلی به وجود آمد، مسئولیتش با چه کسی است؟ با همان شرکتی که آن احراز هویت را انجام داده است. پس کسی که مسئولیت دارد، باید اختیار هم داشته باشد. وقتی شرکت مسئول پیشگیری از تقلب و جبران خسارت است، خودش هم کنترل میکند که چنین اتفاقی رخ ندهد. رگولاتور باید تا جایی وارد شود و مسئولیتها را توزیعشده بداند و بعد هم راه را باز بگذارد.
این را بگویم که ما در سرویسهای مختلف، رگولاتورهای متفاوتی داریم، ولی از آنجا که تمرکزمان بر بانکداری باز است، رگولاتور اصلیمان هم بانک مرکزی است. چیزی که ما تا اینجا به آن برخوردهایم، این بوده که در روند جذب مشتری یا مثلاً برای دریافت اینماد به ما میگویند مجوزتان را بیاورید.
ما مجوز دقیقی نداریم، چون اصلاً مجوزی وجود ندارد که بتوانیم دریافت کنیم. برای همین ما همه مجوزها را گرفتهایم و عضو همهجا هستیم که برایمان مشکلی پیش نیاید. چالش دیگر هم این است که کلاً ریسک کارمان بالاست. از آنجا که رگولیشنی وجود ندارد، باید سلفرگولیشن انجام دهیم.
معمولاً سلفرگولیشن سختگیرانهتر است. این ما را محدود میکند چون هر کاری که میخواهیم انجام دهیم، باید همه جوانب و حتی احتمالات بسیار دور را در نظر بگیریم و سختگیری کنیم. همین روند کار ما را کند، مبهم و با ریسک بیشتر همراه میکند.
کسبوکار شما و مشتریانتان بر بستر اینترنت قرار دارد. اختلالات ماههای اخیر و برنامههایی که برای اینترنت ملی وجود دارد، چقدر روی فینوتک تأثیر گذاشته است؟
مسئله بسیار بزرگ ما در حال حاضر، جو عمومی جامعه است. بله، کل کسبوکار ما روی اینترنت است و مهمتر از آن کسبوکار مشتریمان بر همین بستر قرار میگیرد، اما مهمتر از اینترنت، امید است. گاهی که به مشتری پیشنهاد میدهیم فلان کار را انجام دهد، میگوید دل خوش سیری چند؟
امید است که باعث میشود خدمتی را که وجود ندارد، ایجاد کنیم و هر روز خدمات بیشتری ارائه دهیم. امید نباشد، سایر کارها بیاهمیت است. ما این همه فرایند چیدهایم. اگر تراکنشی نباشد، به چه کاری میآید؟ همه زحمتهایمان با فقدان امید از بین میرود.
انگار جسمی باشد که خونی در آن جریان ندارد. امید، خون در رگهای آن جسم است. مسئله ما در حال حاضر افت درآمدهای مقطعی نیست. به هر حال اینها را به شکلی میتوان حل کرد و وقتی وارد سختیهای اینچنینی میشوید و زنده از آن بیرون میآیید، قویتر میشوید. ولی اگر امید نباشد، دیگر چیزی معنی ندارد. حاکمیت باید روی این موضوع تمرکز داشته باشد.