پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
گاز خالی دادن ته کوچه بنبست
ماجرای «بلد» نشان میدهد بحران جذب سرمایه و مهمتر از آن بحران چشمانداز، دومینووار میتواند اکوسیستم استارتاپی را زمینگیر کند
رضا جمیلی، سردبیر هفتهنامه کارنگ / ماجرای «بلد» نشان میدهد بحران جذب سرمایه و مهمتر از آن بحران «چشمانداز»، دومینووار میتواند اکوسیستم استارتاپی را زمینگیر کند.
بسیاری میاندیشند که ساخت پلتفرمهای داخلی یک «دکمه» دارد یا بدتر اینکه عدهای به اشتباه فکر میکنند اکوسیستم بسته داخلی داشتن و رسیدن به مفهوم خودکفایی چیزی است که تنها به ذهن آنها خطور کرده و قبلیها در این اندیشهورزی هوشمندانه حسابی کمکاری کردهاند! این خطای محاسباتی است که ما را به این مفاهیم میرساند و البته صنایع ورشکستهای چون خودروسازی که سالهاست با دستفرمان خودکفایی و بستن درها به روی جهان خارج به وضعی دچار شده که همه از آن آگاهیم.
حالا همین موقعیت گروتسک و فضایی در حال تکرار در اکوسیستم آنلاین کشور است. از درودیوار تزهایی نازل میشود مبنی بر اینکه ببندیم و فیلتر کنیم و همه را تهدید بینگاریم و بچسبیم به تولید و نمونه داخلی. درست در همین تزپراکنیهای مشعشعانه است که خبر میرسد مسیریاب داخلی بلد بیانیه داده که همین شرایط گلوبلبلی که برای داخلیها ساختهاید، کارش را به جایی رسانده که هم نیرو تعدیل کرده و هم در مسیر تعطیلی قرار گرفته است؛ شاهدی دمدستی بر یک تز خامدستانه! کسبوکارهایی که ته کوچههای بنبست سیاستگذاری برای اینترنت گیر افتادهاند و هرچه بیشتر هم گاز بدهند، فایدهای جز درجا زدن برایشان ندارد.
آنها که بلد و نشان را بهعنوان Best Practice سیاستگذاری خود با انگشت نشان میدادند و میگفتند دیدید ما با بستن ویز چطور به رشد نمونههای داخلی کمک کردیم، احتمالاً این روزها با خود بگویند مثل اینکه واقعاً ته هر بیراههای، تنها چیزی که انتظار آدمی را میکشد، گمراهی و گمگشتگی است.
این مسیری که سیاستگذار داخلی باز کرده با هر استدلال و با هر منفعت کوتاهمدتی نتیجهای جز زمینخوردن کسبوکارهای واقعی ندارد. چه دیجیکالا باشد، چه کافهبازار و چه باسلام؛ آنها که فکر میکنند با بستن درهای اینترنت کشور به روی فضای ارتباطی و نوآوری دنیا در حال خدمت به این کسبوکارها هستند، باید بدانند که این سیاستها، دومینووار این اکوسیستم را خراب خواهد کرد. البته اگر این سیاستگذاریها برای کسبوکارهای غیرواقعی و رانتی و بودجهبگیر باشد که دیگر حرفی باقی نمیماند و نیازی به استدلال من و شما هم نیست!
کشیدن فرش از زیر پای کسبوکارهایی که در این اکوسیستم بالیدهاند، زدن زیر میز اقتصاد نوآوری است. اگر اینها که از گشایشهای چندساله اما محدود دهه ۹۰ بهره بردند و با امیدواری و نیروی کار ماهر «هنوز مهاجرتنکرده» شروع کردند، اینگونه خشک شوند و بر خاک بیفتند، شک نکنید مدعیان ساخت پلتفرمهای تمامایرانی این روزها؛ جز حیفومیل مشتی وام و بر جای گذاشتن چند پروپوزال و وبسایت مرده، میراثی از خود بر جای نخواهند گذاشت. از اینروست که باید ترسید از نبودن بلد و بلدها و دیگرانی که از ترس یک همهگیری مرگبار در حال خودکشی هستند.