پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
اهمیت رسانههای اجتماعی در موفقیت یا شکست کسبوکارها
یاسر علیزاده، مدیر روابط عمومی و برندینگ هلدینگ رایانمهر / اقدامات بازاریابی، روابط عمومی، تبلیغات، فروش و به طور کلی همه اقدامات یک کسبوکار بر اساس روابط انسانی شکل گرفتهاند. رسانهها و شبکههای اجتماعی مدتهاست که برای کمک به رشد روابط انسانی مورد استفاده قرار میگیرند، اما اهمیت آن در سالهای گذشته افزایش قابل توجهی پیدا کرده است. رسانههای اجتماعی با افزایش سرعت و تعداد تعاملات و بهبود کیفیت آن بر تمامی اقدامات کسبوکارها اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم دارند و روشها، رویکردها و استراتژیهای سنتی کسبوکارها را منسوخ کرده یا با چالشهای عظیم همراه کردهاند.
مدیران کسبوکارها اگر میخواهند با مشتریان آینده خود ارتباط برقرار کرده و با آنها تعامل کنند، باید در جایی حضور داشته باشند که مخاطبان آنها هستند و رسانههای اجتماعی یکی از این فضاهاست. رسانههای اجتماعی به مدیران اجازه میدهد با مشتریان بالقوه ارتباط برقرار کنند و با آنها وارد تعامل شوند. مدیران میتوانند با یک استراتژی قوی رسانههای اجتماعی و توانایی ایجاد محتوای جذاب، مخاطبان هدف خود را جذب کنند و در پس آن، منجر به سودآوری برای سازمان خود شوند.
این وظیفه مدیران و رهبران کسبوکارهاست که جهت پیشبرد اهداف سازمان و کسبوکار خود، زمینه را برای هدایت این تعاملات فراهم کنند. بازاریابی رسانههای اجتماعی به تمامی فرایندهای کسبوکار کمک شایانی میکند و مدیران میبایست با آگاهی کامل از این مزیتها، به بهترین شکل از آن بهره بگیرند. در این گزارش به اهمیت رسانههای اجتماعی برای کسبوکارها و چگونگی تعریف استراتژی برای بازاریابی در رسانههای اجتماعی پرداخته میشود.
به طور کلی به کمک رسانههای اجتماعی مدیران میتوانند:
1.فرایند تحقیقات بازار را تسهیل کنند
رسانههای اجتماعی مملو از تعاملات و گروههای متنوع مخاطب هستند و مدیران کسبوکارها میتوانند با انجام تحقیقات هدفمند بازار در این پلتفرمها، به اطلاعات باارزشی از رقبا، پرسونای مخاطب هدف، مشتریان و الگوهای مصرف آنها دست یابند و از این طریق فرصتهای بیشتری برای کسب سهم بازار برای خود به وجود آورند.
شبکههای رسانههای اجتماعی برای همه باز است و به کسبوکارها فرصتی میدهد تا فعالیتهای مصرفکنندگان یا خریداران بالقوه خود را دنبال کنند. این امر به مدیران کمک میکند در مورد مخاطبان هدف، سلایق و علایق آنها اطلاعات بیشتری داشته باشند و در نتیجه بتوانند استراتژی بازاریابی بهتری برای جذب چنین مشتریانی ایجاد کنند.
2.دایره مخاطبان خود را افزایش دهند
شبکههای اجتماعی نهتنها به مدیران دریچهای به بزرگترین بازار مخاطبان آنلاین میدهد، بلکه نشان میدهد که افراد واقعی در مورد چه چیزی صحبت میکنند یا به چه روندها و اتفاقاتی علاقه نشان میدهند. مدیران باید بتوانند به این روندها و اتفاقات واکنش مناسب نشان دهند و به این ترتیب با هدفگذاری مخاطب، دایره مخاطبان خود را گسترش دهند. همچنین مدیران میتوانند با برنامهریزی و تعامل، یک جامعه فعال پیرامون برند خود در شبکههای اجتماعی ایجاد کرده و از کارمندان و مشتریان به طور یکسان برای ایجاد لایک و اشتراکگذاری فوری برای محتوای خود استفاده کنند تا به مخاطبان جدیدی دست یابند.
3. تبلیغات مقرون بهصرفه انجام دهند
تبلیغات رسانههای اجتماعی یکی از کمهزینهترین راههای بازاریابی دیجیتال در مقایسه با سایر تبلیغات برای کسبوکارهاست. با ابزارهای تبلیغاتی بسیار متنوعی که در پلتفرمها موجود است، مدیران میتوانند از این فرصت استفاده کرده و محصول خود را به طور مقرونبهصرفه بازاریابی کنند. شاخصهایی مانند هزینه به ازای هر مشتری بالقوه (Cost Per Lead) میتواند مقرونبهصرفه بودن و نیز بازگشت سرمایه منطقی بازاریابی رسانههای اجتماعی را اثبات کند.
بسیاری از سلبریتیها و نیز افراد سرشناس با هزینههای بسیار ناچیز برای تبلیغات و فقط با کمک محتوای عالی و تعامل عالی با مخاطبان خود، پایگاه مخاطب یا مشتری قوی برای خود ایجاد کرده و روند رشد دیجیتال را برای برند خود تسریع کردهاند.
4.آگاهی از برند ایجاد کنند
شرکتها میتوانند در پلتفرمهای مختلف داستان خود را بازگو کنند، توضیح دهند چرا چنین خدماتی را ارائه میکنند و مخاطبان را با داستانهای مشتریان و کارمندان بهروز نگه دارند.
اگر رهبران بتوانند از صدای کارکنان خود استفاده کنند، میتوانند دایره نفوذ برند خود را حتی بیشتر گسترش دهند. هر یک از پرسنل یک شبکه شخصی دارد و هر شبکه به طور بالقوه صدها مخاطب دارد. به نوبه خود، هر یک از آن مخاطبین به صدها نفر دیگر متصل هستند. البته باید توجه داشت که داستان برند و استفاده از صدای کارکنان نیازمند استراتژی خاص خود بوده و استراتژی کلان و فرهنگ سازمان را برای مخاطب بازگو میکند.
5.توجه مشتریان بالقوه را جلب کنند و آنها را برای خرید آماده کنند
مدیران میتوانند با ارسال ویدئوها، اخبار، دادهها و روندهای جالب، دریچههای گفتگو و تعاملات معناداری را در صنعت هدف خود ایجاد کنند. این استراتژی باعث افزایش اعتبار کسبوکار میشود. برای نمونه شرکتهای بورسی یا شرکتهای آمریکایی گزارشهای فصلی از عملکرد خود ارائه میدهند که تأثیر مستقیم و مهمی در تعیین ارزش سهام آنها در بازار دارد.
عملیات واحد بازاریابی و فروش در شبکههای اجتماعی به مدیران این امکان را میدهد تا با مشتریان بالقوه ارتباط برقرار کنند. آنها با بهرهگیری از رویکردهای رهبری افکار عمومی و سایر محتواها، میتوانند به مشتریان بالقوه در حل مشکلات و از آن مهمتر، درک بهتر نیازها و انتظارت خود از یک محصول، سرویس یا کسبوکار کمک کنند.
6.صدای مخاطب را بشنوند
شنیدن نظرات و بازخوردهای مخاطب و مشتریان از فرصتهای اصلی رسانههای اجتماعی است. رسانههای اجتماعی این فرصت را برای مدیران فراهم میکند تا در مورد اینکه دیگران چگونه برند و کسبوکار آنها را میبینند، بازخورد صریح دریافت کنند. این امر دریچهای را به سمت بهبود بخشهای ضعیفتر کسبوکار باز میکند و در عین حال جنبههایی از برند را که قبلاً در بین مردم طنینانداز شده است، تقویت میکند.
با راه حل مناسب سازمانی، مدیران میتوانند پستهای مشتریان در شبکههای اجتماعی را به سمت CRM خود هدایت کرده تا مشتریان را به طور کاملتر درک کنند. در نتیجه هر پست بهمثابه یک فرصت برای فروش یا یک فرصت برای بهبود در فرایندهای محصول، سرویس یا کسبوکار به شمار میرود و باید مورد رصد و ارزیابی قرار گیرد.
7.عملکرد اقدامات بازاریابی و تبلیغات را اندازهگیری کنند
پلتفرمهای رسانههای اجتماعی و ابزارهای مدیریتی به مدیران این امکان را میدهد تا شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) را ردیابی کنند. حتی میتوان برای تعامل ارگانیک در رسانههای اجتماعی ارزش پولی قائل شد. برای نمونه شاخصی همچون ارزش رسانهای کسبشده (EMV) این ایده را ارائه میدهد که اگر برای تبلیغات هزینهای صورت میگرفت، مشارکت اجتماعی و میزان نفوذ ارگانیک محتوا (reach) چقدر بازگشت سرمایه داشت.
8.برای برند اعتبار ایجاد کنند
تعامل در رسانههای اجتماعی به برندها این فرصت را میدهد تا با مشتریان، شرکا و استعدادها/کارمندان بالقوه اعتبار ایجاد کنند. این امر بهویژه در صورتی صادق است که افراد دیگری برند یا محصولات/خدمات شما را برای افراد دیگر تبلیغ کنند. مردم تقریباً سهبرابر بیشتر از کانالهای برند رسمی به توصیههای خانواده و دوستان خود اعتماد دارند. صاحبان کسبوکار باید در شبکههای رسانههای اجتماعی هوشیار باشند و تصویری از برند خود ایجاد کنند که اولین چیزی باشد که هنگام فکر کردن به یک محصول یا خدمات خاص به ذهن مشتریان خطور میکند.
9.استراتژی رهبری افکار عمومی را در بازار پیش ببرند
رسانههای اجتماعی راهی عالی برای یادگیری مشکلات و علایق مردم هستند. به نوبه خود، حضور در شبکههای اجتماعی به برندها این فرصت را میدهد تا با حل مشکلات، رهبری افکار عمومی را به پیش ببرند. ایجاد راهنماها، وبینارها و سایر محتواها، به مردم در تصمیمگیری کمک میکند و در پاسخ، مردم میتوانند به برند شما بهعنوان منبع راهنمایی اعتماد کنند.
پس از بررسی اهمیت رسانههای اجتماعی در فرایندهای کسبوکار، لازم است مدیران با نکاتی درباره چگونگی پیادهسازی استراتژی و تاکتیکهای بازاریابی در رسانههای اجتماعی نیز آشنا شوند و با اطلاعات کافی به این عرصه ورود کنند. استراتژی کلان کسبوکار بهعنوان استراتژی بالادستی کمک شایانی به توسعه استراتژی بازاریابی در رسانههای اجتماعی خواهد داشت. همچنین لحاظ کردن میزان بودجه مناسب با برنامه برای تحقق این استراتژی از اهمیت دوچندانی برخوردار است.
افزون بر این، پیش از انتشار پست و ورود به عرصه رسانههای اجتماعی، مدیران میبایست با تعریف فرایندها و برنامهریزی جامع در خصوص تولید و توزیع محتوا، مشخص کنند چرا و چگونه باید از شبکه اجتماعی بهعنوان یک کانال بازاریابی و فروش استفاده شود و چه موانعی در این راه وجود خواهد داشت. تعیین چشمانداز و اهداف برای حضور در رسانههای اجتماعی، تصویر واضحتری از تاکتیکها و اقدامات مورد نیاز برای تحقق و پیادهسازی استراتژیها به مدیران ارائه خواهد داد. بهعنوان بخشی از استراتژی کلی رسانههای اجتماعی، باید سیاستی برای همه ذینفعان در مورد اینکه چه چیزی را به اشتراک بگذارند و چه چیزی غیرمجاز است، وضع شود.
برای نمونه، پس از وضع قوانین اساسی و هنگام تعریف فرایندها، به سؤالات زیر توجه شود: اهداف چه هستند و چگونه میتوان آنها را اندازهگیری کرد؟ چه نوع محتوایی منتشر خواهد شد و در چه زمانی؟ چه کانالهایی در اولویت قرار خواهد داشت؟ چه کسی محتوا را ایجاد و توزیع خواهد کرد؟ کدام رسانهها و با چه سازوکاری به ترفیع و تقویت کانالهای ارتباطی با مخاطب خواهند پرداخت؟
پس از ایجاد خطمشی و استراتژی، آموزش کارکنان مهمترین قسمت فرایند پیادهسازی استراتژی محسوب میشود. کارکنان باید بدانند برای چه هدفی تلاش میکنند، چه ابزارهایی در اختیار خواهند داشت و موفقیت در اجرای استراتژی چگونه ارزیابی خواهد شد؛ چراکه این کارکنان هستند که به استراتژی سازمان جامه عمل میپوشانند.
همچنین مدیران میبایست تاکتیک شناسایی اینفلوئنسرهای صنعت و همکار با آنها را مد نظر قرار دهند. اینفلوئنسرها فقط افراد سلبریتی و معروف نیستند. مصاحبه با مدیران تأثیرگذار در رسانههای اجتماعی و تولید محتوای ارزشمند از این طریق که در میان مخاطبان طنینانداز شود از اقدامات کلیدی در رویکردهای مختلف از جمله رهبری افکار، پرسونالبرندینگ در کنار برندینگ شرکتی، روابط عمومی دیجیتال و بازاریابی B2B به شمار میرود.
ایجاد تقویم محتوا و تعریف فرایند تولید تا انتشار محتوا را نباید از قلم انداخت. یکی از کلیدهای موفقیت در بازاریابی رسانههای اجتماعی، سازماندهی و توجه به جزئیات و رویدادهاست. برای انتشار محتوای جذاب، تیمهای رسانههای اجتماعی باید یک تقویم محتوا و فرایند تأیید ایجاد کنند. با ایجاد یک تقویم محتوا، مدیران میتوانند برای محتوا بهصورت هفتگی، ماهانه و فصلی برنامهریزی داشته باشند.
ایجاد یک حضور اثرگذار در رسانههای اجتماعی، کلید ایجاد محتوای متقاعدکننده و جذاب است. به همین ترتیب، ایجاد محتوای بسیار خلاقانه و جذاب بصری است که توجه همه مشتریان بالقوه را جلب کرده و آنها را از وجود برند آگاه میکند.
تاکتیک داستانسرایی بهمنظور ایجاد محتوای جذاب، الهامبخش، آگاهکننده و مفید برای مخاطب از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ بنابراین، با وجود داستان، مشتریان میتوانند کسبوکار را بهتر بشناسند و در سطح شخصیتری با داستانها ارتباط برقرار کنند. این به برند یک کسبوکار معنای بیشتری میبخشد و مشتریان با دیدن واقعیتهای کسبوکار، آن را بیشتر دوست خواهند داشت. با وجود داستانهاست که مشتریان با یک برند ارتباط برقرار میکنند، از خدمات و مأموریت آن آگاه هستند و محصولات آن را تشخیص میدهند.
در انتها باید اذعان داشت که بازاریابی رسانههای اجتماعی نیازمند مدیرانی خبره و آگاه از استراتژی و تاکتیکهای مربوط به آن است. مدیران کسبوکارها باید با چشم باز و نگاه جامع به چرایی و چگونگی حضور در رسانههای اجتماعی، قدم به این عرصه بگذارند و از فرصتها و تهدیدهای رسانههای اجتماعی به خوبی آگاه باشند تا در آن به موفقیت برسند.