پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
نگاهی به مسیر حرفهای احمد سلمانی آرانی از شعبه کاشان تا پروژه کربنکینگ بانک سپه / تغییر بزرگ
اگر سیدمهدی حسینی را مرد استراتژیک مهاجرت بانک سپه به کربنکینگ جدید و در ادامه آن، ادغام بانکهای نیروهای مسلح و مهاجرتشان به این سامانه بدانیم، احمد سلمانیآرانی را باید مرد این میدان بدانیم.
بر هیچکس پوشیده نیست که ابرپروژهای که در بانک سپه رخ داد، اتفاق بزرگی بود که نمونهاش در تاریخ بانکداری ایران وجود نداشت و کاری بسیار پیچیده، پرریسک و سخت بوده که نمیتوان انجامش را به یک نفر نسبت داد و یقیناً صدها نفر در انجام موفقیتآمیز این رویداد نقشهای کوچک و بزرگی داشتهاند، ولی در این اتفاق نقش کلیدی سیدمهدی حسینی بهعنوان فرد استراتژیست و نقش احمد سلمانیآرانی بهعنوان کسی که در میدان، رابطه قوی و مستقیمی با تمام تیمها و گروهها جهت پیشبرد اهداف داشته، پررنگتر است. سال گذشته در این خصوص با دکتر سیدمهدی حسینی گفتوگوی مفصلی داشتیم و در این شماره به سراغ احمد سلمانیآرانی رفتیم تا از او نیز بشنویم.
آرانی بیشتر یک مدیر بانکی بوده تا یک متخصص فناوری؛ خودش نیز بهنوعی با مسیر کاری حرفهای که طی کرده، این واقعیت را اذعان میدارد، ولی بهدلیل شناخت عمیقی که از صدر تا ذیل بانک داشته و ارتباط پیوستهای که در طول سالها با مدیران و کارکنان سطح شعب داشته، نگاه جامعی به نیازها، خواستهها و چالشهای بانک از دید فناوری دارد و همین باعث میشود در حوزه فناوری، بهدنبال راهی برای حل مسائل و چالشهای بانک باشد. همین موضوع، او را به گزینه درستی برای پیشبرد عملیاتی اهداف بانک در این مسیر تبدیل کرد. اقبال با آرانی یار بود و او در بهترین زمان ممکن و در بهترین موقعیت ممکن برای بهرهگیری از توانمندیهایش قرار گرفت و از این آزمون سربلند بیرون آمد.
کمی از دوران کودکی و خانواده
احمد سلمانیآرانی متولد مهرماه 1347 در آران و منطقه کاشان است: «مادرم همیشه میگوید «یادم هست وقت انار به دنیا آمدی». ما شش برادر بودیم. برادر اول من روحانی است، دومی پزشک و جانباز انقلاب، سومی پاسدار و جانباز جنگ است. چهارمی فاصله سنی کم 14ماهه با من داشت که شهید شد. من پسر پنجم خانواده هستم. برادر دیگرم نیز رشته «بهداشت» خوانده و در کاشان زندگی میکند. خانواده شلوغی داشتیم. پدرم فرهنگی بازنشسته است و اخیراً 90سالگی او را جشن گرفتیم. مادرم هم، قربانش بروم، 85 سال دارد، البته اکنون قدری آلزایمر گرفته و در حالی که من از سال 1365 به تهران آمدهام، تازگیها یادش آمده که من را بازخواست کند که «چرا رفتی تهرون؟»
احمد سلمانیآرانی از 10سالگی هم تئاتر بازی میکرده و هم بهدلیل صدای خوبش تکخوانی انجام میداده است: «همیشه در کارهای هنری و جمعی مشارکت فعال داشتم. تا دیپلم در آران بودم. سال 1364 در 17سالگی به مدت 45 روز به منطقه جنگی «پنجوین» کردستان رفتم که 35 کیلومتر داخل خاک عراق است، دقیقاً پس از پایان تحصیلات دبیرستان، در تاریخ 4/4/1365 کنکور دادم و روز بعد 5/4/1365 بلیت قطار گرفتم و از قم به اهواز رفتم. شش یا هفت ماه در جنگ بودم. سپس به مرخصی آمدم و در همین فاصله برادرم به شهادت رسید و مادرم دیگر اجازه نداد برگردم. به برادرهایم گفت «احمد را ببرید تهران». من به تهران آمدم و بهصورت قراردادی در بخش بهداری کل سپاه مشغول به کار شدم، چون علاقه زیادی به پزشکی داشتم و ملکه ذهنم بود که به رشته پزشکی بروم و نهایتاً هم قبول شدم، اما بنا به دلایلی نشد که بروم.»
آن زمان سیستم گزینش دانشگاهها به هم خورده بود. آرانی میگوید که یک بار انتخاب رشته کرده بودند، اما انتخاب رشتهها کنسل شد و هنگامی که دوباره انتخاب رشته انجام میدادند، او در جبهه بود و دیگران برایش انتخاب رشته کردند: «من گفتم همه رشتهها را پزشکی بزنند. تا دیماه 1365 در جبهه بودم و در بهمن 1365 به تهران آمدم و تا سال 1367 در سپاه مشغول به کار بودم.»
1367؛ شروع فعالیت در بانک سپه
احمد در سال 1367 به توصیه مادر به کاشان برمیگردد تا نزدیک خانواده باشد و از دیماه 1367 نیز به اصرار مادر کارمند بانک سپه میشود و تا امروز به مدت 33 سال است که در این بانک مشغول به فعالیت است. او سال 13۶۹ ازدواج میکند و اکنون صاحب دو فرزند، یک دختر و یک پسر است. همسر آرانی که از خانوادهای شهیدپرور است، دارای مدرک لیسانس و به شغل فرهنگی مشغول است. آرانی ابتدا در بانک سپه شعبه آران مشغول به کار شد و بعد از 8 یا 9 سال نیز معاون شعبه بازار کاشان شد: «20 روز از ورودم به بانک گذشته بود که آمدند و به من گفتند شما 14 رشته را در اصفهان انتخاب کردهای، قبول شدهای و میتوانی به دانشگاه بروی، ولی به این خاطر که قصد ترک کاشان را نداشتم، از من خواستند که در نامهای اعلام انصراف از دانشگاه را بنویسم.
ما سهمیه داشتیم و بعداً یکسری اشتباهات در تعیین رشته پیش آمد. در روزنامه کیهان اسم 1070 نفر از جمله من را نوشتند که دعوت به دانشگاه اصفهان شدیم. من گفتم «به دانشگاه نمیآیم» و به خاطر حساسیتهایی که روی این قبولیها وجود داشت، گفتند «باید بنویسی که قصد انصراف داری». این کار را نیز انجام دادم. اواخر جنگ بود و اصلاً حالم خوب نبود، نمیتوانستم به دانشگاه بروم؛ تمام رفقایم شهید شده بودند؛ من و برادرم مهدی در جبهه با هم بودیم، ولی او به همراه تعداد زیادی از بچههای محله و همکلاسیها شهید شد و در کل روحیه خوبی برای دانشگاهرفتن، آن هم در شهر دیگری نداشتم. در نهایت در مقطع کارشناسی دو رشته خواندم؛ یک بار ادبیات فارسی و یک بار هم حسابداری؛ خیلی آشفته بودم و اصلاً حس خوبی برای ادامه تحصیل نداشتم. میخواستم پیش مادر بمانم و نمیخواستم از کاشان تکان بخورم.»
دومین مهاجرت به تهران
سال 1367 انتهای این دوران تلخ بود: «جنگ که تمام شد، من برای اینکه دل مادر را به دست بیاورم، میخواستم شش ماه در بانک بمانم و سپس به دانشگاه بروم، ولی شش ماه به 33 سال تبدیل شد. در سال 1376 معاون شعبه بازار کاشان شدم و همزمان کارشناسی ارشد را در دانشگاه نراق در رشته مدیریت مالی شروع کردم، برای اینکه نزدیک مادر بمانم. در سال 1376 با توجه به اینکه رشتهام غیرمرتبط به بانک بود، مقرر شد به «مؤسسه بانکداری» بیایم و دو ترم درس بخوانم تا مدرک من را معادل بانکداری اعلام کنند. کارشناسی ارشد را با انگیزه و عشق کامل خواندم؛ دوران خوبی بود. استادان خوبی داشتیم؛ آقای دکتر درخشان، آقای دکتر پاریزی، آقای دکتر طباطبایی و آقای دکتر دلقندی که او را از قبل در مؤسسه بانکداری میشناختم.»
سال 13۷۹ بانک سپه آرانی را آماده اعزام به تهران میکند و دومین مهاجرت او به تهران در سال 1379 اتفاق میافتد: «من در آن سال هفدهمین نفری بودم که در بانک سپه در دوره کارشناسی ارشد یا دکتری شرکت میکرد. سه تا دکتر داشتیم و 14 تا کارشناسی ارشد؛ من هم هفدهمین نفر بودم. در همین دوره جهش جوانگرایی در بانک سپه آغاز شد.
آقای دکتر شیرانی آن زمان مدیرعامل بانک بودند که بعداً هم به بانک مرکزی رفتند و بعد هم به مؤسسه بانکداری. من ابتدا بازرس مقیم بانک و سپس به مدت 20 ماه معاون شعبه خالد اسلامبولی شدم. آنجا یک شعبه ممتاز بود و درصد بالایی از درآمد ارزی بانک از آن شعبه حاصل میشد.»
ارتباط زیاد با واحدهای شهرستان بانک
دو سال بعد از ورود به ستاد بانک و همکاری با ادارات مختلف تجربه جدیدی برای احمد سلمانی آرانی رقم میخورد؛ مدتی بهعنوان کارشناس و سپس بهعنوان معاون پشتیبانی، رئیس اداره کل مهندسی، بازرس ویژه، معاون امور شرق کشور، مدیر امور شرق کشور و مدیر امور غرب کشور فعالیت میکند: «سپس در سال 1394 مدیر مالی بانک، سال 1395 مدیر فناوری اطلاعات بانک و در سال 1398 مدیرعامل شرکت رایانه خدمات امید شدم. در فاصله سالهای 1385 تا 1395 همیشه در استانهای مختلف بودم و رابطه زیاد با استانها برایم به مثابه یک پکیج آموزشی جامعهشناسی، مردمشناسی و اقلیمشناسی بود. همین الان هم در بسیاری از استانها بیشتر از تهران دوست دارم؛ بسیاری از رفقای من بازنشسته شدهاند و آنهایی که هنوز ماندهاند در سطوح مدیریت استانها، رئیس شعبه، معاون شعبه یا کارشناس منطقه کار میکنند. بیش از چهار سال در اداره مهندسی بودم و با تمام استانها ارتباط داشتم. یکی، دو روز از هر ماه در جلسات کمیسیونهای عالی بانک شرکت میکردم و بقیه وقتم را در شهرستان یا در جلسات کمیتههای ادارات ستادی میگذراندم.»
آرانی میگوید که به نظرش بزرگترین مهارت یک مدیر، مهارت انسانی و چگونگی تعامل با انسانهاست: «همیشه برای کار در میدان انرژی زیادی داشتم. در حوزههای مدیریتی خودم همیشه حضور فیزیکی داشتم. به نظر من بزرگترین مهارت یک مدیر، مهارت تعامل با انسانهاست. تمام دانشگاههای دنیا روی فرمولها و راهحلهای فیزیک و ریاضی کار میکنند و به نتایج خوبی رسیدهاند؛ ماهواره را با الگوریتم و رگرسیون و محاسبات احتمالات دقیق به فضا میفرستند و بهخوبی کار میکنند، ولی تنها جایی که هنوز همه در آن ضعف دارند، چگونگی بهکارگیری و مهارت درک انسانهاست. از دید من، مدیریت یعنی بهکارگیری انسانها! زمین و ماشین و ژنراتور و خط تولید از طریق محاسبات ریاضی ، فیزیک و شیمی قابل اداره هستند. کار با طیف متنوعی از تیپهای شخصیتی و ترجیحات رفتاری بسیار دشوار است.
من در سالهای گذشته در میدان مدیریت و در جزیره کوچک خودم همیشه سعی داشتم به فرودستان اهمیت دهم. با فرادستان ممکن بود بهسختی بجنگم و حتی از من ناراضی شوند، ولی به توصیه پدرم هیچوقت از انتظارات بالادستیها نگران نبودم، ولی از پاییندستیها میترسیدم؛ از آنهایی که صادقانه و خالصانه کار میکردند و در خدمت سازمان بودند. خلاء امروز جامعه ما همین است که از بزرگترین سرمایههای سازمان یعنی منابع انسانی به شایستگی استفاده نمیکنیم. روی کلمه «شایسته» تأکید زیادی دارم. به اعتقاد من «شایستگی» خصلتهای ویژهای است که در انسانها مستمراً نمود مییابد، ولی در هیچ سرفصل و ترازی ارزیابی و محاسبه نمیشوند. حتی بسیاری جاها شایستگی را جزء آیتمهای ارزیابی کیفی قرار نمیدهند.»
روحیه تعامل با تیپهای شخصیتی گوناگون
به اعتقاد آرانی کرختی سازمانها به خاطر بیتوجهی به مؤلفههای شایستگی است. با اینکه سلمانی آرانی علوم مالی خوانده بود، ولی علاقه زیادی به علوم رفتاری داشت و از سال 1379 شروع به تدریس علوم مدیریتی و بازاریابی در بانک کرد و در دانشگاه نیز گرایشهای مختلف مدیریتی را در پیش گرفت: «یکی از سرمایههای من روحیه یادگیری (یادگیری به معنای ایجاد تغییرات پایدار در نگرش و رفتار) بود که هنوز هم دارم و از خدا میخواهم که داشته باشم.
همچنین روحیه تعامل با همکاران، کارکنان و زیردستان؛ چه در تهران، چه شهرستان، چه کارشناسان و چه کارمندان عادی را داشتهام و این را یک شاخصه رفتاری خود میدانم که به آن میبالم و برکاتش را دیدهام. میدانید که مشاغل بانکی، شغلهای پردردسر و پرریسکی هستند، اما این مسئله اجتنابناپذیر است. مدیریت، جمعی از دو فاکتور ریسکپذیری و مسئولیتپذیری است. چیزی غیر از این دو نیست. مدیر اگر مسئولیت نپذیرد، سازمانش به نتیجه نمیرسد، اگر ریسک منطقی نکند، نتیجهای نمیگیرد. ما به خاطر اینکه کارهای بزرگ انجام دهیم، مجبور بودیم ریسک بکنیم. ریسک، اسمش رویش است؛ عدهای را حساس و عدهای را تحریک به موضعگیری میکند.»
آرانی توضیح میدهد که 16 نوع ریسک وجود دارد، ولی شانزدهمین و بدترین ریسک، «ریسکنکردن» است و بعضیها همین را انتخاب میکنند که ریسک نکنند! کسی که ریسک نکند، کار بزرگی انجام نمیدهد: «ما در پنج یا شش سال گذشته، با تیم جدید فناوری اطلاعات که در بانک سپه شکل گرفت، ریسکهای بزرگی انجام دادیم، ریسکهای ملی و فراسازمانی داشتیم و صنعت بانکداری و صنعت فناوری اطلاعات کشور متوجه کارهای بزرگ ما شدند و خیلیها به ما دستمریزاد گفتند و دلیل اصلی آن ضرورت عبور از ریسکهای مطالعهشده بود!»
ورود به حوزه فناوری اطلاعات بانک
احمد سلمانی آرانی را در صنعت بانکی کشور بهعنوان یک آیتیمن میشناسند و این در حالی است که سابقه فعالیتهای او کمتر در این حوزه بوده است. او درباره ورودش به حوزه فناوری اطلاعات بانک میگوید: «وقتی کسی از پایتخت به استانها میرود، درمان هر دردی را که در استان باشد، از او مطالبه میکنند. توجه ندارند که مشکل به ما ربط دارد یا نه. من 10 سال در استانهای مختلف بودم. من مدیر شعب شرق ایران در 16 استان و بعد هم غرب ایران در 15 استان بودم. در اکثر سمینارهای استانها صحبت از مشکلات سیستمی میکردند؛ اینکه چرا جاری متمرکز قطع است، چرا حسابها متمرکز نمیشود، چرا سوئیچ دستگاهها کند است، چرا کارایی ندارد، چرا قابلیتهای سایر بانکها را نداریم، چرا دستگاهها و ماشینآلاتی که بقیه استفاده میکنند در بانک ما نیست؟ وقتی این «چراها» مطرح میشد، به حوزه آیتی که میرسیدند، من دستم را بالا میگرفتم و میگفتم «ببخشید، من مالیچی هستم، آیتیمن نیستم، صحبت شما را منتقل میکنم، ولی شرمندهام. در حوزه خدمات و مهندسی و منابع انسانی و اعتبارات مالی میتوانم کمک کنم، ولی در حوزه آیتی کاری از دستم برنمیآید.»
طبق صحبتهای آرانی، از اواخر دهه 70 تا اواسط دهه 90 بانک سپه در حوزه آیتی اوضاع خوبی نداشت که بخشی از آن مربوط به تحریمها بود و بخشی هم به خاطر کندی در مسیر تصمیمگیری: «بعد از حرکتهای درخشانی که بانک سپه در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 داشتند، دچار کندی در عمل شدند. اولین خودپرداز کشور را بانک سپه آورد، اولین حساب جاری متمرکز را بانک سپه در قالب جاری طلایی آورد، سپهچک بهعنوان جایگزین تراولچک از ابداعات بانک سپه بود که نوعی بازسازی تراولهای قدیم به حساب میآمد.
سپه جسارت شروع بعضی کارها را داشت. آن زمان ریسکپذیری و اوضاع درخشانی شکل گرفت، ولی بعداً دچار افت شدند که بخشی از آن مربوط به افت نیروی انسانی بود و بخشی هم به تحریمها و مسائل بینالمللی و سیاسی در آن دوران بازمیگشت. یک روز آقای خطیبی (عضو ناظر فناوری در هیئتمدیره بانک سپه) من را صدا کردند و گفتند «ما در هیئتمدیره چندین ساعت مباحثه کردیم و بین سه نفر به این نتیجه رسیدیم که شما به حوزه فناوری اطلاعات بانک بروی». من هم با توجه به نیازهای انبوهی که از سوی شهرستانها میشناختم، بیدرنگ پذیرفتم. بهطور همزمان، دو اداره نوپا در آنجا تشکیل شده بود که تشنه تجربیات مدیریتی بودند. من هم تشنه آگاهیهای تکنیکال برای اینکه مشکلات را با هم حل کنیم. من با اشتیاق به آنجا رفتم و شروع به مطالعات شخصی و مصاحبه با تکتک کارشناسان آنجا کردم. طی شش ماه دوره فشردهای را گذراندم و از طریق مطالعه و مشاوره با خبرگان با مؤلفههای اصلی فناوری اطلاعات آشنا شدم. البته دخترم هم چون مهندس فناوری اطلاعات بود، یکسری کتابهای مرجع خودش را در اختیارم گذاشت.»
فعالیت سلمانی آرانی بهعنوان مدیر فناوری اطلاعات بانک سپه همزمان با ورود دکتر حسینی، به عضویت هیئتمدیره بانک میشود؛ «حسم این بود که حضور فردی با سابقه بالا که تمام لایههای مختلف بانک را میشناسد و دردها و مشکلات را درک میکند، در کنار کسی که استراتژیست تحقیقاتی و برنامهمحور و منظم است و این توانایی را دارد تا از دل برنامهها راهحل دربیاورد، قطعاً میتواند نتایج خوبی را رقم بزند. ایشان در مسترپلن خبره بود و من در اکشنپلن. وقتی من از حوزه مالی به فناوری اطلاعات رفتم، دکتر حسینی جای من در حوزه مالی نشست. من در آیتی ماندم و ایشان عضو ذیربط آیتی در هیئتمدیره شد و این اتفاق، بسیار خوب بود. ما شروع به تیمسازی کردیم. من معاونان اداره خود را طی یک ماه چینش کردم و آقای دکترحسینی و من تعدادی مشاور را به کار گرفتیم. به این دلیل که ایشان در مقطع مدیریت قبلی خود وفق مصوبه بانک مسئول پروژه سناریوی جایگزین شده بودند و بانک سپه تصویب کرده بود که «پلن B» را در پروژه مهاجرت کربنکینگ دنبال کنند، بنابراین بلافاصله شروع به پیگیری پلن B کردیم؛ زیرا پلن A مهاجرت کربنکینگ بانک سپه موفق نبود.»
زمزمههای ادغام پنج بانک
تیم جدید برای رفتن به سمت پلن B مهاجرت کربنکینگ شروع به نوشتن مقدمات کار کردند؛ PMP نوشتند، ساختار مدیریت طرح و مدیریت پروژه را طراحی کردند و به سمت آغاز کار رفتند که زمزمههای ادغام پنج بانک در بانک سپه نیز آغاز شد: «یادم هست از بدو ورود به حوزه فناوری اطلاعات با کمک یک مشاور شروع به آموزش مهارتهای ITIL به همکاران کردیم. سامانه کنونی مدیریت خدمات فناوری اطلاعات بانک، یادگار همان سالهاست؛ بهخصوص که دولت هم ما را مکلف به ایجاد میز خدمت کرده بود. امروزه از آن سامانه استفاده زیادی در کربنکینگ میشود. در واقع در حوزه کسبوکار و آیتی، مهندسی مجدد صورت گرفت. ما، هم روی فناوری کار کردیم، هم استراتژی مشخص و عمیقی را شکل دادیم، هم ساختار را بازسازی کردیم، در نتیجه اداراتی تشکیل شد، شرکت امید توسعه بیشتری یافت و نیروی انسانی و گروه و متخصصان و مشاوران خود را ارتقا داد. از حیث فرهنگی نیز شروع به تقویت حاکمیت آیتی کردیم و میزان تأثیر فناوری را در تمام بدنه بانک ارتقا دادیم. این کار از طریق آموزش، جلسات و سهمگیری از فرصتهای سمینارها پیش رفت.»
تشکیل یک تیم آیتی قوی نقطهعطفی در پیشبرد اهداف فناورانه بانک سپه بود: «با بازنگری ساختار و استراتژی جدید، تحولات به وجود آمد. البته همزمان یکسری الزامات هم از سمت بانک محترم مرکزی، وزارت محترم اقتصاد و دستگاههای نظارتی به ما ابلاغ میشد. حتی اجرای تحولات موصوف مواردی بود که جزء بندهای مجمع بانک بود و در اولویت میبایست کربنکینگ را مطابق با برنامه توسعه پیش میبردیم.»
شروع نقش جدی رایانه خدمات امید
چهار سال فعالیت بهعنوان مدیر فناوری اطلاعات بانک، باعث برداشتن سختترین گامهای اولیه به سمت کربنکینگ جدید شد: «درختواره سازمانی، فرایندی و ساختاریِ طرح را نوشتیم و آغاز به کار کردیم. بهمرور به نقطهای رسیدیم که «مدل گارتنر» به ما توصیه میکرد یک مجری اختصاصی بیاوریم. در صنعت بانکی همیشه یکسری تعارض بین مدیران مالی و آیتیمنها پیش میآید. وقتی آیتیمنها را به بانک میآوردیم، میگفتند «من فقط آیتی بلدم، امور بانکی نمیدانم». بانکیها هم میگفتند «من محصول بانکی میخواهم، من آیتی نمیدانم».
در نتیجه استفاده از یک مجری اختصاصی که نقش متصلکننده بین حوزه فناورانه و حوزه بانکی را ایفا کند، میتوانست مؤثر باشد. اینجا بود که شرکت رایانه خدمات امید نقش واسطه را بر عهده گرفت. خوشبختانه وزارت اقتصاد و سازمان برنامه و بودجه نیز با مجوز ترک تشریفاتی که به ما دادند، انجام آن پروژه را در شرکت امید میسر ساختند. قبلاً یکسری کارها برای تأمین و تجهیز واحد آیتی بانک سپه انجام و مناقصههایی برای انتخاب پیمانکاران کربنکینگ در مقیاس بزرگ برگزار شده بود و ما هم در جلسات فرعی آنها حضور داشتیم. زمانی که برنده مشخص و تجهیزات نهایی شد، قرار را بر این گذاشتند که تمام هفت مرحله کار در واحد آیتی متمرکز شود؛ مرحله شناخت، آموزش، تحلیل شکاف، مناسبسازی، مهاجرت، استقرار و بهرهبرداری. در شروع اولین مرحله من را مأمور کردند که به شرکت امید بیایم.»
ورود آرانی به شرکت رایانه خدمات امید در مهر 1398 همزمان با شروع کارهای تحولی در حوزه کربنکینگ میشود: «به یک سال نرسیده بود که طرح ملی ادغام هم ابلاغ شد. این طرح در شش کارگروه با مشارکت ستاد مشترک، بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، بانکهای نیروهای مسلح و خودِ بانک سپه پیش میرفت. یکی از فعالترین کمیتهها که ریلگذار این ادغام و مهاجرت به حساب میآمد، حوزه آیتی بود. دکتر حسینی در راهبری و مدیریت طرح ملی ادغام نقش بسیار مؤثری داشتند و اینجانب مسئولیت کارگروه آن را بر عهده داشتم. وقتی مسئولیت کربنکینگ به امید محول شد، بهصورت فرایندی مشخص اجرای تغییرات سیستمی نیز به آن کارگروه سپرده شد. در قراردادی هم که با شرکت داتین بهعنوان پیمانکار بستیم، پیشبینی این تحولات را انجام دادیم. حتی وقتی میخواستیم گواهی تابآوری و عملکرد را در قالب TPS بگیریم، ظرفیت تقریباً دو برابر وضع موجود بانک سپه را پیشبینی کردیم و گواهینامه کارایی را بعد از آزمایشهای لازم از مرجع ذیصلاح دریافت کردیم.»
بدین ترتیب، کارهای شبانهروزی در 13 کارگروه همزمان با مشارکت بانک سپه آغاز شد: «در کمتر از یک سال و نیم، مهاجرتها یکی پس از دیگری انجام شد. مهاجرت به بانک سپه در سال 1399 آغاز و تا قبل از پایان سال تمام شد و بازخوردها را گرفتیم و اکثر ناهماهنگیها را رفعورجوع کردیم. سپس لایههای 1 و 2 پشتیبانی شروع شد. انبوه تکالیف و دستورالعملهای بانک مرکزی، وقت زیادی از ما میگرفت، ولی انجام دادیم.»
سال گذشته طی چند ماه مهاجرت بانکهای نیروهای مسلح نیز به اتمام رسید: «خوشبختانه با تمام چالشهایی که داشتیم، موفق شدیم در بهمنماه سال گذشته کل مهاجرت منابع و کارتها را تمام کنیم. بعد هم یکسری سیستمهای کوچک در ستاد و در حسابهای سنتی بانک داشتیم و خدمات متنوعی در بانکهای مختلف بود که مقرر شد آنها را نیز در هم ادغام کنیم. در فاز بعدی پیشبینی شد که نظام تسهیلات بانکهای هدف نیز در بانک سپه ادغام شوند. در سال گذشته بخشی از کار تسهیلات را انجام دادیم و امسال هم در ابتدای سال مشغول امور تسهیلات بودیم. آخرین مهاجرت ما مربوط به پروندههای قدیمی تسهیلاتی است که از دو بانک باقی مانده و امیدواریم تا یکی، دو ماه آینده به اتمام برسند.»
همایندیِ بحرانها
تجربه مهاجرت به کربنکینگ جدید همزمان با پروژه ادغام پنج بانک در کل تاریخ بانکداری ایران منحصربهفرد بوده؛ تابهحال بانکهای زیادی تجربه مهاجرت از نظامهای سنتی به فناوریهای نوین را داشتهاند، ولی ادغام و مهاجرت همزمان، تجربه جدیدی بهشمار میآید. آرانی درباره این تجربه اینطور میگوید: «من اسمش را «همایندیِ بحرانها» میگذارم. در بانک سپه 95 سال پالایش دادهها انجام نشده بود. تا قبل از مهاجرت، بانک سپه را با 82 سامانه و 17 پیمانکار زنده نگه میداشتیم. وقتی از بین چهار شرکت بزرگ مثل توسن و خدمات انفورماتیک و بهسازان ملت، «داتین» برای همکاری با ما انتخاب شد، میبایست فاز شناخت را آغاز میکردیم.
ما در ارزیابیهایی که انجام دادیم، 80 الی 85 درصد از مطلوبیت را تا پیش از آن حاصل کرده بودیم و برای پر کردن یک شکاف 15درصدی میخواستیم قدم برداریم، ولی وقتی کارگروهها فعال شدند و کارشناسان 22 اداره کل بانک قدم به عرصه اجرا گذاشتند، همکاران دنبال ایدهآلهای بالاتری رفتند که فاصله زیادی با وضع موجود داشت. مهمترین کار برای ما مهاجرت دادهها بود. یک بانک با 95 یا 96 سال سابقه فعالیت و میزان زیادی دیتای افراد فوتشده، مهاجرتکرده، ورشکستشده، غایب، اطلاعات ناقص و… میبایست پالایش منسجمی صورت میگرفت. مثلاً کارت ملی فرد بود، شناسنامهها عوض شده بود، شماره حسابها عوض شده بود، بعضیها حسابهای متعدد و ذینفعان گوناگون داشتند که همه با هم یک کلونی را به وجود میآورد.»
عبور از یک گذرگاه خطرناک
آرانی توضیح میدهد که مهاجرت به بانکداری دیجیتال یکی از سختترین کارها برای بانک سپه بود و چالشهای فراوانی به همراه داشت. مثلاً یک میلیون و 600 هزار مکاتبه از مراجع نظارتی وجود داشت که میبایست تعیین تکلیف میشد؛ انواع حسابهایی که بخشی از آن یا کل آن مسدود شده بود؛ «حالا اینها را چطور میبایست مهاجرت میدادیم؟ دغدغههای امنیتی، کمّی و کیفی فراوانی را همزمان پشت سر گذاشتیم. چند بار انواع تست و مانور را برگزار کردیم. مانور اول خیلی تلخ بود، ولی بعد از آن با مشورت خبرگان و نخبگان و همکاران بسیار توانایی که در حوزه آیتی بانک هنوز هم فعالاند، توانستیم مشکلات را حل کنیم. بهجرئت میگویم بهترین آیتیمنها در بانک سپه بودند. مهمترین و سختترین کار برای ما پالایش دادهها بود. سخت است که طی 36 ساعت چند میلیارد فایل را پالایش کنیم.»
طبق صحبتهای آرانی، این کار در 19/4/1399 انجام شد. قبل و بعد از 19/4/1399 سه شبانهروز فعالیت مستمر داشتند و چند میلیون سریال دستهچک را به سیستم جدید منتقل کردند: «انواع چکهای صیادی، غیرصیادی، سنتی، چکهای رمزدار بانکی و انواع کارتها و سپردههای متنوع را داشتیم. وقتی این کار به اتمام رسید، انگار از گذرگاه خطرناکی عبور کرده بودیم. تا مدتها دستگاهها و سرورهای قبلی را روشن نگه داشتیم و بعد از مدتی که از سرورهای جدید اطمینان پیدا کردیم، بهتدریج تمام دستگاههای قبل را خاموش کردیم.
بومیسازی را انجام دادیم و ایرادات بهتدریج برطرف شد. مهم اینکه هم سوئیچ و هم کُر، همه با هم مهاجرت کردند. ما حتی یک کارت را عوض نکردیم. چند میلیون کارت در شبکه داشتیم که نه رمز آن را تغییر دادیم، نه سریالهای آنها و نه شبای آنها. تمام پینهای کارتها را با هماهنگی بسیار مؤثر بانک محترم مرکزی به سیستم جدید آوردیم که انصافاً شرکت خدمات انفورماتیک کمک مؤثری به ما کرد. سختترین کار بزرگی که از طریق یک شرکت داخلی انجام دادیم، همین بود که تمام 82 سامانه قبلی بانک سپه را داخل سامانه جامع امید آوردیم. این چالشها عمدتاً مربوط به بخش مهاجرت کربنکینگ بود.»
آرانی میگوید بانک سپه در حین اسبابکشی به منزل جدید بود که پنج مهمان نیز از راه رسیدند و پروژه ادغام پنج بانک در بانک سپه نیز مطرح شد: «در این پروژه نیز چالشهای کمی نداشتیم. برای مثال یکی از آن پنج بانک، کُر خارجی داشت؛ یکی از کُر دستنویس شرکت بهستان استفاده میکرد و سه تا از آنها از کُر شرکت توسن استفاده میکردند. از نظر فرهنگ، ساختار، خدمات، موضوعات حقوقی و مسائل مالی با تنوع گستردهای مواجه بودیم. هر کدام از این بانکها Chart of Account متفاوتی داشتند.
سامانهای که خریدیم بر محور GL یا «دفترکل» بود، پس میبایست سه GL مختلف را با هم تطبیق میدادیم. برای تمام آنها گانتچارت تشکیل دادیم. بزرگی و کوچکی و تنوع خدمات بانکها با هم متفاوت بود و فرهنگ سازمانی و خدمات و تسهیلات متعددی داشتند که کارها را به هم گره میزد و به خاطرش کارگروههایی ساختیم و «ادارات ادغام 1، 2 و 3» را به وجود آوردیم. باز هم کمیته راهبری شکل گرفت و با راهبری آقای دکتر حسینی، آقای شیخی و تیمشان پیش میرفتیم. حوزههای مالی، کسبوکار، اعتباری، پشتیبانی، امنیت و حفاظت و آیتی نیز حضور داشتند.»
شکلگیری هلدینگ فناوری اطلاعات بهپویان هوشمند امید
سال 1399 اولین ادغام در اردیبهشتماه همزمان با مهاجرت شروع شد و طی کمتر از 10 ماه، مهاجرت هر پنج بانک با موفقیت به اتمام رسید. در دنیا هم تجربه ادغام پنج بانک در یکدیگر فقط یک بار در آمریکا در سال 1931 رخ داده و در کشور ما هم مهاجرتهایی رخ داده بود، ولی چنین ادغامی در تاریخ منطقه بینظیر بوده است. آرانی میگوید: «ریلگذاری طرح ملی ادغام را برای پنج سال پیشبینی میکردند، ولی ما آن را طی کمتر از یک سال و نیم به انجام رساندیم. البته موفقیتها فقط حاصل زحمت ما نبود، بلکه بخشهای حقوقی، پشتیبانی، حراست، تسهیلات، منابع مالی و… همگی همراه شدند. همزمان با ادغام آن بانکها، پنج یا شش شرکت در حوزه آیتی داشتند که با کنار هم قرار دادن آنها هلدینگ «فناوری اطلاعات بهپویان هوشمند امید» را تشکیل دادیم تا در حوزههای مختلف پرداخت، API، اوپنبنکینگ، زیرساخت و راهبری کُر به کمک بیاید. اینک فعالیتهای این هلدینگ فاز جدیدی از فعالیتهای ما خواهد بود که از ابتدای خردادماه ۱۴۰۱ شروع به فعالیت کرد و بنده نیز بهعنوان مدیرعامل در این هلدینگ مشغول به فعالیت هستم.»
نظام بانکی کشور در مسیر تحول دیجیتال قرار گرفته است. تحول دیجیتال صرفاً محدود به فناوریهای نوین یا سختافزار و نرمافزار نیست، بلکه به گفته آرانی تحول اصلی در مدل کسبوکار است؛ در کارراههها و فرایندها است: «سند بالادستی وزارت اقتصاد از سال 1398 خواستار «دولت هوشمند و تحول نظام بانکی» بود، بنابراین از سال 1398 به بانک سپه مأموریت داده شد که تحول دیجیتال را پیگیری کند که نهایتاً 37 پروژه از دل آن درآمد.
اینکه هر پروژه را چه کسی انجام دهد، مسئله مهمی است. قطعاً تمام کار از عهده مدیران و تیمهای یک بانک دولتی خارج است و باید برونسپاری شود. مطابق مدلهای موجود و تجربههای موفق کشور، دستههای مختلف فعالان این حوزه باید در یک هلدینگ متمرکز شوند تا بخشهای پرداخت، API، اوپنبنکینگ یا نئوبانک، راهبر کربنکینگ و همچنین بخش پشتیبانی و زیرساخت را جلو ببرند. در نتیجه این هلدینگ بر خدمترسانی به بانک سپه متمرکز خواهد بود.»
تجربه سه دوره بانکداری در کشور
آرانی طی بیش از 33 سال فعالیتهای بانکی، سه دوره بانکداری را تجربه کرده است؛ بانکداری سنتی، بانکداری الکترونیکی و بانکداری دیجیتالی: «من پاداش بیش از دو دهه زحمت و خدمات خود را در دهه آخر خدمت گرفتم. منظورم این است که خداوند لطف کرد و به دل هیئتمدیره انداخت که من را به حوزه آیتی بفرستند. بانکداری آینده معطوف به حوزه آیتی است. ابتدا آیتی متمرکز بر بانکداری الکترونیک بود، بعداً به سمت بانکداری دیجیتال آمد و بهزودی به سمت دستگاههای تلفن همراه میرویم.
خوشحالم که توفیق داشتم تمام این تحولات را همراهی کنم. در بین همدورهایهای خودم کسی را نمیشناسم که چنین اقبالی را داشته باشد و در انتهای خدمتش در نقطهای بیفتد که عصاره تمام فعالیتهای بانکی در حوزه آیتی نمود پیدا کند. چگالی آیتی در حوزه کسبوکار بانکی بیش از هر بخش دیگری از این زیستبوم است. ترازنامه تمام بانکها به این سمت میرود که درآمدشان ناشی از کارمزد، تراکنش و خدمات مشاع بین بانک و فینتکها و استارتاپها باشد. من خیلی خوشحالم که توفیق همراهی با این تحولات را داشتهام. من عاشقانه برای بانک سپه کار کردم و هرچه دارم، از این بانک است. شخصاً استعداد و ظرفیت، پیشینه خانوادگی، همت و پشتکار داشتم، ولی انصافاً بانک سپه هم فرصتهای خوبی را در اختیارم گذاشت.»
آرانی میگوید: «هر کس از من میپرسد سرمایه تو چیست؟ میگویم دو چیز دارم؛ یکی «شرم و خجالت»، دیگری «بیخوابی و دویدن». من از خوابم زدم تا درس بخوانم، شاگردی کنم و کار یاد بگیرم. حتی زمان سال تحویل و تعطیلات و اوقات فراغتی که دیگران به استراحت میپرداختند، من مشغول کار بودم. همیشه در حوزه کاری خودم حضور فیزیکی داشتم و یکی از رموز کیفیت کار من همین است که همیشه از نزدیک در کنار همکاران قرار گرفته و حضور داشتهام. در دو سال و نیم گذشته، بعضی شبها تا صبح در بانک ماندهام. من بازنشستگی ندارم، هیچوقت هم نخواهم داشت، تا زنده هستم میخواهم کار کنم. خوشحالم که هنوز هم هستم و آثار و نتایج زحمات 100ساله همکاران بانک سپه را مشاهده میکنم. سپه، قدیمیترین و نخستین بانک کشور است، پس استعدادش را دارد که با مدیریت آقای دکتر ابراهیمی، آماده رسیدن به جایگاه بهترین بانک شود، نه فقط جایگاه نخستین بانک.»
آرانی معتقد است بانک سپه تابهحال بیش از آنکه بانکداری کند، دولتداری کرده است: «اگر بین دولتداری و بانکداری تعادل به وجود آوریم، میتوانیم در کنار نخستین بانک بودن، بهترین بانک هم باشیم.»
متمرکز بر کار
با توجه به بیش از 33 سال تجربه فعالیت در حوزه بانکی، احمد سلمانیآرانی جزء پیشکسوتهای صنعت بانکداری کشور محسوب میشود. او به جوانترهایی که میخواهند وارد این صنعت شوند، چند توصیه میکند: «وقتی یک مدیر باتجربه میخواهد توصیهای به جوانترها کند، این توصیه میتواند با دو نگاه باشد. با نگاه زمینی میگویم روی شغلشان تمرکز داشته باشند. جوانها باید صبور باشند، تمرکز داشته باشند و کارشان را دوست بدارند تا در آن مسیر پیشرفت کرده و عمق پیدا کنند. توجه داشته باشند که مسیر شغلی و یادگیری انتها ندارد. 1400 سال پیش، امیرالمؤمنین گفت «علم پایان ندارد». این حرف هنوز هم قشنگ است و همیشه هم زیبا خواهد بود.
علم پایان ندارد، فناوری به طریق اولی! این توصیه از نگاه زمینی بود. توصیه آسمانی اینکه اگر قدم در کاری میگذارید، نترسید از اینکه تلخیهایی پیش میآید یا کسی شما را نمیبیند. بالاخره دیده میشوید. اگر زمینی دیده نشوید، برکتش را از آسمان میگیرید. من فرزند یک خانواده مذهبی هستم. نمیخواهم مسائل مذهبی را چاشنی توصیههایم کنم، ولی اخلاق عملی اهمیت زیادی دارد. من از جوانی عادت نداشتم که کار را به خاطر مزدش انجام دهم. کار کنید، فارغ از اینکه مزدتان را امروز بگیرید یا یک روز بعد. وقتی زن و بچه سالم داری، سلامتی داری، در جامعه عزت داری، پیش خداوند آبرو داری، گاهی صدایش میکنی و پاسخ میگیری، اینها مزد خوبی هستند.»
او میگوید در دهه 80 یکسری کارها در حوزه مهندسی و پشتیبانی بانک سپه انجام داده که ماندگار شدهاند. در دهه 90 منتهی به 1400 نیز کارهای ادغام و تغییر کربنکینگ را انجام داده و تمامی این کارها باعث میشود که در پایان خدمت به خود ببالد: «توصیه میکنم جوانها صبور باشند، متمرکز باشند و خدماتشان را در گرو مزد آنی انجام ندهند. خداوند برکت پنهان به زندگیها میدهد. همچنین همهچیز را انسان نباید خودش تجربه کند. این موضوع اهمیت زیادی دارد. ما از استادان بزرگی درس گرفتیم و رویمان تأثیرگذار بودند، ولی خودت هم باید بخواهی، خودت هم باید یادگیرنده باشی.»