راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

در هشتمین رویداد دی‌ام‌تاک مطرح شد / حضور در جهان متاورس اجتناب‌ناپذیر است

ریحانه هاشمی / هشتمین رویداد دی‌ام‌تاک، ۲۲ و ۲۳ اردیبهشت در تهران برگزار شد. این رویداد به موضوعات مرتبط با بازاریابی دیجیتال می‌پردازد و با همت دی‌ام‌بورد که رسانه تخصصی دیجیتال مارکتینگ است برگزار می‌شود. در هشتمین رویداد دی‌ام‌تاک، ارائه‌های مختلفی برگزار شد که در اینجا به محتوای برخی از این ارائه‌ها می‌پردازیم.


ارائه اول؛ جهان متاورس و متعلقاتش


احسان مهدی‌زاده مدیر ارشد مارکتینگ و عضو هیئت‌مدیره والکس که در زمینه خریدوفروش رمزارز فعالیت دارد، در این رویداد ارائه جامعی در مورد جهان متاورس داشت. او صحبت‌هایش را با معرفی جهان‌های پیش از متاورس آغاز کرد و توضیح داد: «جهان آنلاین، اولین جهانی بود که پس از رواج اینترنت در جهان شکل گرفت. در این جهان، زندگی دیجیتال و آنلاین وجود دارد. وب‌سایت‌ها، شبکه‌های اجتماعی، بازی‌های آنلاین و در واقع هرچه که تاکنون از وب شناخته‌ایم در این جهان جای می‌گیرد.»

او ادامه داد: «مولتی‌ورس جهان دوم است که جهانی ماروِلی و هالیوودی است و نمونه‌ خوبش را در فیلم میان‌ستاره‌ای می‌بینیم. در این جهان، جریان‌های فیزیکی هم‌زمان و موازی که از نظر تاریخی در یک وقت مشخص اتفاق نمی‌افتد، وجود دارند.»

مهدی زاده توضیح داد که جهان سوم هم جهان متاورس است که ترکیب جهان آنلاین و مولتی‌ورس است. «متاورس آینده اینترنت است و قسمت حذف‌نشدنی از زندگی بشر خواهد شد. سرمایه‌گذاری‌هایی که روی آن انجام می‌شود گواه اهمیت آن در آینده است. حذف و نپذیرفتن متاورس امکان‌ناپذیر است. در فضای آنلاین می‌توانید تجربه جهان‌های موازی را داشته باشید. متاورس تاریخ و جغرافیای نامحدود دارد و در هرلحظه می‌توانیم تجربه‌های نزدیک به واقعیت از اتفاقات داشته باشیم.»

احسان مهدی زاده

عضو هیئت‌مدیره والکس توضیح داد: «بحث پرداخت در جهان متاورس، از مهم‌ترین ویژگی‌های این جهان است که پروتکل‌ها و استانداردهای خودش را دارد و جهان مجازی را از اینکه فقط بستری برای سرگرمی باشد دور می‌کند. ویژگی دیگر این جهان این است که هم‌زمان و پیوسته می‌شود هم در متاورس بود و هم در زندگی واقعی؛ یعنی بودن در مکان‌های موازی و در جغرافیاهای ناهمسان.»

مهدی زاده همچنین گفت: «آواتار ما، هویت و جسم ماست در دنیای متاورس که می‌شود آن را به‌صورت واقعی مطابق با ویژگی‌های خودمان بسازیمش و یا تغییرش بدهیم، ولی منحصراً متعلق به ماست. آواتارها در این دنیا با هم حرف می‌زنند و تعامل می‌کنند. آوارتارها می‌توانند لباس و حیوان خانگی و خانه و لوازم خانه بخرند و شرایطی شبیه یک زندگی واقعی را در متاورس تجربه کنند.»


چالش‌های متاورس


به گفته احسان مهدی‌زاده، بعضی از صاحب‌نظران معتقدند این یک اتفاق سالم برای جهان نیست اما اجتناب‌ناپذیر است. «علاوه بر آن، اینکه شرکت‌های مختلفی دارند پروژه‌های مختلفی را در دنیای متاورس انجام می‌دهند چالش دیگر این جهان است. متاورس غایی زمانی اتفاق می‌افتد که این شرکت‌ها به هم بپیوندند و پروژه‌هایشان یکپارچه بشود. چالش بر سر راه این به‌هم‌پیوستگی این است که پروژه‌ها بتوانند کدهای همدیگر را بخوانند.»

به گفته مهدی‌زاده، راه‌های درآمدی در متاورس عبارت‌اند از فروش فضای تبلیغاتی، فروش اشیاء مختلف مثل خانه و وسایل دیگر. تأسیس فروشگاه‌های مجازی مربوط به برندهای مختلف، سرمایه‌گذاری و خرید ملک.

«با این حال مرسوم‌ترین روش جلب سرمایه در جهان متاورس، فروش سهام در قالب توکن‌ها است. همه شرکت‌ها کوین‌ها و توکن‌های خودشان را دارند، مثل سهام‌هایی که توسط شرکت‌های مختلف ارائه می‌شود».

مهدی‌زاده در انتهای ارائه‌اش، مجموعه والکس را معرفی کرد و توضیح داد: «والکس پلتفرم معاملاتی ارز دیجیتال است. وقتی متاورس بر سر زبان‌ها افتاد فروش ارزهای دیجیتال هم قوت بیشتری گرفت. ما تصمیم گرفتیم یک سری کوین‌ها و توکن‌های متاورسی را لانچ و برای خریدوفروش عرضه کنیم.» عضو هیئت‌مدیره والکس در مورد چالش‌هایی که در این زمینه وجود دارد نیز گفت: «صنعتی که ما و همچنین رقبایمان در آن کار می‌کنیم، صنعت سخت و پیچیده‌ای است که در ایران سه، چهار سال بیشتر عمر ندارد. مهم‌ترین مسئله نیز برای اما این است که باید همیشه همگام با دانش جهان و به‌روز باشیم.»


بهبود برند کارفرمایی


در این ارائه، کوروش عباسی مدیر باشگاه مشتریان بانک آینده و مدیر ارتباطات در شرکت ارتباط فردا، درباره اینکه چطور می‌توان افراد را به حضور در یک محیط کار ترغیب کرد و آن‌ها را وفادار به محیط جدید نگه داشت، صحبت کرد.

عباسی در ابتدای صحبت‌هایش تعریفی از برند کارفرما ارائه کرد و توضیح داد: «تصویری که از سازمان در ذهن مشتری درک می‌شود، تصویری است که به عنوان برند کارفرما (Corporate Brand) وجود دارد؛ مثلاً درکی که در گذشته از شرکت نفت وجود داشت و به‌عنوان یک محل کار مطلوب با حقوق و مزایای بالا شناخته می‌شد. مثال دیگر برند کارفرما در مورد تصور عموم از بانک‌ها در دهه هشتاد است؛ در این دهه، خیلی‌ها دوست داشتند در بانک مشغول به کار شوند.» در حقیقت برند کارفرمایی همان حس و درکی است که از چرایی کار کردن در نزد کارفرما داریم.

کوروش عباسی

او صحبت‌هایش را با مثالی از شرکت ارتباط فردا ادامه داد و گفت: «چند سال پیش، ما به خاطر اینکه B2B بودیم، مجبور شدیم از تهران خارج شویم و به پارک فناوری پردیس مهاجرت کنیم. در چنین شرایطی، با توجه به فاصله زیاد پارک پردیس از تهران، ما نیاز به بازنگری در مواردی داشتیم که عامل جذب و ماندن نیروهایمان در شرکت می‌شد. باید کاری می‌کردیم نیروها راضی شوند با خوشحالی و رضایت از شهر خارج شوند و به سمت محل کار بیایند. در نهایت هم قرار بود این موارد منجر به اصلاً برند کارفرمایی شرکت ارتباط فردا بشود.»

او ادامه داد: «مرحله بعد و پس از جذب افراد، تولید معنا برای افرادی است که ساعت‌ها در محل کار هستند؛ به معنای پیدا کردن سرگرمی‌هایی که فرد را داخل محل کار نگه دارد و باعث شود فرد نه به خاطر مطلوب بودن نتیجه کارش که به خاطر گذراندن زمان در محل کار خوشحال باشد.»

EVP یک شرکت در حقیقت دلیل کارکرده نیروها در آن کسب‌و‌کار و ای‌وی‌پی او مرتبط با محل کار و نیروی کار است که منجر به دوام یه فرد در یک مسب و کار می‌شود. ای‌وی‌پی کاملاً داینامیک است و استاتیک نیست و می‌تواند از سال تا سال دیگر تغییر کند.


استفاده از کانال‌های دیجیتال


عباسی درباره استفاده از کانال‌های دیجیتال برای معرفی شرکت و کسب‌وکار توضیح داد: «حتماً در مورد اینکه همکاری با شما چه مزیت‌ها و چه شروطی دارد، مطلبی روی وب‌سایت مجموعه یا شبکه‌های اجتماعی قرار دهید. ما در ارتباط فردا باید یک فضای کاری جذاب راه می‌انداختیم. به همین منظور یک ویرچوآل تور آماده کردیم و روی سایت قرار دادیم.»

او ادامه داد: «برای کسب‌وکارتان صفحه لینکداین بسازید و از اعضای شرکت هم بخواهید همین کار را انجام دهند هنگام پرزنت برند کارفرمایی نباید بین آنچه نمایش می‌دهیم و آنچه که هستیم تفاوت وجود داشته باشد و ادعای غلط و دروغ بکنیم. همچنین، لازم نیست روی تمام ای‌وی‌پی‌ها تأکید کرد. بهتر است یکی را انتخاب و همان را خوب معرفی کرد.»


روابط عمومی، قطعه گمشده پازل رشد


آخرین ارائه رویداد هشتم دی‌ام‌تاک که توسط عطیه نوری، مدیر روابط عمومی اسنپ انجام شد، اهمیت نقش روابط عمومی در موفقیت یک کسب‌وکار را تشریح کرد.

نوری ارائه‌اش را با توضیحاتی در مورد کسب‌وکارهای موفق شروع کرد و گفت: «موفقیت سریع و فوری یک کسب‌وکار از رویاهای فاندر آن است. مؤسسان این کسب‌وکارها، حواسشان به همه چیز هست، سرعت بالای رشدشان در همه‌جا دیده می‌شود. بلندپروازند. صورت‌های مالی شرکت را به دقت چک می‌کنند و خلاصه به نظر می‌رسد که کنترل همه چیز را در دست دارند.»

او ادامه داد: «مدیر یک کسب‌وکار نوپای در حال رشد، حس نمی‌کند بخشی را تحت عنوان پی آر به مجموعه‌اش اضافه کند. چون تاکنون بحرانی برای مجموعه‌اش پیش نیامده، این‌طور برداشت می‌شود که از این پس هم بحرانی روی نخواهد داد.»

مدیر روابط عمومی اسنپ سپس به نقش روابط عمومی اشاره کرد و گفت: «مشکلی پیش می‌آید که برایش راهکار و برنامه‌ای وجود ندارد. شک ناشی از این راهکار می‌تواند تبدیل به یک بحران بزرگ تبدیل بشود. حالا شرکت به یک نجات‌دهنده نیاز دارد که تاکنون نیاز به او را انکار می‌کرده است: روابط عمومی. به همین دلیل است که معمولاً روابط عمومی‌ها بعد از بحران‌های جدی به سازمان‌ها اضافه می‌شوند.»

او نقش روابط عمومی را بیشتر تشریح کرد و توضیح داد: «روابط عمومی، شکاف بین کسب‌وکار و افکار عمومی را پر می‌کند و به صاحب کسب‌وکار می‌گوید مخاطب از تو چه می‌خواهد و چه نمی‌خواهد. روابط عمومی نقش «کنسرتْ مایستر» را دارد که دستیار رهبر ارکستر است و دیگر اعضای کنسرت، سازشان را با ساز او هم‌کوک می‌کنند. با حضور کنسرت مایستر ما هیچ نت فالشی را نمی‌شنویم.»

عطیه نوری ادامه داد: «در سازمان نیاز به یک مایستر هست که ساز بقیه اعضا با ساز او همکوک باشد. در مجموعه‌های مختلف معمولاً در مقابل روابط عمومی گارد وجود دارد. البته روابط عمومی‌ها گاهی خودشان در این مسئله نقش داشته‌اند و نقششان را به خطاپوشی اشتباهات تقلیل داده‌اند. این روابط عمومی‌ها نمی‌توانند موفق باشند.»

نوری سپس به نمونه عملی نیاز یک برند موفق به تیم روابط عمومی اشاره کرد و گفت: «اصغر فرهادی از جمله کسانی است که به اهمیت حضور یک تیم رسانه/روابط عمومی در کنار خودش پی برده، اما او هم از عملکرد ضعیف تیم روابط عمومی‌اش ضربه خورده است. در همان زمانی که نام فیلم قهرمان بر سر زبان‌ها بود و این فیلم داشت موفقیت‌های زیادی به‌دست می‌آورد، اظهارنظرهای نابه‌جای فرهادی در جشنواره کن و بعد، اتهام کپی بودن ایده فیلم او، مشکلاتی برایش ایجاد کرد.»

نوری توضیح داد: «آزاده مسیح زاده که مدعی بود فرهادی ایده فیلمش را از فیلم او اقتباس کرده، خوب کار کرد و توانست افکار عمومی را همراه خودش کند، اما تیم روابط عمومی اصغر فرهادی و خود او، تحت تأثیر نام بزرگ او قرار گرفتند و دیر دست‌به‌کار شدند. وقتی همه با آزاده مسیح زاده همراه شده و به او حق دادند، تیم فرهادی شروع به انتشار بیانیه‌های مختلفی کرد اما دیگر خیلی دیر شده بود و برند فرهادی و فیلم قهرمان از این ماجراها آسیب دید.»

نوری در انتها گفت: «ماجرای سیلی زدن ویل اسمیت به صورت مجری برنامه اسکار، خرید سیسمونی از ترکیه برای نوه یکی از مسئولان نظام و ماجرای خشمگین شدن پرویز پرستویی در آمریکا نشان می‌دهد که یک برند خوب، نیاز به یک تیم روابط عمومی قوی در کنارش دارد تا از آسیب در امان بماند. باید از آسیب‌ها پیشگیری کرد و در صورت پیشامد یک واقعه، جلوی آسیب به برند را با چاره‌اندیشی به‌موقع گرفت.»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.