پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چرا فینتک ایران روزهای نگرانکنندهای را از سر میگذراند؟
متأسفانه هیچگاه به اندازه امروز فینتک ایران در تنگنا قرار نگرفته بود. از هر سو که مینگریم به نظر میرسد فینتک ایران دچار محدودیتهای عجیبوغریب شده است. بحث رگولاتوری و تنظیمگری در حوزه فناوریهای مالی همیشه مسئله مهم و چالشی جدی بوده است؛ منتها آنچه در این سالها رخ داده، این بوده که زمینه برای تعامل فراهم بوده و میشد از طریق تعامل مسائل را به شیوه درست حل کرد. آنچه امروز در حال رخدادن است، نوعی فضای خاکستری و مقرراتگذارینشده در بسیاری از حوزههاست؛ آن بخشهایی هم که رشد کردهاند در فشار شدید قرار دارند و به نظر میرسد ممکن است روندهای آتی چندان به نفع توسعه کسبوکارها نباشد.
اگر بخواهیم موضوعات مختلف حوزه فناوریهای مالی را بررسی کنیم، میشود برخی موارد را مورد توجه قرار داد که در ماههای اخیر تأثیر قابل توجهی بر فضای فینتک ایران گذاشتند و احتمالاً بر آینده این حوزه تأثیرگذار هستند.
تبدیل اینماد به یک ابررگولاتور همه حوزهها
با وجود مخالفت فعالان کسبوکارهای خصوصی و البته بسیاری از افراد دلسوز در بخشهای گوناگون دولتی و حاکمیتی، در نهایت فعلاً اینماد اجباری شده و حلقهای به تمام حلقههای موجود در کشور برای انجام کسبوکار اضافه شده است. متأسفانه مخالفتها را برخی اینگونه تعبیر کردند که عدهای قانونگریز هستند؛ به نظر میرسد اینماد بهعنوان مرکزی تعریف شده که میتواند تمام مسائل حوزه تجارت الکترونیکی را حلوفصل کند. به نظر میرسد از نظر برخی مسائل پیچیده حوزه اقتصاد دیجیتال صرفاً از طریق یک مرکز دولتی قابل مدیریتکردن است و کافی است کسبوکارها برای شروع فعالیت خود به این مرکز مراجعه کنند. من منکر تلاشهای مدیران این مرکز برای تسهیل نیستم؛ ولی آنچه دیده نشد و در بین صحبتها گم شد، این نیست که اینماد بد است یا اینماد نمیتواند تنظیمگر حوزه فضای مجازی باشد. آنچه دیده نشد، این است که مدل ذهنی حاکم بر دنیای سایبری متفاوت با دنیای فیزیکی است.
وقتی در جهان سایبرفیزیکی زندگی میکنیم، لازم است که خودمان را برای فعالیت در این جهان پیچیده آماده کنیم و این موضوع به مقرراتگذاری شفاف و روشن و قابل اجرا نیاز دارد. آنچه در حال حاضر حلقه مفقوده تنظیمگری حوزه اقتصاد دیجیتال است، نبود مقررات روشن و شفاف و مکتوب است. اینکه تصور کنیم بدون در نظر گرفتن فلسفه کسبوکارهای نو و صرفاً از طریق یک مرکز دولتی میتوانیم رگولاتوری خوب انجام دهیم، اشتباهی بزرگ است. آنچه در سالهای آتی اتفاق خواهد افتاد، وجود یک مرکز دولتی با انبوهی اربابرجوع است و انواع مسائل پیچیده و تبدیلشدن یک مرکز دولتی به یکی از موانع انجام کسبوکار در ایران. آنچه در اینماد رخ خواهد داد، دقیقاً مشابه رمز دوم پویاست؛ چیزی که با هزینه اجتماعی و اقتصادی زیاد قرار بود مشکل فیشینگ را حل کند، در نهایت نهتنها این مشکل را حل نکرده، بلکه زمینه تخلفات پیشرفتهتر در فضای بانکداری و پرداخت کشور را فراهم کرده است. امیدواریم آنهایی که میتوانند تأثیرگذار باشند، حرف مخالفان را بشنوند و زمینه تنظیمگری اثربخش را فراهم کنند. اینماد به مثابه باز کردن مسئله از روی سر و انداختن آن به گوشهای پرت است؛ مسئله هنوز سر جایش هست.
رمزارزها و رمزپول و ممنوعکردن همهچیز
چرا رمزپول بانک مرکزی یک طرح مبهم و بدون ابعاد کارشناسی روشن است و آنطور که شنیده شده، بانک مرکزی در تلاش است بعد از ایجاد رمزپول فضای بگیروببند راه بیندازد و همهچیز از جمله خرید، فروش و تبادل سایر داراییهای دیجیتال را ممنوع کند. در یک تقسیمبندی کلی بر مبنای استانداردهای حسابداری منتشرشده توسط مؤسسات معتبر جهانی ما سه نوع دارایی دیجیتال داریم؛ رمزارزها یا توکنهای پرداخت، توکنهای باپشتوانه و توکنهای کاربردی.
رمزارزها، کریپتوکارنسیها یا کریپتوتوکنها کارکرد پرداخت دارند؛ مهمترین و شناختهشدهترین رمزارز هم بیتکوین است و در حال حاضر رقبای زیادی برای بیتکوین خلق شده است.
توکنهای باپشتوانه یا «کامودیتیتوکنها» به آن نوع از توکنهایی میگویند که پشتوانه فیزیکی یا غیرفیزیکی دارند. بهعنوان نمونه توکنهای مبتنی بر طلا و سایر فلزات گرانبها در این دستهبندی قرار میگیرند. توکنهایی که مبتنی بر اوراق بهادار هستند نیز در این دسته قرار میگیرند. یا مثلاً پشتوانه قرار دادن سهام یک شرکت و صدور توکن هم مربوط به همین دسته است. نوع دیگر شناختهشده توکنهای باپشتوانه، استیبلکوینهایی مانند تتر هستند؛ تتر با پشتوانه دلار صادر میشود. البته دقت کنیم که در نهادهای رگولاتوری جهان وقتی به استیبلکوین اشاره میشود، بهطور خاص به رمزارزی که قرار بود فیسبوک منتشر کند یعنی لیبرا اشاره دارند.
با توجه به شبکه گسترده فیسبوک نهادهای مالی جهان، صدور توکن بر پایه دلار و ارزهای مطرح جهان توسط فیسبوک را تهدیدی برای خود میدیدند و تا امروز موفق شدهاند این کسبوکار را محدود کنند. رشد استیبلکوینها بانکهای مرکزی جهان را به این فکر انداخت که خودشان استیبلکوینهای مخصوص خود را منتشر کنند. در جهان چند سالی است که مفهومی به نام CBDC یا ارز دیجیتال بانک مرکزی شکل گرفته است. ارز دیجیتال بانک مرکزی صدور توکن بر مبنای داراییهایی مانند پول رایج یک کشور یا ارزهای مطرح جهانی یا داراییهای فیزیکی ارزشمند است. برای کشوری مانند آمریکا یا چین که پول فیات قدرتمندی دارند، صدور توکنهای CBDC به معنای ادامه حاکمیت پولی آنها در فضای رمزارزها و اقتصاد توکن است. سؤال اینجاست که برای ریالی که متوسط ۲۵ درصد تورم سالانه دارد، صدور توکن مبتنی بر آن چه ارزشی دارد؟ اگر قرار بود توکنهای بانک مرکزی با پشتوانه قابل اثبات دلار و طلا باشد، این موضوعی قابل تأمل بود؛ ولی در شرایطی که پول رایج کشور به پول داغ تبدیل شده و همه به فکر رها شدن از آن هستند، صدور توکن بر پایه آن قرار است چه مشکلی را حل کند؟ آنچه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با عنوان «رمزپول» معرفی کرده و اصرار دارد که نوع خاصی از داراییهای دیجیتال است، در واقع نوع شناختهشدهای از توکنهای باپشتوانه هستند. در شرایطی که بانک مرکزی تمام تلاشهای پیش از این را محدود کرده و از طریق ابزارهای گوناگون سعی کرده هیچ نهادی به غیر از خودش نتواند در این عرصه گام بردارد، چرا باید به آینده این توکن امیدوار باشیم؟
نوع سوم توکنها توکنهای کاربردی هستند؛ توکنهایی که برای پرداخت استفاده نمیشوند و پشتوانه فیزیکی و غیرفیزیکی ندارند و دسترسی به آنها به معنای دسترسی به خدماتی مشخص است. انافتیها هم نوع خاصی از توکنهای دسته دوم هستند، ولی گسترش این اکوسیستم انواع توکنهای جدیدی را خلق کرده که داشتن آنها به معنای داشتن حق استفاده از یک خدمت خاص است؛ با گسترش حوزههای دیفای ما شاهد رشد بیشتر توکنهای کاربردی خواهیم بود.
دقت کنیم که برخی دستهبندیها، استیبلکوینها را بهطور جداگانه دستهبندی میکنند و یک دسته پنجمی هم تعریف میکنند با عنوان توکنهای هیبرید. توکنهای هیبرید توکنهایی هستند که کارکردهای گوناگونی دارند و قابل تبدیل به انواع دیگر هستند.
خلاصه اینکه اقتصاد کریپتو خلاصهشده در کوینمارکتکپ و بالا و پایینشدن قیمتها نیست. اقتصاد توکن در جهان در حال رشد است و قرار است مسائل واقعی را حل کند. در صورتی که بانک مرکزی بخواهد با خلق توکنهایی که سالهاست در جهان فعالیت در زمینه آنها در حال انجام است و حذف و ممنوعکردن همه فعالیتهای دیگر، این حوزه را تنظیمگری کند، مسیری ده برابر اشتباهتر را نسبت به گذشته انتخاب کرده است. متأسفانه بانک مرکزی در سالهای گذشته از فرصت تنظیمگری داراییهای دیجیتال استفاده نکرده و حالا هم شنیده میشود که میخواهد با بگیروببند این حوزه را تنظیمگری کند؛ امیدوارم اشتباه کنیم و بانک مرکزی راه درست را انتخاب کند.
بنبست لندتک و اعتبارسنجی
خوشبختانه اعتبارسنجی در کشور قرار است به موضوع تسهیلات خرد وارد شود؛ تا امروز سیستم بانکی کشور متکی بر وثیقه بود و برای کوچکترین مقدار تسهیلات هم وثیقه درخواست میکرد و چیزی به نام رتبه اعتباری برای سیستم بانکی کشور فاقد معنا بود. با تلاش کسبوکارها و استارتاپهای حوزه لندتک نهتنها خون تازهای به حوزه تأمین مالی خرد وارد شد، بلکه اعتبارسنجی نیز به بخشی جداییناپذیر از فرایند ارائه تسهیلات تبدیل شد. آنچه ناراحتکننده است اینکه به نظر میرسد این بار هم بانک مرکزی قصد محدود کردن کسبوکارهای حوزه تأمین مالی خرد را دارد. به نظر میرسد قرار است کسبوکارهایی که در سالهای گذشته با تلاش زیاد توانستهاند مفهوم تأمین مالی خرد را توسعه دهند، حذف شده و بار دیگر فضا برای فعالیتهای انحصاری هموار شود. امیدواریم در این مورد هم اشتباه کنیم و قرار بر حذف بازیگران خرد این بازار مهم نباشد.
شواهد و قرائن در دیگر حوزهها هم بهتر از این سه حوزهای که مرور کردیم، نیست. به نظر میرسد در همه بخشها فضا خاکستری و ابهام بیشتر از گذشته شده است. حوزه فناوریهای مالی که قرار بود به توسعه فعالیتهای بانکداری و پرداخت در کشور منجر شود، گویا وارد سیاهچالههای بیپایان شده است. به نظر شما راه برونرفت از این سیاهچالهها چیست؟