پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
وقتی مردم به موسیقی شاد گوش میکنند، بازار عملکرد بهتری دارد
کسری حسنی / «الکس ادمانز» از مدرسه کسبوکار لندن و سه نویسنده دیگر، اطلاعاتی از میانگین مثبتبودن آهنگهای پخش شده از پلتفرم اسپاتیفای در بیش از ۴٠ کشور دنیا را جمع آوری کردند. سپس محققان اطلاعات گردآوری شده را با عملکرد بازار سهام هر کشور در همان دوره زمانی مقایسه کردند. هدف آنها یافتن همبستگی میان مزاج انسان که در این مورد در موسیقی نمایان است و آوردههای مالی بود. نتیجه به این صورت بود: «وقتی مردم به موسیقی شاد گوش میکنند، بازار عملکرد بهتری دارد.»
پروفسور ادمانز از ایده خود دفاع میکند
به گفته ادمانز این یک یافته قوی بر اساس ۵٠٠ میلیارد پخش از ۵٨ هزار آهنگ است. زمانی که آدرین فرناندز پرز و ایوان ایندریاوان از دانشکده تکنولوژی اوکلند، الکساندر گرل از مدرسه کسبوکار آدنیکا و من به میانگین شادبودن آهنگهای پخششده در یک هفته یک کشور را با اتفاقات بازار سهام همان هفته کشور مقاسه کردیم، متوجه شدیم که گزینه مثبت و شادیآور در پخش موسیقی همبستگی به خصوصی با بالا رفتن ارزش سهام دارد. ما ابتدا به بررسی ایالات متحده پرداختیم و فکر کردیم که شاید دادهها تصادفاً به این شکل باشند. اما زمانی که ٣٩ کشور دیگر را بررسی کردیم، نتایج تفاوتی نداشتند. سپس ما به جریان مشترک سرمایه نگاه کردیم و تأثيرات مشابهی را یافتیم، موسیقی مثبت با پول جاری مرتبط بود. ما حتی این آزمایش را با اوراق قرضه دولتی هم انجام دادیم انتظار میرفت نتایج متضادی را نشان دهد. افراد خوشبین باید اوراق قرضه کمتری بخرند چرا که خطر کمتری از سهام دارند، به همین دلیل باعث افت ارزش اوراق قرضه میشوند. و در بازارهایی که بیشتر به آهنگهای شاد گوش میکردند، این اتفاق رخ داد. در ادامه مشروح گفتوگوی اسکات بریناتو با الکس ادمانز در این خصوص را میخوانید
چرا این موضوع را انتخاب کردید؟ آیا سعی در ابداع یک استراتژی تجاری دارید؟
قبول دارم که این مطالعه ممکن است گمراه کننده به نظر رسد اما تلاش ما برای پاسخ دادن به این سوال جدی در اقتصاد است که آیا بازارها تحت تاثیر اصول حرکت میکنند یا احساسات؟ بازارهای کارآمد این فرض را دارند که بازده سهام تحت عوامل مربوطه است؛ به عنوان مثال نرخ بهره و نرخ بیکاری. غیرمرتبط بودن موسیقی عاملی است که این مطالعه را جذابتر میکند. در یک مدل منطقی و عقلانی، عواملی مانند احساسات سرمایهگذار، که اصول اقتصادی را تحت تأثیر قرار نمیدهند، نباید تاثیری هم روی سود سهام داشته باشند. اما ما نشان میدهیم که اینطور نیست.
من معتقدم که مزاج ما روی تصمیماتی که در ارتباط با سرمایهگذاری میگیریم، تأثیر گذارند. آیا واقعاً ا اقتصاددانانی هستند که این موضوع را انکار کنند؟
البته که هستند. اقتصاددانان قبول دارند که برخی سرمایهگذاران غیرمنطقی تصمیم میگیرند. اما آنها اذعان میکنند که در مقابل هر سرمایهگذار احساسی، نیروی جبران کنندهای از سمت سرمایهگذاران حرفهای و خونسرد وجود دارد که روش معامله آنها برخلاف دسته اول است و این موضوع بازار را به تعادل میرساند. بنابراین در مجموع بازارها منطقی و عقلانی هستند. این تنها دیدگاه منطقگرایان آکادمیک نیست بلکه بسیاری از افراد شرکتکننده هم به این موضوع باور دارند. به همین دلیل است که سرمایهگذاری منفعل اخیرا میان عموم مردم محبوبیت زیادی پیدا کرده است، این یعنی بازار به طور متوسط کارآمد است.
چطور میتوانید به جای اشاره به تأثیر بازار بر روی مزاج ما بگویید مزاج ما که در سلیقه موسیقی ما نمایان میشود بازار را به حرکت وادار میکند؟
ما این موضوع را با مشاهده الگوی پخش موسیقی در یک روز و بررسی بازده بازار در فردای همان روز مورد آزمایش قرار دادیم که علیت معکوس را رد میکند. ما متوجه شدیم موسیقی شاد الان به معنی سهام ارزشمندتر در آینده است.
خب، پس کنترلکردن چه؟
ما تمام آنچه فکر میکنید روی بازار ملی تأثیرگذار است را تحت کنترل قرار دادیم؛ نوسانات، سیاستهای اقتصاد کلان، عملکرد اقتصاد جهانی و غیره. بخشی از اطلاعات ما قبل از همهگیری کرونا و بعضی در حین این همهگیری تحت کنترل بودند و ما این موضوع را به عنوان یک آزمایش اضافه در نظر گرفتیم. در برخی کشورها فروش استقراضی، قرض گرفتن سهمی که فکر میکنید ارزش بیش از حد دارد، فروختن آن، بازخرید آن با قیمت پایینتر قبل از بازگرداندن آن و برداشت مابهتفاوت آن برای دورههایی در طول یک بحران ممنوع بود، بنابراین منطقگرایان سرسخت نمیتوانستند با اثر احساسات مقابله کنند. در این مواقع ما انتظار همبستگی بیشتری بین موسیقی و بازار داریم که البته همینطور هم شد.
مطالعه دیگری هم مبنی بر تأثیر احساسات بر سرمایهگذاری وجود دارد؟
البته. یکی از مطالعات خود من مبنی بر این بود که وقتی تیم فوتبال کشوری در رقابتهای جام جهانی حذف میشود، سود سهام بازار از بین میرود. برخی مطالعات به آب و هوا و تغییرات فصلی اشاره میکنند. اینها عوامل مؤثر بر مزاج ما هستند. اما حال ما به عوامل زیادی بستگی دارد. شاید تیم شما در جام جهانی حذف شود اما اعتماد به نفس مشتری افزایش مییابد و محدودیتهای کرونا کمتر میشود. پس به جای بررسی یک عامل که بر مزاج ما مؤثر است، ما معیاری برای بازنمایی آن پیدا کردیم. این معیار سبب درک بهتر میشود.
اما افرادی که به موسیقی شاد گوش میدهند امکان ندارد گاهی موسیقی غمگین بشنوند؟ و آیا کسی که احساس ضعف میکند نمیتواند برای بیرون آمدن از آن حال به موسیقی شاد گوش دهد؟
بسیاری از آزمایشهای گذشته نشانگر این موضوعاند که ما بر اساس احساساتمان، موسیقیمان را انتخاب میکنیم. به این مورد تطابق عاطفی گفته میشود و ما این موضوع را در مطالعاتمان در نظر ارزیابی کردهایم. به عنوان مثال، سلیقه موسیقی یک کشور که درگیر محدودیتهای بیشتر ویروس کرونا بودند به سمت منفی گروید، در روزهای ابریتر و سردتر و ماههای تاریک احساسات منفیتر بودند.
چه کسی معیار مثبت یا منفی بودن یک آهنگ را مشخص میکند؟
یک تیم به نام اکو نست در اسپاتیفای این اطلاعات را درج میکنند.
ممکن نیست. اسم این تیم کاملا ساختگی است و شما دروغ میگویید.
نه! واقعیت دارد! این گروه در آزمایشگاه رسانه MIT درست زمانی که من در MIT SLOAN دانشجوی دکتری بودم، شروع به کار کرد و الان بخشی از گروه علم اطلاعات اسپاتافای است. هر آهنگی از صفر تا یک نمرهای تحت عنوان مثبت بودن میگیرد. نیروی انسانی حدود ۵٠٠ آهنگ را نمرهگذاری کردند و این اطلاعات برای طراحی الگوریتم برای یک دستگاه که روی هرآهنگی میتواند اجرا شود به کار رفت. آن از متن آهنگی استفاده نمیکند و به صداها، ضربها و این قبیل موارد توجه میکند. ممکن است برخی آهنگها ضرب شاد با متن غمگین و یا حتی بالعکس داشته باشند. متن آهنگ گاهاً میتواند مبهم باشد و این هم یک دلیل برای در نظر نگرفتن متن است.
شما میانگین نمرات تمام آهنگهایی که در یک کشور پخش شدهاند را برای به دست آوردن حال و مزاج ملی حساب کردهاید؟
دقیقاً. شما امتیاز را در تعداد دفعات پخش ضرب میکنید و سپس برای به دست آوردن میانگین تقسیم میکنید. این موضوع به تنهایی بی نظیر است. در اطلاعات ما به عنوان مثال، میانگین ایالات متحده حدود ۴۶.٠ است که نمیتوان گفت مثبت است و مکزیک ۶٣.٠ بود هرچند این اطلاعات در طول زمان متفاوت است.
شادترین آهنگ در اسپاتیفای چیست؟
سپتامبر از گروه earth wind & fire. Happy از Pharrell Williams و غمگینترینها legion inoculant از tool و hello از Adele.
واکنش اقتصاددانان عقلگرا به مطالعات شما چه بود؟
بخش کوچکی از آنها مطالعات را قبول نداشتند اما نه به دلیل اشکال در آنالیز دادهها بلکه به این دلیل که آنها حتی تحقیق را مطالعه نکردند چرا که به قدری به بازارهای کارآمد اعتقاد دارند که احتمال درستبودن یافتههای ما را نمیپذیرند. اما باقی افراد که احتمال غیرعقلانی بودن بازار را قبول داشتند واکنش مثبتی به خلاقیت سنجش احساسات و دقت تحلیل ما نشان دادند. سومین واکنش رایج به این شکل است: «این موضوع جالب است اما چرا وقت خود را صرف همچین چیزی کنیم؟»
چگونه میتوانید در اکو نست وقت خود را سپری کنید؟
من همیشه به مردم میگویم این موضوع اهمیت بالایی دارد. چه چیزی بازار را به حرکت و میدارد؟ منطق یا احساسات؟ ریچارد تالر و رابرت شیلر به دلیل تفکر در این چنین موضوعاتی برنده جایزه ی نوبل شدند. بیشتر مباحث من در مورد موضوعات اقتصاد رفتاری است، خصوصا ESG (سیاستگذاری محیطی، اجتماعی، شخصیتهای حقوقی) و سرمایهگذاری مقاوم که البته ارتباط زیادی با هم دارند. عقلگرایان میگویند ESG کارآمد نیست چرا که اگر بازده وجود داشته باشد بر قیمت تاثیر میگذارد. اما اگر بازار غیرمنطقی و احساسی باشد چطور؟ در اینجا بازار نه تنها ممکن است موضوعات پیش پا افتاده مثل مزاج عمومی را وارد کند، بلکه ممکن است موضوعات اصلی را نادیده بگیرد.
مثل چه چیزی؟
من قبلتر مطلبی در مورد «چگونه صد شرکت برتر آمریکا طبق مجله فیوچر توانستند بازار را از سال ١٩٨۴ تا ٢٠١١ شکست دهند» این موضوع اخیراً دوباره مورد بررسی قرار گرفته و نتایج مشابه نتایج من پس از انتشار است. طرفداران بازار کارآمد ممکن است بگویند زمانی که سرمایهگذاران یاد بگیرند که رفاه کارمندان ارزش سهام را پیشبینی میکند، میتوانند خیلی زود در لیست صد کمپانی برتر قرار گیرند، در نتیجه این سهام در ادامه عملکرد بهتری نخواهند داشت. اما خلاف این موضوع حتی پس از مطلب من ثابت شد. اگر شرکتها به طور کامل ارزشی برای رفاه کارمندانشان قائل نیستند اما منعکسکننده روحیه هستند، چطور میتوانند ناکارآمد باشند؟