راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

تجویز مکانیزم سنتز مدرن تکاملی برای اقتصاد مقاومتی

پی بردن به اهمیت اصل تفاوت گونه‌ها در تداوم بقا و حرکت کردن به سمت رسمیت بخشیدن به زمینه فعالیت انواع راه حل‌ها برای یک مساله مشترک، همان قلب اقتصاد مقاومتی است که کشور ما به درستی چند سالی است که برای رسیدن به آن تلاش می‌کند

حمیدرضا نورصالحی، مشاور و طراح سیستم‌های پیشرفته علم و فناوری / گفته می‌شود روزی در صحراهای آفریقا جمعیت موجودات گیاه خواری که ارتفاع آن‌ها نهایتاً به ۱ متر می‌رسیده تا حدی زیاد بوده است که تقریباً همه برگ‌های گیاهان آن سرزمین تا آن ارتفاع را از بین برده‌اند، که این امر باعث شده است تا در ادامه نابودی گسترده موجودات گیاه خوار کوتاه قد را نیز به همراه داشته باشد. اما در این میان برخی از نسل‌های این موجودات در اثر جهش ژنتیکی صاحب گردن بلندتری شده‌اند که در نتیجه توانسته‌اند از برگ‌هایی که در ارتفاع بیشتر موجود است تغذیه کنند و شانس بهتری برای زنده ماندن و تولید مثل پیدا کنند و به این ترتیب دانشمندان بیولوژی و متخصصین ژنتیک به ما توضیح می‌دهند که چگونه موجودی به نام زرافه در اثر پدیده‌ای به نام انتخاب طبیعی، تکامل یافته است.

حقیقت این است که اعضای یک جمعیت از موجودات زنده به طور طبیعی متفاوت هستند و همین تفاوت‌ها عامل بقای آنها در محیط‌ها و اقلیم‌های متفاوت می‌شود. به طور مثال سرزمینی که بیشتر اوقات سال پوشیده از برف است گونه‌های جانوری که رنگ پوست سفید دارند را بهتر استتار کرده در نتیجه شاهد بیشتر بودن جمعیت آنها در مقابل گونه‌های رنگین پوست همان موجودات هستیم. و البته در نواحی استوایی که اقلیمی پوشیده از گیاهان و گل‌های رنگین دارد، بیشتر شاهد حضور موجودات رنگین پوست در مقابل گونه‌های سفید رنگ آنها هستیم و این یک انتخاب طبیعی است و البته در نقطه مقابل پدیده انتخاب مصنوعی قرار می‌گیرد که به‌واسطه دخالت انسان‌ها در فرآیند انتخاب طبیعی شکل گرفته است.

در انتخاب مصنوعی انسان‌ها به دلیل بهره‌مند شدن از یک خاصیت ژنتیکی یک موجود زنده اقدام به پرورش آنها در محیط‌های مصنوعی می‌کنند که این امر باعث ضعیف شدن این موجودات در مقابل شرایط واقعی بیرون از محیط تحت کنترل شده و ادامه حیات آنها را همواره در گرو وجود شرایط مناسب خاصی قرار می‌دهد که نحوه فراهم کردن آن شرایط محیطی کنترل شده مصنوعی را معمولاً در قالب مستنداتی به نام استاندارد نیز تهیه و منتشر می‌کنیم که این مقاله سعی دارد با نسبت دادن بحث انتخاب طبیعی به فلسفه وجودی استارت‌آپ‌ها و انتخاب مصنوعی فلسفه وجودی استانداردها، جایگاه ارزشمند و با اهمیت هر کدام را تعریف کند.

بنابراین وقتی با دقت روند تغییرات در فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی پیرامون یک سازمان را در مقابل نقاط قوت و ضعف درونی آن مشاهده می‌کنیم، خیلی سریع به این نکته پی می‌بریم که دنیای کسب‌وکار هم از قوانین مشابهی با مکانیزم تکامل در ژنتیک پیروی می‌کند.

بر کسی پوشیده نیست که هر جامعه‌ای در هر زمانی نوع بخصوصی از فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی را برای سازمان‌های فعال در محدوده خود ایجاد می‌کند و هر سازمان وابسته به آمادگی و نوع توانمندی که دارد یا ورشکست می‌شود و یا توسعه پیدا می‌کند، ولی در این میان آنچه باعث پایداری کامل و همیشگی فضای عمومی کسب‌وکار خواهد شد این است که به اصل گوناگونی و اهمیت حضور انواع سازمان‌ها با روش‌ها و متدهای متفاوت پایبند باشیم و تنها در این صورت است که در اثر بروز یک تهدید ناگهانی که باعث نابودی بسیاری از سازمان‌ها می‌شود، گونه‌هایی از سازمان‌های متفاوت وجود داشته باشند که با جذب نیروهای متخصص رانده شده توسط سازمان‌های ورشکسته، رشد کرده و در نتیجه تداوم پویایی فضای عمومی کسب‌وکار را ضمانت کنند. چنین ساختاری در دنیای کسب‌وکارهای پیشرفته امروز از طریق بها دادن به کسب‌وکارهای نوپا یا اصطلاحاً استارت‌آپ‌ها تحقق پیدا می‌کند.

به‌طور کلی وقتی ایده‌های نو در قالب سازمان‌های پر تعداد و کوچک، شکل عملیاتی به خود بگیرند نقشی همچون گونه‌های متفاوت و متعدد (راه‌حل‌های متفاوت) از یک سازمان بزرگتر و غالب (مساله مشترک) را بازی می‌کنند که در مواقع لزوم منجر به تأثیرگذاری در یک فرآیند انتخاب طبیعی شده و باعث نجات مأموریت یک سازمان در فضای عمومی کسب‌وکار می‌شود.

در مقابل رویکرد دخالت دادن انتخاب مصنوعی در فضای کسب‌وکار می‌تواند به صورت پیروی کردن همه سازمان‌های بزرگ از یک روش عملکردی بخصوص در یک شرایط کنترل شده بخصوص باشد که مانع رشد و حضور گونه‌های متفاوت از یک سازمان شده و بدتر اینکه سازمان غالب را در مقابل تغییرات خصوصاً تهدیدهای محیطی نیازمند صرف انرژی بیشتر برای حفظ شرایط کنترل شده کرده و به مجردی که انرژی کافی برای حفظ شرایط کنترل شده ناشی از یک انتخاب مصنوعی در دسترس نباشد، کل فضای کسب و کار را بدون راه حل (انتخاب‌های طبیعی که پیشتر از بین رفته‌اند) رها کرده و تحت تأثیر منفی خود قرار می‌دهد.


استانداردها در مقابل استارت‌آپ‌ها


و به این ترتیب استانداردها در دنیا همواره تلاش می‌کنند به جز مواردی که شرط interoperability مد نظر نباشد، هیچ دستورالعمل قطعی برای نحوه اجرای فرآیندهای سیستمی ارائه ندهند تا شرط رقابت‌پذیری و در نتیجه حفظ و توسعه گونه‌های متفاوت از یک سازمان خصوصاً در ابعاد کوچک تضمین شود. ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم که بحث interoperability همواره تابع یک محدوده مشخص عملیاتی (scope) است و قرار نیست هر راه حلی که ارائه می‌شود در تعامل با کل دنیا باشد، ولی نمونه چنین رویکردی را می‌توان به طور مثال در مستندات نسل چهارم شبکه‌های تلفن همراه مشاهده کرد.

یا در مستند دیگری از PCI که درباره Tokenization سعی در ارائه یک Framework دارد، در بخش نتیجه گیری به روشنی اعلام می‌دارد که شرایط هر محیط پرداخت الکترونیکی با دیگری متفاوت است و روشی که برای توکنیزه کردن پرداخت‌ها در نظر گرفته می‌شود می‌بایستی مطابق نیازهای هر محدوده خصوصی‌سازی شود.

همچنین در مستندی قابل توجه از CapGemini که درباره ۱۰ روند فناوری‌های پرداخت الکترونیکی در سال ۲۰۱۶ منتشر شده است، بر لزوم مطالعه استارت‌آپ‌های کشورهای توسعه یافته در راه حل‌های جایگزین کشورهای در حال توسعه، تحت عنوان سر فصل (Alternate Use Cases) تاکید می‌شود تا با شناخت تفاوت‌های آن‌ها اقدام به ورود این روش‌های عمدتاً غیر استاندارد به داخل فضای کسب‌وکاری خود کرده و در نتیجه غنای ژنتیکی محیط کسب‌وکار خود را بالا ببرند.

بنابراین، هر استاندارد در کلاس جهانی (نه در کلاس شرکت‌های بزرگ چند ملیتی که ظاهر جهانی به خود گرفته‌اند) به صورت پیش فرض اهمیت ایجاد و توسعه روش‌های متفاوت ارائه راه‌حل برای یک مساله مشترک را درک کرده و باز می‌گذارند، اما اگر همین استاندارد را در جامعه‌ای وارد کنیم و به صورت دستوری همه بخش‌های پیش فرض آن را به صورت لازم الاجرا تفسیر کنیم، آنگاه در عمل نه تنها استانداردها را فلج کرده‌ایم، بلکه آنها را در مقابل استارت‌آپ‌ها نیز قرار داده‌ایم.

اما نکته نگران کننده در این میان شرایط حاکم بر فضای کسب‌وکار کشور خصوصاً در شبکه بانکی است به نحوی که در هر سه بخش پیاده سازی استانداردهای در کلاس جهانی، استانداردهای شرکتی در کلاس جهانی و فراهم کردن امکان فعالیت برای ایده‌های نو دچار مشکل هستیم در حالی که برای دست پیدا کردن به یک اقتصاد پایدار به حضور همزمان هر سه بازیگر این میدان بزرگ نیاز مبرم داریم.

در واقع پی بردن به اهمیت اصل تفاوت گونه‌ها در تداوم بقا و حرکت کردن به سمت رسمیت بخشیدن به زمینه فعالیت انواع راه‌حل‌ها برای یک مساله مشترک، همان قلب اقتصاد مقاومتی است که کشور ما به درستی چند سالی است که برای رسیدن به آن تلاش می‌کند، اما هر چه بیشتر پیش می‌رویم، متاسفانه از این مهم بیشتر دور می‌شویم. بزرگ‌ترین درسی که دانشمندان پیشرو علم ژنتیک برای بازیگران دنیای پیشرفته کسب و کار امروز به یادگار گذاشته‌اند این است که: «موجوداتی که قویتر هستند الزاماً شانس بیشتری برای باقی ماندن در چرخه حیات ندارند، بلکه بیشترین شانس در اختیار موجوداتی است که در مقابل عوامل مختلف و متغییر محیطی قدرت انطباق پذیری بیشتری داشته باشند.» و به این ترتیب است که بحث سنتز مدرن تکاملی چند بعدی را جایگزین مکانیزم خشک و بی روح تکامل سنتی تک بعدی که با آن آشنا بوده‌ایم، کرده‌اند تا بتوانند پاسخ‌های قاطع‌تری برای پرسش‌های بی‌شمار پیش رو ارائه دهند

منبع سرمد نیوز
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.