پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
نگاهی به کتاب انقلاب بلاکچین / چطور فناوری پشت بیتکوین، پول، کسبوکار و جهان را تغییر میدهد
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۶ / دان و الکس تاپاسکات، دو متخصص بلاکچین در این راهنمای ملموس پتانسیل و ظرفیت این فناوری نوظهور را توضیح میدهند. آنها معتقدند بلاکچین عاملی بالقوه برای تحولآفرینی در جهان است، البته امیدشان به آینده این فناوری کمی افراطی به نظر میرسد.
متنشان زمانی بیش از همه درخشان است که نشان میدهد چطور این پلتفرم جدید روی آدمهای عادی تأثیر میگذارد، برای مثال وقتی مهاجری را مثال میزنند که برای ارسال پول به خارج از کشور باید فرایند پرهزینهای را طی کند و بعد این فرایند را با فرایند بیدردسر استفاده از راهحل بلاکچینی جایگزین مقایسه میکنند. نویسندگان همانطور که بلاکچین را میستایند، به مشکلات احتمالی آن از جمله تهدید بالقوهاش برای حریم خصوصی هم اذعان میکنند. این بررسی اجمالی پرهیجان را به سرمایهگذاران و سیاستگذارانی پیشنهاد میکنیم که بهدنبال کسب دانش بیشتر در مورد یک فناوری پیشگام هستند.
ایجاد «پروتکل اعتماد»
امروزه افراد و کسبوکارها بهندرت میتوانند بدون دسترسی به اینترنت، ایمیل، رایانش ابری و اپلیکیشنهای موبایل فعالیت کنند. با این حال افراد هنوز در محیط آنلاین به یکدیگر اعتماد ندارند. حریم خصوصی و امنیت همچنان حوزههای مشکلسازی هستند. هرزنامهفرستها، فیشرها، هکرها، قلدرهای سایبری، جاسوسان، سارقان داده و سایر مجرمان در محیط آنلاین به خواستههایشان میرسند. حوزه روبهرشد بلاکچین راهحلی برای این مسائل ارائه میکند.
بلاکچین پلتفرم منبعبازی است که شفافیت بیسابقهای را به تراکنشهای الکترونیکی اضافه میکند. این فناوری به غریبهها این امکان را میدهد که بدون واسطهای مثل بانک، ارائهدهنده کارت اعتباری یا پیپال پول جابهجا کنند. بلاکچین «پروتکل اعتمادی» ایجاد میکند که میتواند تجارت اینترنتی را از پرده ابهام درآورد.
بیتکوین
بیتکوین مشهورترین مصداق برای مفهوم بلاکچین است. این ارز دیجیتال خارج از قلمروی خزانهها و بانکهای مرکزی دولتی ایجاد شده است. بلاکچین بیتکوین از سه نظر با بقیه اینترنت متفاوت است.
بیتکوین:
۱. «توزیعشده» است. مدیریت مرکزی، بیتکوین را مدیریت نمیکند. اطلاعات اختصاصی آن در یک پایگاه داده اصلی قرار ندارد. بیتکوین از طریق کامپیوترهایی فعالیت میکند که داوطلبانی از نقاط مختلف دنیا آن را تأمین کردهاند؛
۲. «عمومی» است. همه میتوانند در هر زمانی بلاکچین بیتکوین را مشاهده کنند. «همکاری جمعی»، نه شرکتهای خصوصی سودجو، به بلاکچین قدرت میدهند؛
۳. «رمزنگاریشده» است. ضعف پایگاههای داده دیجیتال تارگت، هوم دیپو و دیگر شرکتهای بزرگ ثابت شده است. بر خلاف این پایگاههای داده که هدف مناسبی برای هکرها هستند، بلاکچین بیتکوین با ترکیب کلیدهای عمومی و خصوصی امنیت بالایی ایجاد میکند.
بلوک در بلاکچین
شبکه بیتکوین هر 10 دقیقه تراکنشها را راستیآزمایی، پردازش و ذخیره میکند. در این فرایند «بلوکی» ایجاد میشود که باید به بلوک قبلی «زنجیره» متصل باشد. نتیجه دفتر کل بلاکچین با سابقهای ماندگار از همه بیتکوینهایی است که هر کسی خلق و خرج کرده است. برای سرقت یک توکن باید بهصورت علنی تاریخچهای جدید ایجاد شود که اساسا «غیرممکن» است.
«در مجموع اینترنت تغییرات مثبت بسیاری را (برای آنهایی که به آن دسترسی دارند) امکانپذیر کرده است، اما در این بستر فعالیتهای کسبوکار و اقتصادی با محدودیتهای مهمی مواجه هستند.»
بلاکچین توجه بانکهای بزرگ را هم جلب کرده است. آنها بهدنبال ایدئال «تراکنشهای امن، بیدردسر و فوری» با بلاکچین هستند، اما ارز باز و بدون مرز به عاملی بازدارنده برای آنها تبدیل شده است. اقتصاددان ارشد بانک مرکزی انگلستان از عرضه ارز دیجیتال از سوی دولت بریتانیا حمایت کرده است.
بیتکوین بدون مشکل نیست. بازار غیرقانونی سیلکرود که با اقدام افبیآی تعطیل شد، به مجرمان این امکان را میداد که مواد مخدر، سلاح و پورنوگرافی کودکان را با بیتکوین خریداری کنند. در سال 2013 تنها 937 نفر صاحب نیمی از همه بیتکوینها بودند. در نهایت بلاکچین اثبات خواهد کرد بیشتر از بزرگترین برندهای شرکتی مجوزی برای اعتماد است.
در حال حاضر غولهای بزرگی مثل بانکهای والاستریت، ویزا، پیپال، اپل و دولت اعتماد را در فضای آنلاین ایجاد میکنند. این نهادهای بزرگ واسطههای شخص ثالثی هستند که نیت خوب نقشآفرینان را تضمین میکنند. در بلاکچین خود شبکه، نه طرفی خارجی، اعتماد را به وجود میآورد و «نقطه آسیبپذیری برای دسترسی به دادههای شخصی وجود ندارد».
«بلاکچین میتواند پشتیبانی از مشتریان را بهبود ببخشد، بهرهوری را افزایش دهد و نتایج را بهتر کند و همچنین درستی و شفافیت در حکمرانی را ممکن سازد.»
در دهههای اخیر روند اقتصادی نگرانکنندهای پدید آمده است. اقتصادها در حال رشد هستند، اما نابرابری هم در حال افزایش است. تعداد افراد دارای قدرت و ثروت روزبهروز کمتر شده است. شرکتهایی مثل آمازون، گوگل، اپل و فیسبوک بازارهای قدیمی را متحول کردهاند، اما برای معکوسکردن روند تمرکز ثروت کاری نکردهاند.
ایربیانبی، اوبر، لیفت و نمونههای دیگر اقتصاد اشتراکی نیز در بازتوزیع ثروت تلاش کمی کردهاند. این شرکتهای تحولآفرین ممکن است خودشان با بلاکچین متحول شوند؛ بلاکچینی که روند تمرکز ثروت را معکوس خواهد کرد. در خوشبینانهترین حالت، بلاکچین با فراهمکردن امکان حضور افراد ناتوان و فقیر در جریان اصلی اقتصاد «رونق فوقالعادهای به کارآفرینی میبخشد» و «پیشقراول عصر جدیدی از رفاه خواهد شد».
آموزهها
- بلاکچین، بهعنوان پلتفرمی منبعباز شفافیت بیسابقهای را به تراکنشهای الکترونیکی اضافه میکند.
- در بلاکچین خود شبکه اعتماد ایجاد میکند، نه طرفی خارجی.
- بیتکوین مشهورترین مصداق برای مفهوم بلاکچین است.
- مدیری از مرکز، بیتکوین را اداره نمیکند و اطلاعات اختصاصی آن در یک پایگاه داده اصلی قرار ندارد.
- رمزنگاری بیتکوین با ترکیب کلیدهای عمومی و خصوصی امنیت بالایی ایجاد میکند.
- ظهور اینترنت رشد اقتصادی زیادی را در پی داشت، اما بیشتر منافع این رشد به ثروتمندان رسید.
- بلاکچین میتواند با فراهمکردن امکان حضور افراد ناتوان و فقیر در جریان اصلی اقتصاد، به کارآفرینی رونق ببخشد.
- وسترنیونیون و دیگر شرکتهای انتقال وجه کارمزدهای بسیار زیادی را برای رمیتنس دریافت میکنند. ارزهای الکترونیکی میتوانند این شرکتهای انتقال وجه را دور بزنند.
- بلاکچین به کارگران خارجی روشی ارزانتر و آسانتر را برای ارسال پول به زادگاهشان نوید میدهد.
- بلاکچین کربن زیادی تولید میکند، برخی شغلها را در معرض خطر قرار میدهد و میتواند حریم خصوصی را از بین ببرد.
دفتر کل اشیا
فناوری بلاکچین فرصتهای جذابی را پیش روی اینترنت اشیا قرار میدهد. این فناوری میتواند دفتر کلی از اشیا ایجاد کند که نظارت از راه دور بر عملکرد محصولات، کالاها و اشیای عادی روزمره را امکانپذیر میکند. وقتی تیر برقی در ناحیهای دورافتاده از استرالیا خراب میشود، اگر هوشمند باشد، شرکت برق بلافاصله متوجه خواهد شد. این مفهوم شامل سایر اشیا و صنایع هم میشود. ادارههای ترافیک شهرهای بزرگ نیازی نخواهند داشت قبض جریمه پارکینگ بنویسند.
حسگرها میدانند که خودرویی غیرقانونی پارک کرده است. نیازی به این نخواهد بود که متخلف قبض جریمه را پرداخت کند، جریمه از حساب بیتکوین خودرو کسر خواهد شد. مخزنهای زبالهای که بیش از حد پر شدهاند، حسگرهایی خواهند داشت که به کارکنان شهرداری هشدار میدهند. کشاورزان میتوانند مکان، سلامت و تغذیه دام و طیورشان را پیوسته پیگیری کنند. استخوانهای لگن و زانوی مصنوعی دادهها را به سازندگانشان و پزشک افراد گزارش خواهند کرد.
«قراردادهای هوشمند روشهایی بیسابقه برای تضمین پیروی از قراردادها، از جمله قراردادهای اجتماعی هستند.»
دفتر کل اشیا برای شرکتهای بیمه مزیتهای مشهودی دارد. بیمهگران اشیای ارزشمندی مثل جواهرات و آثار هنری میتوانند نقاشی ارزشمندی را ردیابی کنند و حتی حق بیمه را بر اساس مکان شیء تغییر دهند. برای مثال وقتی اثر هنری در موزهای امن در محیطی کنترلشده قرار دارد، نرخ حق بیمه کاهش یابد و وقتی اثر جابهجا میشود، نرخ افزایش یابد.
ظهور خودروهای خودران نیز میتواند باعث حذف کارشناس تعیین خسارت شود. وقتی دستگاههای مسیریاب مکان دقیق، جهت و سرعت خودروهای دخیل در تصادف را بدانند، خسارت بهصورت خودکار تعیین و پرداخت خواهد شد. علاوه بر این وقتی خودرویی در معاینه فنی رد شود یا گواهینامه راننده تعلیق شده باشد، دستگاههای مشابهی به راننده اجازه نمیدهند خودرو را روشن کند.
«دوران جدیدی از اینترنت را تجسم کنید که در آن آواتار شخصی شما محتوای اطلاعات پنهانیتان را مدیریت و از آن حفاظت میکند.»
دفتر کل اشیا در مورد همه اتفاقات خوب و بد دانای کل خواهد بود. میداند چه زمانی یک ماده غذایی فاسدشدنی در سوپرمارکت تاریخ انقضایش گذشته است. سیستمهایی در منازل، کارخانهها و ساختمانهای تجاری میتوانند روشنایی، دما و امنیت را کنترل کنند. با اتوماسیون فرایندهای نادیده گرفتهشده اقتصاد، کسبوکارها میتوانند از مزیتهای این اتفاق بهرهمند شوند.
وقتی ساختمانها و دستگاهها بهینهتر فعالیت کنند، مصرف انرژی کاهش خواهد یافت و تعداد خطاهای سیستمی فاجعهبار کمتر میشود؛ چراکه چکلیستهای تعبیهشده بهصورت خودکار احتمال خطای انسانی را از بین میبرند؛ افراد میتوانند کمتر به حدس و بیشتر به داده اتکا کنند؛ دفتر کل نیز به پیشبینی آبوهوا و رویدادهای دیگر کمک میکند.
«قدرت اقتصادی سلطهجوتر، متمرکزتر و تثبیتشدهتر شده است.»
با این حال بلاکچین در این سطح، مدلهای کسبوکاری را متحول خواهد کرد که روشهای قدیمی را متحول کرده بودند. شرکت ارائهدهنده خدمات سفر اوبر را در نظر بگیرید. شاید خدمت متکی بر بلاکچینی (به نام «سوبر» یعنی سوپر اوبر) جایگزین آن شود. خودروهای سوبر خودران خواهند بود و مسافران را بر اساس عواملی مثل مکان و مقصدشان، هزینهای که مسافر میخواهد پرداخت کند و تمایل مشتری به پرداخت عوارض اولویتبندی میکنند.
اگر خودروی سوبر بخواهد پارک کند، با پایگاه داده پارکینگها، محوطههای پارکینگ و پارکومترها که در سیستمش تعبیه شده، مشورت خواهد کرد. دیسک سخت خودروی سوبر آن را ملزم به رعایت همه قوانین رانندگی و تعویض بهموقع روغن، معاینه ترمزها و دیگر جزئیات تعمیر و نگهداری میکند. اگر خودروهای هوشمند و زیرساخت هوشمند ترکیب شوند، کمتر شاهد ترافیک و تصادفات ناشی از اشتباهات رانندگان حواسپرت یا مست خواهیم بود.
تناقض رفاه
ظهور اینترنت رشد اقتصادی زیادی را در پی داشت، اما بیشتر منافع این رشد به ثروتمندان رسید. این تضاد باعث ایجاد «تناقض رفاه» شد که نمودش افزایش نابرابری بود. ساکنان فقیر کشورهای فقیر از سیستم مالی جریان اصلی کنار گذاشته شدهاند؛ سیستمی که میتواند به آنها کمک کند تا به وضعیتشان سروسامان بدهند. نیکاراگوئه به ازای هر 100 هزار نفر فقط 7 شعبه بانک دارد، در حالی که این رقم در ایالات متحده 34 شعبه به ازای هر 100 هزار نفر است. در مکزیک 73 درصد از جامعه هیچگونه رابطه بانکی رسمی ندارند. حتی در ایالات متحده نیز 15 درصد جمعیت حساب بانکی ندارند.
«در این گروه روبهرشد هواداران بلاکچین؛ فرصتطلبان، سفتهبازان و مجرمان نیز حضور دارند.»
بانکها افراد کمدرآمد را نادیده میگیرند؛ چراکه ارائه همه زیرساختهایی که نهادهای مالی ارائه میکنند، مثل شعبهها، خودپردازها و شبکههای وصول چک پرهزینه است. پرداخت این هزینه بالاسری زیاد زمانی منطقی است که به مشتریان ثروتمند خدمات ارائه شود، نه زمانی که مشتریان فقیر هستند.
بلاکچین میتواند به کاهش تناقض رفاه کمک کند. در چند مورد ارائهدهندگان خدمات مالی مثل امپسا در کنیا به افراد فقیر خدمات مالی ارائه میکنند. این تلاشها را میتوان گسترش داد؛ چراکه بلاکچین به وامگیرندگان این امکان را میدهد که حتی بدون مدارک کاغذی مرسوم مثل قبوض خدمات شهری، کارت ملی و امتیاز اعتباری، خود را بهعنوان مشتری معتبر نشان دهند. بلاکچین به وامگیرندگان این امکان را میدهد که با اخذ وامهای خرد امتیاز اعتباری کسب کنند.
«تولیدکنندگان جمعی هزاران داوطلب پراکنده هستند که به ما نرمافزارهای منبع باز و ویکیپدیا را ارائه کردند؛ پروژههای نوآورانهای که عملکردی بهتر از پروژههای بزرگترین و ثروتمندترین سازمانها دارند.»
یک دستگاه موبایل و دسترسی به اینترنت میتواند روستاییان فقیر را به اقتصاد رسمی متصل کند. یک کشاورز با کسبوکاری کوچک یا هنرمندی که در حد امرار معاش درآمد دارد، میتوانند به سرمایه و مشتریان جدید دسترسی پیدا کنند. فناوری بلاکچین بسیاری از موانع پیشروی کارآفرینان در آفریقا و سایر نقاط دنیا را برمیدارد. اگر بانکی ملی یا سیاست دولتی ارز ملی را بد مدیریت کند، کارآفرین توانمندشده با بلاکچین میتواند به بیتکوین قیمتها را اعلام و هزینهها را دریافت کند. این کار آثار ابرتورم و نرخ تبدیل ارز نامناسب را کاهش خواهد داد.
وسترنیونیون و انحصار رمیتنس
بلاکچین میتواند زندگی میلیونها مهاجری را بهبود ببخشد که هنگام ارسال پول به خویشاوندانشان مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. وسترنیونیون، مانیگرام و سایر شرکتهای واسطه، بازار انتقال پول را به بازاری انحصاری تبدیل کردهاند و سالانه ۳۸ میلیارد دلار کارمزد رمیتنس دریافت میکنند. کارمزدها تا ۲۰ درصد هم میرسند و بیشتر افرادی که این کارمزدها را پرداخت میکنند، کارگران کمدرآمد هستند.
«هر فرد عادی که در کشورهای توسعهیافته زندگی میکند، برای برخورداری از ذخیره ارزش قابل اطمینان و روشی برای دست زدن به کسبوکاری خارج از جامعهاش، فقط به دستگاهی متصل به اینترنت نیاز دارد.»
«آنالی دومینگو» را در نظر بگیرید که در فیلیپین به دنیا آمده و اکنون در تورنتو بهعنوان پرستار بچه و خانهدار کار میکند. کارمزدها و هزینههای پنهان بخش زیادی از پولی را که آنالی برای مادرش در مانیل میفرستد، میبلعند. آنالی جمعه بعدازظهر چک حقوق دستنویسش را دریافت میکند، با پای پیاده ۱۵ دقیقه تا بانکش در تورنتو میرود، در صف منتظر میماند و ۲۰۰ دلار دریافت میکند. با اتوبوس به منطقهای ناامن میرود تا به پیشخوان «آیرمیت» مراجعه کند، آنجا فرمی کاغذی را پر میکند، ۲۰۰ دلار را میدهد تا به مانیل ارسال شود، برای این انتقال وجه ۱۰ دلار یا ۵ درصد مقدار پول کارمزد پرداخت میکند.
در مانیل با ۱۰ دلار میتوان هزینه مواد غذایی یک هفته را پرداخت کرد. برای تبدیل دلار کانادا به ارز فیلیپین نیز باید کارمزدی پرداخت شود. آنالی برای خرید بلیت اتوبوس هم پولی پرداخت میکند. به این مبالغ هزینههای پنهان مدتزمانی را اضافه کنید که برای انتقال پول از کارش میزند.
«رفاه پیش و بیش از همه به استاندارد زندگی فرد مربوط است.»
شرکت انتقال وجه جدید «آبرا» وعده میدهد که با تبدیل تلفن هوشمند به خودپردازی کوچک جایگزین وسترنیونیون میشود. آنالی با استفاده از این سیستم دلارهای کانادا را به حسابش واریز میکند. وقتی پول را به مادرش ارسال میکند، اعتبار تقریباً بلافاصله در قالب پزوی فیلیپین به حسابش منتقل میشود.
مادر آنالی یک کاربر «آبرا» را در مانیل پیدا کرده که این پزوهای دیجیتال را در ازای 1.5 تا ۳ درصد کارمزد به اسکناس تبدیل میکند. کارمزد آبرا فقط 0.25 درصد است و آنالی دیگر زمانش را برای مراجعه به پیشخوان با اتوبوس هدر نمیدهد. برای وسترنیونیون ۱۵۰ سال طول کشید تا ۵۰۰ هزار کارگزار به دست آورد. آبرا میتواند در یک سال به این تعداد کاربر برسد.
مشکلات بالقوه
بلاکچین پتانسیل بسیار زیادی دارد، اما در عین حال میتواند نقاط ضعف شدیدی مثل موارد زیر داشته باشد:
- بلاکچین برای کاربرد عمومی آماده نیست: بهعنوان مثال سیستم بیتکوین از ظرفیت، نقدشوندگی و نفوذ گسترده مورد نیاز برای کاربرد فراگیر برخوردار نیست. بیتکوین بهصورت بالقوه میتوانست ذخیره ارزش پایداری برای شهروندان یونان فراهم کند که در سال ۲۰۱۵ از سقوط مالی کشورشان آسیب دیدند. اما فردی یونانی چطور میتوانست دارخماهایش را به بیتکوین تبدیل کند؟ در آتن صرافی یا خودپرداز بیتکوین وجود نداشت. این نوع چالشهای عملی از جایگزینی ارزهای مشکلدار با بیتکوین جلوگیری میکنند.
- بلاکچین دوستدار محیط زیست نیست: «استخراج» بیتکوین نیازمند توانی است که ردپای کربن بزرگی به جای میگذارد. برآوردی نشان میدهد که شبکه سه میلیارد دلاری بیتکوین سالانه یکصد میلیون دلار هزینه برق پرداخت میکند. کامپیوترهای استخراجکننده بیتکوین برق مصرف میکنند و چون داغ میشوند، باید به نحوی سرد شوند. استفاده از آب خنککننده در مکانهایی مثل کالیفرنیا که با خشکسالی دستوپنجه نرم میکنند، اثر مخرب بیتکوین بر محیط زیست را تشدید میکند.
- منافع تثبیتشده میتوانند سد راه بلاکچین شوند: ممکن است قانونگذاران و رگولاتورها به بیتکوین و سایر پلتفرمهای بلاکچین سختگیری کنند. برای مثال چین تبادل بیتکوین را برای بانکهای دولتی ممنوع کرده است. چین ممکن است تلاش کند بازار بیتکوین را در دست بگیرد. دولت این کشور میتواند به استخراج شدید بیتکوین دست بزند تا کنترل این کریپتوکارنسی را در اختیار بگیرد. نقشآفرینان خصوصی میتوانند برای مثال با خریدن آیندهدارترین فناوریها مانع پیشرفت بلاکچین شوند. بلاکچین بهویژه تهدیدی برای بانکها بهشمار میآید. فرهنگ پنهانکاری بانکها در تضاد با شعار باز بودن بلاکچین است.
- بلاکچین میتواند باعث حذف شغلها شود: اتوماسیون همین حالا هم بازارهای کار را آشفته کرده و بلاکچین به این فرایند شتاب میبخشد. چه اتفاقی میافتد اگر وسترنیونیون تعطیل و ۵۰۰ هزار کارمندش بیکار شوند؟ یا اگر خودروهای خودران جایگزین رانندههای اوبر شوند؟ در اینجاست که بلاکچین بهعنوان «پلتفرمی فوقالعاده برای اتوماسیون اساسی» مطرح میشود.
- بلاکچین میتواند کابوس پادآرمانشهری داستانهای علمی ـ تخیلی را محقق کند: افراد بدبین چشماندازی پادآرمانشهری را پیشبینی میکنند که در آن دستگاهها بر همه نظارت و آنها را ردیابی میکنند. در دنیای بلاکچین که ترموستاتها و اعضای مصنوعی پزشکی داده تولید میکنند، حریم خصوصی میتواند به خاطرهای غریب تبدیل شود.