پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
سرمایهداری به روایت پول
نکته مهم بحث زیمل این است که با هرچه انتزاعیتر شدن و استقلالیافتن پول، جنبه وسیلهای و ابزاری آن کاهش مییابد، یعنی بهتدریج پول به چیزی بدل میشود که خودش فینفسه هدف و غایت است
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۴ / گئورگ زیمل، در میان اندیشمندان معاصر چهرهای غریب و از منظر تخصصگرایی سفتوسخت آکادمیای مدرن، آوارهای بیدرکجا محسوب میشود، از سویی فیلسوفی حیاتگرا و از پیشگامان و بنیانگذاران جریان پدیدارشناسی و حتی میتوان گفت اگزیستانسیالیست است، از سوی دیگر زیمل جامعهشناسی است که به جای پرداختن صرف به روانشناسی افراد، فرد را در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی در نظر داشت و شکلگیری حیات فردی افراد را در شبکهای از مناسبات و روابط تحلیل میکرد
«صبح تا شب جون میکنم تا از عهده صورتحسابهام برآم/ تلخ نیست؟/ تازه آخرش یک پاپاسی هم واسهم نمیمونه/ گندش بزنند/ تو رویاهام نقشهای دارم/ آگه یه مرد خرپول پیدا کنم/ دیگه لازم نیست صبح تا شب کار کنم و میرم عشقوحال/ پول، پول، پول/ برای یک خرپول تفریحه/ پول، پول، پول/ تو زندگی یک آدم پولدار برق میزنه…»( از ترانه پول از گروه موسیقی پاپ آبا)
یکصد و اندی سال پیش، یعنی زمانی که گئورگ زیمل (1918-1858) در آلمان کار و زندگی میکرد، هنوز پول مثل امروز ارزش ارزشها نشده بود و سرمایهداری مالی و پولی، صورت غالب و مسلط این شیوه دربرگیرنده نظام اقتصادی و اجتماعی و سیاسی زندگی بشری نبود. البته در همان زمان و بلکه پیش از او مارکس و سپس متفکرانی متأثر از او با تحلیل دقیق ساختار نظام سرمایهداری، ظهور و بروز سرمایهداری مالی و پولی را پیشبینی کرده بودند.
برای مثال رودولف هیلفردینگ (1941-1877) نظریهپرداز و اقتصاددان برجسته اتریشی با پیگیری ساختمان تحلیلی که مارکس بنای آن را گذاشته بود، در کتاب مهمش «سرمایه مالی» (1908) پیدایش مناسبات جدیدی میان سرمایه صنعتی و نهادهای بانکی را ریشهیابی و تجزیه کرد و از قدرتگرفتن پول در نظام اقتصادی ـ سیاسی ـ اجتماعی سرمایهداری و در واقع پوستاندازی سرمایهداری پرده برداشت. اما زیمل، فیلسوف، جامعهشناس و متفکر غریب و باهوش اهل برلین، از منظری متفاوت متوجه نیرومند شدن فزاینده پول در عرصه روابط فردی و جمعی انسانها شد و در کتاب بزرگ و ارزشمندش «فلسفه پول» (1900 و 1907) به تحلیل این ماده جادویی و عجیبوغریب پرداخت.
متفکر بیدرکجا
گئورگ زیمل، در میان اندیشمندان معاصر چهرهای غریب و از منظر تخصصگرایی سفتوسخت آکادمیای مدرن، آوارهای بیدرکجا محسوب میشود، از سویی فیلسوفی حیاتگرا و از پیشگامان و بنیانگذاران جریان پدیدارشناسی و حتی میتوان گفت اگزیستانسیالیست است، بهخصوص که دههها پیش از مرلو پونتی (1961-1908) توجه خود را معطوف به صورتها و اشکال حیات روزمره انسانها کرده بود و به جای پرداختن به ذوات و ماهیات و مفاهیم انتزاعی فلسفی، به واقعیتهای انضمامی زندگی هرروزه آدمهایی با پوست و گوشت و استخوان توجه میکرد، از سوی دیگر زیمل جامعهشناسی بود که به جای پرداختن صرف به روانشناسی افراد، فرد را در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی در نظر داشت و شکلگیری حیات فردی آدمها را در شبکهای از مناسبات و روابط تحلیل میکرد.
همچنین زیمل با توجه به اثر سترگش «فلسفه پول» بدون اینکه ادعایی بهعنوان یک اقتصاددان داشته باشد، پا در کفشهای «علم اقتصاد» کرده و پدیدارشناسانه و با توصیفی منحصربهفرد، فرم اقتصادی بهمثابه یکی از فرمهای شکلگیری زندگی انسان را تحلیل میکند.
زیمل در کنار همه اینها یک جستارنویس منحصربهفرد است که همزمان با متفکرانی چون نیچه نوشتههایش مرز بین نثر دانشگاهی و آثار ادبی را درمینوردد و الهامبخش متفکران پس از خودش چون والتر بنیامین، تئودور آدورنو، نوربرت الیاس و پییر بوردیو شده است.
شاکلهبندی هستی و جهان
برای فهم فلسفه پول گئورگ زیمل لازم است که کلیت اندیشه او و خصایص آن را در نظر داشت. دغدغه او پیش از هر چیز توصیف و تشریح دقیق زندگی انسان در متن جهان است و روش او در این زمینه دقیقاً همان پدیدارشناسی توصیفی است که بعدها هوسرل و مفصلتر از او آلفرد شوتس (1959-1899) جامعهشناس اتریشی آن را توسعه دادند، یعنی میکوشد با خالیکردن ذهن از مضامین و مفاهیم برساخته تا سرحد امکان، خود واقعیت زندگی انسان را چنان که خود را مینمایاند و پدیدار میسازد، توصیف کند.
او در این تلاش درمییابد که زندگی انسان در جهان، در متن مناسبات و روابط و ارتباطاتی با خود، دیگران و اشیا شکل میگیرد و بنابراین کار فیلسوف ـ جامعهشناس، توصیف این مناسبات و روابط، یا به قول مارتین هایدگر «در جهان هستن» انسان است. از این رو زیمل را متفکر relationalist یعنی رابطهگرا خواندهاند، یعنی واقعیت زندگی (اجتماعی) انسان بر اساس روابط و مناسباتش با خودش، دیگران و سایر چیزها شکل میگیرد.
اما انسان برای ایجاد این روابط با هدف تداوم زندگی در جهان، نیازمند فرهنگ است و فرهنگ چیزی نیست جز صورتها (فرمها)یی برساخته برای معنادار کردن جهان و محتویاتش برای تأمین نیازهای حیاتی. این صورتها یا فرمها که در واقع شکلهای معنادار ساختن زندگی هستند. به تعبیر شهناز مسمیپرست، مترجم فارسی کتاب «فلسفه پول»؛ «فرمها از درون زندگی، از جریان زندگی روزمره آدمیان پدیدار میشوند.
نیازها، انگیزهها و تمایلات گوناگون آدمی طی حیات، فرمهایی را برای برآوردن و تحقق آنها خلق میکند». به بیان دیگر این فرمها، شاکلههایی هستند که انسان به مدد آنها، واقعیت پدیداری را معنادار میسازد؛ ابزارهایی که به شکلی تاریخی و جمعی ساخته میشوند و بهتدریج استقلال مییابند و وجه آلی و ابزاریشان را از دست میدهند و فینفسه ارزش مییابند.
اقتصاد به مثابه فرم
نظامهای اقتصادی و ملزومات آنها نیز یکی از فرمها و صورتهای معنایی برساخته هستند که انسانها بهواسطه آنها نیازهای حیاتی خود را پی میگیرند. این نظامهای اقتصادی در ادوار گوناگون تاریخ و در جوامع مختلف، متناسب و در ارتباط با سایر ابعاد زندگی بشری مثل سیاست و اندیشه و فرهنگ، دگرگون میشوند. نظام سرمایهداری از این منظر، صورت یا فرمی یگانه و متمایز از مناسبات جمعی و فردی انسانها در عرصه اقتصاد است که متفکران گوناگون از چشماندازهای مختلف به تحلیل آن پرداختهاند.
پول از وسیله تا هدف مطلق
فلسفه پول زیمل دو بخش اصلی دارد؛ تحلیلی و ترکیبی. در بخش تحلیلی، پول بهعنوان متغیری وابسته بررسی میشود؛ پدیدهای برساخته در فرم اقتصاد که در ابتدا برای برقراری رابطه اقتصادی یعنی مبادله چیزها توسط انسان با دیگران و چیزها به وجود میآید.
«پول رابطه میان ارزش چیزهاست». انسانها در آغاز برای رفع مایحتاج خود کالاها را با یکدیگر مبادله میکردند، اما در ادامه و با پیچیدهشدن مناسبات اقتصادی، ناگزیر از برساختن میانجی و واسطهای به نام پول شدند. «پول چیزی نیست جز نسبیت اشیای اقتصادی که در نمادی خاص تجسم یافته و بر ارزششان دلالت میکند».
اولین اشیای نمایانگر پول، خود کالاها و اشیایی باارزش و کمیاب (مثل نقره و طلا) بودند، اما بهتدریج با گسترشیافتن و پیچیدهشدن مناسبات اقتصادی، پول به شیئی اعتباری و تجریدی تبدیل شد. «نمادی محض» که عاری از هرگونه ارزش کیفی و کمی است و فقط بهصورت اجتماعی و بیناذهنی و قراردادی نمایانگر ارزش مبادله اشیاست.
نکته مهم بحث زیمل این است که با هرچه انتزاعیتر شدن و استقلالیافتن پول، جنبه وسیلهای و ابزاری آن کاهش مییابد، یعنی بهتدریج پول به چیزی بدل میشود که خودش فینفسه هدف و غایت است، یعنی دیگر امری صرفاً برای برآوردن نیاز انسانها جهت مبادله اقتصادی نیست، بلکه خودش به مطلوب بدل میشود.
در تحلیل زیمل بخشی از این فرایند تحول جایگاه پول از وسیله به هدف، به ماهیت منحصربهفرد آن بازمیگردد: «پول یک ابزار مطلق است؛ هیچ رابطهای با هدف خاصی ندارد، بلکه با «کلیه هدفها» رابطه دارد.» در جایی دیگر میگوید: «همه انواع کالاها به یک ارزش، به پول، تبدیلپذیر هستند. در حالی که پول به همه انواع کالاها تبدیلپذیر است.» نتیجه مستقیم این سخن یعنی وسیله و ابزار مطلق بودن پول آن است که پول به هدف مطلق بدل میشود. امری که بهوضوح در مناسبات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی روزگار ما محسوس است.
شکل افراطی این موضوع را در رفتار و کردار افراد و نهادهایی میتوان دید که صرفاً به انباشت پول میاندیشند، به تعبیر روشنتر، دیگر این پول نیست که برای زندگی انسان وجود دارد، بلکه انسان است که در خدمت پول درآمده است.
تولد انسان مدرن
زیمل در بخش دوم یا ترکیبی کتاب، پیامدها و آثار هدفشدن پول در زندگی اجتماعی جدید را بررسی میکند. در این بخش زیمل همچون مارکس و وبر، صرفاً جنبههای منفی نظام اقتصادی پولمحور را مورد بحث قرار نمیدهد، بلکه جنبههای مثبت و رهاییبخش آن را برجسته میسازد. مهمترین جنبه آن نیز آزادی انسان از روابط و وابستگیهای شخصی است. به نوشته فردریک واندنبرک؛ «نهادیشدن اقتصاد پولی فرایند فردیشدن جامعه را تشدید میکند، به این سبب که اجازه میدهد حلقههای اجتماعی گسترش یابند و افرادی که جز علاقه سوداگری ـ آنچه مارکس ارتباط نقدی مینامد ـ وجه مشترک دیگری ندارند، با هم ارتباط برقرار کنند.» وجه منفی سیادت پول بر مناسبات اقتصادی و اجتماعی زندگی انسان اما همان چیزی است که در بیان مارکس، ازخودبیگانگی انسان خوانده میشود.
به بیان زیمل؛ «رابطه میان انسانها به رابطهای میان چیزها بدل شده است» که بیان دیگری از شیءوارگی مناسبات انسانی است؛ «شیءانگاری روابط انسانی چنان کامل میشود که در اقتصاد توسعهیافته کنش متقابل شخصی کاملاً در سایه قرار میگیرد. در حالی که کالاها هویت ویژهای کسب میکنند… انسانها فقط مجریان روند کالاها هستند… انسان، حتی وقتی هم که در فرایند منافع شخصیاش متعهد میشود، در نهایت سهلانگار است». این لحظه تولد انسان مدرن است: «بیریشه، بیکس، یا متعهد در تعداد کثیری روابط سطحی، در خلاء پوچی غرق میشود. بیش از هر زمان دیگر، او به یک غایت مطلق نیاز دارد، اما چون فرهنگ انسان مدرن محتوای اقناع را از دست داده است، هدف غایی ندارد».
قریب به 120 سال از زمانی که گئورگ زیمل توصیف تحلیلی و پدیدارشناسانه خود از پول را عرضه میکرد، گذشته است. امروز با فراگیر شدن کارتها و حسابهای اعتباری، پول عینیت مادی خود را بهکلی از دست داده، اما همزمان حضوری بهمراتب پررنگتر از پیش در زندگی روزمره ما دارد.
تأمل در خاستگاههای اقتصاد پولی و بازاندیشی در ماهیت آن ضمن بصیرتافزایی در تحلیل شرایط سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی کنونی، ماهیت ناپایدار و باری به هر جهت سرمایهداری پولی را نشان میدهد و بهوضوح توخالیبودن ادعاهای مبنی بر «طبیعیبودن» و «خودبهخودیبودن» و «ناگزیربودن» روندهای سرمایهداری را آشکار میسازد و ضمن تاکید بر امکانات مثبت آن، جنبههای تیره و تار آن را نیز عیان میسازد.